اقتصاد۲۴-کمتر از یک ماه دیگر دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین آمریکا دور دوم ریاستجمهوری خود را آغاز میکند و باتوجه به جنگ روسیه در اوکراین، آشفتگیهای سیاسی داخلی در قویترین کشورهای عضو اتحادیه اروپا و تهدیدهای ترامپ مبنی بر افزایش تعرفه کالاهای صادراتی به آمریکا، اروپا راه دیگری جز تغییر در خط مشی سیاسی خود ندارد.
بازگشت ترامپ این حقیقت را برای رهبران اروپایی که در هفتم و هشتم نوامبر در نشست شورای اروپا در بوداپست گردهم آمده بودند، واضحتر کرد تا در بیانیه نهایی خود وعده دهند که «اروپا شکوفایی اقتصادی مشترک خود را تضمین و رقابتپذیری را تقویت میکند» تا حاکمیت، امنیت، انعطافپذیری و نفوذ جهانی این بلوک را حفظ کند. این بیانیه بازتابی از درک فوری رهبران اروپایی است: اتحادیه اروپا باید استراتژیهایی را بهکار بگیرد تا بتواند در فضای غیرقابل پیشبینی جهان از منافع خود محافظت کند.
چهارشنبه گذشته زمانی که ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین در مراسم شام بروکسل شرکت کرد، دونالد ترامپ حضور نداشت، اما سایه او بر این گردهمایی احساس میشد، اما این فقط بازگشت ترامپ به کاخ سفید نیست که سیاستهای حمایتی اروپا از جنگ اوکراین را پیچیده کرده است. آشفتگیهای سیاسی در سراسر قاره اروپا نیز بیتاثیر نبوده است؛ حمایتهای محسوس اروپا از اوکراین و مقاومت طاقتفرسای این کشور در برابر حملات روسیه بهچالش کشیده شده و موجی از بیثباتیهای داخلی، اروپا را از داشتن رهبری مصمم و قوی محروم کرده است.
از آلمان گرفته، جایی که دولت اولاف شولتس، صدراعظم آن سقوط کرد، تا فرانسه که دولت امانوئل مکرون بهدلیل ماهها چالشهای سیاست داخلی خود تضعیف شده، قدرتهای بزرگ اروپا که حالا با ظهور دوباره دونالد ترامپ روبهرو شدهاند، احساس خطر میکنند.
همین دو سال پیش که چشمانداز اروپا حس متفاوتتری داشت، حمله تمامعیار روسیه به اوکراین این بلوک را به سمت اتخاذ هدف ژئواستراتژیک بزرگتری سوق داده بود. صدراعظم آلمان در سخنرانی خود در پارلمان آلمان این حمله را آغاز «چرخش دوران» خطاب کرد و طی اقدامی ۱۰۰ میلیارد دلار را به سیاست امنیتی و دفاعی خود اختصاص داد.
از سوی دیگر امانوئل مکرون روابط خود را با اروپای شرقی دوباره از سر گرفت و بیزاری تاریخی فرانسه از گسترش اتحادیه اروپا را کنار گذاشت. این بلوک محدودیتهای خودخواسته بر بودجه را رد کرد تا بتواند حمایتهای مالی را در اختیار اوکراین قرار دهد و ۱۴ دور از تحریمهای گسترده خود علیه ماشین جنگ روسیه را اعمال کند. اما این عملکرد هدفمند امروز بهسختی قابل رؤیت است و بهطور شگفتانگیزی، بازگشت دونالد ترامپ رئیسجمهور پیشین آمریکا به کاخ سفید میتواند انگیزهها برای بازگشت این اهداف را تحریک کند.
بیشتر بخوانید:رشد بورس به این شرط ادامه دار خواهد بود/ صحبتهای اخیر رئیس سازمان بورس را نباید به عنوان سیگنال به بازار تلقی کنیم
فرانسه و آلمان بیشترین سهم را در ناخوشاحوالی امروز اروپا دارند. قمار برگزاری انتخابات زودهنگام از سوی مکرون فضای سیاسی را رقم زد که ثبات کمتر و غیرقابلپیشبینیتر شده، کسری بودجه میراث اقتصادی این کشور و بههمین ترتیب اعتبار مکرون در اتحادیه اروپا را لکهدار کرده است. در این میان در آلمان ائتلاف ضعیف و شکننده دولت نیز از هم فروپاشیده است.
مشکلات این بلوک صرفاً به آلمان و فرانسه ختم نمیشود. چالشهایی که اعضای این بلوک بیشتر از بقیه دست و پنجه نرم میکنند از جمله در حوزه امنیتی، دفاعی، مهاجرت و سیاستهای مالی، حساسیت کمتری نسبت به اقدامات جمعی سراسر اتحادیه اروپا شامل حفاظت از مرزها، مالیات و امنیت ملی دارند، چون ماهیت آنها به خود کشورهای عضو برمیگردد. با این حال باتوجه به تمایل بسیار کم کشورها برای ادغام حاکمیت خود در این مناطق، رهبران اتحادیه اروپا برای رسیدگی به نگرانیهای شهروندان خود دچار چالش شدهاند که میتواند بر پوپولیسم و چندپارگی سیاسی داخل کشورها دامن بزند.
مجتبی رحمان، رئیس گروه اوراسیا در پولیتیکو مینویسد این همان جایی است که ترامپ میتواند کمک کند. اکثر رهبران اتحادیه اروپا به استثنای ویکتور اوربان، نخستوزیر مجارستان و شاید رابرت فیکو، نخستوزیر اسلواکی و همچنین جورجیا ملونی، نخستوزیر ایتالیا دعا میکردند که کامالا هریس معاون جو بایدن برنده انتخابات ۲۰۲۴ شود.
نگرانیهای آنها را در ۴ بخش میتوان دید: خروج احتمالی ترامپ از ناتو و پایان تعهد آمریکا به تامین امنیت قاره اروپا، اعمال یکجانبه آتشبس و توافقنامه صلح بین روسیه و اوکراین برخلاف تمایلات کییف و بروکسل، وقوع جنگ تجاری آسیبزا و در آخر نفوذ ترامپ در راستگرایان افراطی اتحادیه اروپا. بهگفته رحمان اینها تماماً نگرانیهای بهجایی هستند، اما کوتاهمدت و کوتهفکرانهاند، چون اثر عمیق شوکی دور دوم ریاستجمهوری ترامپ را نادیده میگیرند.
ولفگانگ ایشنگر که در دوران جنگ عراق بهعنوان سفیر آلمان در ایالات متحده خدمت کرده بود، میگوید: «ما قطعاً بهاندازه کافی مجهز نیستیم. الان لحظه بسیار بدی برای کشورم است که در میانه کمپینهای انتخابات و بحث و جدلهای سیاسی نسبتاً دوقطبی قرار گرفته است».
ایشینگر که تا سال ۲۰۲۲ رئیس کنفرانس امنیتی مونیخ بود میگوید که او خوشبین است که آلمان با دولت جدیدی که احتمالاً بهرهبری نامزدی محافظهکار، فردریش مرتس روی کار میآید بتواند تعاملات سازندهای را با دولت ترامپ داشته باشد. امانوئل مکرون بهرغم تمام دردسرهای داخلی بهنظر مصمم است که همچنان نقش فعالی را در شکلدهی پاسخ اروپا در قبال جنگ ایفا کند. او اخیراً ایده ارسال نیروهای صلحطلب اروپایی به اوکراین را در حال تعلیق نگه داشت هرچند که حمایت فوری بسیار کمی را از سوی دیگر مقامات اروپایی جلب کرده بود.
با این حال او و دیگر رهبران اروپایی با مشکلات دیگری دست و پنجه نرم میکنند؛ از مشکلات اقتصادی گرفته تا خیزش احزاب پوپولیست راست افراطی. این امر موضع یکپارچه اروپا را در قبال طرحهای سیاسی ناخوشایند دونالد ترامپ برای پایان دادن به جنگ اوکراین در جایگاه ضعیفتری قرار میدهد.
طبق گزارشها در هفتهای که گذشت، مشاوران دونالد ترامپ در حال بررسی طرحی برای ایجاد منطقهای حائل بین اوکراینیها و سربازان روسی بودند که ۴۰ هزار سرباز اروپایی مسئولیت محافظت از آن را برعهده خواهند داشت. چنین طرحی میتواند اعتراضاتی را در لندن و برلین بههمراه داشته باشد، جایی که از همان روزهای اولیه جنگ باور عمیقی به امتناع از اعزام سربازان وجود داشت.
جرمی شپیرو، مدیر تحقیقات اندیشکده شورای روابط خارجی اروپا در آلمان میگوید: «منطقه حائل ۸۰۰ مایلی بین اوکراین و روسیه ایجاد نخواهد شد. اروپا نمیتواند این کار را بدون حمایت آمریکا انجام دهد. اما تئاتر سیاسی خوبی بهاجرا میگذارد.»
اجرای تئاتر سیاسی قطعاً یکی از تخصصهای ترامپ است و او احتمالاً پس از روی کار آمدن چندین ایده دیگر برای پایان دادن به درگیری را رد خواهد کرد. بهگفته شپیرو، چالش رهبران اروپایی این است که دربرابر ترامپ دچار شکاف یا تحریک نشوند و تضمین کنند که در تمام مذاکرات دیپلماتیکی که در آن آمریکا، اوکراین و روسیه حضور پیدا میکنند، اروپا هم یک صندلی دارد.
با وجود جریانهای متقابل سیاسی در خانه این موضوع در حرف آسانتر است تا در عمل. بحث و جدل در آلمان بر سر اقتصاد بالا گرفته است. تهدید ترامپ بهاعمال تعرفهها چارچوب اقتصاد صادراتمحور اروپا را بهخطر میاندازد. فرانسه از تابستان گذشته که مکرون تصمیم نابخردانه برگزاری انتخابات پارلمانی را گرفت گرفتار رخوت سیاسی شده است. یک نخستوزیر، میشل بارنیه، برکنار شده و جانشین تازه او، فرانسوا بایرو هماکنون در حال مشاجره با مکرون است.
حتی در بریتانیا، که رایدهندگان در ماه جولای با اکثریت قابلتوجهی به دولت کارگر رای دادند، این کشور درگیر مشکلات اقتصادی و همچنین تهدید شرورانه حزب ضدمهاجر موسوم به اصلاحات انگلستان شده که رهبر آن، نایجل فاراژ با ترامپ ارتباطاتی دارد.
کییر استارمر، نخستوزیر بریتانیا تمایل خود را برای نزدیکتر شدن بریتانیا به بقیه اروپا ابراز کرده است، اما برگزیت دست هر رهبر بریتانیایی را از ایفای نقش دولتمردانهای که تونی بلر رهبر پیشین حزب کارگر در اواخر دهه ۹۰ میلادی ایفا میکرد، کوتاه کرده است. این امر ایتالیا و لهستان را احتمالاً بهعنوان پرچمداران اروپا باقی میگذارد. جورجیا ملونی، نخستوزیر راستگرای ایتالیا نفوذ خود را بهدست آورده و دیپلماتها شرط میبندند که او میتواند پلهای ارتباطی را با ترامپ برقرار کند.
دونالد توسک، نخستوزیر لهستان، سیاستمداری باتجربه است که سال آینده که لهستان ریاست شورای اتحادیه اروپا را برعهده میگیرد، نقش چشمگیری را بازی خواهد کرد. کمیسیون اروپا که بازوی اجرایی اتحادیه اروپا است میخواهد تحت رئیس فعلی، اورسلا فندرلاین نقش فعالانهای را بازی کند. بهگفته پیتر ریکتس، مشاور امنیت ملی سابق بریتانیا، اما کمبود رهبران قوی در پایتختهای اروپا «قطعاً رفتار تحقیرآمیز و مغرورانه ترامپ در قبال اتحادیه اروپا» را تقویت خواهد کرد.
جرارد آرود، دیپلماتی که در دوران اول ریاستجمهوری ترامپ سفیر فرانسه در واشنگتن بود، میگوید: «سه کشور اصلی اروپایی هیچوقت به این اندازه ضعیف نبودهاند. ایتالیا و لهستان که هیچ نقطه مشترکی ندارند هر چقدر هم که در ظاهر نشان دهند، اما در عمل نمیخواهند کنترل اوضاع را بهدست بگیرند.»
آرود، که در سال ۲۰۱۸ عضوی از تیم کمپین لابیگران کشورهای اروپایی برای متقاعد کردن ترامپ مبنی بر عدم خروج از توافق هستهای با ایران بود، میگوید که رهبران اروپایی خطمشی خود در تملقگویی و چاپلوسی از رئیسجمهور منتخب در دور اول را متحول کردهاند تا به توافقات مورد نیاز خود برسند.
مکرون اخیراً در مراسم بازگشایی کلیسای نوتردام دونالد ترامپ را در ردیف اول میهمانان قرار داد. اولاف شولتس گفت پیش از ترک سمت خود میخواهد با ترامپ دیدار کند که برخی آن را تلاشی برای دریافت دعوتنامه جهت حضور در مراسم تحلیف ترامپ دانستند. مشاوران استارمر از مراسم شامی صحبت میکنند که استارمر و دیوید لمی، وزیر امور خارجه بریتانیا در ماه سپتامبر با ترامپ داشتند.
ترامپ و استارمر روز چهارشنبه بار دیگر با یکدیگر صحبت کردند و بهگفته دفتر نخستوزیری بریتانیا استارمر بر نیاز همبستگی متحدان با اوکراین در برابر حمله روسیه تاکید کرده است. همبستگی متحدان، بهشدت به ترامپ بستگی دارد. آرود میگوید: «یا او با این شکافها و تضعیفها بازی میکند یا کشورهای اروپایی را تشویق به اتحاد میکند که واکنش طبیعی و غریزی آنها نخواهد بود.»
تقریباً سه سال پس از جنگ طاقتفرسا، سیاستهای اروپا در قبال اوکراین نیز در حال تغییر است؛ بهگونهای که میتواند شکاف با ترامپ را کاهش دهد. در حالی که هم شولتس و هم مرتس وعده ادامه حمایت نظامی از اوکراین را در صورت پیروزی در انتخابات دادهاند، به مردم نگران آلمان قول دادهاند تا برای پایان درگیری تلاش کنند. مرتس پیش از انحلال دولت در پارلمان آلمان اعلام کرد: «ما بهواسطه خواستهای بیقید و شرط متحد شدهایم تا هر آنچه میتوانیم برای پایان دادن به جنگ اوکراین انجام دهیم.»
بهرغم سال ۲۰۱۶، زمانی که آنگلا مرکل صدراعظم وقت آلمان که روابط سردی را بر سر بودجه تجاری و نظامی با ترامپ آغاز کرد، حزب راستگرای «اتحادیه دموکرات مسیحی آلمان» مرتس تلاش کرده تا با حلقه اطرافیان ترامپ ارتباط برقرار کند. این حزب حتی ینس اسپان، نماینده خود را به کنوانسیون ملی جمهوریخواهان فرستاده بود.
نقش آلمان در ائتلاف غرب برای اوکراین آنقدر حیاتی است که دیپلماتهای آمریکایی میگویند ترامپ هر طرحی که برای پایان جنگ داشته باشد باید آن را لحاظ کند، اما انتخابات آلمان که انتظار میرود در ۲۳ فوریه برگزار شود و همچنین مذاکرات تشکیل ائتلاف که پس از آن رخ خواهد داد، حاکی از آن است که خط مشی آلمان میتواند تا آوریل یا میآینده مشخص نباشد.
ایمی گاتمن که از سال ۲۰۲۲ تا اوایل امسال بهعنوان سفیر آمریکا در آلمان خدمت کرده میگوید «این یک لحظه نمایشی است که با آلمانی همراه شده که نسبت به هر زمان دیگری قویترین و مهمترین حامی اوکراین شده است.»
به گزارش نیویورک تایمز با این حال برخی از تحلیلگران استدلال میکنند که تمرکز بر رهبران متزلزل اروپا افکار را از مشکل عمیقتر ساختاری که ترامپ مطرح میکند، منحرف کرده: وابستگی ادامهدار استراتژیک اروپا به ایالات متحده. شپیرو میگوید: «تمام کشورهای اروپایی که میخواهند بر سر مواضع خود باقی بمانند در صورتی که آمریکا به طرف دیگر زمین بازی برود، توانایی حفظ آن مواضع را نخواهند داشت. پیشبینی من این است که آنها خود را با موضع جدید آمریکا سازگار میکنند.»
عدم قطعیت از پاریس گرفته تا برلین خلأ قدرتی را بهوجود آورده که میتواند قوت قلبی برای روسیه در جنگ اوکراین باشد. اگر ترامپ سال آینده مالیاتهای سنگین بر واردات ایالات متحده را اعمال کند، توانایی اروپا برای پاسخ به جنگ جهانی تجاری دچار مشکل خواهد شد.
احتمالاً تلاشهای رهبران اروپایی برای ایجاد سیاستی مشترک برای محافظت از صنایع خود در برابر واردات کمهزینه چین که شامل خودروهای برقی و دیگر فناوریهای انرژیهای پاک است متزلزل خواهد شد. این میتواند وظیفه دشوار سیاسی افزایش بودجه نظامی اروپا را پیچیده کند که رهبران و تحلیلگران اتفاقنظر دارند که در بحبوبه تهدیدهای مکرر ترامپ مبنی بر خروج از ناتو یا لغو تضمینهای امنیتی آمریکا برای متحدان اروپایی، فوریت جدیدی بهخود بگیرد.
رهبران باثباتتر دیگری وجود دارند که نقش آنها در اروپا میتواند برای مقابله با بحران افزایش یابد. اما آنها پیچیدگیهای خاص خود را دارند.
کییر استارمر که تابستان امسال بهعنوان نخستوزیر بریتانیا انتخاب شد پیش از این بهدلیل هدایایی که خود و همسرش پذیرفتند با اعتراضات عمومی روبهرو شده و کشورش هم از اتحادیه اروپا خارج شده است.
تحلیلگران موافقند که طبیعیترین گزینههای رهبری اروپایی قوی و مستقل باید از برلین یا پاریس باشند؛ هر دو کشوری که در سیاستهای داخلی خود بیشترین تزلزل را دارند. الکساندرا دی هوپ شفر، رئیس صندوق مارشال آلمان میگوید: «بحران آشکاری در رهبری فرانکو-ژرمنها وجود دارد که با سقوط ائتلاف آلمان و فرانسه که درگیر شکافهای سیاسی داخلی خود شدهاند شدت گرفته است.»
یورن فلک، مدیر ارشد مرکز اروپا در اندیشکده شورای آتلانتیک در واشنگتن میگوید، فرانسه و آلمان از بحرانهای سیاسی که خود تحمیل کردهاند رنج میبرند و انتخاب ترامپ ابهامات جدیدی را به آینده اروپا اضافه کرده است. فلک میگوید: «ما شاهد رابطه پرچالشی هستیم. اوضاع پیش از آنکه رو به بهبودی برود میتواند بهسرعت بدتر شود.
مکرون در آغاز نشست رهبران اروپا در بوداپست گفت که ترامپ از سوی مردم آمریکا انتخاب شده و او از منافع مردم آمریکا دفاع خواهد کرد، که مشروع و موضوع خوبی است. سوال این است که آیا ما آماده دفاع از منافع اروپاییها هستیم یا نه.»
شولتس هم در گفتوگو با خبرنگاران گفت که به زمان چالشبرانگیز تصمیمگیری او برای فروپاشی ائتلاف خود با اخراج کریستین لیندنر، وزیر دارایی خود که دستور اقتصادی دولت را زیر پا گذاشته بود، نزدیک میشویم. شولتس و ائتلافاش بهجای اینکه تا پاییز سال آینده در قدرت باقی بمانند احتمالاً در ماه ۲۳ فوریه با رایدهندگان مواجه خواهند شد و ظاهراً شولتس صدراعظمی را از دست خواهد داد.
بیشتر بخوانید:فیلم/ واکنش شدید ترامپ به دعوت زلنسکی برای مراسم تحلیفش
امانوئل مکرون سالهاست که اروپا را تشویق میکند تا متحدتر و از نظر نظامی و فناوری مستقلتر شود که به امیال دولتهای بعدی آمریکا وابستگی کمتری پیدا میکند و برای رقابت با سلطه صنعتی و تجاری چین مجهزتر است. به گزارش نیویورک تایمز، اما ترامپ جایگاه ضعیفتری نسبت به دور اول ریاستجمهوریاش دارد؛ دولتی که در دور پایانی خود دیگر کنترلی بر سیاست داخلی ندارد و دیگر نمیتواند در سال ۲۰۲۷ نامزد انتخابات شود.
مجتبی رحمان میگوید، پیروزی ترامپ میتواند طرحهای موجود برای رفع بدهی مشترک اتحادیه اروپا در بودجه دفاعی و امنیتی این بلوک را زنده کند. این ایده که ابتدا از سوی مکرون مطرح شد و مورد حمایت کایا کالاس، مسئول سیاستخارجی اتحادیه اروپا قرار گرفت، توانست حمایت خاموش شمال اروپا را جلب کند، اما پس از گامبی انتخاباتی رئیسجمهور فرانسه، مومنتوم خود را از دست داد.
شوک دور دوم ریاستجمهوری ترامپ بدون شک میتواند بحث و گفتوگو درباره این طرحها را برگرداند؛ دستکم به این خاطر که آلمان، کشوری که مخالف حمایت از ایدههای مکرون است، کشوری است که بیشترین نگرانی را از حذف ضمانتهای امنیتی آمریکا دارد.
همین موضوع برای چشمانداز تیره و تار اقتصادی این قاره هم صدق میکند. شکاف سرمایهگذاری ۸۰۰ میلیارد دلاری در سال را که از سوی ماریو دراگی، رئیس پیشین بانک مرکزی مطرح شد، فقط میتوان با سرمایهگذاری مشترک بیشتر جبران کرد. این امر همچنان نیازمند رویکردی متفاوت در قبال سیاستهای مالی و صنعتی در سراسر اتحادیه اروپا است که آن هم در آلمان آغاز و به سمت بقیه کشورهای اتحادیه اروپا جاری میشود؛ امری که بهگفته رحمان، جنگ تجاری با ترامپ میتواند به باز شدن قفل آن کمک کند.
بازگشت ترامپ به رأس قدرت میتواند دو اثر مفید دیگر برای اروپا داشته باشد: اول، میتواند وزنهای را به تلاشهای کمیسیون اروپا اضافه کند تا بازنگری کلی را در بودجه اتحادیه اروپا انجام دهد و آن را برای رسیدن به اهداف این بلوک متناسبتر کند. اهدافی که شامل اختصاص حدوداً دوسوم از بودجه این بلوک بر سوبسیدهای کشاورزی است. دوم، چنانچه مقامات ارشد هر دو طرف معتقدند که بازگشت ترامپ آنها را مجبور میکند تا روشهای خلاقانهتری را برای کاهش خطوط قرمز متقابل پیدا کنند، میتواند به بازگشت روابط بهبنبسترسیده بریتانیا و اتحادیه اروپا کمک کند.
از طرف دیگر دور دوم ریاستجمهوری ترامپ میتواند غرایز گریز از مرکز اتحادیه اروپا را بهجای یکپارچگی ترویج کند. تلاشهای ترامپ برای ایجاد شکاف در اتحادیه راوپا با ایجاد روابط دوجانبه با کشورهای عضو میتواند موفقیتآمیز باشد، بهویژه اگر مشکلات تجاری و دفاعی را بهیکدیگر گره بزند. علاوه بر آن ترک کامل یا بخشی از ناتو میتواند ترس و نگرانی را در میان اروپاییها بهراه اندازد که منجر به واکنش «هر کی برای خودش» شود.
هیچ شکی وجود ندارد که ریاستجمهوری ترامپ میتواند فرهنگ دموکراتیک آمریکا و نهادهای چندجانبه جهانی را بهآزمایش بگذارد. رحمان میگوید: «این میتواند همان شوک مورد نیازی باشد که مانع شود اروپا وارد روند نزولی طولانی و احتمالاً علاجناپذیر شود.»