اقتصاد۲۴-فایننشال تایمز نوشت: ندا، ۲۷ ساله مربی خصوصی ساکن تهران در این فکر است که آیا اصلا نیازی هست که زحمت ازدواج کردن را به جان بخرد یا نه. مانند بسیاری از جوانان جامعه شهری ایران او در این اندیشه است که ازدواج بهای بسیار بالایی به نام از دست دادن آزادیهای فردی اش دارد که او حاضر به پرداخت آن نیست.
ندا میگوید: «آدمهای اطرافم به من میگویند فدا کردن آزادی هایم در ازای ازدواج ارزشش را ندارد و تشویقم میکنند که زندگی مجردی شادم را ادامه بدهم.»
ازدواج نهادی رو به افول در جامعه ایران به نظر میرسد و سن متوسط ازدواج در میان جوانان ایرانی رو به افزایش است. روندهای مشابهی در سایر کشورها نیز قابل مشاهده است، اما این پدیده در اینجا نگرانیهایی را در میان رهبران جمهوری اسلامی در باره کاهش رعایت اصول مذهبی، از بین رفتن سنتها و در نهایت کاهش جمعیت برانگیخته است.
بر اساس آمارهای رسمی، در طی یک دهه گذشته موارد سالانه ثبت ازدواج در ایران از حدود ۸۰۰ هزار ازدواج به ۴۸۰ هزار مورد کاهش یافته است.
بخش عمده این کاهش ناشی از تغییرات جمعیتی کشور است. شهلا کاظم پور، استاد جمعیت شناسی دانشگاه تهران در این باره گفت: «تعداد دختران مجرد زیر ۵۰ سال از ۸ میلیون نفر در یک دهه قبل به حدود ۶ میلیون نفر رسیده است... بخش ثابتی از زنان مجرد، یعنی حدود ۱۰ درصد هر سال ازدواج میکنند.».
اما در عین حال، سن متوسط ازدواج در تهران در میان زنان از ۲۵ به ۲۷ و در میان مردان از ۲۹ به ۳۰ سال افزایش پیدا کرده است. بسیاری از جوانان ایرانی دیگر مانند گذشته به دلایل مذهبی و فرهنگی خود را مقید به ازدواج نمیدانند.
به گفته کاظم پور، ۵ درصد از زنان ایرانی بالای ۴۰ سال اکنون دیگر ازدواج نمیکنند در حالی که این رقم در دهه ۱۹۸۰ میلادی تنها ۲ درصد بود. پس از پیروزی انقلاب، زنان بیشتری به دانشگاه رفتند و بالا رفتن شایستگیهای شخصی آنها سبب شده تا گزینههای ازدواجشان محدود شود «زیرا آنها دیگر حاضر نیستند با مردانی که تحصیلات یا مشاغل سطح پایینی دارند ازدواج کنند.»
تقی آزاد ارمکی، استاد جامع شناسی دانشگاه تهران در این باره گفت، تشکیل خانواده «دیگر مثل گذشته باارزش و محبوب نیست» و «حتی اولویت دوم و سوم بسیاری از جوانان به شمار نمیرود.» در میان مردان و زنانی که «شکوفایی فردی را در اولویت قرار میدهند» یک حس «فردگرایی رادیکال و خودمحور وجود دارد.»
به گفته کیانوش خشایار، دامپزشک ۲۷ ساله، شبکههای اجتماعی نیز «با نشان دادن اینکه چگونه افراد مجرد زندگیهای بدون دغدغه و موفقی دارند، سبک زندگی مجردی را ترویج میکنند... مردم همیشه شرکای زندگی خود را با شخصیتهای عمدتا جعلیای که در شبکههای اجتماعی حضور دارند مقایسه میکنند.»
بیشتر بخوانید:زن ایدهآل از نظر مردان جوان ایرانی در دهه پنجاه + عکس
در حالی که ایران به دلیل نرخ بالای تورم، ارزش پایین پول ملی و تحریمهای بین المللی شرایط اقتصادی نامطلوبی را تجربه میکند، هزینههای تشکیل خانواده از جمله برگزاری یک جشن عروسی ایرانی میتواند یک عامل بازدارنده دیگر باشد.
خشایار افزود: «وقتی درآمد شما به زحمت کفاف هزینههای یک فرد مجرد را میدهد، چطور از شما انتظار میرود که یک خانه اجاره کنید، یک ماشین متوسط بخرید، غذا تهیه کنید و هزینههای خانواده و فرزندان را تامین نمایید؟... اگر هزینههای یک جشن عروسی مجلل و یک جهیزیه بزرگ را هم به جان بخرید، بیش از این وحشت خواهید کرد.» حتی خانوادههایی که در آنها هر دو همسر کار میکنند برای گذران زندگی شان دچار مشکل هستند.
دولت ایران در دهه نود میلادی برنامههای کنترل زاد و ولد را برای جلوگیری از افزایش جمعیت به اجرا گذاشت. اما اکنون نگران چالشهای یک جامعه پیر و کاهش رشد جمعیتی است که اکنون بالغ بر ۹۰ میلیون نفر است.
در همین حال برخی از جوانان در ایران جذب نوع دیگری از زندگی مشترک موسوم به ازدواج سفید شده اند. بر خلاف ازدواجهای موقت که در فقه شیعه امری پذیرفته شده است و برخی از زوجهای مذهبی ایرانی آن را برگزیده اند، ازدواج سفید نوعی از زندگی مشترک است که افراد به رغم نداشتن مجوز شرع و قانون با هم زندگی میکنند. آزاد ارمکی، استاد جامع شناسی با اشاره به یافتههای مطالعات خودش میگوید: «نرخ ازدواج سفید در شهرهایی مثل تهران، اراک، اصفهان و مشهد، به ۷ تا ۱۴ درصد (کل زوج ها) میرسد.»
مقامهای مذهبی اغلب غربی شدن جامعه را عامل چنین تغییراتی در سبک زندگی جوانان میدانند که از نگاه آنها با باورهای اسلامی در تضاد قرار دارد.
نرخ باروری در ایران در سال ۲۰۱۷ به ۲.۰۹ به ازای هر زن کاهش یافت که کم و بیش نرخ جایگزین مورد نیاز برای یک جمعیت باثبات بود، اما این رقم در سال ۲۰۲۴ به ۱.۷ درصد کاهش یافته که نشان میدهد جمعیت ایران در طی دو دهه آتی به اوج خود خواهد رسید و سپس شروع به کاهش خواهد کرد.
اما بسیاری از جوانان ایرانی بیش از آنکه تحت تاثیر سیاستهای دولت باشند، از تغییرات اجتماعی تاثیر میپذیرند و نگرش آنها میتواند مانع از تلاشهای رسمی برای ترویج ازدواج و فرزندآوری شود.
برای مثال، طلاق در ایران شایع است و از هر ۵ ازدواج دو مورد به طلاق منجر میگردد. ندا، مربی خصوصی میگوید مردم تمایلی به ازدواج ندارند، چون «همه زوجهای زیادی را میشناسند که متارکه کرده اند.»
حمید، آرشیتکت ۳۷ ساله هم میگوید: «برای من سوال اصلی این است که چرا باید ازدواج کرد؟» وی معتقد است تنها دلیل داشتن فرزند این است که بتوانید آنها را خوب بزرگ کنید و دنیا را به جای بهتری تبدیل نمایید. «اما وقتی خودم در کشوری زندگی میکنم که اقتصاد و بسیاری از موارد دیگر در آن در وضعیت بدی قرار دارد، چرا باید کودک دیگری را به این دنیا بیاورم؟».