اقتصاد ۲۴- نوژن اعتضادالسلطنه- "روابط دو کشور مانند کوه یخ است و نُه دهم آن زیر سطح یخ است". این بخشی از گفتههای "الهام علی اف" رئیس جمهور آذربایجان درباره رابطه میان باکو و تل آویو بوده که سایت "ویکی لیکس" از طریق دسترسی به فایلهای سفارت آمریکا آن را فاش ساخته بود تشبیهی که نشان میدهد بخش عمده روابط میان اسرائیل و جمهوری آذربایجان در زیر سطح بوده و فقط لبه آن قابل مشاهده است. روابط جمهوری آذربایجان و اسرائیل در سالیان گذشته اغلب به عنوان یک "رابطه استراتژیک محتاطانه" توصیف میشد که در واقع چنین بود. روابط بسیار توسعه یافته بود (به ویژه در زمینههای نظامی و انرژی)، اما برای اینکه جهان اسلام را عصبانی نکند، در رسانهها زیاد در مورد آن صحبت یا نوشته نمیشد.
روابط راهبردی دو کشور تا زمانی که بازیگران را به سمت سیاستهای ماجراجویانه سوق ندهد، با منافع آمریکا و غرب منطبق است. حتی میتوان ادعا کرد که جمهوری آذربایجان کشور مسلمانی است که اسرائیل در حال حاضر نزدیکترین روابط را با آن دارد. روابط بین باکو و تل آویو از زمان آغاز آن در اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی به این سو مرتبط با روابط آن دو کشور با ایران بوده است به ویژه در سال ۲۰۱۲ که از نظر افزایش تنش بین ایران و جمهوری آذربایجان سالی غیرعادی بود. اگرچه روابط تهران - باکو از زمان کسب استقلال آذربایجان پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ ناآرام بود، تحریمهای بینالمللی وضع شده علیه ایران و انتظار حمله قریبالوقوع اسرائیل علیه تاسیسات هستهای ایران، ایران و جمهوری آذربایجان را به سمت مواضع تهاجمیتر سوق داد، همان طور که در بسته شدن گهگاهی مرزها و افزایش نیروی دریایی در دریای مشترک خزر خود را نشان داده است.
هم مرز بودن با ایران، جمهوری آذربایجان را به مکانی ایده آل برای جمع آوری اطلاعات درباره جمهوری اسلامی تبدیل کرده است. در گزارشها آمده که ایستگاههای جمعآوری اطلاعات الکترونیکی در امتداد مرز جمهوری آذربایجان و ایران در دهه ۱۹۹۰ با همکاری اسرائیل ساخته شد و در سال ۲۰۱۱ اسرائیل شروع به ارسال پهپاد به جمهوری آذربایجان برای نظارت بر مرز کرد.
دو دولت در حال همکاری تاکتیکی علیه ایران بودهاند. روابط اسرائیل و جمهوری آذربایجان با تشویق آمریکا به عنوان بخشی از روابط مثلثی بین ترکیه، آذربایجان و اسرائیل توسعه یافت. در دهه ۱۹۹۰، ایده آمریکاییها این بود که محور اسرائیل - ترکیه - گرجستان - جمهوری آذربایجان با حمایت آمریکا وزنهای در برابر محور سوریه - ایران - ارمنستان - روسیه باشد. با این وجود، بحرانهای دورهای در روابط اسرائیل و ترکیه در دهههای اخیر و وقوع جنگ در گرجستان در سال ۲۰۰۸، این ایده را به چالش کشید. با این وجود، جمهوری آذربایجان و اسرائیل کماکان روابط بین خود را منطبق با منافع غرب در منطقه میدانند. همکاری بین جمهوری آذربایجان و اسرائیل، به ویژه با امضای یک قرارداد ۱.۶ میلیارد دلاری که منجر به دستیابی باکو به پهپاد و سیستمهای ماهوارهای با فناوری پیشرفته شد به سطح تازهای ارتقاء یافت.
روابط بین باکو و تل آویو به طور مستقیم با روابط آن دو با ایران مرتبط بوده است. با این وجود، ایران تنها عامل و دلیل نزدیکی میان آن دو رژیم به یکدیگر نبوده است. در این میان، اکثر تحلیلها و ارزیابیهای صورت گرفته درباره رابطه میان اسرائیل و جمهوری آذربایجان متمرکز بر روی نقش آن در حوزه امنیت نظامی منطقهای بوده است. در نتیجه، در این باره شکافی در عرصه گفتمانی و ادبیات موضوع از نظر درک محرکهای اقتصادی آن رابطه و پیامدهای آن برای امنیت انرژی منطقهای وجود دارد. نکتهای که کمتر به آن پرداخته شده آن است که جمهوری آذربایجان نقشی نسبتا نوظهور به عنوان تولید کننده بزرگ انرژی در پی تحریمهای وضع شده از سوی آمریکا و غرب علیه صادرات انرژی به عنوان جایگزین انرژی عرضه شده توسط ایران داشته است. هم چنین، روابط میان باکو و تل آیو برپایه منافع اقتصادی بنا شده و در احتمالا در آینده گسترش خواهد یافت.
در این گزارش به نقش صادرات انرژی جمهوری آذربایجان به اسرائیل و بررسی تحولات مرتبط با رابطه باکو و تل آویو در حوزه کمتر پرداخته شده امنیت انرژی منطقه خواهیم پرداخت که میتواند بر روند تحولات روابط جمهوری آذربایجان و اسرائیل و رقابت آن دو کشور با ایران در آینده تاثیرگذار باشد.
وابستگی متقابل اقتصادی بین باکو و تل آویو براساس نیازهای مختلف دو دولت است که به راحتی با یکدیگر انطباق دارند. منافع اسرائیل بر روی واردات نفت و گاز طبیعی از آذربایجان متمرکز است، در حالی که جمهوری آذربایجان هدف خود را دستیابی به انتقال فناوری و تخصص نظامی، صنعتی و کشاورزی از اسرائیل علاوه بر خرید مستقیم تجهیزات نظامی با فناوری پیشرفته برای ایجاد ارتشی قدرتمند و مدرن تعیین کرده که میتواند توازن قوا را در درگیری طولانی مدت باکو با ارمنستان به نفع خود تغییر دهد.
محرکهای اقتصادی این رابطه، مانند انرژی، انتقال فناوری و معاملات تسلیحاتی بیشترین تأثیر را بر تکامل این مشارکت داشتهاند. اگرچه رابطه با اسرائیل تهدید امنیتی قابل توجهی برای جمهوری آذربایجان ایجاد میکند، اما منافع اقتصادی روابط با تل آویو بسیار بیشتر از پیامدهای منفی ناشی از خصومت باکو با ایران به نظر میرسد.
همکاری اقتصادی اسرائیل و جمهوری آذربایجان به طور قابل توجهی در حال رشد بوده است. از آنجایی که جمهوری آذربایجان در اوایل دهه ۱۹۹۰ مقررات زدایی از صنایع را انجام داده و به آزادسازی اقتصادی مبادرت ورزید، شرکتهای اسرائیلی به بازار جمهوری آذربایجان نفوذ کردند. بسیاری از شرکتهای اسرائیلی در صنعت خدمات سرمایه گذاری کردهاند. آزادسازی اقتصاد آذربایجان باعث شد تا شرکتهای اسرائیلی متعددی در آذربایجان سرمایهگذاری کنند که گفته میشود بازار داخلی جمهوری آذربایجان را با کالاهای اسرائیلی از تلفنهای همراه گرفته تا مشروبات الکلی و حتی بستنی پر کردند.
حوزه اقتصادی به ویژه در بخشهای غیرنفتی مانند کشاورزی، داروسازی و فناوری اطلاعات ظرفیت بالقوه زیادی برای توسعه دارد. کشاورزی در اسرائیل یک صنعت بسیار توسعه یافته است، در حالی که این کشور در فهرست کشورهای پیشرو در جهان در عرصه فناوریهای پیشرفته کشاورزی قرار دارد، صرفنظر از این واقعیت که جغرافیای آن به طور طبیعی برای کشاورزی مطلوب نیست. در ماه مارس ۲۰۱۷ سفرهای منطقهای متعددی توسط نمایندگان اسرائیل به جمهوری آذربایجان برای تعمیق همکاریهای اقتصادی در حوزههای اقتصادی، کشاورزی و گردشگری انجام شد. پس از آن زمان، جمهوری آذربایجان و اسرائیل در آوریل ۲۰۱۷ با لغو مالیات مضاعف بین کشورها موافقت کردند.
گردشگری یکی از حوزههایی است که جمهوری آذربایجان و اسرائیل با موفقیت در آن همکاری میکنند. تعداد گردشگرانی که از اسرائیل به جمهوری آذربایجان سفر میکنند در حال افزایش بوده است. شرکت هواپیمایی اسرائیلی Israir Airlines & Tourism Ltd مستقر در فرودگاه "سد دوم" در تل آویو، به عنوان بخشی از بستههای گردشگری، هفتهای سه بار به باکو پرواز انجام میدهد. پرواز مستقیم از نظر افزایش گردش مالی متقابل از اهمیت بالایی برخوردار است. "الکس کاپلون" رئیس اتاق بازرگانی جمهوری آذربایجان و اسرائیل در سال ۲۰۱۹، در مراسمی که به فعالیتهای آن اتاق اختصاص داشت گفته بود:"امروزه اسرائیل علاقمند به واردات برخی محصولات از جمهوری آذربایجان است". او خاطرنشان کرده بود که کار برای واردات شراب از جمهوری آذربایجان به اسرائیل در حال انجام است. برخی از شرابها در حال حاضر وارد شده و مذاکرات برای واردات شراب گنجه و آبشرون در حال انجام است.
علاوه بر این، اسرائیل قصد داشته فندق و عسل را از جمهوری آذربایجان وارد کند. بر اساس گزارش کمیته دولتی گمرک آذربایجان، گردش مالی تجاری باکو با اسرائیل در سال ۲۰۱۸ بالغ بر ۱.۳ میلیارد دلار بوده است. تقریبا تمام گردش تجاری مربوط به صادرات محصولات آذربایجان به اسرائیل بوده است. در حالی که حجم مبادلات تجاری جمهوری آذربایجان و اسرائیل در سال ۲۰۱۷ بالغ بر ۶۷۱.۶ میلیون دلار بوده است، حدود ۳۲.۷ میلیون دلار از این میزان واردات محصولات اسرائیلی بوده است.
بیش از ۱۰۰ شرکت اسرائیلی در آذربایجان با حجم سرمایه گذاری ۳۰ میلیون دلاری فعالیت دارند و در بخشهایی مانند کشاورزی، آموزش و پزشکی حضور دارند. برنامههای جمهوری آذربایجان برای صادرات گندم به اسرائیل تا سال ۲۰۲۵ و تبادل سالانه دانشجویان آذربایجانی با اسرائیل بر ماهیت چند وجهی این مشارکت استراتژیک تأکید دارد.
طی سال ۲۰۲۲، اسرائیل کالاهایی به ارزش ۱۵۹ میلیون دلار به جمهوری آذربایجان صادر کرده است. صادرات جمهوری آذربایجان به اسرائیل ۱.۶۸ میلیارد دلار بوده است. شرکتهای اسرائیلی در کشاورزی و حوزه امنیت سایبری جمهوری آذربایجان سرمایه گذاری میکنند و قصد دارند حدود ۳ میلیارد دلار در بازسازی قره باغ سرمایه گذاری کنند.
اسرائیل در میان ۱۰ شریک تجاری برتر جمهوری آذربایجان قرار دارد که بر اساس آمار وزارت اقتصاد جمهوری آذربایجان، تجارت بین دو کشور در سال ۲۰۲۲ به ۱.۷ میلیارد دلار رسید. به گفته مقامهای آن وزارتخانه، ارقام تجارت در سال گذشته که بخش عمده آن مربوط به حوزه نفت است، نشان دهنده افزایش ۸۵ درصدی گردش مالی تجاری نسبت به سال ۲۰۲۱ است.
بیشتر بخوانید: احتمال حمله جمهوری آذربایجان به ایران
اسرائیل ساخت تاسیسات نمک زدایی (شیرین سازی) آب شور دریای خزر در نزدیکی باکو را با استفاده از تجربه مشابه در تهیه آب آشامیدنی در اسرائیل در دستور کار قرار داده است. جمهوری آذربایجان به دلیل موقعیت طبیعی و جغرافیایی خود همواره نیازمند منابع آبی بوده است. علاوه بر این، کارشناسان محیط زیست تخمین میزنند که به دلیل خطر قریب الوقوع بیابان زایی، تا سال ۲۰۵۰ ذخایر آب شیرین آن کشور ممکن است ۱۵ تا ۲۰ درصد دیگر نیز کاهش یابد. از همین رو باکو در حال بررسی چند طرح جایگزین برای تامین آب پایتخت و شهرهای دیگر از جمله ایجاد تاسیسات شیرین سازی آب در دریای خزر است.
اپراتورهای آب جمهوری آذربایجان و اسرائیل Azersu OJSC و Mekorot Water قراردادی را در سال ۲۰۲۳ برای ارائه مشاور فنی در مورد پروژه شیرین سازی آب دریای خزر با یکدیگر امضا کردند. تاسیسات صنعتی شیرین سازی آب براساس اصول تقطیر آب دریا، فناوری اسمز معکوس، الکترودیالیز، انجماد و تبادل یونی هستند. با این وجود، اغلب از واحدهای تقطیر و فیلترهای تصفیه آب اسمز معکوس استفاده میشود. لازم به ذکر است که نمک زدایی آب دریا به ویژه در مقیاس صنعتی به دلیل مصرف بالای انرژی فرآیندی بسیار پرهزینه است.
بنابراین، آن صنعت اغلب از برق راکتور هستهای استفاده میکند و در سالیان اخیر، منابع انرژی تجدیدپذیر مانند توربینهای بادی قدرتمند فراساحلی و پنلهای خورشیدی، به طور فزایندهای مورد استفاده قرار گرفتهاند. امروزه بیش از ۸۰۰ تاسیسات بزرگ نمک زدایی در جهان وجود دارند که عمدتا در نواحی بیابانی کشورهای حوزه خلیج فارس، اسرائیل، شمال استرالیا و تعدادی دیگر از کشورها فعالیت میکنند.
وزارت بومشناسی آذربایجان پیشتر پروژههایی را برای ایجاد نیروگاههای نمکزدایی در دریاچههای شور شبهجزیره آبشرون اعلام کرد، جایی که امکان نصب پنلهای خورشیدی شناور برای تولید انرژی مورد نیاز وجود داشت. چند سال پیش، با ابتکارعمل وزارت محیط زیست جمهوری آذربایجان و با مشارکت شرکتهای اسرائیلی، اولین پروژه آزمایشی در آن منطقه اجرا شد: احداث یک تاسیسات آب شیرین کن در ۸۰ کیلومتری جنوب باکو در نزدیکی روستای خیدیرلی. قرار است این پروژه برای رساندن آب آشامیدنی به باکو و مناطق مجاور تکمیل شده و توسعه یابد.
اسرائیل در توسعه فناوریهای نمک زدایی و تصفیه آب در جهان پیشتاز است و بزرگترین تاسیسات آب شیرین کن دریایی جهان با تولید ۱۰۸ میلیون متر مکعب آب شیرین در سال را در خود جای داده است. به دلیل انجام فرآیند نمک زدایی، اسرائیل اکنون آب کاملی برای شهرها و هم چنین بیش از ۸۰ درصد زمینهای کشاورزی خود دارد. اسرائیل از آب بازیافتی در مقادیر زیادی استفاده میکند که تقریبا بالاترین میزان در جهان است.
مشارکت تجاری اسرائیل در جمهوری آذربایجان شامل سرمایه گذاری در شرکت مشترک آذربایجانی – اسرائیلی Bakcell توسط شرکت اسرائیلی Bezeq یک اپراتور تلفن همراه است که پس از تُرکسل متعلق به ترکیه، دومین شرکت بزرگ در بازار جمهوری آذربایجان میباشد. هم چنین، بسیاری از سرمایه گذاران اسرائیلی داراییهای قابل توجهی در سرمایه گذاریهای آذربایجانی تحت مدیریت ترکیه دارند.
هم چنین، آژانس فضایی ملی آذربایجان (Azercosmos) در سال ۲۰۲۳ میلادی از صنایع هوافضای اسرائیل خریدهایی را انجام داد. شرکت هوافضای دولتی اسرائیل اعلام کرده که دو ماهواره به ارزش ۱۲۰ میلیون دلار به باکو میفروشد. نرم افزار جاسوسی پگاسوس ساخت اسرائیل به دولت جمهوری آذربایجان اجازه داده تا فعالان و روزنامه نگاران محلی را زیر نظر داشته باشد و این موضوع انتقاد فعالان حقوق بشر را برانگیخته است. آنان از دولت اسرائیل نیز انتقاد مشابهی را داشتهاند.
در طول سالیان اخیر، دولت جمهوری آذربایجان به طور سیستماتیک روحانیون شیعه که احساسات طرفدار فلسطین را بر میانگیزند، مورد آزار و اذیت قرار داده است. باکو معتقد است آن روحانیون از سوی ایران تغذیه میشوند و مروج خواستههای تهران هستند. با توجه به این موارد جای تعجبی ندارد که باکو استفاده بیش از حد اسرائیل از قهوه قهریه در نوار غزه را محکوم نکرده است.
در عمده تحلیلهای صورت گرفته از "امنیت" به طور گسترده به عنوان یکی از تأثیرگذارترین عواملی که روابط آذربایجان-اسرائیل را شکل داده یاد میشود. این یک استدلال منطقی است، زیرا هر دو کشور از زمان استقلال خود، مشکلات حاد در حوزه امنیت ملی را تجربه کردهاند. مناقشه اعراب و اسرائیل و مسئله قره باغ کوهستانی سیاستگذاریها در حوزه امنیت ملی اسرائیل و جمهوری آذربایجان را شکل داده است. احساس ناامنی در هر دو دولت بالا بوده، که خود منجر به طرح این استدلال میشود که سیاست خارجی اسرائیل و جمهوری آذربایجان امتداد سیاستگذاریهای حوزه امنیت ملی آن دو کشور است.
هر دو رژیم "مجموعه ناامنی"های مشترکی دارند: احساس محاصره شدن توسط همسایگان که به طور بالقوه موجودیت آنها را به خطر میاندازند. همچنین، استدلال شده که سیاست خارجی فعال اسرائیل در منطقه قفقاز پس از فروپاشی شوروی، به ویژه منافع اسرائیل در جمهوری آذربایجان، مشابه سیاست خارجی دوره پیشین اسرائیل براساس "استراتژی پیرامونی" در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ بوده است. از زمان اولین جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۴۸، اسرائیل فعالانه به دنبال ایجاد اتحاد با کشورهای غیر عرب واقع در حاشیههای جغرافیایی منطقه خاورمیانه مانند ترکیه، ایران و اتیوپی بود و میتوانست با ایجاد روابط قوی با کشورهای غیر عرب حمایت منطقهای ضروری را که به شدت به آن نیاز داشت به دست آورد، زیرا توسط کشورهای عربی متخاصم مانند سوریه، اردن، مصر و عربستان سعودی محاصره شده بود.
حتی امروز نیز اسرائیل به طور رسمی در حال جنگ با سوریه، لبنان و نوار غزه تحت کنترل حماس است، زیرا برخلاف معاهدهای که در سال ۱۹۷۹ با مصر امضا شد، اسرائیل هرگز معاهده صلحی با این کشورها و سازمانها امضا نکرده است. واضح است که نگرانی اسرائیل برای امنیت ملی خود، ناشی از مناقشه حل نشده اعراب و اسرائیل، کماکان عامل دیکته کننده سیاست خارجی آن رژیم است. همانند مورد اسرائیل و همسایگان عرب آن، ارمنستان و جمهوری آذربایجان نیز هرگز معاهده صلح رسمی را پس از تهاجم ارمنستان به منطقه قره باغ امضا نکردهاند سرزمینی که در اسناد حقوقی جزئی از خاک جمهوری آذربایجان قلمداد میشد، اما تحت کنترل حکومت خودخوانده ارمنی بود.
ریشه درگیری بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان بر سر قره باغ کوهستانی به سالهای ۱۹۲۰-۱۹۲۱ باز میگردد، زمانی که مسئله تعیین مرز بین جمهوریهای سوسیالیستی شوروی ارمنستان و آذربایجان در چارچوب اتحاد جماهیر شوروی مطرح شد. "جوزف استالین" کمیسر وقت ملیتهای شوروی در سال ۱۹۲۱ تصمیم گرفت که قره باغ کوهستانی که اکثر ساکنان آن ارمنی بودند به عنوان یک استان خودمختار در آذربایجان گنجانده شود و نه در ارمنستان.
در سال ۱۹۸۸ ارمنیان قره باغ اعلام کردند که مایل به جدا شدن از آذربایجان و اتحاد با ارمنستان هستند. به دنبال آن، ارمنیان در قره باغ کوهستانی در سال ۱۹۹۱ همه پرسی برگزار و استقلال جمهوری قره باغ کوهستانی را اعلام کردند. درگیری خشونت آمیز در قره باغ کوهستانی باعث شد ۲۰۰۰۰۰ ارمنی از آذربایجان به قره باغ کوهستانی و ارمنستان فرار کنند، در حالی که ۱۸۵۰۰۰ آذربایجانی از ارمنستان و ۴۵۰۰۰ نفر از قره باغ کوهستانی به آذربایجان رفتند. علیرغم تلاشهای بینالمللی برای میانجیگری، اوضاع از سال ۱۹۸۸ تا زمان آتشبس در سال ۱۹۹۴ به طور مداوم تشدید شد.
یکی دیگر از عواملی که به طور گسترده به آن اشاره و گفته میشود در شکل گیری روابط اسرائیل و جمهوری آذربایجان نقش داشته، حضور جامعه یهودی در آذربایجان است. استدلال شده که اقلیت یهودی در سیاست خارجی جمهوری آذربایجان نقش "لابی" را ایفا کرده که مشابه تأثیر سازمانهای غیر دولتی یهودی در سیاستگذاری در ایالات متحده است. مخالفان این استدلال، اما میگویند جامعه یهودی جمهوری آذربایجان قرن هاست که با ترکهای آذری در فضایی همراه با مدارا زندگی میکردهاند. با این وجود، هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد اقلیت یهودی در سیاست خارجی باکو نقشی داشته است. آنان استدلال میکنند که حتی اگر اقلیتها بتوانند نقش مؤثری در تقویت روابط فرهنگی بین کشورها ایفا کنند زمانی که منافع عملگرایانه مانند محاسبات استراتژیک و اقتصادی ناپدید شوند، تردید وجود دارد که این جوامع بتوانند روابط سیاسی قوی بین دولتها را حفظ کنند. نمونه قابل توجه در این زمینه میتواند نسبت ترکیه و یهودیان آن کشور باشد.
جامعه دولت ترکیه و اقلیت یهودی آن کشور روابط طولانی و پیچیدهای داشتهاند که به اواخر قرن پانزدهم باز میگردد. "بایزید دوم" سلطان عثمانی در سال ۱۴۹۲ میلادی تلاشی را برای نجات جامعه یهودیان سفاردی از سرکوب و نابودی آنان در اسپانیا آغاز کرده بود. از آن زمان به این سو، جامعه یهودی در ترکیه حضور پررنگی داشته، به ویژه در عرصه تجارت و امور مالی که در اطراف استانبول پایتخت قدیمی امپراتوری عثمانی و سایر نواحی مهم متمرکز بودهاند. با این وجود، حتی موقعیت اقتصادی قوی و نفوذ جامعه یهودی نیز نتوانست از بدتر شدن سریع روابط ترکیه و اسرائیل و فروپاشی شراکت استراتژیک دو کشور در دو دهه اخیر به ویژه پس از سال ۲۰۰۷ جلوگیری کند.
جمهوری آذربایجان از نظر فرهنگی بیش از ۲۰۰۰ سال است که محل زندگی یک جامعه یهودی بوده که در باکو و شهر شمالی "قوبا" عمدتا در ناحیه "قیرمیزی قصبه" (دهکده سرخ) مستقر هستند. امروزه تعداد جمعیت یهودیان در جمهوری آذربایجان حدود ۲۰۰۰۰ تا ۲۵۰۰۰ نفر است که مشابه جمعیت یهودی ایران و ترکیه است. یهودیان جمهوری آذربایجان از امنیت و آزادی انجام مناسک فرهنگی و مذهبی برخوردارند. "الهام علی اف" رئیس جمهور آذربایجان سالانه از موسسات اجتماعی یهودیان در قوبا بازدید میکند و به طور منظم به مناسبت تعطیلات یهودیان تبریک میگوید و بیانیه همبستگی خود با یهودیان را در روز یادبود هولوکاست صادر میکند.
یکی دیگر از دلایلی که برای توضیح چگونگی و چرایی نزدیک باکو و جمهوری آذربایجان اشاره میشد ماهیت سکولار دولت آذربایجان است که شریعت و اسلام گرایی را رد میکند و در این باره با اسرائیل و موضع آن کشور در قبال جمهوری اسلامی ایران نقطه اشتراک دارد. ساختار دولتی آذربایجان حتی پس از دوران شوروی بر خلاف اکثر جوامع مسلمان سکولار بوده است. با این وجود، جنبشهای محافظه کار مذهبی که خواستار قطع رابطه باکو با تل آویو هستند محدود به مناطق محافظهکار مذهبی مانند روستای نارداران در نزدیکی باکو بوده و دولت آذربایجان با موفقیت نفوذ آنان را مهار کرده است. بنابراین، میتوان استدلال کرد که افکار عمومی تأثیر بسیار محدودی بر سیاستگذاری خارجی در آذربایجان دارد.
اسرائیل با سایر کشورهای تُرک در آسیای مرکزی مانند قزاقستان و ترکمنستان روابط برقرار کرده، اما هیچ یک از این روابط به یک شراکت قوی و پایدار مشابه رابطه باکو با تل آویو تبدیل نشده است. این میتواند نشان دهنده قدرت منافع کلیدی امنیتی و اقتصادی مشترک بین جمهوری آذربایجان و اسرائیل باشد.
موقعیت ژئوپلیتیکی خاص آذربایجان در شمال ایران و نزدیکی نسبی آن به اسرائیل و خاورمیانه را نیز میتوان به عنوان یک عامل تأثیرگذار بر شکل گیری روابط میان جمهوری آذربایجان و اسرائیل عنوان کرد. موقعیت مناسب آذربایجان در شمال ایران تقریباً میتواند برای اسرائیل در هر درگیری بالقوهای که ممکن است بین تل آویو و تهران رخ دهد حیاتی باشد. قرابت قومی جمهوری آذربایجان با بزرگترین گروه اقلیت قومی در ایران نیز میتواند به عنوان نیروی بالقوهای در نظر گرفته شود که تل آویو یا واشنگتن در تلاش برای ایجاد بی ثباتی در ایران آن را مدنظر قرار دهند حتی اگر اقلیت آذری ایرانی تاکنون هیچ طرفداری قابل توجهی برای جدایی طلبی از خود نشان نداده باشند. برای باکو، تعداد بالای آذریهایی که در ایران زندگی میکنند، یک مشکل حاد برای مشروعیت آن رژیم است، زیرا وجود جمعیت بسیار بزرگتری از آذریها که به صورت مسالمتآمیز در ایران زندگی میکنند، میتواند این تصور را ایجاد کند که آذربایجانیهای درون قلمرو جمهوری آذربایجان نیز میتوانند ایرانی باشند.
از زمان آغاز روابط باکو و تل آویو پس از استقلال آذربایجان در سال ۱۹۹۱ به دنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، اسرائیل از خود علاقه زیادی نسبت به پروژههای انرژی جمهوری آذربایجان نشان داده است که قابل توجهترین آن تمایل دیرینه اسرائیل برای احداث خط لولهای بوده که نفت جمهوری آذربایجان را از طریق گرجستان به ترکیه و در نهایت به اسرائیل از طریق دریای مدیترانه برساند.
با این وجود، عدم پرداختن به نقش مهم "انرژی" در عمده تحلیلهای منتشر شده درباره رابطه باکو و تل آویو تعجب آور است و تنها در مقالات و تحلیلهای معدودی به این موضوع پرداخته شده و اکثر تحلیل درباره نقش ایران و طرح آن بهعنوان یک تهدید امنیتی تاثیرگذار برای نزدیکی اسرائیل و باکو به سوی یکدیگر بوده است این در حالیست که انرژی نقش عمدهای در شکلگیری رابطه میان باکو و تل آویو داشته است. از زمان تاسیس اسرائیل، مشابه تلاش آن رژیم برای تضمین امنیت نظامی، تضمین "امنیت انرژی" به دلیل کمبود ذخایر انرژی در سرزمینهای اشغالی و مهمتر از آن ناتوانی اسرائیل در دستیابی به نفت یک منبع نگرانی برای تل آویو بوده است. کشورهای تولیدکننده نفت در منطقه نیز عمدتا رژیمهای عربی متخاصم مانند عربستان سعودی بودند.
به دلیل فقدان نفت و گاز طبیعی در خاک اسرائیل، آن رژیم کاملا متکی به واردات نفت بوده است. در طول جنگ سرد، اسرائیل نفت را از مصر، منطقه دریای شمال، غرب آفریقا و مکزیک وارد میکرد، در حالی که در دوران پس از ۱۹۹۱ تل آویو تمرکز خود را به روسیه و کشورهای مشترک المنافع مانند جمهوری آذربایجان و ترکمنستان معطوف ساخت چرا که واردات نفت از قفقاز و دریای خزر برای اسرائیل ارزانتر تمام میشد. در چنین بستری پروژه پیشنهادی خط لوله باکو- تفلیس- جیهان، که قرار بود نفت خزر را از جمهوری آذربایجان از طریق گرجستان و ترکیه به دریای مدیترانه برساند، به عنوان یک راه مناسب برای تضمین امنیت انرژی اسرائیل ظاهر شد، به ویژه اگر آن خط لوله میتوانست از طریق دریای مدیترانه گسترش یابد و به زیرساختهای اسرائیل متصل گردد.
"سوکار" (SOCAR) یکی از شرکتهای تابعه شرکت دولتی نفت جمهوری آذربایجان در حفاریهای نفتی در سواحل اشدود در اسرائیل شرکت داشته است. نتیجه آن حفاری ناموفق بود، اما نشان دهنده تمایل جمهوری آذربایجان برای همکاری با اسرائیل و سرمایه گذاری در حوزه انرژی آن بوده است. در پی اکتشافات گاز طبیعی در سواحل مدیترانه، "رافائل هارپاز" سفیر اسرائیل در جمهوری آذربایجان اظهار داشت که اسرائیل میتواند "از تجربه جمهوری آذربایجان در بخش انرژی، به ویژه از تاسیس شرکت ملی نفت آن کشور درسهایی بیاموزد".
موضوع انرژی به دلیل رقابت دو کشور ایران و جمهوری آذربایجان به عنوان تولید کننده انرژی تأثیر قابل توجهی بر تنش در روابط میان دو کشور گذاشته است. افتتاح پروژه خط لوله جیهان در سال ۲۰۰۵ میلادی خبر خوبی برای ایران نبود چرا که ظهور بندر جیهان ترکیه در دریای مدیترانه به عنوان یک قطب انرژی جایگزین برای خلیج فارس به ضرر ایران تمام میشد و نقش جمهوری آذربایجان به عنوان منبع انرژی جایگزین انرژی ایران برای اقتصاد جهانی به مثابه ضرری اقتصادی برای ایران قلمداد میشد.
ترکیه، اما به دنبال تبدیل جیهان به عنوان یک قطب انرژی منطقهای از طریق سرمایه گذاران خصوصی بود. ساخت چندین پالایشگاه در پایانه نفتی که درآمدی فراتر از هزینههای ترانزیت به همراه دارد. خط لوله زیر دریا از بندر جیهان به اسرائیل از طریق دریای مدیترانه امکان انتقال نفت و گاز طبیعی را میسر خواهد ساخت. این طرح در ژوئیه ۲۰۰۸ به دولت ترکیه پیشنهاد شد و پیشبینی میشد که جمهوری آذربایجان و اسرائیل کمککنندگان اصلی باشند. با این وجود، به دلیل بدتر شدن روابط سیاسی اسرائیل و ترکیه تاکنون امکان امتداد خط لوله تا اسرائیل فراهم نشده است.
بر اساس گزارش کمیته دولتی گمرک جمهوری آذربایجان، اسرائیل ششمین شریک تجاری بزرگ جمهوری آذربایجان است. علیرغم آن که جمهوری آذربایجان بیش از یک چهارم واردات نفت اسرائیل را از فوریه ۲۰۱۳ به این سو تامین کرده این میزان به دلیل وخامت دورهای روابط ترکیه و اسرائیل در سالیان اخیر افزایش نیافته است. اگر این پروژه چون خط لوله جیهان و امتداد آن به اسرائیل محقق میشد امروز انرژی جمهوری آذربایجان سهم بیشتری از کل واردات اسرائیل را به خود اختصاص میداد.
تا سال ۲۰۰۹، مجموع منابع نفتی اثبات شده در منطقه دریای خزر که شامل جمهوری آذربایجان، قزاقستان، ترکمنستان و ازبکستان محصور در خشکی میشود، حدود ۳۸ میلیارد بشکه بوده است، در حالی که آخرین تحلیل انجام شده در همان سال نشان میدهد که تخمین ذخایر نفت همه این کشورها ممکن است حدود ۲۰۲ میلیارد بشکه باشد. تا سال ۲۰۰۹، جمهوری آذربایجان دارای ۸۵۰ میلیارد متر مکعب ذخایر گاز طبیعی و ۷ میلیارد بشکه ذخایر اثبات شده نفت بود، اگرچه برآوردهای محاسبه شده در سال ۲۰۰۵ نشان داد که ذخایر بالقوه نفت این کشور ممکن است حدود ۳۲ میلیارد بشکه باشد. این افزایش نشان میدهد که آذربایجان تقریباً ۲۵ درصد از کل ذخایر نفت در منطقه خزر را در اختیار دارد که نشان میدهد ذخایر بالقوه آن سالیان آتی میتواند تا ۶۰ میلیارد بشکه افزایش یابد.
در سپتامبر ۲۰۲۴، تولید روزانه نفت (با احتساب میعانات گازی) جمهوری آذربایجان ۷۸.۷ هزار تن شامل ۶۵ هزار تن نفت خام و ۱۳.۷ هزار تن میعانات گازی بود. در فاصله ژانویه تا سپتامبر ۲۰۲۴، ۳۷.۱ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی در آن کشور تولید شده است.
ذخایر انرژی جمهوری آذربایجان قابل توجه است، اما آن کشور نمیتواند امیدوار باشد که با غول نفتیای مانند عربستان سعودی با ۲۶۷ میلیارد بشکه ذخایر نفتی بتواند رقابت کند. لازم به ذکر است که اهمیت جمهوری آذربایجان برای اسرائیل عمدتاً بر اساس مقدار نفت و گاز تولیدی آن نیست، زیرا ذخایر نفت و گاز طبیعی آذربایجان در مقایسه با ذخایر گاز سایر تولیدکنندگان مانند روسیه و قزاقستان یا ذخایر نفت عربستان و ایران در حد متوسط است. با این وجود، مشارکت اقتصادی با جمهوری آذربایجان، اسرائیل را قادر میسازد تا واردات انرژی خود را تنوع بخشد، امنیت انرژی را برای خود تضمین کند و در عین حال دشمن خود یعنی ایران را از درآمدهای بیشتر با پایین نگهداشتن قیمت نفت محروم کند.
اسرائیل در سال ۱۹۹۱ خرید نفت از جمهوری آذربایجان را آغاز کرد و تا سال ۲۰۰۲ دومین وارد کننده بزرگ نفت آذربایجان بود که یک ششم کل صادرات آذربایجان در آن سال را تشکیل میداد. بر اساس دادههای منتشر شده در سال ۲۰۰۷، نفت ۶۳ درصد از تقاضای انرژی اسرائیل را پوشش میدهد در حالی که گاز طبیعی تنها ۶ درصد از تقاضای اسرائیل در حوزه انرژی را شامل میشد. انتظار میرود که تقاضای گاز در ساختار انرژی اسرائیل از کمتر از ۱۰ درصد به حدود ۴۰ درصد افزایش یابد. در آن صورت تجارت انرژی اسرائیل با جمهوری آذربایجان نقش عمیق تری در اقتصاد اسرائیل خواهد داشت.
از سال ۲۰۱۱ به این سو، جمهوری آذربایجان حدود ۳۰ درصد از کل انرژی مورد نیاز اسرائیل را تامین کرده است و میتوان انتظار داشت که این میزان در آینده افزایش یابد. امروزه جمهوری آذربایجان در کنار قزاقستان ۶۰ درصد نفت خام مورد استفاده اسرائیل را تامین میکند. در فاصله ژانویه تا آوریل ۲۰۲۴، جمهوری آذربایجان ۱۰۲۱۹۱۷ تن نفت خام به اسرائیل صادر کرده است که رشد صادراتی تقریباً ۲۸ درصدی را در مقایسه با صادرات سال ۲۰۲۳ نشان میدهد. در واقع، جمهوری آذربایجان تامین کننده قابل اعتمادی برای پالایشگاههای اسرائیل در حیفا و اشدود بوده است.
با توجه به اینکه آمار رسمی واردات اسرائیل شامل نفتی نمیشود که از طریق طرفین ثالث حمل میشود، باید توجه داشت که روابط تجاری بین جمهوری آذربایجان و اسرائیل ممکن است حتی توسعه یافتهتر و در حجم بسیار بیشتر از آن چیزی باشد که در نگاه نخست به نظر میرسد. عاملی که در ترازنامه تجاری رسمی بین دو کشور در نظر گرفته نمیشود، ترجیح شرکتهای اسرائیلی برای ثبت به عنوان شعبههای شرکتهای ایالات متحده یا بریتانیا هنگام ورود به بازار جمهوری آذربایجان است. این بدان معناست که حجم واقعی فعالیتهای اقتصادی بین آذربایجان و اسرائیل باید خیلی بالاتر باشد.
جمهوری آذربایجان همواره در تلاش برای حفظ تعادل ظریف در روابط خود با روسیه بوده است و روابط خود با غرب به ویژه اسرائیل را به منظور تلاشهای خود برای حفظ سیاست خارجی مستقل ضروری میداند. جمهوری آذربایجان نشان داده که نمیخواهد همچون دوره شوروی بار دیگر یکی از اقمار روسیه قلمداد شود علیرغم آن که نسبت به این موضوع آگاهی دارد که در صورت درگیری نظامی احتمالی با روسیه کرملین قادر خواهد بود آسیبهای دردناکی را به باکو وارد سازد.
در این میان رقابت بر سر روسیه و جمهوری آذربایجان به عنوان دو تولید کننده انرژی وجود دارد. اهمیت جمهوری آذربایجان برای استراتژی امنیت انرژی اسرائیل به سطح تولید آن کشور محدود نمیشود. جمهوری آذربایجان از این ظرفیت بالقوه برخوردار است و به عنوان یک هاب انرژی برای انتقال گاز طبیعی از ترکمنستان و قزاقستان غنی از انرژی از طریق دریای خزر به جمهوری آذربایجان و سپس از طریق خط لوله گازی که به موازات خط لوله باکو-تفلیس-جیهان حرکت میکند میتواند عمل کند. به دلیل توسعه این پروژه توسط "مرهاو" شرکت انرژی و زیرساخت اسرائیل، برنامههای مشخصی برای چنین پروژهای وجود داشت. در سال ۱۹۹۸، مرهاو قراردادی به ارزش ۳ میلیارد دلار با دولت ترکمنستان در زمان ریاست جمهوری "صفرمراد نیازف" امضا کرد، اما این پروژه به دلیل فشارهای شدید روسیه برای پذیرفته شدن پروژه خط لوله خود، به نام "بلو استریم" هرگز محقق نشد چرا که روسیه قصد داشت گاز طبیعی خود را از طریق آن خط لوله به دریای سیاه به ترکیه و سپس به اروپا و سایر نقاط جهان برساند.
در نتیجه، علیرغم تمایل جمهوری آذربایجان برای تقویت و حفظ روابط خود با غرب، از جمله با اسرائیل، ترس از روسیه نیز یک مانع بر سر راه باکو برای گسترش روابط خارجی خود بوده است. برای مثال، جنگ روسیه و گرجستان به عنوان نشانهای از جاه طلبیهای نئوامپریالیستی روسیه در قفقاز تلقی شد. جنگ در گرجستان به همین ترتیب برای جمهوری آذربایجان این موضوع را به نمایش گذاشت که گویی ایالات متحده ناحیه قفقاز را حیاط خلوت روسیه قلمداد کرده و تمایلی به رویارویی با روسیه در مورد منازعات در آن منطقه ندارد. در طول تاریخ، روابط نزدیک روسیه و ارمنستان و درگیری در قره باغ کوهستانی توانایی جمهوری آذربایجان را برای دستیابی به پیشرفت در روابط خود با غرب محدود کرده و همچنین آذربایجان را در برابر افزایش نفوذ روسیه در منطقه بسیار آسیب پذیر ساخته است. از همین رو، رابطه باکو با اسرائیل برای جمهوری آذربایجان حائز اهمیت بوده است.
سیاست خارجی باکو در قبال اسرائیل نمونه کاملی از پراگماتیسم (عملگرایی) بوده است. زمانی که آذربایجان پس از فروپاشی اقتدار شوروی در قفقاز در سال ۱۹۹۱، جمهوری آذربایجان به عنوان کشوری که به تازگی استقبال خود را کسب کرده بود با خطر موجودیتی مواجه شد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، درگیری نظامی بین جمهوری آذربایجان و همسایه اش ارمنستان، یکی دیگر از جمهوریهای شوروی سابق آغاز شد.
علاوه بر این، اقتصاد جمهوری آذربایجان به شدت ضعیف بود و ارتباطات تجاری کمی با کشورهای غیر از اقمار سابق شوروی داشت. اقتصاد ملی جمهوری آذربایجان محصول چندین دهه برنامه ریزی مرکزی شوروی بود و مانند بسیاری از دیگر کشورهای تازه استقلال کسب کرده پس از فروپاشی شوروی، تمام فعالیتهای اقتصادی و بازار داخلی آن کشور به سمت تجارت با روسیه معطوف شده بود و مسکو از نفوذ عظیمی بر اقتصاد و تصمیم گیریهای جمهوری آذربایجان حتی پس از فروپاشی شوروی برخوردار بود.
در چنین بستری، اسرائیل تمام ابزارهای لازم را برای درهم شکستن یا تضعیف تسلط روسیه بر جمهوری آذربایجان ارائه کرد: مهارتها و دانش مورد نیاز برای حرکت آذربایجان به سوی آیندهای پایدار، توسعهیافته و مستقل. توانمندیهای فناورانه اسرائیلی، ظرفیت بالقوه اسرائیل به عنوان دروازهای برای جمهوری آذربایجان به منظور برقراری روابط دائمی با جهان غرب و به ویژه ایالات متحده آمریکا بود. هم چنین، کمکهای مالی اسرائیل به جمهوری آذربایجان از دهه ۱۹۹۰، از جمله مهمترین عوامل برای توضیح اهمیت روابط آذربایجان و اسرائیل بودهاند.
در آوریل ۱۹۹۲، اندکی پس از انحلال اتحاد جماهیر شوروی، اسرائیل و جمهوری آذربایجان روابط دیپلماتیک برقرار کردند و در سال ۱۹۹۳، اسرائیل سفارتخانه خود را در باکو افتتاح کرد. علیرغم وعدههای داده شده طی سالیان متمادی جمهوری آذربایجان تصمیم گرفت سفارت خود را در تلآویو افتتاح نکند و در عوض از طریق دفاتر خطوط هوایی آذربایجان در اسرائیل یک کانال ارتباطی غیر رسمی برای گفتگوی بیندولتی برقرار کند.
با این وجود، چندین مقام جمهوری آذربایجان از اسرائیل بازدید کردند از جمله "حسین باقروف" وزیر محیط زیست و منابع طبیعی جمهوری آذربایجان (دسامبر ۲۰۰۲ و نوامبر ۲۰۰۶)، "علی عباسف" وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات (نوامبر ۲۰۰۳)، "کمال حیدروف" وزیر حوادث غیر مترقبه (مارس ۲۰۰۷)، و "ضیا ممدوف" وزیر حمل و نقل (ژوئن ۲۰۰۷). علاوه بر این، شرکت هواپیمایی ملی آذربایجان از سال ۱۹۹۳ پروازهای منظمی به تل آویو داشته است و اسرائیلیها از معدود دارندگان گذرنامه بودهاند که واجد شرایط دریافت ویزا در فرودگاه باکو هستند.
از زمان برقراری روابط دیپلماتیک بین دو دولت، تعداد زیادی بازدید در سطح مقامهای عالیرتبه نیز انجام شدهاند، از جمله سفر "بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر وقت اسرائیل به باکو در آگوست ۱۹۹۷ که باعث شد رابطه دو دولت وارد مرحله تازهای شود. "شیمون پرز" رئیس جمهور وقت اسرائیل نیز در ماه مه ۲۰۰۹، سفری رسمی به جمهوری آذربایجان داشت. هم چنین، "آویگدور لیبرمن" وزیر خارجه وقت اسرائیل چندین سفر رسمی به باکو انجام داد (در فوریه ۲۰۱۰، آوریل ۲۰۱۲ و آوریل ۲۰۱۴). "المار ممدیاروف" وزیر خارجه جمهوری آذربایجان در آوریل ۲۰۱۳، سفری به اسرائیل داشت. هم چنین، "موشه یعلون" وزیر دفاع اسبق اسرائیل در سپتامبر ۲۰۱۴، به جمهوری آذربایجان سفر کرد.
یکی از عوامل نادیده گرفته شده که نقش زیادی در شکل گیری و تکامل اولیه مشارکت اسرائیل و جمهوری آذربایجان داشته، حمایت اسرائیل در امور نظامی بوده است. ارمنستان سالیان متمادی از نظر نظامی نسبت به جمهوری آذربایجان برتری داشت که پیروزی ارمنیها بر نیروهای آذربایجانی در جنگ بر سر قره باغ کوهستانی را اثبات کرد. نیروهای مسلح جمهوری آذربایجان پس از شکست در جنگ اول قره باغ به شدت به آموزش و تجهیزات نیاز داشتند. جمهوری آذربایجان پس از شکست نظامی خود در برابر ارمنستان، در موقعیت منزوی و شکنندهای در منطقه قرار گرفت، زیرا دو همسایه اصلی آن کشور یعنی ایران و روسیه، در طول جنگ در کنار ارمنستان قرار گرفته بودند.
در گزارشها اشاره شده بود که ایران در طول جنگ قره باغ با تامین گاز و نفت از ارمنستان حمایت کرد. تهران از آن زمان به این سو، روابط نزدیکی با ارمنستان برقرار کرده است. روسیه نیز با ارائه تجهیزات نظامی به ارزش یک میلیارد دلار به نیروهای مسلح ارمنستان، در جنگ قره باغ جانب ایروان را گرفت. برخی تحلیلگران معتقدند که حمایت ایران و روسیه از ارمنستان بیش از پیش جمهوری آذربایجان را به سمت مشارکت استراتژیک با اسرائیل سوق داد. از اوایل دهه ۱۹۹۰، اسرائیل از جمهوری آذربایجان حمایت کرده و گزارشها نشان میدهند که اسرائیل در جریان درگیریهای جمهوری آذربایجان با ارمنستان و پس از آن به باکو تسلیحات ارائه داده است.
جمهوری آذربایجان از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۱، ۶۹ درصد تسلیحات خود را از اسرائیل وارد کرده است. از سال ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۲، محمولههای تسلیحاتی اسرائیل برای باکو بالغ بر ۲۲ میلیون دلار بوده است. موسسه تحقیقات صلح بین المللی استکهلم گزارش داده که اسرائیل ۶۰ درصد از کل واردات تسلیحات جمهوری آذربایجان را در فاصله سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹ تامین کرده است.
حمایت اقتصادی و نظامی اسرائیل به جمهوری آذربایجان کمک کرده تا بتواند پس از شکست سنگین در جریان جنگ اول قره باغ از ارمنستان خود را تقویت کند. گزارشها نشان میدهند که ترکیه و اسرائیل در طول جنگ قره باغ موشکهای استینگر را در اختیار جمهوری آذربایجان قرار دادند. از اوایل دهه ۱۹۹۰، شرکتهای اسرائیلی برای مدرن سازی تجهیزات نظامی جمهوری آذربایجان با فروش مقادیر زیادی سلاحهای سبک، توپخانه و تجهیزات نیروی هوایی به ایفای نقش پرداختند و همزمان افسران ارتش ترکیه در آموزش همتایان آذربایجانی خود مشارکت داشتند.
جمهوری آذربایجان هدف صادرات صنایع دفاعی اسرائیل بوده است. شرکتهای دفاعی اسرائیل هم چنین در آموزش نیروهای ویژه و ماموریتهای محافظان برای مقامهای ارشد جمهوری آذربایجان، ساخت سیستمهای امنیتی برای فرودگاه باکو و ارتقای تجهیزات نظامی دوران شوروی (بهویژه تانکها) مشارکت داشتهاند.
اسرائیل یکی از تامین کنندگان عمده تسلیحات جمهوری آذربایجان بوده و در عملیات نظامی آن کشور در قره باغ کوهستانی مشارکت داشته است. اسرائیل ۷۰ درصد تسلیحات آذربایجان را تا سال ۲۰۱۹ تامین میکرد، زمانی که ترکیه به عنوان رقیب اصلی تسلیحاتی اسرائیل وارد بازار جمهوری آذربایجان شد. تسلیحات از جمله سامانههای پیشرفته مانند سامانه دفاع موشکی باراک - ۸ تا پهپادهایی مانند هرمس و اوربیتر و هم چنین موشکهای بالستیک و مهمات پرسه زن، تواناییهای نظامی جمهوری آذربایجان را تقویت کردهاند. به گفته نشریه "فوربز" جمهوری آذربایجان حتی ممکن است به عنوان پایگاهی برای عملیات اطلاعاتی اسرائیل در ایران عمل کرده باشد.
هم چنین، گزارشهای تایید نشدهای از وجود ایستگاههای شنود اسرائیلی در مرز جمهوری آذربایجان و ایران منتشر شدهاند. به ادعای روزنامه کویتی "الجریده"، موساد (سازمان اطلاعات خارجی اسرائیل)، با موفقیت "اسناد هستهای ایران" را از طریق آذربایجان منتقل کرده بود. از آنجایی که ایران برای مقامهای جمهوری آذربایجان و اسرائیل یک تهدید مشترک قلمداد میشود افزایش همکاری موساد در حوزه اطلاعات نظامی بخشی جدایی ناپذیر از سیاست منطقهای اسرائیل در سالیان اخیر بوده است.
تاثیر فروش تسلیحات اسرائیل به باکو بر روابط میان آن دو کشور چشمگیر بوده است. از زمان استقلال جمهوری آذربایجان، تنها دسترسی باکو به تسلیحات مبتنی فناوری مدرن از طریق شرکتهای اسرائیلی بوده است، زیرا وزارت امور خارجه آمریکا تحت تأثیر لابی ارمنی، فروش تسلیحات به جمهوری آذربایجان را ممنوع کرده است، هم چنین، که دولتهای غرب اروپا تمایلی به فروش سلاح و تسلیحات نداشتهاند. نفوذ لابی ارمنی بر تصمیم گیری واشنگتن در طول جنگ قره باغ کوهستانی (۱۹۸۸-۱۹۹۴) موردی ویژه و قابل توجه برای درک این موضوع است که چگونه گروههای اقلیت میتوانند بر سیاست خارجی تأثیر بگذارند.
هدف کشورهای غربی از عدم ارائه تسلیحات به باکو در آن زمان دلسرد کردن جمهوری آذربایجان از ادامه جنگ با ارمنستان بر سر قره باغ بود. قانون "حمایت از آزادی" که صراحتا دولت آمریکا و شرکتهای آمریکایی را از ارائه هر نوع کمک به جمهوری آذربایجان منع میکرد در این باره تصویب شد. در چنین شرایطی تنها گزینه باقی مانده برای باکو، خرید تجهیزات نظامی از کشورهای پس از فروپاشی شوروی بود. مانند اوکراین و روسیه که به تولید تسلیحات قدیمی شوروی یا جستجوی سازندگان جایگزین ادامه داده بودند. با این وجود، فناوری و کیفیت بالای تسلیحات اسرائیلی، سیاستگذاران آذربایجانی را نسبت به مزایای روابط استراتژیک با تل آویو متقاعد کرد.
از اواسط دهه ۱۹۹۰، طبق گزارشهای منتشر شده اسرائیل "موشکهای زمین به هوا، موشک انداز، تجهیزات ارتباطی نظامی، پهپاد و ماهوارههای نظامی" را علاوه بر تانکهای ارتقا یافته قدیمی تی – ۷۲ ساخت شوروی را به جمهوری آذربایجان فروخته است. قرارداد تسلیحاتی جدید بین اسرائیل و جمهوری آذربایجان در فوریه ۲۰۱۲ به ارزش ۱.۶ میلیارد دلار توسط مقامهای اسرائیلی تایید شد، قراردادی که شامل سامانههای ضد هوایی، دفاع موشکی و پهپادی بود. در اوایل سال ۲۰۱۲، یک کارخانه با سرمایه گذاری مشترک بین اسرائیل و جمهوری آذربایجان در جمهوری آذربایجان شروع به تولید پهپاد برای استفاده نظامی کرد.
یکی دیگر از دلایل اصلی تصمیم جمهوری آذربایجان برای مشارکت با اسرائیل باور مقامهای آذربایجانی به این استدلال است که این رابطه دوجانبه به باکو کمک میکند تا اقتصاد و به ویژه بخش نفتی خود را مدرنیزه کند که به نوبه خود باعث ایجاد مشاغل بیشتر و تقویت رشد اقتصادی میشود. در این میان، منافعی برای جمهوری آذربایجان از همکاری با شرکتهای اسرائیلی وجود دارد از جمله دسترسی دانش، تکنیکهای مدرن تولید و ادغام در بازار جهانی. زمینههای قابل توجه همکاریهای اقتصادی میان دو کشور در عرصه هایی، چون ارتباطات از راه دور، کشاورزی، ساخت و ساز، گردشگری، ماشین آلات سنگین و بخشهای فناوری پیشرفته مانند فناوریهای اینترنتی بوده است. حمایت نظامی - تکنولوژیکی اسرائیل از جمهوری آذربایجان، به ویژه در زمینه ارائه تجهیزات و آموزش مدرن، اساس این مشارکت را از دیدگاه آذربایجان تشکیل داده است.
با این وجود، این رابطه به دور از انتقاد نبوده است. پس از سفر "موشه یعلون" وزیر دفاع اسرائیل به جمهوری آذربایجان در سپتامبر ۲۰۱۴، روزنامه اسرائیلی "هاارتص" چندین مقاله درباره صادرات تسلیحات از اسرائیل به جمهوری آذربایجان منتشر کرد که یکی از جنبههای کلیدی رابطه میان دو کشور بوده است. در یکی از آن مقالات استدلال شده بود که ادامه صادرات تسلیحات اسرائیل به جمهوری آذربایجان میتواند به بروز مجدد خشونت در قره باغ کوهستانی دامن بزند و منجر به کشته شدن ارمنیان توسط جمهوری آذربایجان شود. این نگرانی بی مورد نبود و جمهوری آذربایجان در سال ۲۰۲۰ میلادی حملهای را علیه قره باغ شکل داد و در آن از پهپادهای نظامی اسرائیلی استفاده کرد.
پیش از آن در جریان درگیری در قره باغ کوهستانی در سال ۲۰۱۶، "آویگدور لیبرمن" وزیر دفاع وقت اسرائیل از موضع جمهوری آذربایجان در آن مناقشه حمایت کرد و آن را "کاملا موجه" خواند و ارمنستان را مسئول آن درگیری دانست. نتانیاهو نیز در جریان سفر خود به باکو در دسامبر از رابطه میان اسرائیل و جمهوری آذربایجان به عنوان "روابط عالی و دوستی صمیمانه" یاد کرده بود. در مارس ۲۰۱۷، سفیر اسرائیل در آذربایجان سفرهای زیادی به سراسر جمهوری آذربایجان برای تعمیق همکاریهای دو جانبه در حوزههای اقتصادی، کشاورزی و گردشگری انجام داد. دو کشور در آوریل همان سال مالیات مضاعف را لغو کردند. در ژانویه ۲۰۱۹، جمهوری آذربایجان پهپادهای کامیکازه "اسکای استرایکر" ساخت اسرائیل را خریداری کرد و به اولین خریدار خارجی آن سلاح شد.
در جنگ سال ۲۰۲۰ در قره باغ، جمهوری آذربایجان عمدتا به دلیل برخورداری از تسلیحات اسرائیل (پهپادها و سامانههای رهگیر موشکی) و سایر کمکهای اسرائیل (نقشه دیجیتالی جغرافیایی) که موقعیت باکو را در حوزه میدانی به شدت تقویت کرد، بر نیروهای ارمنی پیروز شد.
پس از پیروزی بزرگ آذربایجانیها بر ارمنیها در سال ۲۰۲۰، باکو توانست همکاری خود را با اسرائیل آشکارتر نشان دهند، زیرا از دید خود به ثبات حاکمیتی دست یافته بود. پس از آن، "یوآو گالانت" وزیر دفاع اسرائیل در فوریه ۲۰۲۳ حاشیه کنفرانس امنیتی مونیخ با "الهام علی اف" رئیس جمهور جمهوری آذربایجان دیدار داشت. در جریان آن دیدار، "علی اف" پیشرفتهای حاصل شده توسط دو شریک در زمینههای مختلف مورد همکاری به ویژه در حوزه دفاعی و نظامی - فنی را ستود.
در طول دهه ۲۰۱۰، تجارت بین باکو و تل آویو رشد قابل توجهی داشت. در آن بازه زمانی، جمهوری آذربایجان به یکی از بزرگترین تامین کنندگان گاز اسرائیل تبدیل شد. تقریبا ۳۰ درصد از واردات گاز اسرائیل تا سال ۲۰۱۱ از جمهوری آذربایجان بود. صادرات نفت و گاز جمهوری آذربایجان به اسرائیل از ۸۰۰ میلیون دلار در سال ۲۰۱۱ به نزدیک به ۱.۸ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۴ افزایش یافت، زیرا شرکت نفت دولتی جمهوری آذربایجان (سوکار) اکتشاف در میادین نفتی اسرائیل را آغاز کرد.
این امر با افزایش حمایت نظامی اسرائیل همراه شد. از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۱، هزینههای نظامی آذربایجان تقریبا افزایشی دو برابر داشت و از ۱.۵۹ میلیارد دلار به ۳.۱ میلیارد دلار رسید که عمدتا به دلیل محمولههای تسلیحاتی اسرائیل از جمله ارسال یک بسته بزرگ پهپادی به باکو در سال ۲۰۱۱ بود.
روابط جمهوری آذربایجان با اسرائیل حتی از دورههای بحرانی در روابط ترکیه و اسرائیل نیز جان سالم به در برده است، هرچند که ترکیه نزدیکترین متحد جمهوری آذربایجان در میان کشورهای مسلمان، بارها نارضایتی خود را از روابط باکو با اسرائیل ابراز کرده بود.
تا زمانی که تغییر چشمگیری در دولت باکو رخ ندهد، میتوان انتظار داشت که رابطه جمهوری آذربایجان و اسرائیل کماکان نقش مهمی در معادلات اقتصادی و استراتژیک در خاورمیانه و منطقه قفقاز داشته باشد. با این وجود، باید دید که آیا بروز یک درگیری نظامی احتمالی بین ایران و اسرائیل در آینده بر این رابطه تاثیر خواهد گذاشت یا خیر.
اگرچه جمهوری آذربایجان برای روابط خود با ترکیه اهمیت زیادی قائل است، اما سابقه چندین مورد اختلاف بین دو کشور نیز وجود دارد. نخستین مورد، ناراحتی جمهوری آذربایجان از دولت ترکیه به دلیل تلاش آنکارا برای عادی سازی رابطه خود با ارمنستان در سال ۲۰۰۹ میلادی و امضای پروتکلهایی بین دو کشور در شرایطی بود که هیچ گونه پیشرفتی در مورد راه حل مسئله قره باغ کوهستانی صورت نگرفته بود. به همین خاطر، باکو این اقدام دولت ترکیه را به عنوان خیانتی از سوی آنکارا در قبال خود قلمداد کرد.
پس از امضای پروتکلها بین ترکیه و ارمنستان، جمهوری آذربایجان بودجه دفاعی خود را به میزان قابل توجهی افزایش داد، اقدامی که از جمله به نفع صنایع دفاعی اسرائیل تمام شد. بیان عمومی علاقه فزاینده جمهوری آذربایجان به خرید تسلیحات از اسرائیل را میتوان در این واقعیت مشاهده کرد که سفر "یعلون" به جمهوری آذربایجان در چارچوب اولین نمایشگاه بین المللی دفاعی که در باکو انجام شد نمایشگاهی که در آن تقریبا ۲۰ درصد از فضای نمایش را شرکتهای اسرائیلی از آن خود کرده بودند.
مورد دوم، نگرانی حکومت علیاف از برخی اقدامات دولت عدالت و توسعه در ترکیه برای اسلامیزه کردن آن کشور بوده که در تضاد با میراث سکولار کمالیستی مدنظر "مصطفی کمال آتاترک" بوده است. علی اف این اقدامات را تهدیدی برای ماهیت حکومت خود در باکو میداند.
یکی از انتظارات در جمهوری آذربایجان در میان مقامهای آن کشور این است که روابط نزدیک با اسرائیل وجهه آن کشور را نزد غرب بهبود بخشد و به فروش سیاستهای جمهوری آذربایجان به مقامهای آمریکایی در واشنگتن کمک کند. جمهوری آذربایجان کمک لابی طرفدار اسرائیل به خود را به مثابه وزنهای در برابر تأثیرات گسترده لابی ارمنی در سیاست خارجی آمریکا قلمداد میکند.
از دیدگاه جمهوری آذربایجان، هیچ تغییر استراتژیکی که استدلال پشت ائتلاف آن کشور با اسرائیل را تضعیف کند وجود ندارد، با این وجود، ترکیه و جمهوری آذربایجان بر روایت "یک ملت، دو کشور" تأکید کردهاند تا صمیمیت بین خود را نشان دهند. به همین دلیل برای جمهوری آذربایجان دشوار است که نظرات ترکیه را در مورد رابطه خود با اسرائیل به طور کامل نادیده بگیرد.
یکی از چالشهای پیش روی رابطه باکو و تل آویو علامت سوالی در مورد آینده منابع انرژی جمهوری آذربایجان است که حدود ۹۰ درصد صادرات آن کشور را تشکیل میدهد. تولید نفت جمهوری آذربایجان در سال ۲۰۱۰ به اوج خود رسید و از آن زمان به این سو ذخایر نفت آن کشور کاهش یافته است. در نتیجه، بدون اکتشافات جدید، جمهوری آذربایجان تا سال ۲۰۲۵ بدون منابع نفتی خواهد ماند.
ضعف دیگر در روابط دوجانبه باکو اسرائیل در چند سال اخیر آن بود که آذربایجان با فشار جهان مسلمان برای خودداری از علنی ساختن روابط خود با اسرائیل مواجه شود. همین موضوع مبنای مخالفت جمهوری آذربایجان با گشایش سفارتخانه در اسرائیل بود چرا که نگران بود تا گشایش سفارتخانه در اسرائیل به خصومت کشورهای مسلمان در مورد تصمیمات باکو درباره مناقشه بر سر قره باغ کوهستانی دامن بزند. به ویژه آن که از بین تمام سازمانهای بین المللی، تنها سازمان همکاری اسلامی از موضع جمهوری آذربایجان در آن مناقشه حمایت کرده بود.
با این وجود، پس از پیروزی جمهوری آذربایجان بر ارمنستان در سال ۲۰۲۰ در جنگ قره باغ، باکو که نگرانی اش از جانب مسئله قره باغ برطرف شد و نیازی به جلب حمایت کشورهای مسلمان نمیدید سفارتخانه خود را در تل آویو افتتاح کرد. "الی کوهن" وزیر امور خارجه اسرائیل در هنگام افتتاح سفارتخانه گفت که دولت اسرائیل با جمهوری آذربایجان "جبههای متحد علیه ایران تشکیل میدهد". پس از آن، گالانت سفر خود به باکو را به عنوان "بخشی از ارتقاء روابط ما به سطوح جدید" توصیف کرد. او در دیدار با "ذاکر حسن اف" وزیر دفاع جمهوری آذربایجان، با تاکید بر تاریخ مثبت میان یهودیان و جمهوری آذربایجان در کنار منافع مشترک آن دو، بر مشارکت مجدد باکو و تل آویو تاکید کرد. در نتیجه، به نظر میرسد به جز موضوع میزان منابع انرژی قابل استفاده جمهوری آذربایجان در سالیان آینده، درگیری احتمالی ایران و اسرائیل در آینده و هم چنین فشار احتمالی ترکیه بر باکو چالش عمدهای پیش روی روابط باکو و تل آویو وجود نداشته باشد.
روابط اسرائیل با جمهوری آذربایجان را میتوان به عنوان بخشی از تلاش برای شکستن انزوای اسرائیل در جهان مسلمان و به عنوان بخشی از تاثیر مستمر مفهوم "اتحاد پیرامونی" مدنظر آن کشور در عرصه سیاست خارجی قلمداد کرد. در این راستا اسرائیل گسترش روابط با کشورهای قفقاز و آسیای مرکزی مطابق با طرح وزارت امور خارجه آن رژیم برای تقویت مشارکت با گرجستان، ترکمنستان، قزاقستان و ازبکستان را نیز در دستور کار قرار داده است.
شاید برخی از کشورها در قبال برنامه هستهای ایران انتقاداتی داشته باشند یا آن را تهدیدی علیه خود قلمداد کنند با این وجود، اکثر این کشورها نظام جمهوری اسلامی ایران را تهدید وجودی علیه خود نمیدانند. معدود کشورهایی هستند که ایران را تهدیدی علیه خود میدانند از جمله آن کشورها میتوان به اسرائیل و جمهوری آذربایجان اشاره کرد. علیرغم این ذهنیت و برداشت، همسایه بودن جمهوری آذربایجان با ایران، باکو را وادار میکند که در مقابله با تهدیدی که از جانب ایران احساس و تصور میکند محتاطانه عمل کرده و در عین حال تلاش کند تا حدی ارتباط و روابط خود را با ایران حفظ کند.
دیگر بر کسی پوشیده نیست که اسرائیل یک شریک استراتژیک مهم برای جمهوری آذربایجان است و فناوری و اطلاعات را در ازای دریافت منابع انرژی در اختیار باکو قرار میدهد. بخش عمده نفت مورد نیاز اسرائیل از جانب باکو تامین میشود. شرکتهای الکترونیکی اسرائیلی اکنون تحت ثبت خارجی در جمهوری آذربایجان فعالیت میکنند تا سامانههای دفاعی خود را بسازند و صنعت فناوری اطلاعات را توسعه دهند. جمهوری آذربایجان متوجه شده است که ترکیبی از ثروت معدنی، قدرت نظامی و همچنین کاهش تواناییهای نظامی روسیه و بحران انرژی همگی به نفع آن کشور است.
روسیه در اوکراین درگیر است و توجه کم تری به قفقاز از خود نشان میدهد. این امر باعث استفاده جمهوری آذربایجان از موقعیت خود به عنوان تولید کننده انرژی شده است. گاز و نفت این کشور میتواند جایگزین منابع روسیه شود، بنابراین، باکو به یک کریدور زمینی نیاز دارد که از ترکیه به اروپا برسد که با رویکرد اسرائیل نیز همخوانی دارد.
به دلایل متعددی که در این گزارش ذکر شد جمهوری آذربایجان در صدر فهرست کشورهایی قرار گرفت که اسرائیل به آنها توجه داشت، از جمله موقعیت جغرافیایی بسیار مهم آن کشور و منابع انرژیای که در اختیار دارد. این موضوع به باکو کمک کرد تا ۴۸ درصد از نیازهای نفت و گاز اسرائیل را پوشش دهد. در طرف مقابل، جمهوری آذربایجان بازار مهمی برای معاملات تسلیحاتی با اسرائیل است که صدها میلیون دلار تخمین زده میشود و آن دو کشور در زمینه اطلاعاتی و امنیتی با تبادل اطلاعات محرمانه با یکدیگر همکاری دارند.
همان گونه که در گزارش به آن اشاره شد علیرغم آن که نزدیکی جغرافیایی باکو به ایران عاملی موثر در نزدیک شدن تل آویو به جمهوری آذربایجان بوده، اما مشارکت باکو و تل آویو فراتر از این عامل بوده و حوزههای مختلفی از جمله تجارت نفت، همکاری نظامی، سرمایه گذاری و حمایت سیاسی را در بر میگیرد. در هر صورت، اتحاد جمهوری آذربایجان و اسرائیل در بستر گستردهتر روابط ژئوپلیتیکی در خاورمیانه و قفقاز اهمیت دارد و تغییراتی را در موازنه قوا و پویایی فرآیندهای سیاسی ایجاد میکند.
منابع:
Abu Amer, Adnan (۲۰۲۲) , Why are relations between Azerbaijan and Israel developing now?, Middle East Monitor.
Ben Aharon, Ben Aharon (۲۰۲۳) , Why Israel Backs Azerbaijan in Nagorno-Karabakh Conflict: It’s Not About Armenia, PRIF blog.
Cagaptay, Soner (۲۰۰۵) , Good Relations between Azerbaijan and Israel: A Model for Other Muslim States in Eurasia?, The Washington Institute.
Cohen, Ariel (۲۰۲۳) , Israel-Azerbaijan Energy Deal Strengthens Strategic Partnership, Forbes.
Euroasian Jewish News (۲۰۱۹) , Jews of Eurasia.
Goksel, Oguzhan (۲۰۱۵) , Beyond Countering Iran: A Political Economy of Azerbaijan – Israel Relations.
Lefkovits, Etgar (۲۰۲۳) , As it rebuilds Karabakh, Azerbaijan eyes Israeli investment, Jewish News Syndicate.
Lindenstrauss, Gallia M. (۲۰۱۵) , Israel-Azerbaijan: Despite the Constraints, a Special Relationship, Israel: Institute for National Security Studies.
Phillips, Christopher (۲۰۲۴) , Azerbaijan: Israel’s quiet friend, Middle East Eye.
Šerić, Matija (۲۰۲۴) , Arms, Oil And Confronting Tehran: A Unique Azerbaijan-Israel Partnership – Analysis, Eurasia Review.
Shaffer, Brenda (۲۰۱۳) , Azerbaijan's Cooperation with Israel Goes Beyond Iran Tensions, The Washington Institute for Near East Policy.
Shahbazov, Fuad (۲۰۲۴) , Can Turkey Undercut Israel’s Alliance with Azerbaijan Over the Gaza War?, Stimson.
Tural, Shirin (۲۰۱۹) , How the relations between Azerbaijan and Israel have developed, in spite of external shocks?, UNEC Reserch Fond