اقتصاد۲۴-از شامگاه روز شنبه روند وقایع در سوریه به سرعت برقوباد جریان دارد، تا جایی که روند سریع تحولات سوریه، عملا امکان هرگونه تحلیل، ارزیابی و نیز پیشبینی وقایع پیشرو را برای هر ناظر و تحلیلگری به یک امر تقریبا محال تبدیل کرده است. بااینحال و تا همین جای کار، سؤالات اساسی و بنیادی بسیاری وجود دارد دال بر اینکه دلیل یا دلایل وقوع روند تند تحولات در سوریه چه بود؟ به گونهای که در بازه زمانی کمتر از ۱۰ روز (از هشتم آذرماه تا شامگاه شنبه)، شاهد سقوط شهرها یکی پس از دیگری، تصرف دمشق و نهایتا خروج بشار اسد بودیم.
اگر موضوع پروژه خارجی در میان است، چه ابعادی و حضور چه بازیگرانی را برای این پروژه میتوان تصور کرد؟ از همه مهمتر اینکه سوریه «پسااسد» چگونه کشوری خواهد بود و آیا نقش و جایگاهی برای ایران در سوریه جدید وجود خواهد داشت یا خیر؟ بیشک پاسخ به این سؤالات و پرسشهایی از این دست میتواند به روشنشدن آنچه طی ۱۰ روز گذشته در سوریه روی داد، کمک کند. ازاینرو «شرق» در گفتوگویی با کارشناسان سعی کرده است به روشنشدن ابعاد مختلف روند سریع تحولات در سوریه از آغاز درگیریها در ادلب تا سقوط بشار اسد و خروج مبهمش از کشور بپردازد که در ادامه ماحصل این گپوگفتها را میخوانیم.
عباس عبدی در پاسخ به این سؤالات «شرق»، ابتدا به ساکن روند سریع و سیال تحولات سوریه را ناشی از «تغییر موازنه قوا در منطقه خاورمیانه» میداند و در تشریح و تبیین نکته خود باور دارد: «این تغییر موازنه قوا در غرب آسیا، هم به لحاظ روانی و هم به لحاظ میدانی، باعث تفوق نیروهای مخالف بشار اسد بر حکومت سوریه شده است». چراکه از نظر این تحلیلگر: «حکومت سوریه یک حکومت نظامی-امنیتی بود که به طور کلی اتکای خود را بر دو ویژگی مذکور (نظامیگری و نگاه امنیتی) قرار داد و طی ۱۲ سال گذشته و با شکلگیری گونه اعتراضات مردمی در این کشور، شدت نیازمندی اسد و حکومت دمشق به نیروهای خارجی و مشخصا تهران و مسکو برای مواجهه با این اعتراضات افزایش پیدا کرد». با توجه به نکات یادشده، او این نتیجه را میگیرد: «اگر روسیه در پشت پرده سازشی انجام داده باشد و همزمان با آن، شاهد ضعف میدانی ایران و حزبالله در حمایت از حکومت اسد بوده باشیم، طبیعی است که حکومت سوریه هم احساس ضعف کرده و دست خود را به نشانه تسلیم بالا برده باشد».
این کارشناس در ادامه گپوگفت خود با «شرق»، علت سقوط سریع بشار اسد را هم به بوته تحلیل برده و این گزاره محتمل را پیش میکشد: «شاید ارتش سوریه هم در این بین توافقاتی را انجام داده باشد». اما درنهایت از زاویه نگاه عبدی: «جنگ داخلی ۱۴ساله سوریه این کشور را مستهلک کرده بود، به طوری که دیگر تداوم این شرایط برای سوریها قابل تحمل نبود و جامعه این کشور را بهشدت خسته کرد و در کنار آن، کشورهای حامی حکومت سوریه هم طی سالهای اخیر، هم به لحاظ مادی، هم به لحاظ سیاسی و دیپلماتیک و هم به لحاظ نظامی و لجستیک بسیار ضعیف شدند». با چنین قرائتی او طبیعی میبیند: «بشار اسد مقاومت دربرابر مخالفان خود را بیفایده تلقی کرده باشد و به حکومتش پایان داد». اما درباره حدود و ثغور «سوریه پسااسد» نیز این روزنامهنگار نگاهی محتاطانه و درعینحال نهچندان خوشبینانه دارد و به گفته او: «بعید است که این کشور با حضور این میزان گروههای مختلف سیاسی و مسلح و همچنین بازیگری و بازیگردانی کشورهای منطقهای و فرامنطقهای (در سوریه)، بتواند در کوتاهمدت به ثبات نسبی برسد»؛ و در ادامه چنین ارزیابیای، او متذکر میشود: «قطعا سوریه با بحرانهای عمیقی مواجه خواهد شد و به همین منظور نمیتوان پیشبینی کرد چه اتفاقاتی در این کشور روی خواهد داد».
صادق ملکی از جمله دیپلماتها و کارشناسانی بود که در پاسخ به سؤالات «شرق» و واکاوی چرایی سقوط حکومت اسد، فقدان عمق استراتژیک دولت او در میان مردم سوریه را مهمترین عامل سقوط و فروپاشی نظام بعثی سوریه میداند و تأکید دارد: «اتکای اسد به اقلیتی رانتخوار، دریافت پشتیبانی چندوجهی، دلبستگی به روسیه و...، هیچکدام نمیتوانست دولتی که مردمش از آن نارضایتی زیادی داشتند پایدار نگه دارد»
بیشتر بخوانید:بشار اسد و ثروت افسانهای یک خاندان/ از کارتل های اقتصادی عمو، پسردایی و همسر رئیس جمهور سابق سوریه چه میدانیم؟
لذا به گفته این دیپلمات پیشین کشورمان: «سقوط اسد فقط دیر و زود داشت که خطای راهبردی عملیات هفتم اکتبر حماس و نقطه جهش آن گردیده و چالشهای حزبالله، سقوط (اسد) را امری اجتنابناپذیر کرد». با چنین برداشتی، صادق ملکی ارجاعی هم به تحولات جاری در سوریه میدهد و از دید او: «درحالحاضر نوع ورود مخالفان اسد به دمشق و اظهارات جولانی حاکی از روند عقلایی انتقال قدرت و حاکی از تفاهمات چندوجهی و پیچیده میان بازیگران منطقهای و بینالمللی در انتقال قدرت دارد». با وجود این، ملکی «برنده اصلی سقوط اسد را آنکارا میداند».
ملکی معتقد است: «تضعیف نگاه سیاسی از سوی ایران در بحران سوریه یک خطای راهبردی بود». از منظر ملکی، این سبب شد: «بسترها برای از دست رفتن سرمایه و دارایی استراتژیک ایران در این کشور فراهم شود»؛ لذا به باور او: «اگر علل این اتفاقات درک و به عقلانیت بیشتر منجر شود، میتواند بسترساز تغییر راهبردها شده و از تهدید برای ایران و ایرانیان فرصت بسازد». ضمن آنکه تحلیلگر ارشد حوزه بینالملل یقین دارد: «با تغییر نگاه میتوان سقوط اسد را به فال نیک گرفت». با چنین نگاهی، مفسر سیاست خارجی اشاره دارد: «تحولات جاری اگر موجب بهینهترکردن راهبردهای دیپلماتیک شود، پس از این میبایست عمق استراتژیک ایران را نه در سواحل مدیترانه، بلکه در میان مردم و در جغرافیایی به پهنای خزر تا خلیج فارس جستوجو کرد».
صادق ملکی در پاسخ به این پرسش کلیدی که سوریه «پسااسد» چگونه کشوری خواهد بود، نگاهی دست به عصا دارد و به گفته او: «قضاوت و پیشبینی در مورد سوریه پس از اسد زودهنگام است». چراکه از منظر او: «تحولات این کشور در دوران گذار است، با وجود این علائم اولیه از انتقال قدرت عامل کاهش نگرانی است». به باور این دیپلمات پیشین کشورمان، «مهمترین چالش دمشق، (ابومحمد) جولانی است که نگاه جدی به آنکارا خواهد داشت» و پس از آن نیز «آغاز مسئله کردها و در ادامه موضوع علویها، چالشهای بعدی سوریه پسابشار خواهند بود». با وجود این، تحلیلگر ارشد مسائل خاورمیانه، «مسئله کردهای سوریه را امری بینالمللی و خصوصا مرتبط با آمریکا و در بُعدی فرامنطقهای توصیف میکند»؛ لذا او بعید میبیند که «واشنگتن در این مرحله بخواهد ابعاد بحران را در خاورمیانه گسترش دهد».
بیشتر بخوانید:فیلم/ غارت حرم حضرت زینب (س)
دیپلمات اسبق کشورمان ارزیابیاش را اینگونه ادامه میدهد: «پس از تحولات غزه، لبنان و سوریه، تهران با خاورمیانهای جدید مواجه بوده و باید برای شرایط متنوع و متفاوت آن برنامه چندوجهی داشته و با تکیه بر رویکردی نوین منافع ملی ایران و ایرانیان را تأمین کند».
ابراهیم فراهانی هم دیگر کارشناسی بود که طی گفتوگو با «شرق» و در تحلیل چرایی سقوط سریع بشار اسد به خوشخیالی رئیسجمهور سابق سوریه اشاره دارد که باعث شد بشار اسد با اتکا به نیروهای خارجی، عملا فرصت بازسازی و اصلاح روابط با مردم سوریه را طی سالهای اخیر از دست بدهد. ضمن آنکه به گفته این تحلیلگر ارشد مسائل بینالملل: «بشار اسد با انتخابات نمایشی ریاستجمهوری در سال ۲۰۲۱ و ادعای پیروزی ۹۵درصدی آرای او، نتوانست بهبودی نسبی در وضعیت سوریه ایجاد کند»؛ لذا از دید او: «در مجموع کار به جایی رسید که ارتش سوریه با کمترین مقاومت سلاح خود را تسلیم کردند».
از طرف دیگر، فراهانی این نکته کلیدی را متذکر میشود: «طی شش سال گذشته، ترکیه برخلاف توافق سوچی ذیل روند آستانه در منطقه ادلب و با نقشآفرینی میت (دستگاه اطلاعاتی ترکیه)، حمایت همهجانبه نظامی، امنیتی و لجستیکی از گروههای مخالف بشار اسد داشت و به موازات آن با عملیات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ که به ترور فرماندهان محور مقاومت و تضعیف توان و نفوذ آن (محور مقاومت) منجر شد، شرایطی شکل گرفت که درست پس از وقوع آتشبس بین اسرائیل و حزبالله لبنان، حرکتهای نظامی از ادلب علیه بشار اسد شروع شود». با چنین ارزیابیای و از نظر این تحلیلگر: «امکان دارد درخصوص تحولات سوریه نوعی هماهنگی و همکاری چراغ خاموش بین میت ترکیه و موساد در اسرائیل شکل گرفته باشد».
فراهانی نکته مهم دیگری که باعث روند سریع تحولات سوریه و سقوط بشار اسد شد را «ناظر به تغییر اولویتهای نظامی و امنیتی روسیه و توجه و تمرکز پوتین در جنگ اوکراین میداند». بااینحال و به گفته این کارشناس: «کماکان برای روسیه سیطره بر بندر لاذقیه و پایگاه حمیمیم به منظور دسترسی مسکو به مدیترانه شرقی اهمیت حیاتی دارد». در نتیجه از دید او: «حفظ این نقاط برای کرملین آنقدر استراتژیک است که در هرگونه روند سیاسی، دیپلماتیک و میدانی پسابشار، قطعا روسیه سعی خواهد کرد کنترل و نفوذ خود را بر این مناطق داشته باشد تا دسترسی به آبهای آزاد از خاک سوریه برای روسها حفظ شود».
واکاوی سناریوهای سوریه پسااسد هم دیگر سرفصلی بود که فراهانی درباره آن «یک سناریوی محتمل را ایجاد دولت در تبعید به دست بشار اسد میداند، مشروط بر آنکه رئیسجمهور سابق سوریه در قید حیات باشد؛ چراکه اخبار و گزارشات غیرموثقی دال بر سقوط یا احتمال هدف قراردادن هواپیمای بشار اسد و مرگ احتمالی او مطرح شده است». سناریوی محتمل دیگری که این کارشناس روی آن مانور میدهد سهپارهشدن سوریه بین کردها با حمایت آمریکا، معارضین مخالف بشار اسد با حمایت ترکیه و همچنین علویها خواهد بود.