اقتصاد۲۴- نازآفرین جمشیدی: راستگویی کندلج، مردی که با استفاده از درفش اقدام به زخمی کردن زنان و دختران در نقاط مختلف تهران کرده بود، یکی از مخوفترین پروندههای جنایی سالهای اخیر را رقم زد. این جنایات که سبب بهجود آمدن رعب و وحشت گسترده در جامعه شد، با تلاشهای پلیسی و قضایی به بازداشت متهم انجامید و در نهایت با اجرای حکم اعدام او، به سرانجام رسید. داستان این پرونده به دلیل ابعاد گسترده آن و تأثیرات عمیقش بر جامعه، توجه بسیاری را جلب کرد.
ماجرا از آبان ماه ۱۳۹۷ شروع شد، زمانی که گزارشهای متعددی به نیروی انتظامی ارائه گردید مبنی بر وقوع حملات مشابه به زنان در نقاط مختلف تهران. این حملات ازسوی مردی موتورسوار انجام میشد که برای پنهان نگه داشتن هویتش، سر و صورت خود را میپوشاند و به طور ناگهانی از پشت سر به قربانیان نزدیک میشد. او با استفاده از چاقو، ضرباتی به زنان وارد میکرد و بیدرنگ از محل حادثه متواری میشد. پراکندگی حملات و شباهت در چگونگی اجرای آنها باعث پیچیدگی هرچه بیشتر پرونده شده بود.
به دنبال این حملات، ۵۹ زن و دختر هدف قرار گرفتند و مجروح شدند. این آمار، که بهطور چشمگیری بالا بود، موجب جلب توجه ویژه مقامهای انتظامی و قضائی شد. تعداد بالای قربانیان و شدت جراحات وارد شده، حساسیت ویژهای در جامعه ایجاد کرد و مسئولین را به این فکر انداخت که این حملات تنها یک یا دو مورد تصادفی نیستند، بلکه یک جریان سازمانیافته و خطرناک است. قربانیان با ارائه شرح دقیق از چگونگی حمله و مشخصات اولیه مهاجم، نقش اساسی در شناسایی الگوهای حملات و آغاز تحقیقات داشتند. اطلاعاتی که آنان در اختیار پلیس قرار دادند، مانند نوع موتور سیکلت استفادهشده، محلهای وقوع حملات و نحوه رفتار مهاجم، بهطور مستقیم به دستگیری او کمک کرد.
این پرونده، که با ابعاد گسترده و پیچیدگیهای زیادی همراه بود، بهعنوان یکی از بیسابقهترین و بزرگترین پروندههای جنائی در تاریخ ایران شناخته شد. بررسیهای دقیق و پیگیریهای حقوقی، پرونده را به یکی از موضوعات داغ رسانهها تبدیل کرد و واکنشهای مختلفی را از سوی جامعه و مسئولین به دنبال داشت. در نهایت، این حادثه نهتنها موجب ایجاد شوک در جامعه شد، بلکه باعث شد که مسئولین امنیتی و قضائی بهطور جدیتری به مقوله امنیت عمومی و حمایت از زنان توجه کنند.
با شکایتهای گسترده و توجه ویژهای که به پرونده جلب شد، تحقیقات به سرعت آغاز شد. تیمهای تخصصی نیروی انتظامی مسئول رسیدگی به این پرونده شدند و برای شناسایی و دستگیری متهم، تدابیر خاصی اندیشیده شد. پلیس با جمعآوری دادههای مختلف، از جمله بررسی دقیق فیلمهای ضبطشده از دوربینهای مداربسته در مناطق مختلف، تلاش در شناسایی هویت مهاجم داشت. این فیلمها اطلاعات کلیدی را در اختیار نیروهای امنیتی قرار داد و باعث شد که جزییات بیشتری درباره چگونگی حملات و رفتار متهم به دست آید.
در این بین، استفاده از تکنولوژیهای نوین و روشهای پیشرفته تحلیل دادهها کمک شایانی به پلیس کرد تا ردپاهای متهم را دنبال کرده و او را شناسایی کنند. در نهایت، فردی به نام «راستگویی کندلج» که براساس بررسیها و اطلاعات بهدستآمده احتمالاً در این حملات دست داشت، شناسایی و در عملیاتی دقیق و حسابشده بازداشت شد.
دستگیری کندلج نقطه عطفی در پرونده بود و بهعنوان گامی بزرگ در مسیر دستیابی به عدالت برای قربانیان و خانوادههایشان به شمار میرفت. این لحظه امیدی دوباره به دلهای آسیبدیده و داغدیدهی قربانیان بخشید و نشان داد که با تلاش و همکاری همهجانبه، عدالت میتواند محقق شود. در حالیکه جامعه تحت تأثیر این پرونده قرار گرفته بود، دستگیری متهم، بهویژه در چنین پروندهای که بسیار پیچیده و حساس بود، بهطور چشمگیری آرامش خاطر به شهروندان و قربانیان منتقل کرد.
پس از دستگیری راستگویی کندلج، پرونده وارد مراحل رسیدگی قضایی شد و بهسرعت در مسیر قانونی قرار گرفت. جلسات دادگاه با حضور قربانیان، متهم و وکیل مدافع او برگزار شدد تا تمامی جزییات و شواهد موجود بررسی شوند. قربانیان که هرکدام تجربههای تلخ و دردناکی از حملات داشتند، در جلسات دادگاه حضور یافتند و با بیان جزییات دقیق حملات و آسیبهای وارده، در فرآیند محاکمه نقش مهمی بازی کردند. از سوی دیگر، متهم نیز از حقوق خود دفاع کرد و وکیل مدافع او تلاش کرد تا دفاعیات خود را بهمنظور کاهش شدت مجازات مطرح کند.
گزارشهای پزشکی قانونی که بر اساس معاینات و آزمایشهای دقیق تهیه شده بود، تایید کرد که تمامی جراحات واردشده به قربانیان ناشی از ضربات درفش بوده است. این گزارشها بهعنوان یکی از مهمترین شواهد در پرونده، نقش تعیینکنندهای در اثبات جرم متهم بازی کردند.
بیشتر بخوانید: آزارگر زنان تهرانی اعدام شد
دادگاه با استناد به شواهد موجود و پس از بررسیهای دقیق، متهم را به اتهام «افساد فیالارض از طریق ایجاد رعب و وحشت و مجروح کردن بانوان» مجرم شناخت. این اتهام بر اساس تاثیرات اجتماعی و روانی شدیدی که حملات به قربانیان وارد کرده بود، مطرح شد. ایجاد ترس و وحشت در میان زنان جامعه و آسیبهایی که به سلامت جسمی و روانی آنها وارد شد، بهعنوان دلایل اصلی مجرمیت متهم شناخته شد.
در نهایت، دادگاه حکم اعدام را برای متهم صادر کرد. این حکم با توجه به شدت جرم و آثار منفی آن بر جامعه، بهعنوان مجازاتی سنگین برای جلوگیری از وقوع جرایم مشابه در آینده در نظر گرفته شد. همچنین، متهم به پرداخت دیه به قربانیان محکوم شد تا بخشی از خسارتهای واردشده به آنها جبران شود. این تصمیمات قضائی نهتنها برای قربانیان نوعی عدالت بهنظر رسید، بلکه پیام روشنی به جامعه ارسال کرد که ارتکاب چنین جرایمی بدون مجازات نخواهد ماند.
این پرونده، افزونبر اینکه بهعنوان یک نمونه برجسته از رسیدگی به جرایم خشونتآمیز علیه زنان در تاریخ قضایی ایران ثبت شد، موجب افزایش حساسیت جامعه نسبت به حقوق زنان و لزوم حمایت از آنها در برابر خشونت شد.
پس از صدور حکم اولیه، متهم تصمیم گرفت که از طریق فرجامخواهی درخواست تجدید نظر در حکم صادره را ارائه دهد. در پی این درخواست، پرونده به دیوان عالی کشور ارسال شد تا مورد بررسی قرار گیرد. دیوان عالی پس از بررسی دقیق مستندات و شواهد موجود در پرونده، حکم اعدام صادره را تأیید کرد و هیچ گونه تغییر یا تخفیفی در مجازات متهم اعمال نکرد.
افزونبر این، متهم درخواست اعاده دادرسی نیز ارائه داد که به منظور بازبینی مجدد روند رسیدگی و حکم صادره مطرح شده بود. با این حال، دیوان عالی کشور این درخواست را رد کرد و اعلام کرد هیچ دلیلی برای بازنگری در حکم اعدام وجود ندارد. به این ترتیب، تمامی مراحل قانونی بهطور کامل طی شد و حکم نهایی برای اجرا آماده شد.
روز، ۲۸ آذر ۱۴۰۳، حکم اعدام راستگویی کندلج در حضور مقامات قضایی اجرا شد. این اقدام بهعنوان نقطه پایانی بر پروندهای بزرگ و پیچیده بود که برای سالها امنیت روانی بانوان تهرانی را به خطر انداخته بود.
اجرای حکم اعدام راستگویی کندلج واکنشهای گستردهای را در جامعه به همراه داشت. بسیاری از قربانیان و خانوادههای آنها از اجرای این حکم ابراز خشنودی کردند و آن را گامی مهم در بازگشت آرامش روانی به جامعه دانستند. به گفته برخی از آنها، اجرای عدالت به آنها حس امنیت و تسکین خاطر بخشید و نشان داد که جرایم خشونتآمیز بدون پاسخ نمیماند.
از سوی دیگر، برخی کارشناسان اجتماعی و حقوقی بر اهمیت اقدامات پیشگیرانه تأکید کرده و این پرونده را زنگ خطری برای توجه بیشتر به مسائل اجتماعی دانستند. آنها بر لزوم تقویت آموزشهای فرهنگی و اجتماعی تأکید کردند تا افراد از کودکی نسبت به پیامدهای خشونت و جرایم آگاه شوند. همچنین، پیشنهاد شد که نظارتهای دقیقتری بر رفتارهای پرخطر در سطح جامعه اعمال شود تا از وقوع چنین جنایاتی پیشگیری شود.
بسیاری بر این باورند که برای جلوگیری از وقوع اینگونه جرایم، نهتنها برخورد قاطع با مجرمان ضروریست، بلکه باید در زمینههای آموزشی و پیشگیرانه نیز سرمایهگذاری بیشتری انجام شود تا جامعه در مسیر کاهش خشونت و آسیبهای اجتماعی حرکت کند.
پرونده راستگویی کندلج یکی از تلخترین و در عین حال عبرتآموزترین موارد جنایی سالهای اخیر بود. این پرونده نهتنها چالشهای امنیتی و اجتماعی جامعه را نمایان کرد، بلکه بهعنوان نمونهای از توانایی نظام قضایی در برخورد قاطع با جنایات گسترده مطرح شد. امید است با افزایش آگاهی عمومی و تقویت نظارتها، شاهد کاهش اینگونه جرایم در آینده باشیم.