اقتصاد۲۴- پدر گریان باور ندارد ۲ پسر کوچولویش را با مسمومیت مرموز بعد از خوردن ماکارونی خانگی از دست داده است بدتر از اینکه نمیداند مسمومیت علت مرگ کودکانش است یا کوتاهی در مسیر درمان از اورژانس گرفته تا پزشک بیمارستان این فاجعه را پیش رویش قرار داده است.
این پدر داغدیده به نام اکبر گفت: ۴ ماه پیش ساعت حدود ۲۲ شب بود که من به همراه همسر و ۲ پسرم به نامهای پندار ۱۶ ماهه و پویا ۸ ساله بعد از خوردن ماکارونی که خودم پخته بودم، مسموم شدیم. ساعاتی قبلتر ماکارونی را به عنوان غذای شام برای خانوادهام تهیه کرده بودم. پس از خوردن ماکارونی علائمی مانند تهوع، تاری دید و استفراغ شدید در من و همسرم آغاز شد. بلافاصله با مشاهده این علائم نگران شدیم و از همسایگان کمک خواستیم. همسایگان سریعاً به خانه ما آمدند و پس از مشاهده وضعیت بحرانی ما، تصمیم گرفتند که به اورژانس تماس بگیرند.
اورژانس بلافاصله سر رسید و ابتدا همسرم را معاینه کرد. با زدن یک آمپول به او، پزشک اورژانس به ما اطمینان داد که وضعیت همسرم بزودی بهتر خواهد شد. سپس به سراغ من آمدند و فشار خونم را اندازهگیری کردند. پزشک گفت که وضعیت من هم خوب است و هیچ نگرانی خاصی ندارد. اما وقتی به سراغ فرزندانم رفتند، حتی آنها را معاینه نکردند. از ما خواستند که برگهای را امضا کنیم و بعد گفتند که اگر مایل به درمان بیشتری هستیم، باید در صورت وخامت حالمان به بیمارستان مراجعه کنیم.
در آن لحظات فکر میکردیم که ممکن است حالمان بهتر شود و به همین دلیل تصمیم گرفتیم که منتظر بمانیم. اما پس از گذشت یک یا دو ساعت، حالمان رو به وخامت گذاشت. وضعیت جسمانی ما بدتر شد و احساس کردیم که باید سریعاً به بیمارستان برویم. در نهایت به بیمارستان لقمان رفتیم. هر ۴ نفرمان بستری شدیم و پزشکان برای ما سرم قندی زدند. ساعت نزدیک ۴ صبح بود که پزشک سال اولی که وضعیت ما را بررسی کرده بود، با استادش تماس گرفت و او دستور ترخیص ما را صادر کرد. او اعلام کرد که علائم ما رو به بهبود است و میتوانیم به خانه برگردیم.
با این حال، به رغم اینکه همچنان وضعیت جسمیام خوب نبود، به خانه برگشتیم. من و همسرم تا حدی بهبود پیدا کرده بودیم، ولی ناگهان وضعیت پسر کوچک ما شروع به وخامت کرد. او دوباره استفراغهای شدید داشت و بلافاصله پس از آن، پسر بزرگترم هم علائمش بازگشت. با دلهره و سراسیمگی، آنها را آماده کردیم تا دوباره به بیمارستان برویم. در مسیر بیمارستان، پندار ۱۶ ماههام روی دستانم جان داد و وقتی به بیمارستان رسیدیم، دیگر هیچ کاری برای او نمیتوانستند انجام دهند.
پزشکان اورژانس با فوریت به سراغ پسر بزرگترم رفتند و وضعیت او را بررسی کردند. آنها تلاش کردند که وضعیت فرزندم را بهتر کنند، اما به دلیل وخامت حالش، از ما خواستند که او را سریعاً به بیمارستان مسیح دانشوری منتقل کنیم. به سرعت و با تمام وجود این کار را کردیم، اما در نهایت ۲۴ ساعت بعد از مرگ پسر کوچکام، فرزند بزرگترم نیز جان خود را از دست داد.
بیشتر بخوانید: مسمومیت جوان مشهدی با کنسرو تن ماهی؛ ۲۶ روز در آی سیو
روزهای اول پس از مرگ آنها برای ما بسیار دشوار و دردناک بود. ما در شوک و غم بزرگی به سر میبردیم که به هیچ وجه نمیتوانستیم باور کنیم که این اتفاق برای فرزندان ما افتاده است. حال من و همسرم بسیار بحرانی بود و در وضعیت روحی بسیار بدی قرار داشتیم. به محض اینکه کمی وضعیت روحیمان بهتر شد، تصمیم گرفتیم که از کادر درمان بیمارستان شکایت کنیم. همسرم که پرستار بیمارستان فارابی است، بسیار نگران بود و احساس میکرد که پزشک رزیدنت و آن استاد دانشگاهی که بدون معاینه درست دستور ترخیص ما را صادر کرده بود، باید پاسخگوی قصور خود باشند.
بعد از طرح شکایت از سوی من و همسرم پرونده با توجه به شرایط حادثه مسمومیت و مرموز بودن آن با دستور بازپرس اختیاری رییس شعبه اول دادسرای امور جنایی تهران دستور داد تا ماموران اداره ویژه قتل پیگیر پرونده ما شوند و در حال حاضر پزشکی قانونی با عنوان اینکه علت مرگ مسمومیت ناشناخته عنوان کرده است فرضیه قتل مطرح است با این وجود اگر قصور پزشکی رخ نمیداد الان من و همسرم پسرانمان را که شیرینی زندگیمان بودند از دست نمیدادیم و به این حال و روز نمیافتادیم.
اکبر با گریه گفت: من خیلی پیگیر ماجرای شکایت از کادر پزشکی هستم، اما به ما گفتهاند که آن ۲ نفر درصدی در قصور در معاینات و تشخیص علائم پزشکی مقصر شناخته شدهاند. اما متاسفانه، هر بار که با آنها تماس گرفتیم، تنها به ما گفته میشود که اگر دیه میخواهیم، آن را پرداخت میکنند. در حالی که ما نه به دنبال گرفتن دیه، بلکه به دنبال عدالت و پاسخگویی برای از دست دادن فرزندانمان هستیم. ما به هیچ وجه قصد نداریم که این موضوع به پول و دیه ختم شود. تنها چیزی که میخواهیم، برقراری عدالت و مجازات کسانی است که در این فاجعه مسئول بودهاند.