اقتصاد۲۴- ممنوعیت و جرم شدن عقیمسازی قطعی زنان و مردان، توقف عرضهی کاندوم رایگان برای معتادان و زنان آسیبدیده، گران شدن آزمایشهای غربالگری و تلاش برای حذف آن و... بعضی از تهدیدها و محدودیتها هستند تا مردم را وادار به فرزندآوری کنند.
مرد ۷۸ ساله بجنوردی برای دوازدهیمن بار صاحب فرزند شد. گزارشگر صدا و سیمای مرکز خراسان شمالی به بیمارستان رفته و با این پیرمرد و همسر ۴۴ سالهی او گفتوگو کرده است. این گزارش اولین نمونه از این نوع نیست و آخرین هم نخواهد بود.
پدر شدن مرد ۶۰ ساله، مادر شدن زن ۵۰ ساله، تولد ۵ قلوهای مینودشتی، تولد ۴ قلوهای شیرازی، مادر ۳۰ ساله ۵ فرزند به دنیا آورد، مادر ۳۵ ساله ۴ فرزند به دنیا آورد و... گزارشهایی هستند که هر ازگاهی با آب و تاب زیاد و صدای بلند گزارشگر که سعی میکند موضوع را خیلی جذاب جلوه دهد، پخش میشود. غیر از این گزارشها، مصاحبه با خانوادههای پر فرزند و شلوغ و جملات به اصطلاح انگیزشی مجریان رادیویی هم هستند. جملاتی مانند: فرزندان عصای پیری هستند، بچههای تک خواهر و برادری ندارند که یارشان باشد، خوشا به حال پدر و مادرهایی که خانهشان با سر و صدای بازی بچهها گرم میشود...
هدف از پخش چنین گزارشها و محتواهایی مشخص است: تشویق خانوادهها به فرزندآوری! هدفی که بعید و شاید غیرممکن است با این روش و با چنین گزارشهایی به نتیجه برسد.
نرخ فرزندآوری که بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ حدود دو فرزند به ازای هر زن بود در سال ۱۴۰۲ به یک فرزند رسیده است، یک تغییر و سیر نزولی بیسابقه در کشور.
از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۴ تعداد تولدها در کشور افزایش داشته، اما پس از آن شیب کاهشی تند شده و سال ۱۴۰۲ در مقایسه با ۱۴۰۱ کاهش ۱.۶ درصدی داشته است. سال ۱۴۰۲ تعداد موالید کشور یک میلیون و ۵۷ هزار و ۹۵۸ نفر بود، در حالیکه سال ۱۳۹۴ یک میلیون و ۵۷۰ هزار و ۲۱۹ تولد ثبت شده بود، یعنی ۳۳ درصد بیشتر.
اگر روند کنونی ادامه داشته باشد، بر اساس سناریوی حد پایین سازمان ملل، جمعیت ایران تا سال ۱۴۳۰ به حدود۸۳ میلیون نفر، سال ۱۴۳۹ به حدود ۷۷.۶ میلیون نفر و سال ۱۴۷۹ به حدود ۴۲ میلیون نفر کاهش خواهد یافت. اگر این روند بهبود پیدا کند و تا حدی اصلاح شود، جمعیت ایران تا سال ۱۴۳۰ به حدود ۹۳ میلیون نفر میرسد ولی سپس تا سال ۱۴۷۹ به حدود ۷۲ میلیون نفر کاهش پیدا میکند.
نگرانیهای پیش آمده حاکمیت در این مورد بهجاست، روند نزولی رشد جمعیت، در کنار افزایش سالمندی و کاهش نیروهای جوان و فعال، یکی از تهدیدهای جدی برای هر کشوری است و ایران نیز از این قاعده استثنا نیست. همانطور که بعضی از کشورهای دنیا به دلیل نداشتن نیروی کار فعال، به جمعیت مهاجر و نیروی کار خارجی وابسته شدهاند.
بر اساس آمار و پیشبینیها اگر این روند نزولی تغییر نکند و اصلاح نشود، کشور در دهههای آینده با مشکلات زیادی در تامین نیروی کار و حتی امنیت کشور در نظام جهانی، با چالش و معضل جدی روبهرو خواهد شد. با این حال به نظر میرسد سیاستها و برنامههای چند سال اخیر موفقیتی در تغییر روند نزولی رشد جمعیت نداشتهاند.
سید محمد طباطبایی -معاون بهداشت دانشگاه علوم پزشکی ایران- اردیبهشت ۱۴۰۲ و در آستانه هفته ملی جمعیت دلایل تمایل نداشتن ایرانیها به فرزندآوری را دو مورد عنوان کرد: بر اسالس آخرین پیمایش ملی در کشور، نگرانی از تأمین آینده فرزندان و داشتن تعداد فرزندان کافی دو دلیل اصلی برای نداشتن فرزند بیشتر بوده است. بخشی از این نگاه نتیجه سیاستهای کنترل جمعیتی ما در سالهای قبل و ترویج فرهنگ «دختر یا پسر، دو فرزند کافی است» و «فرزند کمتر، زندگی بهتر» است.
تفکر غالب نیز این است که مشکلات اقتصادی و نگرانی از آن، یکی از دلایل اصلی کاهش فرزندآوری است ولی در همین شرایط میبینیم که خانوادههای با درآمد پایینتر، همچنان فرزندآوری دارند یا تعداد فرزندانشان بیشتر است؛ برعکس خانوادههای متوسط بالا و طبقه مرفه.
در این تحلیل و تفسیرها باید توجه داشت تعریف خانوادهها از تامین زندگی فرزند، تفاوت زیادی با گذشته دارد. اگر تا ۲ دهه پیش مدرسه و تحصیلات در کنار تامین نیازها و مایحتاج اولیه، مورد توجه والدین بود، حالا انواع امکانات رفاهی، تفریحی و آموزشی غیررسمی نیز برایشان اهمیت دارد و تعریف از نیازهای فرزند تغییر کرده است. از طرف دیگر همانطور که طباطبایی گفته، سیاستهای کنترل جمعیت در دهههای گذشته روی ذهنیت مردم و نگاه آنها به خانواده و پرورش فرزند اثر داشته است.
بیشتر بخوانید:میانگین سن مادر شدن بالا رفت + جدول
نکتهی مهمی که در چنین تحلیلهایی مغفول میماند و به آن توجه نمیشود، دلیل موفقیت ایران در کنترل جمعیت و شیوهی تاثیرگذاری آن سیاستها بود. در حالیکه این بار دولتها و کل حاکمیت در سیاست و هدفگذاری جدید هیچ موفقیتی به دست نیاورده است.
این عنوان مقالهای است که سال ۲۰۱۹ در سایت پروژه جمعیت منتشر شد و موفقیت ایران در کنترل جمعیت و ناموفق بودن در برنامه افزایش جمعیت را بررسی کرده است.
سرشماریهای قبل و بعد از انقلاب رشد چشمگیر ۳ درصدی جمعیت ایران را نشان میداد و برنامههای کنترل جمعیت که قبل از انقلاب شروع شده بود، در دو مرحلهی اول به نتیجه نرسید ولی برنامهی سوم که از سال ۱۳۶۷ کلید خورد، موفقیتی غیرقابل پیشبینی را رقم زد که در سطح جهانی هم کمنظیر و شاید بینظیر بود. این برنامه که تا اواخر دهه هشتاد ادامه پیدا کرد، یک برنامهی جامع بود و از طریق آموزشهای همه جانبه و سیاستهای تشویقی، پیش رفت و به نتیجه رسید.
بعضی از روشها و راهکارهای اصلی موارد زیر بودند:
- برنامههای آموزشی از طریق مدارس، دانشگاهها و رسانههای جمعی
- افزایش دسترسی به داروهای ضد بارداری بهصورت رایگان
- آموزش انواع روشهای تنظیم خانواده با کیفیت
- مشاوره به خانوادهها و زوجها درمورد شیوههای کنترل باروری
- دسترسی آسان و رایگان به خدمات و آموزشهای خانههای بهداشت
- کسب حمایت علما و رهبران مذهبی برای تشویق مردم
کمک به سلامت مادر و فرزند و قبحزدایی از گفتوگو دربارهی بارداری، باروری، مشکلات زناشویی، وضعیت زنان بارداری و... یکی از روشهایی بود که باعث شد خانوادهها با این طرح همراهی کنند. مشارکت وهمراهی مردان در این برنامهها نیز یکی از عوامل مهم موفقیت آن بود که از همین رهگذر ایجاد شده بود.
بیش از ۷۰ درصد زنان متاهل از روشهای پیشگیری بارداری استفاده میکردند و تفاوت کمی بین زنان شهری و روستایی وجود داشت، تا جایی که خانوادههای ایرانی جزو بالاترین مصرفکنندگان وسایل پیشگیری در کشورهای در حال توسعه قرار گرفتند.
موفقیت برنامه آنقدر سریع و غیرقابل پیشبینی شد که نتایج به دست آمده حتی از اهداف تعیینشده، فراتر رفت. در حالیکه برنامههای کنترل جمعیت پیش از انقلاب هدفگذاری کرده بودند که نرخ باروری بیش از ۶ تولد برای هر زن را تا سال ۲۰۱۱ به ۴ تولد برسانند، این نرخ با اجرای برنامهی بعد از انقلاب به ۲ فرزند تا سال ۲۰۰۰ رسید، یعنی نصف اهداف تعیینشده.
اما این بار و در برنامه چند سال اخیر برای افزایش جمعیت، برنامهریزی، روشها و راهکارها کاملا ناموفق بودهاند و حاکمیت هنوز نتوانسته است تاثیری بر تصمیمگیری و برنامههای خانودهها و زنان و مردان ایرانی بگذارد.
طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده در تاریخ ۱۳۹۲/۰۳/۲۸ با هدف افزایش نرخ باروری به حداقل ۲.۵ فرزند به ازای هر زن با ۵۰ ماده ازسوی نمایندگان تهیه و اعلام وصول شد ولی به دلیل محدودیتهای بودجهای سال ۱۳۹۳ و در مجلس دهم به تصویب رسید.
بر اساس این لایحه عقیمسازی داوطلبانه غیرقانونی اعلام و دسترسی زنان به اطلاعات مربوط به پیشگیری از بارداری محدود و مسدود شد. در حالیکه سیاستهای تشویقی، برنامههای آموزشی و توجه ویژه به سلامت زنان و فرزندان، راهکارهای مهم و اصلی برای به ثمر رساندن برنامهی کنترل جمعیت بودند، در برنامهی افزایش جمعیت به هیچکدام از آنها در دستور کار قرار نگرفت و سیاستها تنبیهی، تهدیدی و حتی نادیده گرفتن سلامت مادر و فرزند و به دنبال آن سلامت و امنیت روانی خانواده و جامعه است.
ممنوعیت و جرم شدن عقیمسازی قطعی زنان و مردان
محرومیت زنان از دریافت روشهای پیشگیری از بارداری در مراکز بهداشتی
توقف عرضهی کاندوم رایگان برای معتادان و زنان آسیبدیده
گران شدن آزمایشهای غربالگری و تلاش برای حذف آن
توقف اطلاعرسانی و آگاهی دادن به زنان درمورد پیشگیری از بارداری
افزایش سختگیریها برای سقط جنین قانونی و پزشکی
سیاستگذاران به درستی نگران کاهش جمعیت هستند، این بار حتی به سلامتی جمعیت آینده بیتوجه هستند تا جایی که فرزندآوری در سن بالا را تشویق و ترغیب میکنند؛ روشی خطرناک برای مادر و فرزند که احتمال تولد فرزندانی با انواع بیماریهای مادرزادی را بالا میبرد و هزینههای زیادی برای خانواده و سیستم درمان کشور به دنبال دارد.
شعار «فرزندان بیشتر، زندگی شادتر» و «با یک گل بهار نمیشه» به جای «فرزند کمتر، زندگی بهتر» و «دختر یا پسر، دو بچه کافیست» بیلبوردهای شهری رفت. رسانهی ملی که زمانی از روشهای هوشمندانه و جذاب برای اثرگذاری بر مخاطب استفاده میکرد، حالا با محتواها و برنامههای دم دستی و غیرکارشناسی و گزارشهایی مانند خبر تولد فرزند دوازدهم پیرمرد ۷۸ ساله میخواهد جوانان را به فرزندآوری تشویق کند.
از سوی دیگر به جای برنامههای آموزشی منسجم، توجه به سلامت جامعه و جمعیت آینده، استفاده از مشوقهای موثر و روشهای تشویقی کارآمد سراغ انواع روشهای تنبیهی و تهدید رفته و البته به نتیجه نرسیدهاند. در حالیکه کشورهای دیگر با روشهای موثر و درستی به نتیجه رسیدهاند که ایران هم میتواند از آنها استفاده کند و به نتیجه برسد.
سهام دولتی نوزادان، ثبتنام بدون نوبت خودرو برای مادران با بیش از ۳ فرزند، کمک به مسکن برای مادران با بیش از ۳ فرزند، پرداخت یک میلیون تومانی برای هر فرزند! اینها حمایتهایی هستند که قرار است خانوادهها را به فرزندآوری تشویق و ترغیب کنند!
افزایش جمعیت در شرایطی میتواند برای کشور مفید باشد که نوزادانی سالم به دنیا بیایند و از تربیت صحیح و آموزش درست بهرهمند شوند. در حالیکه با روش فعلی و اصرار به فرزندآوری به هر قیمت و در هر سن، معمولا خانوادههای کمبرخوردار صاحب فرزندان بیشتر میشوند که به دلیل شرایط نامساعد احتمال مشکلات جسمی بین فرزندانشان زیاد است و همچنین نبود امکانات آموزشی و اقتصادی، از عهدهی پرورش درست و حتی تحصیل فرزندان برنمیآیند.
در حالی که بسیار از خانوادهها بهدرستی مشکلات اقتصادی را جزو نگرانیهای دائمی خود اعلام میکنند. از سوی دیگر سلامت مادر و فرزند و هزینههای بارداری، زایمان و مراقبت کودک در سه سال اول زندگی بار مالی و روانی غیرقابل انکاری برای والدین دارد. در همین شرایط بعضی از زنان نگران فرصتهای شغلی خود هستند که به خاطر مرخصی بارداری زایمان از دست میرود و مردان هم امکان مرخصی زایمان و حمایت از همسر خود ندارند.
پرداخت حقوق و دستمزد حتی بهاندازه حقوق پایهی وزارت کار به مادر میتواند یک روش تشویقی موثر و درست باشد که میزان فرزندآوری را افزایش دهد. اختصاص کارت الکترونیک برای خریدهای مورد نیاز کودک، پوشش بیمهای مادر و فرزند از دورهی بارداری، همراه کردن مشاوران و بهورزان برای افزایش سطح دانش و آگاهی مادر، یک مجموعه حمایتی است که در کشورهای دیگر نیز استفاده شده و نتیجهبخش بوده است.
با این روش خانوادهها نگرانی مالی نخواهند داشت و مادرها با آسودگی خاطر در کنار فرزند خود میمانند و وقت خود را صرف پرورش کودک میکنند. با این روش خانوادهها و بهویژه مادران نگرانی برای سلامت خانواده ندارند و تامین سلامت جسمی و روانی فرزند آنها، به سلامت جامعه نیز کمک خواهد کرد.
حمایت از خانواده، تامین هزینههای کودک پیش از تولد تا ۷ سالگی، پرداخت حقوق مستقیم به مادر، پرداخت کمک هزینه به خانواده تا نوجوانی یا جوانی فرزند، بعضی از روشهای دیگر هستند که در بعضی کشورها اجرا شده و موفق بودهاند.
طبیعتا چنین برنامههایی در هماهنگی با سیاستهای کلان دیگر که میزان امید و امنیت روانی جامعه را بالا ببرد، میتواند کارآمد باشد.