او مینویسد: "زمستان امسال برای ایران سرد و تاریک بوده است. با آغاز بحران انرژی، دولت ایران با چالش برانگیزترین برهه زمانی خود در تاریخ از زمان پایان جنگ با عراق در سال ۱۹۸۸ به این سو مواجه شده است. تهران اکنون آسیب پذیر به نظر میرسد، اما راه حلهای هوشمندانهای نیز پیش رو دارد. ایران به طور همزمان با کمبود گاز، سوخت نفت و برق مواجه شده است. کمبود گاز در زمستان موضوع تازهای نیست، اما یک مشکل به نظر میرسد. دولت ساعات کاری ادارات و مدارس را کاهش داده، چراغهای خیابانها را خاموش کرده و گاز صنایع را قطع کرده است. دلایل ایجاد وضعیت فعلی پیچیده است، اما ترکیبی از تحریم ها، سوء مدیریت، یارانه ها، عدم سرمایه گذاری و خرابکاری در آن نقش داشتهاند.
اقدامات تحت رهبری ایالات متحده علیه ایران دسترسی به منابع مالی و فناوری برای توسعه منابع جدید گاز و انرژی جایگزین را محدود کرده است. روزنامه "نیویورک تایمز" گزارش داده بود که اسرائیل در فوریه سال گذشته در خطوط گاز ایران خرابکاری کرده بود. کمبود گاز با سوزاندن نفت برطرف شد، اما ذخایری که پیش از زمستان امسال به اندازه کافی دوباره پر نشده بودند را کاهش داد. میدان مهم پارس جنوبی مشترک ایران و قطر بزرگترین انباشت گاز در جهان است و در قطر به "میدان شمالی" معروف است. بخش ایران آن میدان ۷۰ درصد گاز تولیدی آن کشور را تولید میکند. با این وجود، از آنجایی که برداشت آن از میدان در مقایسه با میزان برداشت قطر افزایش یافته، حجم گاز کاهش یافته که خود باعث کاهش فشار لازم برای استخراج گاز شده است.
قطر با نصب سیستمهای فشرده سازی یا کمپرسور این مسئله را مدیریت کرده، اما ایران نمیتواند به راحتی به کمپرسورهای مناسب دسترسی داشته باشد و یا خود آن را در داخل کشور تولید کند. این موضوع میتواند برای ایران زیان آور باشد، زیرا کاهش تولید پارس جنوبی با میزان تولید سایر میدانها قابل جبران نیست و برای برق و صنعت ایران فاجعه بار خواهد بود".
بیشتر بخوانید: اینفوگرافی/ ارزش تولید نفت و گاز ایران چقدر است؟
این تحلیلگر حوزه انرژی در ادامه با اشاره به گمانه زنیها درباره تاثیر اقدامات ترامپ بر حوزه انرژی ایران مینویسد: "برخی معتقدند که بحران چندجانبه ایران فرصتی برای اقدام آمریکا به منظور تضعیف یا سرنگونی نظام سیاسی آن کشور یا سوق دادن آن به سوی نوعی راه حل دیپلماتیک است. شرکت خدمات مالی و بانکداری چندملیتی آمریکایی "گلدن ساکس" بر این باور است که تحریمهای شدیدتر اعمالشده توسط دولت "دونالد ترامپ" صادرات نفت ایران را تا حدود ۳۰۰ هزار بشکه در روز تا سه ماهه دوم سال جاری میلادی کاهش میدهد.
با این وجود، آن نهاد مالی از آنجایی که انتظار دارد قیمت نفت تا حدودی بالاتر باشد تاثیر آن اقدام بر درآمد نفتی ایران را تقریبا صفر میداند. در سناریویی افراطیتر کاهش یک میلیون بشکهای تولید نفت ایران درآمد آن کشور از حوزه انرژی را تقریبا به میزان ۵۰ درصد کاهش میدهد، اما ایران در سال ۲۰۲۰ از فشارهای سنگین تری جام سالم به در برد.
سقوط بشار اسد متحد ایران در دمشق از نظر سیاسی برای آن کشور خبر بدی بود، اما دست کم باعث میشود از نظر مالی بخشی از هزینههای ایران کاهش یابد. ایالات متحده احتمالاً متحدان ایرانی در عراق را نیز هدف قرار خواهد داد. این موضوع میتواند از نظر سیاسی باعث ایجاد تغییرات گستردهای شود، اما خطراتی برای اقتصاد عراق و صادرات نفت آن کشور که دو برابر بیش از ایران است را به همراه خواهد داشت. ایالات متحده از بقیه اعضای اوپک پلاس میخواهد که تولید خود را برای متعادل نگه داشتن قیمتها افزایش دهند. با این وجود، این یک نتیجه قطعی نیست. اوپک در سال ۲۰۱۸ میلادی زمانی که ترامپ به طور ناگهانی مسیر تحریمها را تغییر داد، آزرده خاطر شد و تهران ممکن است از خود واکنش خوبی نسبت به گرفتن سهم از بازار توسط دیگر اعضای اوپک نشان ندهد. البته برخی از تندروها در دولت آینده ترامپ این فرصت را میبینند که سیاست "فشار حداکثری" خود را دوباره اعمال کنند یا حتی اقدام نظامی را آغاز کنند. اکنون که ایران خط دفاعی خود در فلسطین، لبنان و سوریه را دچار مشکل میبیند ممکن است به فکر دستیابی به سلاح هستهای بیفتد".
بیشتر بخوانید: رویای تبدیلشدن به هاب گازی به واقعیت میپیوندد؟
"میلز" در ادامه مقاله خود با اشاره به گزینههای احتمالی ایران برای انتخاب مینویسد: "رهبران ایران به خوبی میتوانند به سرنوشت متضاد "معمر قذافی" رهبر سابق لیبی که از برنامه هستهای خود دست کشید و "کیم حونگ اون" رهبر کره شمالی که به پیشروی در برنامه هستهای ادامه داد و در نهایت با ترامپ دست داد نگاه کنند. تعجب آور نخواهد بود که دستیابی به سلاح هستهای ایدهای وسوسه آمیز برای ایران باشد، زیرا آن کشور بین همسایگان و کشورهای منطقه مجهز به سلاح هستهای یعنی پاکستان و اسرائیل قرار دارد و با دشمنی ایالات متحده مواجه است و به واشنگتن برای پایبندی به هیچ توافقی اعتماد ندارد. با این وجود، حرکت ایران به سمت ساخت سلاح هستهای میتواند برای آن کشور خطرناک باشد و با کارزار بمباران نظامی، حملات سایبری و سایر اقدامات از سوی اسرائیل و ایالات متحده همراه شود. شاید آن حملات موفقیت موقت را به همراه داشته باشند، اما باعث افزایش حمایت داخلی از نظام سیاسی ایران شده و وجهه بین المللی امریکا را بیش از پیش تضعیف کرده و به بی ثباتی خطرناک منطقهای دامن خواهند زد. روسیه و چین نیز مطمئنا از غرق شدن مجدد ایالات متحده در باتلاق خاورمیانه به نفع خود بهره خواهند برد".
بیشتر بخوانید: چرا اوج تولید گاز در پارس جنوبی با بحران خاموشیهای زمستانی همراه شد؟
"میلز" در ادامه به اشاره به اشتباه بودن استفاده از گزینه نظامی از سوی آمریکا در قبال ایران مینویسد: "رژیم "صدام حسین" در عراق که به مراتب استحکام و محبوبیت مردمی کمتری در مقایسه با نظام سیاسی ایران داشت پس از شکست نظامی فاجعه بار و به دنبال بیش از یک دهه تحریم شدید سرنگون نشد. همچنین، "نیکلاس مادورو" ونزوئلا تاکنون از یکی از بدترین فروپاشیهای اقتصادی در زمان صلح جان سالم به در برده است. در نتیجه، تکیه بر این ایده که بمباران نظامی یا اعمال تحریم تغییرات سیاسی مطلوبی را به همراه خواهد داشت استراتژی منطقیای نخواهد بود. یک ایران ضعیف هنوز هم این توانایی را دارد که به همسایگانش آسیب برساند. علیرغم آن که اندیشکدههای مستقر در واشنگتن از "محور روسیه، چین، کره شمالی و ایران" گلایه دارند خود در عمل پیشنهاداتی را به دولت آمریکا ارائه میکنند که نتیجه آن نزدیکی بیشتر کشورهای برشمرده شده آن "محور" به سوی یکدیگر است".
این تحلیلگر حوزه انرژی مسیر مشارکت بین ایران و آمریکا و در کل غرب را امکانپذیر میبیند و مینویسد: "اکنون مشخص شده که ایران نیازمند تغییر و بازبینی در استراتژی نظامی خود در منطقه است. هم چنین، نابسامانی وضعیت اقتصادی مشکل اساسی برای ایران است. در نتیجه، کارگزاران قدرت در ایران ممکن است فرصتی برای تغییر مسیر و حرکت به سوی مشارکت و تعامل ببینند. این میتواند به شکل یک ابتکار عمل دیپلماتیک منطقهای برای حل بحران انرژی ایران و ادغام آن در شبکههای انرژی و اقتصادی منطقه باشد. موفقیت چنین اقدامی به کمک آمریکا نیاز دارد، اما بعید است که چنین کمکی از سوی واشنگتن ارائه شود. نقش چین نیز در برخی نقاط دیگر مانند حمایت از جنگ روسیه در اوکراین سازنده نبوده است. با این وجود، چین در مورد مسائل خاورمیانه تاکنون بازیگری مسئولیت پذیرتر از واشنگتن و مسکو بوده است. میانجی گری این کشور در احیای روابط عربستان و ایران در ماه مارس ۲۰۲۳ بسیار مهم بود. همسایگان ایران در حاشیه خلیج فارس در انرژیهای تجدیدپذیر و شیرین سازی آب متخصص هستند. آن کشورها صاحب سرمایه هستند و بازارهای داخلی شان به سرعت در حال رشد میباشند. هم چنین، ایده میادین نفتی و گازی مشترک با کشورهایی، چون کویت و عربستان سعودی میتواند مفید باشد".
این تحلیلگر در ادامه با اشاره به ظرفیتهای استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر توسط ایران مینویسد: "هم چنین، ایران از ظرفیت بالقوه عظیمی برای بهره برداری از انرژی خورشیدی، بادی و زمین گرمایی برخوردار است که تاکنون به سختی از آن استفاده شده است. ایران تنها از ۱.۲ گیگاوات انرژی خورشیدی در سراسر قلمرو وسیع خود بهره برده است در حالی که امارات متحده عربی از بیش از ۵ گیگاوات انرژی خورشیدی بهره برده است. پاکستان که از بحران برق رنج میبرد طبق تخمینهای صورت گرفته در سال گذشته پنلهای خورشیدی عمدتا چینی برای بهره برداری از ۱۷ گیگاوات انرژی تجدیدپذیر را نصب کرده است. علاوه بر آن، مبادلات فصلی گاز و برق بین ایران و همسایگانش تمام اقتصادهای منطقه را تقویت کرده، انتشار گازهای گلخانهای را کاهش میدهد و انگیزهای برای حفظ صلح ایجاد میکند".
"میلز" در توصیه پایانی خود برای سیاستگذاران ایران مینویسد: "نسل سوم رهبران ایران میتوانند آن کشور را به یک بازیگر منطقهای مستقل، اما مرفه و سازنده تبدیل کنند چیزی شبیه ترکیه. این چشم انداز ممکن است دور از دسترس باشد، اما دادن فرصت به آن بهتر از چرخه دیگری از تحریمها و بمباران نظامی است. این چشم انداز برای افراد وابسته به نظام سیاسی ایران نیز آیندهای امنتر و راحتتر را ارائه میدهد. هم چنین، در صورت تحقق آن چشم انداز، شهروندان عادی ایرانی نیز از جایگزینی بهتر به جای تحمل سرما و تاریکی برخوردار خواهند شد".
منبع: روزنامه اماراتی "نشنال"