اقتصاد۲۴- هدی کاشانیان: افغانستان کشوری با تاریخ و فرهنگ غنی در قلب آسیا است. این کشور در مرکز اروپا آسیا قرار گرفته است و جمعیت آن را پشتونها، تاجیکها، هزارهها، ازبکها، ترکمنها، بعضی از ملیتهای قومی کوچکتر و کوچیها تشکیل داده است. از نظر جغرافیایی نزدیک به اولین مهدهای تمدنی است که اشیاء دست ساخت مربوط به زمان تمدن دره ایندوس (هندی) (۲۰۰۰ سال قبل از میلاد) در آن کشف شده است. از زمانهای بسیار قدیم، این کشور در محل تقاطع فرهنگها بین چین و خاورمیانه و بین آسیای جنوبی و اروپا قرار گرفته است. زمانی که اسکندر بزرگ به کشور کهن آریانا وارد شد، همین منطقهایی که افغانستان مدرن در آن قرار گرفته در آن زمان آریانا نامیده میشد.
کشور افغانستان کشوری محصور در خشکی است و در بخش آسیای جنوبی قرار دارد. این کشور حد فاصل آسیای میانه و آسیای غربی و خاورمیانه است و به طور کلی از سمت غربی با ایران و از سمت جنوب با پاکستان همسایه است. مساحت کشور افغانستان ۶۵۲.۲۳۰ کیلومتر مربع است. به طور کلی کشور افغانستان در لیست کشورهای فقیر دنیا قرار دارد. کشور افغانستان یک کشور محصور در خشکی است و در فلات جنوب غربی قرار دارد. این کشور از نظر جغرافیایی به سه منطقه تقسیم شده است و دشتهای شمالی این کشور یک ناحیه عمدتاً زراعی محسوب میشود و چشم اندازهای بیابانی و نیمه خشک را شامل میشود. رشته کوههای هندوکش در این بخش قرار دارد. کشور افغانستان دارای اقلیم قارهای مرطوب است و تابستانهای گرم و زمستانهای سرد دارد. این کشور از سوی دیگر مناطق کم ارتفاعی دارد و به طور کلی در کنار رودهای آمودریا قرار گرفته است.
میانگین دمای این کشور به بیش از ۳۵ درجه رسیده است. کوهستانهای این کشور در بخش شمال شرقی قرار دارد. به طور کلی این کشور مستعد زلزلههای زیادی است و البته که رانش زمین را نیز دارد. منطقه جلال آباد در بخش شرقی کشور افغانستان قرار دارد و دشتهای ترکستان را شامل شده است.
تاریخچه افغانستان یکی از پیچیدهترین و متنوعترین تاریخها در منطقه خاورمیانه و جنوب آسیا است. این کشور به دلیل موقعیت جغرافیایی استراتژیک خود، همواره محل تلاقی تمدنها و شاهراه ارتباطی شرق و غرب بوده و از دوران باستان تا به امروز تحت تأثیر امپراتوریها، مهاجمان و ایدههای مختلف قرار گرفته است. در ادامه نگاهی به مهمترین دورههای تاریخ افغانستان خواهیم داشت:
۱- دوران باستان
• تمدنهای اولیه: اولین نشانههای سکونت انسانی در افغانستان به حدود ۵۰۰۰ سال پیش بازمیگردد. در این دوران، تمدنهایی مانند تمدن دره هلمند در جنوب غرب کشور شکل گرفتند. این منطقه به دلیل موقعیت جغرافیایی خود، محل عبور کاروانها و تجار بود.
• هخامنشیان و اسکندر مقدونی: افغانستان بخشی از امپراتوری بزرگ هخامنشیان در قرن ششم پیش از میلاد بود. پس از شکست هخامنشیان، اسکندر مقدونی در قرن چهارم پیش از میلاد به این منطقه حمله کرد و برخی شهرها مانند قندهار (اسکندریه آراکوزیا) به یاد او ساخته شدند.
۲. دوران پس از اسکندر و ورود اقوام مختلف
• یونانیان باختر: پس از مرگ اسکندر، بخشی از افغانستان به امپراتوری یونانی باختر تعلق گرفت. این دوره به دلیل تلفیق فرهنگهای یونانی و ایرانی یکی از مهمترین دورههای فرهنگی و هنری افغانستان به شمار میرود.
• کوشانیان: در قرن اول میلادی، امپراتوری کوشانی در افغانستان قدرت گرفت. کوشانیان یکی از مهمترین امپراتوریهای منطقه بودند و دین بودایی در این دوران به شکوفایی رسید. مجسمههای بودای بامیان، از آثار مهم این دوره هستند.
۳. ورود اسلام (قرون ۷ و ۸ میلادی)
• فتوحات اسلامی: در قرن هفتم میلادی، با فتوحات مسلمانان، اسلام وارد افغانستان شد. این کشور به تدریج به مرکز مهمی برای علوم اسلامی، فلسفه و هنر تبدیل شد. شهرهای هرات، بلخ و قندهار در این دوره شکوفا شدند.
• غزنویان و غوریان: در قرون ۱۰ و ۱۲ میلادی، سلسلههای غزنوی و غوری از افغانستان برخاستند و قلمروهای گستردهای را در هند و آسیای میانه تحت کنترل خود درآوردند. محمود غزنوی به ویژه به دلیل حملاتش به هند و گسترش فرهنگ اسلامی در این منطقه شناخته میشود.
۴. تهاجم مغولها و تیموریان
• حمله مغولها: در قرن ۱۳ میلادی، چنگیز خان مغول به افغانستان حمله کرد و خرابیهای بسیاری را به بار آورد. شهرهای بزرگ مانند بلخ و هرات به شدت آسیب دیدند. اما در دوره پس از مغول، امپراتوری تیموری از هرات به عنوان مرکز فرهنگی و هنری منطقه برخاست.
• تیمور لنگ و جانشینانش: تیمور لنگ (قرن ۱۴ میلادی) از هرات به عنوان پایتخت خود استفاده کرد و افغانستان به یکی از مراکز اصلی هنر و فرهنگ تیموری تبدیل شد. بایسنقر میرزا و شاه رخ تیموری نیز حامیان بزرگ هنر و علم بودند.
۵. دوره صفویان و بابریان
• صفویان: در قرن ۱۶ میلادی، بخشهایی از افغانستان تحت کنترل امپراتوری صفوی ایران قرار گرفت. شهر هرات به ویژه به عنوان یکی از مراکز مهم فرهنگی و هنری صفویان شناخته شد.
• بابریان: در همین دوران، بابر، یکی از نوادگان تیمور، از افغانستان به سمت هند رفت و سلسله بابریان را در هند تأسیس کرد. او در کابل حکومت داشت و این شهر به عنوان پایتخت اولیه او شناخته میشد.
۶. دوران احمدشاه ابدالی و تأسیس افغانستان مدرن
• احمدشاه درانی (ابدالی): در قرن ۱۸ میلادی، احمدشاه ابدالی، یکی از سرداران نادرشاه افشار، پس از مرگ نادرشاه استقلال خود را اعلام کرد و افغانستان را به عنوان یک کشور مستقل تأسیس کرد. او به عنوان بنیانگذار افغانستان مدرن شناخته میشود و سلسله درانیان را ایجاد کرد.
• گسترش امپراتوری درانی: احمدشاه درانی قلمرو خود را به مناطقی از ایران، هند و آسیای میانه گسترش داد و افغانستان به یکی از قدرتهای منطقهای تبدیل شد.
۷. دوران استعمار و بازی بزرگ (قرن ۱۹ میلادی)
• بازی بزرگ: در قرن ۱۹ میلادی، افغانستان به صحنه رقابت دو امپراتوری بزرگ، بریتانیا و روسیه، تبدیل شد. بریتانیا که هندوستان را در کنترل خود داشت، تلاش کرد افغانستان را به عنوان منطقه حائل میان خود و روسیه نگه دارد.
• جنگهای انگلیس و افغانستان: در این دوران، افغانستان سه جنگ با بریتانیا داشت (۱۸۳۹–۱۸۴۲، ۱۸۷۸–۱۸۸۰، و ۱۹۱۹). این جنگها به دلیل مقاومت شدید افغانها به پیروزی قطعی انگلیس منجر نشدند و در نهایت در سال ۱۹۱۹، افغانستان استقلال کامل خود را از بریتانیا به دست آورد.
۸. دوران پادشاهی و اصلاحات امانی (قرن ۲۰)
• امانالله خان: پس از جنگ سوم انگلیس و افغانستان، امانالله خان پادشاه شد و تلاش کرد با اصلاحات گسترده، افغانستان را مدرنسازی کند. او سیستم آموزشی را بهبود بخشید و زنان را تشویق به تحصیل کرد. اما این اصلاحات با مقاومت شدید محافظهکاران مواجه شد و او در نهایت از قدرت کنار گذاشته شد.
• نادرخان و ظاهرشاه: پس از دورهای از بیثباتی، نادرخان به قدرت رسید و حکومت را تثبیت کرد. پس از او ظاهرشاه به عنوان آخرین پادشاه افغانستان تا سال ۱۹۷۳ حکومت کرد.
۹. جمهوری، کودتا و تهاجم شوروی (۱۹۷۳–۱۹۸۹)
• داوود خان: در سال ۱۹۷۳، محمد داوود خان با یک کودتا حکومت پادشاهی را سرنگون کرد و جمهوری افغانستان را تأسیس کرد. او تلاش کرد با اصلاحات اقتصادی و اجتماعی، کشور را مدرنسازی کند، اما با مشکلات سیاسی مواجه شد.
• کودتای کمونیستی و تهاجم شوروی: در سال ۱۹۷۸، حزب دموکراتیک خلق افغانستان که گرایشهای کمونیستی داشت، کودتایی علیه داوود خان انجام داد. در سال ۱۹۷۹، شوروی برای حمایت از دولت کمونیستی افغانستان، به این کشور حمله کرد و جنگی خونین و طولانی آغاز شد.
۱۰. دوران جنگ داخلی و طالبان (۱۹۸۹–۲۰۰۱)
• خروج شوروی و جنگ داخلی: پس از خروج نیروهای شوروی در سال ۱۹۸۹، افغانستان درگیر جنگ داخلی شد. گروههای مختلف مجاهدین که علیه شوروی جنگیده بودند، بر سر قدرت به نزاع پرداختند.
• ظهور طالبان: در سال ۱۹۹۶، گروه طالبان که متشکل از طلاب مدارس دینی بود، به قدرت رسید و کنترل بخشهای وسیعی از افغانستان را به دست گرفت. طالبان قوانین سختگیرانهای بر اساس تفسیر شدید از شریعت اسلامی اعمال کرد و افغانستان به یک حکومت دینی تبدیل شد.
۱۱. تهاجم آمریکا و سقوط طالبان (۲۰۰۱–۲۰۲۱)
• حملات ۱۱ سپتامبر و تهاجم آمریکا: پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در ایالات متحده، آمریکا و متحدانش به افغانستان حمله کردند و طالبان را سرنگون کردند. دولت جدید افغانستان با حمایت آمریکا و جامعه بینالمللی شکل گرفت و تلاشهایی برای بازسازی کشور و ایجاد دموکراسی انجام شد.
• تداوم ناآرامیها: علیرغم تلاشهای بینالمللی برای تثبیت کشور، افغانستان همچنان با ناامنی، فساد و حضور گروههای شورشی از جمله طالبان مواجه بود.
۱۲. بازگشت طالبان و وضعیت کنونی (۲۰۲۱ تاکنون)
• خروج نیروهای آمریکایی و سقوط دولت: در سال ۲۰۲۱، با خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، طالبان دوباره قدرت را به دست گرفتند و امارت اسلامی افغانستان را اعلام کردند. بازگشت طالبان منجر به تحولات عمده در وضعیت سیاسی و اجتماعی کشور شد، از جمله محدودیتهای گسترده برای زنان و محدودیتهای حقوق بشری.
روند جدید سیاسی افغانستان پس از انهدام برجهای تجارت جهانی نیویورک و حملات نظامی آمریکا به افغانستان به وجود آمد. در این زمان و با سرنگونی طالبان، با وساطت سازمانهای بینالمللی و کشورهای فعال در بحران افغانستان، اجلاس بزرگی از سوی طرفهای سیاسی افغانستان در شهر بن آلمان شکل گرفت. این اجلاس در نهایت، به معاهده بینالمللی «بن» منجر شد که همانند اصل برگزاری اجلاس، از سوی سازمانهای بینالمللی، کشورهای قدرتمند جهانی و کشورهای همسایه، مورد حمایت و تأیید بود. در این معاهده، تمامی طرفهای سیاسی مؤثر افغانستان متعهد شدند فرایند جدید نظام سیاسی این کشور را با نظارت سازمان ملل و تأمین مشارکت فراگیر همه اقوام و گروههای سیاسی به انجام رسد و هر کدام همکاری لازم را در این زمینه به عمل آورند.
معاهده «بن» تمام مراحل شکلگیری نهادها و مراحل تأسیس نظام سیاسی جدید افغانستان را بر مبنی اصول دموکراسی، انتخابات عمومی و آزاد و مشارکت متناسب تمامی اقوام و گروههای سیاسی افغانستان قرار داد. بسیاری از صاحبنظران افغانستان معتقدند: شرایط جدید افغانستان پس از معاهده «بن»، سرآغاز فصل جدید و متفاوتی در تاریخ این کشور است. از این رو، از نظر حاکمیت مردمی و روی آوری به ارزشهای دموکراتیک، این دوره متفاوت از تمام دورههای تاریخی این کشور است. نقطه تمایز بعدی این دوره تعامل گسترده افغانستان با کشورها و سازمانهای منطقهای و بین المللی است. به طور کلی شرایط جدید یا افغانستان نوین با سرنگونی حکومت استبدادی و فرقهی طالبان، اولین مرحله از دموکراسیسازی خویش را آغاز کرد. در این مرحله، شرایطی به وجود آمد که حکومت طالبان در نتیجه قیامهای مردمی فروپاشید. در این زمینه، همکاری نیروهی بین المللی نیز کاملاً مشهود بود.
در مرحله دوم، روند جدید دموکراسی سازی با شکلگیری نظام جدید تداوم یافت که برگزاری اولین لویه جرگه بری تأسیس نظام، سرآغاز این روند بود. در اولین لویه جرگه افغانستان، ریاست جمهوری حامد کرزی مورد تأیید قرار گرفت و تمامی وزری او به رأی گذاشته شد. همانگونه که فرایندهای بعدی تشکیل نظام نیز مورد بحث قرار گرفت و درباره آنها تصمیمگیری شد. برگزاری «لویه جرگه» یا مجلس بزرگان اقوام، در سنّت سیاسی و اجتماعی افغانستان، یک اقدام مردمی بری شکلگیری نظام سیاسی محسوب میشود. البته در ماهیت واقعی این مجلس اختلاف نظر وجود دارد؛ برخی آن را همانند «مجلس مؤسسان» و برخی دیگر متفاوت از آن، ارزیابی میکنند.
فقر اولین موضوعی است که در راستای اقتصاد این کشور به ذهن ما میرسد. افغانستان یکی از فقیرترین کشورهای دنیا محسوب میشود. این کشور در طول سه دهه جنگ، خرابیهای زیادی را پشت سر گذاشتهاست و آبادانی و پیشرفت از کشور افغانستان تا حد زیادی بر بسته است. در سال ۲۰۰۹ در این کشور نرخ مبادله تولید ناخالص داخلی در حدود ۱۴ میلیارد دلار آمریکا بودهاست. امروزه این رقم کمی بهتر شده است، اما به حدی که مردم را از فقر نجات دهد. نرخ بیکاری در کشور افغانستان به ۳۵ درصد رسیده است و به طور کلی ۳۶ درصد از مردم این کشور زیر خط فقر هستند.
طبق دادههای نمایندگی ایالات متحدۀ آمریکا، کشور افغانستان برای توسعۀ بینالمللی توانسته شرایط اقتصادی بالایی را ارزیابی کند. بیش از ۴۲ درصد از جمعیت این کشور با کمتر از یک دلار در روز زندگی خود را سپری میکنند که بسیار دشوار است. در طول سالهای مشخص افغانستان درگیر خشکسالی بوده و این موضوع سبب شده تا تجارت میلیاردی در این کشور از سوی کشورهای دیگر وارد شود. در حدود ۸۱ درصد از مردم این کشور کشاورز هستند، و بقیه در صنعت فعالیت میکنند. صنعت رایج در کشور افغانستان بافندگی است، و به طور کلی ۹ درصد از مردم در خدمات مشغول به کار هستند. نرخ تورم در این کشور به بیش از ۱۷ درصد رسیده است. مشخص است که آلمان و روسیه و کنیا و ترکیه در لیست شریکان تجاری کشور افغانستان قرار دارند و روابط تجاری این کشورها بالاتر از سایرین است.
دین رسمی کشور افغانستان اسلام است و ۹۹.۷ درصد مردم این کشور مسلمان هستند. ۸۲ درصد مسلمانان کشور افغانستان سنی، ۱۷ درصد شیعه و در حدود ۰.۳ درصد پیرو ادیان دیگر هستند. از مهمترین مذاهب غیر از اسلام که در افغانستان وجود دارند میتوان به هندوئیسم و سیک اشاره کرد. جمعیت مسیحیان افغانستان نیز بین ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ نفر است. پیش از جنگهای سی سال گذشته، اقلیت یهودی نیز در افغانستان حضور داشتند که امروزه تمامی آنها به اسرائیل مهاجرت کردند. موضوع بسیار جالبی که باید به آن اشاره کرد این است که امروزه تنها یک فرد یهودی در افغانستان زندگی میکند. او فردی به اسم زابلون سیمینتوف است، یک تاجر فرش و رستوران دار افغانی هست و از او به عنوان آخرین یهودی ساکن افغانستان یاد میشود. او از تنها کنیسه شهر کابل نیز مراقبت میکند.
زبان رسمی در افغانستان
در دوره محمد نادرشاه و دودمان او گروههایی در درون و بیرون دولت افغانستان کوشش کردند که زبان دری را در اداره، نظام آموزشی و فرهنگی کشور در موقعیت فرودست قرار بدهند. در همین راستا دولت محمد ظاهرشاه، در سالهای آغازین دهه ۱۳۴۰ خورشیدی نام زبان را از فارسی به دری تغییر داد و آن را به همین نام در قانون اساسی ۱۳۴۳خ. / ۱۹۶۴م. کشور درج کرد. گروههایی در پی این تغییر نام، ادعای جدایی و متمایز بودن زبان دری از فارسی را کردند، در حالیکه فارسی و دری بر پایه متنهای کهن زبان فارسی و نظریههای زبانشناسان نامهای یک زبان واحد است. هرچند که برخی محققان شمار گروههای زبانی افغانستان را بیش از این دانستهاند، ولی در کل زبانهای رایج این کشور را در این چهار گروه میتوان یافت. از جمله:
• گروه آریایی است که شامل زبانهای دری، پشتو، بلوچی و دوازده - سیزده زبان پامیری میشود.
• گروه زبان ترک و مغولی است که شامل زبانهای ازبکی، ترکمنی، قیرغیزی، قزاقی، ایغوری و... میشود.
• گروه هند و آریایی است که شامل زبانهای گجراتی، سندی، پنجابی و براهوی است
• گروه زبان سامی است که عبارت از عربی و عبری است و در حال حاضر عبری در افغانستان موجود نیست، چون گویشورانش از افغانستان رفتهاند.
همانطور که در بخشهای قبلی نیز به این موضوع اشاره شده بود، کشور افغانستان یکی از کهنترین و قدیمیترین فرهنگهای جهان را دارد به گونهای که شما میتوانید اولین نشانههای تمدن را در این کشور مشاهده کنید. از مهمترین اجزای فرهنگ افغانستان میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
• جشنها: جشنها بهترین نشانگر از فرهنگ یک ملت است که از مهمترین جشنهای این کشور میتوان به جشن دهقان، جشن گل سرخ و جشن نوروز اشاره کرد.
• رقص و موسیقی: موسیقی افغانستان از زیباترین و دلسوزترین موسیقیهای جهان است که بسیاری از ترانههای کشور افغانستان بیکلام بوده و محتوای قابل توجهی از آنها نیز در مورد عشق لیلی و مجنون هستند.
• تنوع قومی: افغانستان خانه ترکیبی از گروههای قومی است که هر کدام آداب و سنن خاص خود را دارند. پشتونها، تاجیکها، هزارهها و ازبکها برخی از جوامع قومی مهم هستند.
• آداب احوالپرسی: احوالپرسی بخش اساسی فرهنگ افغانستان است. دست دادن بین مردان رایج است، در حالی که مردان و زنان معمولاً دست نمیدهند. در عوض با عباراتی مودبانه به یکدیگر سلام میکنند.
• احترام به بزرگان: احترام به بزرگان یک رسم عمیقاً ریشهدار است. افراد جوان از طریق گفتار و عمل به سالمندان خود احترام میگذارند.
• هنر و صنایعدستی: افغانستان دارای سنت غنی از هنرها و صنایعدستی، از جمله قالیبافی پیچیده، سفالگری، خوشنویسی، و نقاشی مینیاتور است.
• خانواده و جامعه: خانواده در جامعه افغانستان محور است و پیوندهای قوی جامعه برای حمایت و انسجام اجتماعی ضروری است.
• نقشها: بهطور سنتی تعریف میشوند و مردان و زنان اغلب حوزههای اجتماعی مجزایی را اشغال میکنند. با این حال، تغییرات، به ویژه در مناطق شهری رخ میدهد.
• ازدواجهای ترتیبی: ازدواجهای از پیش تعیین شده یک رسم رایج در افغانستان است. خانوادهها نقش اصلی را در خواستگاری ایفا میکنند و اتحادیه به عنوان یک تعهد نه تنها بین افراد بلکه بین خانوادهها نیز دیده میشود.
یکی دیگر از مهمترین عاملی که سبب جذب توجه بسیاری از گردشگران به سوی کشور افغانستان میشود، جاذبههای دیدنی این کشور است. از مهمترین جاذبههای گردشگری این کشور میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
• موزه کابل: یکی از بزرگترین موزههای جهان میباشد که در سال ۱۹۱۹ افتتاح شده و آثار بی نظیری را دارد.
• منارجام: این برج با داشتن ۶۵ متر ارتفاع خود در نزدیکی رودخانههای هری واقع شده است و مربوط به دوران حکومتی امپراتور گورید هستند.
• ارگ هرات: ارگ هرات بازماندهای از دوران حکومت اسکندر مقدونی است که به مدت طولانی نیز به عنوان پادگان نظامی مورد استفاده بود.
• قبرستان اروپایی: این قبرستان در سال ۱۸۷۹ ساخته شده است که مردگان جنگ جهانی دوم را در این قبرستان دفن میکردند و در حدود ۱۵۰ قبر بینام و نشان دارد.
در کشور افغانستان یک سری ورزشهای ملی و بینالمللی وجود دارد که وابسته به گروهی از انگلیسیها شکل میگیرد. اینطور که مشخص است این ورزشها فعالیتهای گستردهای را شامل میشود. جوانان و نوجوانان در این ورزشها سعی میکنند وابسته به بازیهای المپیک شرایطی را در نظر داشته باشند. به طور کلی این ورزش در کشور افغانستان در روزهای مختلف برگزار میشود و مردم علاقه زیادی به بازدید از آن دارند. مردم در کشور افغانستان این ورزشها را سهم درستی از شرایط سلامتی خود در نظر دارند. تیم ورزشی تکواندو در کشور افغانستان در دنیا شهرت دارد.
ورزشهای ملی کشور افغانستان به واسطه سلامتی بدن و زیبایی اندامها محبوبیت دارند. کسب سرمایه از طریق ورزش در کشور افغانستان بسیار دیده میشود. ورزشهای فوتبال، والیبال، بیلیارد، وزنه برداری و کونگ فو در کشور افغانستان در لیست ورزشهای پر طرفدار قرار دارند؛ و به طور کلی یکی از بهترین شرایط ورزش ملی را شامل شده است. مردم کشور افغانستان بسکتبال و اسکی و کریکت و هاکی و همینطور دوچرخه سواری را بسیار دوست دارند در این کشور بوکس و شنا و شطرنج نیز از ورزشهای مهم محسوب میشود. البته که مردم ریسمانکشی را نیز ورزش خوبی میدانند و مورد حمایت قرار میدهند.
مردم کشور افغانستان در ابتدا به این موضوع اعتقاد داشتند ارتباط با اتباع خارجی باعث ایجاد فقر شده و برکت را از کشورشان بیرون کرده است. این موضوع جنبههای خرافی مختلفی داشت، اما امروزه چنین تصوری به حداقل رسیده است. در زمانهای مشخصی از سال بانوان کشور افغانستان لباسهای قرمز به تن نمیکردند و معتقد بودهاند که استفاده از لباس قرمز باعث بسته شدن بخت آنها میشود. این موضوع سبب شد تا مردم این کشور در ارتباط با گروههای جدید و مدرن دچار مشکل شوند.
رفته رفته علوم اجتماعی در کشور افغانستان پیشرفتهتر شد. مشخص است که اصول خرافی در این کشور در زمینه کودکان نیز ورود داشته است. کودکان سعی میکنند در ابتدا پیش از خروج از منزل دعای مخصوص خروج را بخوانند و اگر کودکی این دعا را نخواند برای وی بلا نازل میشود. در این کشور مردم زیادی از کشور پاکستان نیز حضور دارند. مردم پاکستان در کشور افغانستان سعی میکنند دور هم جمع شوند و رسم و رسوماتی را اجرا کنند که جنبه خرافی دارد. به طور کلی خرافات در این کشور میتواند وابسته به شرایط اقتصادی بررسی شود. مثلاً میگویند اگر در یک هفته درآمد کافی کسب نشود به این معنیست که شخص دچار بخت سیاه شده است و او را با لباسی خاص میپوشانند و سعی میکنند که از او در برابر هر نوع خطری محافظت کنند. مشخص است که این موضوع در بین مردم کشور افغانستان بسیار رویت میشود و جنبههای خرافی دقیقی دارد.