اقتصاد۲۴-در عرض ۲۴ ساعت پس از حمله ۷ اکتبر حماس، حزبالله شمال سرزمینهای اشغالی را هدف قرار داد. سید حسن نصرالله دبیر کل حزبالله، توضیح داد که هدف از این کارزار تحت فشار قرار دادن منابع اسرائیل و وادار کردن نیروهای دفاعی این بازیگر (IDF)، سپس آمادهسازی حماس در غزه برای جنگ در دو جبهه بود. یحیی سنوار رهبر حماس نیز میخواست حزبالله، همراه با دیگر گروههای مقاومت در سراسر خاورمیانه، اسرائیل را در حلقهای از آتش محاصره کند، بر سیستم دفاعی این بازیگر غلبه کرده و موجودیت آن را تهدید کند.
با این حال، حزبالله رویکرد میانهای را برگزید تا سطح تنشها افزایش پیدا نکند؛ تلاشی عملگرایانه برای نشان دادن همبستگی با حماس بدون به خطر انداختن حزبالله به عنوان پیچیدهترین و قدرتمندترین بازیگر محور مقاومت.
از آن زمان، حزبالله به طراحی حملات خود ادامه داده تا در یک قدمیجنگی تمام عیار بماند. این گروه شمال اسرائیل (سرزمینهای اشغالی) را تحت فشار قرار داده و حدود ۸ هزار غیرنظامی را مجبور به تخلیه خانههای خود کرده است (چالش سیاسی برای ائتلاف حکومتی اسرائیل).
حزبالله همچنین ارتش اسرائیل را ناچار کرد تا بر دفاع هوایی خود در شمال متمرکز شود. با این همه محدوده جغرافیایی حملات محدود بود. انتخاب سایتهای نظامیبه جای مناطق غیرنظامیو خودداری از توسل به زرادخانه موشکهای هدایت شونده نشانی از این محدودیتها است.
فارن افرز در این باره یادداشتی را منتشر کرده و اقتصاد نیوز آن را در دو بخش ترجمه کرده است. بخش نخست با عنوان «اسرائیل و لبنان محبوس در مارپیچی هولناک/ استراتژی شکست خورده تلآویو و سنگین شدن سایه جنگ بر منطقه» منتشر شد و در ادامه بخش دوم و نهایی این یادداشت آمده است.
به ادعای ناظران با توجه به فشار پیشبینیشده روی پدافند هوایی اسرائیل، برنامهریزان نظامیاین بازیگر مدتهاست که ارزیابی کردهاند که عملیات نظامی و پیشگیرانه در مقیاس بزرگ علیه حزبالله ضروری است. یک کمپین هوایی گسترده میتواند سایتهای موشکی و مهمات هدایتشونده دقیق این بازیگر را از بین ببرد، اما چنین حملهای به دلیل شبکه تونلهای زیرزمینی حزبالله که بر اساس گزارش مرکز تحقیقات آلما، حتی از شبکه تونلهای حماس در غزه توسعهیافتهتر است، پیچیدهتر میشود.
اسرائیل ممکن است مجبور شود از مهمات سنگین تری علیه این تونلها استفاده کند و سطح تخریب را در سراسر لبنان افزایش دهد. به ادعای گروهی از تحلیلگران، یک کارزار زمینی برای پاکسازی جنگندهها، انبارهای تسلیحات و تونلها محتمل است. تصمیم دولت بایدن در ماه مه ۲۰۲۴ برای توقف تحویل برخی مهمات، آسیب پذیری انبارهای تسلیحاتی این رژیم پس از ماهها جنگ در غزه را برجستهتر کرد. در ماه ژوئیه، ارتش اسرائیل اذعان کرد که از کمبود تانک و همچنین مهمات و پرسنل رنج میبرد. همچنین کمبود قطعات یدکی گزارش شده است که هیچ یک از آنها را نمیتوان در میانه جنگ گسترده با لبنان جبران کرد. برخی از تانکهای اسرائیلی در غزه به دلیل فشارهای موجود در غزه به طور کامل پر از گلوله نیستند. با توجه به این انتظار که جنگ در لبنان از نظر زمانی، گستره یا جغرافیایی محدود نخواهد بود، هیچ نظامی نمیخواهد جبهه دومی را با چنین سطوح پایینی از آمادگی عملیاتی آغاز کند.
بیشتر بخوانید:فیلم/ رهبر انقلاب: حزبالله پیروز است
ارتش اسرائیل همچنین باید نگران تأثیر چنین جنگی بر نیروی انسانی اسرائیل باشد. در ماه ژوئن، یک سازمان اسرائیلی که از نیروهای ذخیره ارتش اسرائیل پشتیبانی میکند، گزارش داد که ده هزار سرباز ذخیره خواهان دریافت حمایتهایی برای تامین سلامت روانی شان هستند، هزاران نفر از مشاغل غیرنظامیاخراج شده اند و حدود هزار کسب و کار که توسط نیروهای ذخیره اداره میشد تعطیل شده اند.
همچنین گزارش شده که تعداد قابل توجهی از نیروهای ذخیره پس از فراخوانی برای بار دوم یا سوم به دلیل فرسودگی شغلی، نتوانستهاند خود را برای خدمت معرفی کنند. خستگی در میان نیروهای فعال نیز شایع است. در ماه ژوئیه، چهار فرمانده ارتش اسرائیل با بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل دیدار کردند تا زنگ خطر را در مورد وضعیت نیروهای خود به صدا درآورند. روحیه ضعیف و خستگی فزاینده در سراسر نیروی جنگی اسرائیل باید تصمیم گیرندگان اسرائیلی را متوقف کند.
اقتصاد اسراییل نیز متحمل خسارات قابل توجهی شده است که اگر این بازیگر درگیر جنگ در لبنان شود، این خسارات بیشتر خواهد شد. دادههای سازمان همکاری و توسعه اقتصادی نشان میدهد که اقتصاد اسرائیل امروز بحران شدید و بی سابقهای را میان کشورهای ثروتمند تجربه میکند و تولید ناخالص داخلیاش از ۷ اکتبر ۴.۱ درصد کاهش یافته است. آژانسهای رتبهبندی مانند Fitch امتیاز اعتباری اسرائیل را کاهش دادهاند و هزینههای نظامیرا ارزیابی میکنند. در چنین شرایطی ورود به یک کارزار گسترده در لبنان فشار قابل توجهی را بر اقتصاد اسرائیل تحمیل خواهد کرد.
علیرغم انگیزه بالای اسرائیل و حزبالله برای کاهش تنش، دو طرف در یک چرخه معیوب به دام افتاده اند. ۲۲ سپتامبر، حزبالله به حملات اخیر اسرائیل حیفا هدف را هدف حملات راکتی، موشکی و پهپادی اش قرار داد. با این همه اسرائیل فعلا از حمله به زرادخانههای مهمات هدایت شونده دقیق حزبالله که در مناطق پرجمعیت قرار دارد خودداری کرده است. با این حال هر دو طرف به دنبال ان هستند تا اهدافی که آسیب جانبی بیشتری داشته دارند را هدف قرار دهند. بلافاصله پس از حمله حزبالله، غیرنظامیان لبنانی پیامهایی دریافت کردند که به آنها دستور داده شد تا مناطقی را که به ادعای اسرائیل حزبالله سلاحهای خود را در آن ذخیره میکند، تخلیه کنند. پس از آن ارتش اسرائیل بزرگترین حملات خود از زمان جنگ ۲۰۰۶ را انجام داد؛ حملاتی که بیش از ۳۰۰ کشته برجای گذاشته است.
اگر حملات بدین شکل ادامه یابد، نشان از آن دارد که اسرائیل خود را برای فاز تازه رویارویی آماده میکند. حسن نصرالله تاکید دارد که تا مادامیکه جنگ در غزه ادامه دارد، حملات این جنبش به اسرائیل متوقف نمیشود. با این همه رویکرد حداکثری سنوار در باب مذاکرات، آتشبس را دور از دسترستر جلوه داده و دلایل زیادی برای این باور وجود دارد که ارتش اسرائیل برای مدتی طولانی درگیر جنگ در غزه خواهد بود، از همین رو حزبالله در موقعیت دشواری قرار گرفته است.
بیشتر بخوانید:پس لرزههای عملیات خونین تلآویو؛ رمزگشایی از هدف پنهان اسرائیل و واکنش حزبالله
با این حال وضعیت رهبران اسرائیل نیز خوب نیست. عملیات انفجار پیجر و واکی تاکی و حملات اخیر اسرائیل حزبالله را تحت فشار قرار داده و همین مسئله موجب شده تا سیاستگذاران اسرائیلی تصور کنند که قادر به معامله با حزبالله هستند. با این حال، دولت اسرائیل اهداف نظامیمشخص و قابل دستیابی را در اختیار ارتش اسرائیل قرار نداده یا یک وضعیت نهایی واقع بینانهای را برای حزبالله ترسیم نکرده است. اخیراً، کابینه اسارئیل مدعی شده که یکی از اهداف جنگی این بازیگر، بازگرداندن آوارگان اسرائیلی به خانههایشان در شمال اسرائیل است – چنین طرحی یک گزینه استراتژیک است نه یک هدف نظامیعملیاتی.) اسراییل خطر محبوس شدن ارتش اسرائیل در سناریوی دیگری را افزایش داده که در آن انتظار میرود ابزارهای نظامیمسائل اساسی سیاسی را حل کنند.
هنوز راههایی برای جلوگیری از یک جنگ تمام عیار وجود دارد. دولت ایالات متحده ماهها در مورد چارچوب دیپلماتیکی رایزنی داشته که در چارچوبش نیروهای حزبالله حدود چهار مایل از مرز اسرائیل دور میشوند و سازمان ملل و نیروهای ملی لبنان به سمت جنوب لبنان حرکت میکنند.
با این حال، چارچوب ترسیم شده و تایید شده ایالات متحده به آتش بس در غزه گره خورده است و هیچ کس نمیتواند منتظر نتیجه آن باشد. از همین رو استراتژی دیپلماتیک ایالات متحده نیز باید تغییر کند و پیامهای کاهش تنش را به جای کانالهای دیپلماتیک سنتی در اختیار کشورهای اروپایی مانند پاریس و برلین قرار دهد؛ بازیگرانی که در ارتباط با لبنان مجهز به اهرمهای قدرتمندی هستند و، هماهنگتر هستند.
در حالی که ایالات متحده برای کاهش تنش خیز جدی برداشته، همچنان به اسرائیل متعهد است. در نهایت، ایالات متحده باید به فشار بر اسرائیل را جهت پایان دادن به عملیات نظامیعلیه حماس و اولویت دادن به غیرنظامیان فلسطینی در غزه ادامه دهد. به ادعای ناظران چنین پیشرفتی برای امنیت اسرائیل ضروری است؛ مقولهای که به نظر میرسد رهبران اسرائیلی درگیر در تصمیمهای کوتاه مدت، قادر به درک آن نیستند.