
اقتصاد ۲۴- نوژن اعتضادالسلطنه- "دو دنیا با هم برخورد کرده بودند؛ دنیای سزار با ثروت و قدرت و شکوهش، دنیایی بود که باید از آن دوری کرد. دنیای دیگر، دنیای مسیح، دنیای فقر و خدمت، و تحمل آزار و اذیت". این بخشهایی از گفتههای میلتیادس یکی از پاپهای کلیسای کاتولیک رم بود که در آفریقا متولد شد و در فاصله سالهای ۳۱۱ تا ۳۱۴ میلادی مقام پاپی را برعهده داشت.
اگر از یک کاتولیک معتقد با دانش الهیاتی بپرسید که نهاد کلیسا را توصیف کند احتمالا به شما خواهد گفت در لحظهای که عیسی مسیح به شاگرد خود پطرس "کلیدهای پادشاهی آسمان" را داد و عهد کرد که "من کلیدهای ملکوت خدا را در اختیار تو (پطرس) میگذارم تا هر دری را بر روی زمین بگشایی در آسمان نیز گشوده شود و هر دری را بر روی زمین ببندی، در آسمان بسته شود"، آن نهاد را تأسیس کرد. این امر باعث شد تا "پطرس" رئیس کلیسای جهانی شود و از اختیاراتی، چون اجرای مراسم مقدس، انتشار انجیل، نجات جانها و بخشش گناهان تا زمان بازگشت عیسی مسیح، و هم چنین بیان با اقتدار و خطاناپذیر در مورد مسائل ایمانی و اخلاق مسیحی برخوردار شود.
آن فرد کاتولیک احتمالا به شما خواهد گفت: "عیسی مسیح هم چنین به پطرس قول داد که "دروازههای جهنم بر کلیسا چیره نخواهند شد". این بدان معناست که آن نهاد مذهبی در هر لحظه از تاریخ هر اندازه که فاسد شود هرگز به حدی از فساد نخواهد رسید که توسط شیطان تسخیر شده و قادر به انجام وظایف تعیین شده از سوی پروردگار نباشد. با این وجود، گویا این موعظهها و روایات مذهبی صرفا برای پیروان کلیسای کاتولیک بوده و رهبران مذهبی آن خود را چندان ملزم به رعایت آن نمیدانستند.
شهر واتیکان که یک دولت شهر مستقل است، محصور شده توسط مرز ۳.۲ کیلومتری با ایتالیا، تنها ۱۰۸ هکتار را در داخل شهر رم پوشش میدهد. واتیکان نهاد اصلی کلیسای کاتولیک رومی، قرنها از نظر تاریخی قدرتمند، مهم و تأثیرگذار بوده است. هم چنین، کلیسای کاتولیک در سالیان گذشته درگیر رسواییهایی از قبیل آزار و اذیت جنسی کودکان و نوجوانان، فساد مالی، پولشویی برای مافیا و اتهاماتی مبنی بر جلوگیری از استفاده وسایل پیشگیری کننده در رابطه جنسی شده که منجر به بروز بارداریهای ناخواسته و ابتلای افراد به ایدز شدهاند.
بانک واتیکان یا IOR در چندین دهه اخیر منبع رسواییهای بینالمللی بوده است. هم چنین، بانک واتیکان هدف دهها پرونده قضایی بوده که در آن قربانیان هولوکاست در مورد تملک طلای نازیها توسط واتیکان و استفاده نازیها از آن به منظور مسیری برای فرار از جنگ جهانی دوم شکایت کردهاند.
اکثریت جمعیت ۸۰۰ نفری واتیکان را روحانیون در مناصب دیپلماتیک تشکیل میدهند که در خارج از کشور در سراسر جهان زندگی میکنند. تا سال ۲۰۱۱، ۷۱ کاردینال، ۱۰۹ عضو گارد سوئیسی*، ۵۱ عضو روحانی و یک راهبه در داخل دیوارهای شهر واتیکان زندگی میکردند. دولت واتیکان از اختیاراتی، چون ضرب سکه و اسکناس، چاپ تمبرها، صدور گذرنامه و پلاک خودرو و اداره رسانههای مختلف برخوردار است. هم چنین، دولت واتیکان و دارای پرچم و هم چنین سرود ملی خود میباشد. کلیسای کاتولیک رومی به عنوان یک پادشاهی مطلقه با تمام سلسله مراتب ساختار یافته و قدرت در اختیار پاپها ایجاد شد. قدرت پاپ در واتیکان به عنوان رهبر کلیسای کاتولیک روم مطلقه است و تحت دکترین کاتولیک آن اقتدار به طور مستقیم از خدا (پشت درهای بسته واتیکان) سرچشمه میگیرد.
میتوان درباره ارتباط فساد و کلیسای کاتولیک واتیکان پرسشهایی کلیدی را میتوان مطرح کرد: چرا یک مرجع اخلاقی برای بسیاری از مردم جهان خود درگیر فساد است؟ چگونه میتوان ناسازگاریهای بین آموزههای اخلاقی کلیسای کاتولیک و سطوح فساد در واتیکان را توضیح داد؟ آیا علل فساد در واتیکان ناشی از تأثیرات سازمانی است یا عوامل فرهنگی؟
در پاسخ میتوان گفت فساد میتواند نتیجه تأثیرات سازمانی یا فرهنگی یا در برخی موارد نتیجه هر دو باشد. دسترسی به اطلاعات در مورد واتیکان به دلایل متعدد، از جمله محرمانه بودن شدید و بوروکراسی پیچیده آن ساختار سلسله مراتبی، دشوار است.
بایگانی مخفی واتیکان تقریبا ۷۵ کیلومتر فضای قفسه را اشغال میکند. پیش از آن که هر یک از اسناد موجود در آن به منظور تحقیقات علمی در دسترس قرار گیرند باید هر صفحه آن بررسی شده، یادداشت برداری شود، شماره گذاری شده و بر روی آن مُهر زده شود. هنگامی که این مراحل تکمیل شد، اسناد باید صحافی و فهرست بندی شوند. برای انجام این وظیفه عظیم، بایگانی واتیکان در حال حاضر تنها ۱۱ فرد آموزش دیده را دارد. برای مقایسه با آن، میتوان اشاره کرد که بایگانی ایالتی باواریا در مونیخ ۱۷۰ کارمند در اختیار دارد.
ساختار فساد به گونهای است که میتوان آن را نوعی نهاد سیاسی در نظر گرفت. در این ساختار سیاسی فساد، بسیاری از تلههای یک نهاد سیاسی رسمی مانند اتحادها، توافقها و تصمیمگیریها وجود دارد. با این وجود، این رفتارهای خاص به صورت پنهانی رشد میکنند و نه در ساختار نهادی بازتر. این مشاهدات در مورد واتیکان قابل تطبیق است، جایی که بسیاری از فعالیتها در پوششی محرمانه انجام میشود و فساد با افزایش تقاضا برای شفافیت واتیکان به یک مسئله تبدیل شده است.
در این میان، هم از طریق راههای داوطلبانه، مانند تلاشهای پاپ فرانسیس در سالیان اخیر برای سوق دادن واتیکان به سوی شفافیت بیشتر و هم از طریق روشهای غیرارادی، مانند رسوایی موسوم به "واتی لیکس" زمانی که صدها سند مخفی مرتبط با افشای فساد واتیکان توسط "ویکی لیکس" منتشر شد، اقداماتی در راستای ملزم ساختن واتیکان به شفافیت بیشتر صورت گرفتهاند که البته کافی نبودند.
با این وجود، آن چه در مورد واتیکان جالب توجه میباشد آن است که یک ساختار حکمرانی قدیمی با ماموریتی که شاید بیش از هر نظام و کشور دیگری با قداست مرتبط باشد دچار ارتکاب فساد شده است. هم چنین، منطق حکم میکند که احتمال فساد در شرایط نابرابری شدید و فقر مطلق بیشتر باشد، شرایطی که در مورد واتیکان صدق نمیکند، ساختاری که برخوردار از داراییهای عظیمی از ثروت است و جایی که هیچ شهروندی درون مرزهای آن در فقر زندگی نمیکند، زیرا همه افراد دارای تابعیت در واتیکان استخدام میشوند. با این وجود، به نظر میرسد فساد الزاما با اخلاقیات شهروندان یک قلمرو مرتبط نیست، عاملی که در مورد واتیکان صدق میکند دولتی که در آن فرض بر این است که سطوح اخلاقی به دلیل آموزههای کلیسا به شدت رعایت میشود، اما در عمل سطوح ارتکاب فساد در آن بالا بوده است.
در یک ساختار پاتریمونیال (پدر موروثی یا سلطه موروثی) به دلیل ساختار قانونی آن، "رهبر" (در اینجا پاپ) میتواند در توزیع درآمد به شکلی خود محور یا سود رساننده به اطرافیانش به شکلی شدید مشارکت کند و هیچ کس نمیتواند به دنبال به چالش کشیدن تصمیم گیریهای او به عنوان تصمیمات فاسد و نامشروع باشد. ساختار واتیکان پاتریمونیالیستی است و در صدر آن پاپ قرار دارد که هیچ فرد دیگری درون آن ساختار قادر نیست اقتدار او را به چالش بکشد.
همبستگی ثابت فرض شدهای بین تنوع یک جامعه از نظر مذهب، زبان و قومیت و سطح فساد سیاسی آن جامعه وجود دارد. واتیکان نمونه نقض این فرضیه است، زیرا علیرغم این واقعیت که همه شهروندانش به زبانهایی غیر از زبان رسمی لاتین صحبت میکنند و از قومیتها و ملیتهای متنوع زیادی هستند، تمام شهروندان آن دارای یک هویت مذهبی هستند که با حضورشان در واتیکان به عنوان هویت اصلی تعریف شده و باید جایگزین تفاوتهای قومیتی و ملیتی آنان شود.
هر نظام اجتماعی اهدافی فرهنگی را تعریف میکند که افراد باید برای دستیابی به آن تلاش کنند، مانند درآمد یا موقعیت اجتماعی بالا، و هم چنین راههای قابل قبول یا "هنجارهای نهادینهشده" برای دستیابی به آن اهداف را مشخص میکند. افرادی که از ابزارهای تعیین شده برای دستیابی به اهداف پیروی میکنند اصطلاحا با جامعه "همنوا" میشوند. علاوه بر این، افراد زیادی در هر جامعهای وجود دارند که گاهی به دلیل "نژاد، قومیت یا کمبود مهارت، سرمایه مادی و سایر منابع انسانی" ابزار لازم برای دستیابی به اهداف تعیین شده را در اختیار ندارند. با این وجود، آنان از سوی جامعه برای دسترسی به آن منابع تحت فشار قرار دارند. این وضعیت باعث ایجاد شکاف بزرگی بین تقاضا (اهداف و ارزش ها) و عرضه (ابزارها) میشود. در نتیجه، فساد زمانی شکل میگیرد که افراد تشخیص میدهند دسترسی اندکی به فرصتها دارند. آنان در آن زمان، قواعد بازی را نقض میکنند و در تلاش هستند از طریق روشهای غیر متعارف (همراه با ابتکار عمل و یا مجرمانه) موفق شوند.
کاربرد این نظریه در مورد واتیکان محدود است، زیرا هیچ گونه فشار اجتماعی برای دستیابی به ثروت فردی در میان شهروندان واتیکان وجود ندارد. اهداف را میتوان به راحتی به عنوان رستگاری، یا شاید ارتقاء در ردههای کلیسا تعریف کرد، اما به نظر نمیرسد که مصادیق فساد واتیکان با این اهداف مرتبط باشند.
کلیسای کاتولیک، از طریق الهیات "بخشش الهی" خود، مسئول مستقیم فرهنگ تخطی و تبرئه است. اعتراف به عنوان یک آئین مقدس توسط سنت "توماس آکویناس" متکلم کاتولیک به عنوان شریعت الهی اعلام شد. با این وجود، در حالی که این آئین مقدس را نمیتوان در هیچ انجیلی یافت، آکویناس ادعا کرد که نمیتواند مربوط به قوانین بشری باشد، زیرا مرتبط با "مسئله ایمان" است. او اشاره کرد که مقدسات و عقاید فراتر از عقل بشری است، بنابراین، علیرغم اینکه هیچ گونه ادلهای برای چنین فرمانی وجود ندارد باید براساس دستور الهی آن را پذیرفت.
گسترش دامنه اعتراف کردن به رازهای زندگی این باور را تایید کرده که اصول کلیسا تغییر ناپذیر هستند و پاپ خطا ناپذیر است. این فرهنگ محیطی را ایجاد میکند که در آن فساد تحمل میشود، زیرا از طریق ابزار "اعتراف" نزد کشیش قدرت در واتیکان متمرکز میشود. کلیسای کاتولیک مایل است ضعف انسانی را بپذیرد، زیرا روحانیون این اختیار را دارند که فرد را از احساس مسئولیت خلاص کنند. علاوه بر این، فرهنگ و سنت رازداری کلیسا فساد را تشویق میکند.
از آنجا که واتیکان صرفا یک سازمان سیاسی نیست، بلکه طبق تعریف یک سازمان مبتنی بر ایمان است، سطح ذاتی اعتماد شهروندان و پیروان آن به رهبری آن نهاد وجود دارد. کشورهای کاتولیک تمایل دارند ارزشهای اجتماعی و خانوادگی بیشتری داشته باشند که سطح اعتماد آنان را تشویق میکند. از دید آنان کلام خدا و در واقع پاپ مورد تردید نیست. این فرهنگ ایمان به رهبران مذهبی این امکان را به آنان میدهد که بدون مواجهه با هیچ گونه چالشی از زیر بار مسئولیت اشتباهات خود فرار کنند.
یک نظریه دیگر اشاره میکند که جوامعی با "جهتگیری قوی خانوادگی" در مقایسه با جوامعی که فاقد چنین جهتگیریای هستند، سطوح بالاتری از فساد را تجربه میکنند. به طور خاص از جنوب ایتالیا و سیسیل میتوان به عنوان نمونههای از جوامعی یاد کرد که در آنجا فساد با استحکام ارزشهای خانوادگی که شامل احساس شدید تعهد است، مرتبط میباشد. میتوان از این پدیده تحت عنوان "خانواده گرایی غیر اخلاقی" یاد کرد که در آن فساد نماد خاص گرایی یا مسئولیت اعتقادی برای کمک و فراهم کردن ابزار و امکانات برای کسانی است که فرد بیش از سایرین نسبت به آنان تعهدات شخصی دارد یعنی نسبت به خانواده و دوستانش و نزدیکان خود.
خانواده گرایی غیراخلاقی را میتوان به عنوان فرهنگی تعریف کرد که فاقد ارزشهای اجتماعی، اما دارای پیوندهای خانوادگی قوی است. در جامعهای از خانوادهگرایان غیراخلاقی، هیچکس منافع گروه یا جامعه را تقویت نمیکند، مگر آن که آن کار در راستای منافع شخصی آن فرد باشد. در چنین ساختاری وفاداری کمی به جامعه بزرگتر خارج از خانواده یا پذیرش هنجارهای رفتاری که نیاز به حمایت دیگران دارند، وجود دارد. بنابراین، اهمیت پیوندهای خانوادگی در واقع باعث ایجاد فساد شده و آن را غیر اخلاقی میکند. این نظریه را میتوان در مورد واتیکان به کار برد، زیرا اعضای واتیکان بخشی از یک گروه منتخب هستند و خود را یک خانواده میدانند که در آن حتی از یکدیگر تحت عنوان "پدر"، "برادر" و "خواهر" یاد میکنند.
واتیکان به عنوان محل استقرار رئیس کلیسای کاتولیک، غرق در فرهنگ رازداری است. رازداری در واتیکان به روشهای مختلفی حفظ میشود. درهای اکثر بخشهای آن کشور کوچک بر روی بازدیدکنندگان بسته باقی ماندهاند، بدان معنا که گنجینههای گرانبها، آثار هنری، اطلاعات و داراییهای تاریخی مانند دخمههای واتیکان دور از دسترس عموم قرار دارند. بایگانیهای مخفی واتیکان که در معرض گمانه زنیهای فراوان و نظریههای توطئه احتمالی قرار گرفتهاند، حاوی مجموعه عظیمی از اسناد تاریخی به شدت محافظت شده از جمله مکاتبات خاندانهای سلطنتی، یادداشتهای فوق محرمانه و نامههای پاپهای مختلف پیشین هستند که بخش قابل توجهی از آن به قرنها پیش باز میگردند.
بایگانیهای مخفی در پناهگاه عظیم دو طبقه زیرزمین قرار دارند و افراد بسیار معدودی از جمله پاپ و افراد مجاز به ورود به انبارهای بایگانی واتیکان اجازه دسترسی به آن اسناد را دارند. قانونی در واتیکان حکم میکند که تا ۷۵ سال پس از مرگ پاپ، به اشتراک گذاری اسناد مرتبط با او برای بایگانی مخفی قدغن باشد. برای مثال، اسناد شخصی پاپ ژان پل دوم که در سال ۲۰۰۵ درگذشت، تا سال ۲۰۸۰ میلادی پشت درهای بسته باقی خواهند ماند و منتشر نخواهند شد. این فرهنگ رازداری تا بانک واتیکان نیز گسترش یافته که به عنوان موسسهای خصوصی و بسیار محرمانه ارزیابی شده است. آن بانک بیش از ۷ میلیارد دلار سرمایه و بیش از ۳۳۰ هزار حساب مخفی را کنترل میکند.
علاوه بر رازداری، فرهنگ کلیسای کاتولیک سنت الهی "بخشش گناه" و "تخلف" را در خود جای داده است. یکی از جنبههای تعیین کننده کلیسای کاتولیک "بخشش" است. بخشش کاتولیک مبتنی بر این فرض است که انسانها با وسوسه مواجه میشوند و مرتکب اشتباه میشوند. این یک واقعیت پذیرفته شده در سنت کاتولیک است. در دکترین کاتولیک رومی، اعتراف یک ویژگی اصلی در آیین توبه است. به طور رسمی، فرد باید گناهان خود را در کنار احساس پشیمانی و گناه از صمیم قلب اعتراف کند. در فرآیند توبه فرد توبه کننده باید با وجدانش گناهان ارتکابی خود را برای کشیش برشمرد. کشیش نیز در نتیجه موقعیت خود به عنوان کسی که میتواند گناهان را ببخشد به نوعی نماینده خدا بر روی زمین قلمداد میشود. هنگامی که او فردی را عفو میکند، وی از گناه خلاص شده و عملا پاک محسوب میشود. مقامهای کلیسا به شدت پیروان مذهب کاتولیک را به اعتراف به صورت هفتگی تشویق میکنند. کلیسا از آنان میخواهد دست کم اگر هفتگی نیز این کار را انجام نمیدهند سالی یکبار اعتراف کنند.
رسواییهای فساد مرتبط با کلیسای کاتولیک در تضاد مستقیم با آموزههای اخلاقی کلیسا بوده است. کلیسای کاتولیک به پیروان خود میآموزد که برای داشتن یک زندگی اخلاقی از نظر خداوند تلاش کنند. کلیسای کاتولیک از جماعتی تشکیل شده که اعتقاد خود را مبنی بر اینکه عیسی مسیح پسر خدا است، اعلام میکنند و این اعتقاد را به صورت علنی بیان میکنند که آموزههای مسیح از طریق رسولان انتقال یافته و آنان به آن ایمان آوردهاند و زندگی مقدس و رسالت کلیسا را تحت هدایت و رهبری پاپ و هم چنین کسانی که از سوی آنان منصوب شدهاند در عمل اجرا میکنند. برای آن که یک فرد کاتولیکی واقعی و اخلاق مدار باشد باید به آیینهای مقدس بصری که نشان دهنده حضور و فیض خداست پایبند باشد از جمله به غسل تعمید، اعتراف، ازدواج، اجرای دستورات مقدس و مسح بیماران.
کاتولیکها هم چنین باید از آموزههای عیسی پیروی کنند، که شامل کمک به فقرا و بیماران و پیروی از ده فرمان است. برخی از ده فرمان، محبت به خدا و همسایه را از طریق عشق به خدا ترویج میکنند و به کارهای خیریه اشاره دارد. هم چنین، منع کشتن، منع زنا (با اشاره به این باور که زن و مرد برای تولید مثل و متحد شدن خلق شدهاند)، منع به ناحق گرفتن یا نگهداشتن مال همسایه، منع ظلم به او و هم منع دروغ از دیگر موارد این فرمان هستند که یک کاتولیک ملزم به رعایت آن است.
با این وجود، علیرغم چنین موعظه هایی، واتیکان در طول سالیان متمادی درگیر رسواییهای متعددی مرتبط با ارتکاب فساد بوده است که شامل رفتارهایی میشود که به طور مستقیم با قوانین اخلاقی کلیسا در تضاد هستند.
فساد واتیکان و بانک واتیکان از بسیاری جهات ناشی از عوامل سازمانی بود که منجر به عدم نظارت بر ساختار دولتی شده است. این عوامل سازمانی نتیجه مستقیم دستورات کلیسای کاتولیک هستند که این ساختار سازمانی را تجویز میکنند و بدون تغییر و بدون به چالش کشیده شدن باقی ماندهاند. از بسیاری جهات، پاپ تنها حاکم مطلق باقی مانده در اروپا است. او دارای صلاحیت کامل و بدون، چون و چرا بر دولت واتیکان، از جمله بر بانک واتیکان است.
واتیکان اساساً در تلاش است تا یک بانک مدرن را در داخل یک سلطنت سنتی مذهبی اداره کند، اما دولت مخفی، مطلق با بانکداری موفق در درازمدت با یکدیگر سازگاری ندارند. تاریخ این حقیقت را اثبات کرده است. در طول تاریخ، حاکمان با قدرت مطلقه به هیئت مدیره، سرمایه گذاران و حتی ملتهای خود پاسخگو نبودهاند و بانکها یا پولی که در اختیارشان بوده را به خوبی و به شیوهای اخلاقی مدیریت نکردهاند. برخی از قدرتمندترین بانکهای اروپا تأسیس شدند و حتی سقوط کردند صرفاً بدان خاطر که در جلب اعتماد سرمایهداران و بازرگانان در سیستمی که نیاز به باز بودن نداشت، مشکل داشتند. طبق دکترین کاتولیک، تنها قدرتی که میتواند پاپ را کنترل کند خداست. نتیجه این امر آن است که تعیین اراده خدا در مورد کاتولیکها از جمله بر شخص پاپ برعهده پاپ است. این بنا به تعریف یک ساختار سلسله مراتبی است که شرایط مساعد برای فساد را ایجاد میکند.
ساختار اقتصادی غیرمعمول واتیکان نیز نتیجه مستقیم آموزهها و بعد روش شناختی کلیسای کاتولیک است. چنین اعمالی شامل عشریه و کمکهای مالی است. کاتولیکهای سراسر جهان در مراسم عشای ربانی یکشنبه و به طور مستقیم درون بشقابهای کلیساهای کمکهای مالی شان را قرار میدهند. این در حالیست که مبالغ جمع آوری شده توسط کلیسا به صورت علنی و شفاف بیان نمیشوند. در نتیجه، ساختار بانک واتیکان به گونهای بوده که به موسسهای تبدیل شده که تراکنشهای نقدی آن با نرخی بالاتر از اکثر بانکهای بین المللی بوده است. تراکنشهای نقدی راحتتر در معرض فساد، پولشویی و فرار مالیاتی قرار میگیرند، زیرا به راحتی قابل ردیابی نیستند.
تا پیش از امضای پیمان لاتران بین کلیسای کاتولیک و موسولینی، کلیسا از قدرت اقتصادی برخوردار بود، زیرا بسیاری از افراد ثروتمند که به مسیحیت گرویدند به کلیسای جدید هدایا اهدا میکردند. هم چنین، امپراتورها زمینهای زیادی را به کلیسا بخشیدند و به دستور کلیسای کاتولیک ارتشهای بزرگی برای سرکوب شورشها تشکیل شدند. هم چنین، کلیسا تجارت را آغاز کرد. در کنار آن، تفتیش عقاید، جنگهای صلیبی و قتل عامها برای پاکسازی مسیحیت از وجود همه بدعتگذاران و همه کسانی که قدرت عالی پاپ را زیر سوال میبردند، صورت گرفت.
پس از امضای پیمان لاتران در تاریخ ۱۱ فوریهٔ ۱۹۲۹ میلادی میان واتیکان و موسولینی رهبر ایتالیای فاشیست، واتیکان اختیارات کامل برای اعمال اقتدار بر تمامی کاتولیکها را پیدا کرد. سازمانهای وابسته به واتیکان در ایتالیا از پرداخت مالیات معاف شدند. هم چنین، دولت ایتالیا طبق آن پیمان پذیرفت که اعلام کند کاتولیسیسم "مذهب رسمی ایتالیا" است و تبلیغات به نفع پروتستانتیسم را غیرقانونی اعلام کرد. هم چنین، دولت ایتالیا طبق آن پیمان مبلغ ۹۰ میلیون دلار به صورت نقدی و اوراق قرضه دولتی و مبلغی نامشخص برای شخص پاپ ارائه کرد. این پیمان شرایط واتیکان را استثنایی ساخت و مسیر اعمال فساد و پنهانکاری امروز آن نهاد را هموار ساخت.
واتیکان در موقعیتی قرار دارد که شبیه هیچ کشور دیگری نیست. واتیکان تنها نهاد مذهبی در دنیای مدرن است که به عنوان یک نهاد سیاسی و هم چنین یک کلیسا عمل میکند. واتیکان که به عنوان یک کشور مستقل و بخشی از جامعه بزرگتر ملل به رسمیت شناخته شده است، به تبادل نمایندگان دیپلماتیک و مشارکت در امور بین المللی میپردازد. هم چنین، به طور رسمی نوع حکومت آن پاپی با مرکزیت شهر واتیکان نامیده میشود. از نظر سازمانی، ساختار آن یک سلطنت مطلقه است که در آن شخص پاپ به عنوان رئیس دولت، قدرتهای اجرایی، مقننه و قضایی کامل را حفظ میکند.
کلیسای روم به عنوان یک سلطنت مطلقه با تمام خطوط اقتدار منتهی به پاپها و از پاپها تأسیس شد. اسقفها نیز به نوبه خود، اقتدارشان را صرفاً از پاپهای عالی که به عنوان نمایندگان جانشین عیسی مسیح حکومت میکردند دریافت کرده بودند. هیچ گونه سازوکار کنترلی در ساختارهای دولتی واتیکان وجود ندارد. بنیان ایده واتیکان مبتنی بر آن است که قدرت از سوی خداوند به پاپ اعطا شده و خداوند تنها منبع اقتدار بالاتر از پاپ است. هم چنین، افرادی که تصدی مناصب پایینتر از پاپ را برعهده میگیرند، از جمله کاردینالها توسط پاپ در واتیکان منصوب میشوند.
علاوه بر این، واتیکان پاسخگوی شهروندانش نیست، چه شهروندانش را ساکنان واقعی واتیکان بدانیم که فقط حدود ۸۰۰ نفر هستند، یا آن که تمام کاتولیکهای سراسر جهان را به حساب آوریم که تعداد آنان در حدود ۱.۲ میلیارد نفر است. پاپ برای قرون متمادی پاپ حق داشت هر پادشاهی را از سلطنت خلع کرده، فرامین دنیوی را لغو کند و هر قانون اساسی را کنار بگذارد. اگرچه پاپ دیگر در چنین سطحی از نفوذ قرار ندارد، اما به عنوان رئیس دولت واتیکان، کماکان از قدرت قابل توجهی در روابط خود با سران دیگر کشورها برخوردار است. با این وجود، پاپ سرمایه گذاری زیادی برای پاسخگویی به رهبران دیگر انجام نداده است، زیرا او و دولتش به حسن نیت یا معاهدات خود وابسته نیستند. در مقابل، بسیاری از سران کشورها، به ویژه آن کشورهایی که دارای جمعیت کاتولیک قابل توجه هستند، به حفظ روابط خوب با پاپ وابسته هستند تا حمایت کاتولیکها را در کشورهای خود حفظ کنند. بنابراین، یک اتحاد دوفاکتو وجود دارد که به واتیکان مصونیت بخشیده و باعث ایجاد یک رابطهای غیر متوازن میان پاپ و سران دیگر کشورها شده و آن را تداوم بخشیده است.
واتیکان همانند سایر دولت ها، دارای نیروهای محافظ است. گارد سوئیسی که در سال ۱۵۰۶ به عنوان یک نیروی مزدور تشکیل شد از قدیمیترین فرماندهیهای نظامی فعال در تاریخ و هم چنین احتمالا کوچک تارین آن با حدود ۱۱۰ نفر عضو است. اعضای گارد سوئیس آموزش دیدهاند و باید سربازان ارتش سوئیس با فاصله سنی بین ۱۹ تا ۳۰ سال باشند. وظیفه رسمی گارد سوئیسی محافظت از شخص پاپ است، اگرچه در دنیای امروز با تعداد زیادی از گردشگرانی که از واتیکان بازدید میکنند، وظایف روزانه نگهبانان بر روی کنترل جمعیت و عکس گرفتن متمرکز است. با این وجود، علیرغم موقعیت ظاهراً تشریفاتی، گارد سوئیسی به محافظت از پاپ ادامه میدهد و در سال ۱۹۸۱ میلادی با انتقال سریع ژان پل دوم به بیمارستان پس از اصابت گلوله در جریان یک سوء قصد علیه او جان پاپ را نجات داد.
واتیکان به عنوان یک قلمرو حکمرانی دارای یک ساختار اقتصادی غیر هادی است. در گذشته میلیون دلار از گوشه و کنار جهان مسیحیت به خزانه پاپ سرازیر میشد عاملی که باعث شد شخص پاپ بیش از هر پادشاهی ثروتمند شود. با این وجود، واتیکان از آن زمان دستخوش اصلاحات مالی زیادی شده است. با چنین جمعیت کمی، واتیکان به طور ملموس از اقتصاد مولدی برخوردار نیست بلکه شامل ساختارهای اقتصادی غیر تجاری است که شبیه هیچ مدل اقتصادی متعارفی نیستند. دولت واتیکان حتی مالیات وضع نمیکند. با این وجود، پول از طریق واتیکان در جریان است. بخش ویژهای برای توزیع و تنظیم سرمایهای وجود دارد که سالانه از طریق کمکهای مالی جهانی به کلیسا توسط افراد، فروش بلیت به میلیونها گردشگر بازدید کننده، و سایر سرمایه گذاریهای قابل توجهی که توسط سازمانها یا افراد ذینفع اعطا میشود، جمع آوری میشوند. بانک واتیکان در داخل قلمرو واتیکان واقع شده است. آن بانک یک بانک خصوصی است که برای حفاظت و اداره اموال به منظور انجام امور مذهبی یا خیریه تاسیس شده است. آن بانک توسط یک رئیس اداره میشود که از سوی پنج کاردینال تحت نظارت قرار دارد. به دلیل عدم شفافیت، اطلاعات بسیار کمی در مورد معاملات روزانه آن بانک وجود دارد. بنابراین، بانک واتیکان به عنوان "سِریترین بانک در جهان" قلمداد میشود.
برخی از این رسواییها از طریق حادثه "واتی لیکس" در سال ۲۰۱۲ میلادی فاش شد که در جریان آن بیش از چهار هزار سند خصوصی واتیکان به صورت عمومی در دسترس کاربران قرار گرفت، اسنادی که رشوه خواری، پولشویی، خویشاوند سالاری و آزار و اذیت جنسی کودکان و نوجوانان به همراه درگیری بر سر قدرت در واتیکان را فاش ساخت. آن اسناد نشان داد علیرغم آن که یک کشیش باید مجرد باقی مانده و همجنس گرایی به طور کامل ممنوع است، کشیشهای واتیکان اغلب تعهد خود درباره این موارد ممنوعه را کنار میگذارند.
علاوه بر اعمال جنسی ممنوعه توسط کشیشان، واتیکان به تخلفات اقتصادی نیز مبادرت ورزیده است. پس از تصویب رسمی پیمان لاتران، پیوس یازدهم پاپ وقت دو تصمیم مهم را اتخاذ کرد که آینده کلیسای کاتولیک رومی را تغییر داد. نخست آن که او اداره ویژه مقر مقدس را تأسیس کرد، یک آژانس مالی که هدف آن محافظت از "هدایای موسولینی" بود تا از انباشت ثروت کلیسا در برابر انتقال به سایر وابستگان و دوستان یا استفاده برای اهداف خیریه، مانند تهیه غذا و سرپناه برای فقرا و بی خانمانها محافظت کند.
تصمیم دوم آن که پیوس یازدهم، شخصی به نام "برناردینو نوگارا" را به عنوان مدیر و مدیر آن آژانس مالی معرفی کرد و به نوگارا اجازه داد تا کنترل کامل بر سرمایه گذاریها داشته باشد. وظیفه اداره ویژه مقر مقدس "تولید درآمد و بازگرداندن کلیسا به موقعیت ثروت و قدرت بود". نوگارا کلیسا را در میانه رکود اقتصادی، جنگ جهانی دوم و سالهای پس از جنگ با استفاده از ترکیبی از سرمایه گذاریهای متنوع و زیرکانه و معاملات مالی مشکوک اخلاقی (و تا به امروز نیز مبهم) هدایت کرد. در آن زمان، از سال ۱۹۲۹ میلادی به این سو، کلیسا به مجموعهای از مشاوران مالی اغلب نامعلوم قدرت داد تا در چرخههای مالی و معاملات در سراسر جهان مشارکت کنند. این الگو تا پایان قرن بیستم ادامه داشت.
هنگامی که رکود بزرگ باعث ایجاد یک بحران مالی جهانی شد، نوگارا شخص موسولینی را متقاعد کرد تا از طرح او برای کمک موثر به اقتصاد با ایجاد موسسهای برای بازسازی صنعتی حمایت کند. او راهبردی را ترتیب داد تا اوراق بهادار بی ارزش بانکی را به ارزش اصلی خود بازگرداند و واتیکان به عنوان سهامدار عمده آن اکنون دارای ثروتی ۶۳۲ میلیون دلاری بود. این موضوع نشان دهنده تحولی مهمی در کلیسای کاتولیک بود، زیرا در آن زمان درگیر مسئله رباخواری شده بود که یکی از شدیدترین گناهان در سنت کاتولیک محسوب میشود. پیوس نهم، لئون سیزدهم، پیوس دهم، بندیکت پانزدهم و پیوس یازدهم به طور علنی قرض دادن پول با بهره (ربا) را محکوم کردند و در عین حال وامهای هنگفت از خانوادههای سرمایه دار، چون روتشیلد پذیرفتند و وامهای با بهره خود را به کاتولیکهای ایتالیایی دادند. بنابراین، تناقضات قابل توجهی بین آموزههای اخلاقی کلیسای کاتولیک و سطوح فساد در واتیکان وجود دارد. این اختلافات ناشی از تأثیرات سازمانی و فرهنگی است که هر یک مستقیماً در اعمال کلیسا قابل ردیابی هستند.
"مؤسسه آثار دینی" یا "بانک واتیکان" در سال ۱۹۴۲ میلادی توسط پاپ پیوس دوازدهم به عنوان نتیجهای از اداره آثار دینی و کمیسیون کارهای خیریه که در سال ۱۸۸۷ به عنوان نهادی برای جمع آوری و استفاده از بودجه برای کارهای مذهبی ایجاد شده بود، تأسیس شد. هدف خاص آن بانک نگهداری و اداره پول (به صورت اوراق قرضه و نقد) و اموالی تعریف شد که توسط اشخاص حقیقی یا حقوقی به منظور انجام کارهای مذهبی به آن مؤسسه انتقال یافته یا به امانت سپرده شده بود. بانک مرکزی واتیکان به هیچ شعبه، سهامدار و مقامی از یک بانک مرکزی واقعی ملزم به پاسخگویی نبوده است. بانک واتیکان در حالی بانک خوانده میشود که دفترچه چک صادر نمیکند و وامی ارائه نمیدهد. ان بانک در اکثر قریب به اتفاق تاریخ فعالیت خود توسط هیچ نهاد داخلی یا خارجی تحت نظارت یا بازرسی قرار نگرفته است.
حتی اعضای کالج کاردینالها هیچ گونه اطلاعاتی از دارایی آن بانک نداشتند. حتی در میان سایر بخشهای بوروکراسی کلیسای روم و نهادهای مالی آن نیز هیچ گونه اوراقی وجود نداشته که دارایی یا حسابهای بانک واتیکان را مورد تایید قرار دهد. حسابرس داخلی مقر مقدس در سال ۱۹۹۶ میلادی به بازرسان گفته بود که او هیچ اختیاری بر بانک واتیکان ندارد و از عملیات آن اطلاعی نداشته است.
علاوه بر این، بانک واتیکان به طور معمول سوابق خود را در هر دهه به منظور محافظت از اقدامات داخلی خود در برابر هرگونه نظارت حذف میکند، و آییننامهها یا اسناد آن برای هیچکس، حتی با احضاریه، بدون اجازه پاپ در دسترس نبوده است. هر کسی که به دنبال اطلاعاتی در مورد بانک واتیکان و ساختار شرکتی آن بوده نیز چیز زیادی بیش از پوشهها خالی اسناد در بایگانی واتیکان پیدا نکرده است!
در گزارشی منتشر شده توسط نشریه "اشپیگل" در سال ۲۰۱۲ میلادی اشاره شده بود که بانک واتیکان حسابی در میلان با شماره ۱۳۶۵ داشته که در پایان هر روز به طور خودکار صفر میشد. بانک واتیکان بعدا وجود این حساب را تایید کرده بود اگرچه مدعی شد که این حساب عمدتا برای رسیدگی به معاملات اوراق بهادار مورد استفاده قرار گرفته است. با این وجود، گفته میشود که از آن حساب به منظور پردازش بیش از یک میلیارد یورو برای بانک واتیکان استفاده شده است. بازرسان ایتالیایی گمان میکنند که از آن حساب برای پولشویی منابع مشکوک نیز استفاده شده است. گمانه زنیها در مورد این موارد تا جایی پیش رفت که پاپ بندیکت در سال ۲۰۱۰ میلادی فرمانی صادر کرد که بانک واتیکان را ملزم به رعایت هنجارهای ضد پولشویی اتحادیه اروپا کرد. او هم چنین یک مرجع نظارتی برای واتیکان به نام "اداره اطلاعات مالی" تأسیس کرد. با این اقدامات اضطراری، واتیکان موفق شد مقامهای ایتالیایی را متقاعد کند که ۲۳ میلیون یورو وجوه مسدود شده بانک واتیکان را آزاد کنند.
بانک واتیکان که بخش عمده عمر خود را در وضعیت همراه با محرمانه بودن اطلاعات گذراند، برای نخستین بار در سال ۲۰۱۳ میلادی گزارشی سالیانه منتشر کرد که نشان داد ۱۹۰۰۰ مشتری در سراسر جهان، ۳۳۰۰۰ حساب و داراییای به ارزش ۵ میلیارد یورو در اختیار دارد. ۵۰ درصد از مشتریان بانک واتیکان از فرقههای مذهبی و ۱۵ درصد از مشتریان آن از مراجعه کنندگان به موسسات مقدس هستند. کاردینال ها، اسقفها و روحانیون ۱۳ درصد از حسابهای آن بانک را به خود اختصاص دادهاند و ۹ درصد از مشتریان آن بانک از اسقفهای مختلف کاتولیک در سراسر جهان هستند. در آن گزارش اشاره شده بود که ۱۳ درصد باقی مانده حساب افرادی است که وابستگیهایی به کلیسای کاتولیک دارند یا باید داشته باشند. درآمد سال ۲۰۱۰ این بانک واقع شده در یک برج دفاعی قرون وسطایی به نام نیکولو پنجم در مقابل محل اقامت رسمی پاپ، ۵۵ میلیون یورو بود. چنین درآمدهایی به جبران کاهش کمکهای مالی اعضای جماعت جهانی او کمک میکند.
یک چهارم معاملات بانک واتیکان مبتنی بر پول نقد است که عمدتاً از سبدهای مجموعه کلیسا و کمکهای خیریه است. بانک واتیکان از نظر فنی یک سازمان مستقل محسوب میشود، اما تحت نظارت مستقیم پاپ قرار دارد. شخص پاپ تنها سهامدار و مالک آن بانک است و آن نهاد را کنترل میکند. نگهبانان گارد سوئیسی در ورودی بانک واتیکان ایستادهاند. ورود تقریبا همگان از جمله مقامهای عالیرتبه کلیسای کاتولیک به آنجا ممنوع است. پیشتر اتاق خواب پاپ "بندیکت" و پاپ "ژان پل دوم" دو طبقه بالاتر از مقر بانک واتیکان واقع شده بودند. هنگامی که ژان پل دوم سالخورده دیگر قادر به بالا رفتن از پلهها نبود آسانسوری برای سهولت دسترسی او در آن محل نصب شد. ورودی این آسانسور به طور مستقیم کنار در پشتی بانک واتیکان قرار داشت.
بیشتر بخوانید: برگزاری دورههای جنگیری برای معلمان مدارس ایتالیا
بانک واتیکان از بسیاری جهات به عنوان یک گزینه بانکداری خصوصی و فراساحلی برای کسانی که به دنبال ذخیره وجوه به صورت مجزا هستند عمل کرده است. این واقعیت که بخش عمدهای از تجارت آن بانک به صورت نقدی صورت میگرد آن نهاد را به طور بالقوه مستعد پولشویی میکند و با اتهامات ارتکاب فساد مواجه شده است. براساس گزارش ها، سازوکار بانکداری بانک واتیکان در وهله نخست به منظور تسهیل انتقال سریع پول به مکانهایی در سرتاسر جهان که ممکن است به شدت نیازمند باشند طراحی شده بود، اما این سازوکار در عمل میتواند به راحتی توسط افرادی که به دنبال فرار مالیاتی یا پولشویی هستند مورد سوء استفاده قرار گیرد.
یک بانکدار ارشد اروپایی در یکی از بانکهای ایالات متحده و دارای رابطه دیرینه با واتیکان در این باره گفته بود: "هیچ قانونی در آن بانک وجود ندارد که جلوی فساد را بگیرد. مسئله این است که وقتی شروع به انجام تراکنشهای غیرشفاف در یک مؤسسه میکنید، فردی که انگیزه مجرمانه دارد میتواند به راحتی کارش را انجام دهد".
پاپ فرانسیس در سال ۲۰۱۳ به طور علنی اعلام کرد که به رسواییهای متعددی که پیرامون کلیسای کاتولیک مطرح بوده خواهد پرداخت. علیرغم تحقیقات انجام شده یک رسوایی در هالهای از ابهام باقی مانده است: رسوایی بانک واتیکان و طلای نازی ها. برخی شواهد نشان میدهند که واتیکان با نازیها که مسئول غارت طلاهای شهروندان یهودی در طول جنگ جهانی دوم بودند، همکاری کرده است. اما شواهد دیگری در مورد میزان مشارکت مستقیم کلیسای کاتولیک در فعالیتهای نازیها تردید ایجاد میکند. مقر مقدس مدت هاست که وجود هرگونه وابستگی بین کلیسا و رایش سوم را رد کرده است. با این وجود، تحقیقات مستقل محدودی در مورد ارتباط احتمالی توسط چندین آژانس از جمله وزارت خزانه داری ایالات متحده انجام شده است.
آیا در طول جنگ جهانی دوم و پس از آن، بانک واتیکان همدست نازیهای کُرُوات بوده است؟ آیا بانک واتیکان در نتیجه پرداختهای دریافتی از این همکاران نازی که به اوستاشه معروف بودند، سود میبرد؟ اگر بخواهیم پول اوستاشه را دنبال کنیم، مسیر آن به کجا منتهی میشود؟ " شواهد محدودی برای پاسخ به این سؤالات وجود دارند.
اوستاشه یک حزب تندرو و ملیگرای کروات بود که در فاصله سالهای ۱۹۲۹ و ۱۹۴۵ فعالیت میکرد و در فاصله سالهای ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۵ قدرت را در دولت مستقل کرواسی در اختیار داشت. اوستاشه به شدت تحت تاثیر فاشیسم و نازیسم قرار داشت. "آنته پاولیچ" رهبر اوستاشه، پوگلونیک نامیده میشد که شبیه دوچه فاشیستها و پیشوای نازیها بود. اوستاشهها مانند فاشیستها اقتصاد کورپوراتیستی را ترویج میکردند. برخی نویسندگان، اوستاشه را "فاشیسم روحانی" نامیدهاند که به اهمیت مذهب کاتولیک رومی در این ایدئولوژی تأکید میکند.
اوستاشه تحت رهبری آنته پاولیچ، در طول جنگ جهانی دوم مرتکب نسل زدایی و جنایات جنگی شدند. هدف اوستاشه تضعیف قدرت غیر کرواتها و تشکیل کشور کرواسی بزرگ بود. اوستاشه در طول جنگ جهانی دوم حدود ۶۰۰ هزار صرب، به علاوه دهها هزار یهودی و کولی را از بین بردند. آنته پاولیچ عقیده داشت یک سوم صربها باید کشته شوند، یک سوم تبعید شوند و یک سوم به مذهب کاتولیک بگروند.
اعضای اوستاشه پیش از کشتار صرب ها، یهودیان و کولی از آنان هزار کیلوگرم طلا خواستند. به آنان گفته شد پس از ارائه طلا اوستاشه از قتل شان صرفنظر خواهد کرد. با این وجود، آنان پس از تسلیم وجوه و طلاها دسته دسته به اردوگاههای کار اجباری فرستاده شدند جایی که اکثرشان در آنجا جان باختند.
علیرغم آن که اوستاشه با نیروهای آلمانی برای جنگ در یوگسلاوی تحت اشغال همکاری میکرد، آن سازمان با کلیسای کاتولیک کرواسی همکاری نزدیکی داشت و به کشیشها کمک میکرد تا صربهای ارتدکس را مجبور به تغییر مذهب کنند.
سالها گفته میشد که بانک واتیکان آن طلاهای به زور گرفته شده از سوی اوستاشه را در خود جای داده است. شواهد جدیدی در سال ۱۹۹۷ مطرح شد که گمانه زنی در این باره را تقویت کرد. روزنامه "لس آنجلس تایمز" مورخ ۲۳ جولای ۱۹۹۷ میلادی فاش کرد که مستندسازان شبکه تلویزیونی A&E مدرکی را در بایگانی بانک واتیکان در مورد رسوایی طلای نازیها کشف کردهاند. به طور خاص، آنان یادداشتی را در میان گنجینهای از مطالبی که پیش از طبقه بندی خارج شده بودند کشف کردند که در مجموع بیش از یک میلیون صفحه بود. این یادداشت توسط "امرسون بیگلو" بازرس میدانی سابق وزارت خزانه داری ایالات متحده تنظیم شده بود.
بیگلو پس از جنگ جهانی دوم، تحقیقات متعددی را در سراسر اروپا انجام داد. این زمانی بود که او ظاهراً با یک منبع قابل اعتماد ارتباط برقرار کرده بود که میتوانست بانک واتیکان را مستقیماً به طلای نازیها مرتبط کند. بیگلو تمام این اطلاعات را در یادداشت خود بیان کرد که به دلیل نامعلومی هرگز دریافت نشد. هنگامی که بازماندگان رژیم اوستاشه از تحقیقات مستندسازان مطلع شدند، به طور رسمی درخواست کردند که گزارش بیگلو بر اساس قانون آزادی اطلاعات در سال ۱۹۹۷ منتشر شود. بازماندگان بر اساس یادداشت بیگلو در سال ۱۹۹۹، علیه بانک واتیکان شکایت کردند.
این پرونده در ابتدا در نوامبر ۱۹۹۹ به دادگاه کالیفرنیا ارائه شد. چهار سال بعد، وکلای واتیکان با موفقیت استدلال کردند که این پرونده خارج از صلاحیت دادگاههای ایالات متحده است. حکم قبلی لغو شد. سپس در سال ۲۰۰۵، یک دادگاه تجدیدنظر این حکم را لغو کرد و اجازه داد برخی از دعاوی ادامه یابد. با این وجود، در تاریخ ۳۰ دسامبر ۲۰۰۹، دادگاه تجدیدنظر ناحیه نهم در سانفرانسیسکو مجدداً حکم اولیه دادگاه بدوی را تأیید کرد. این تصمیم بیان میکرد که بانک واتیکان از شکایت و تعقیب بیشتر براساس قانون مصونیتهای حاکمیت خارجی در سال ۱۹۷۶ مصون است. در نتیجه، بایگانی واتیکان احتمالاً به عنوان تنها منبعی که میتواند مستقیماً بانک واتیکان را به ا طلای نازیها پیوند دهد مهر و موم شده است.
"جان آرونز" در کتاب "تثلیث نامقدس: واتیکان، نازیها و دستگاه جاسوسی شوروی" در سال ۱۹۹۳ میلادی مدعی شده بود که ۲۰۰ میلیون فرانک سوئیس توسط اوستاشه راهی بانک واتیکان شد جایی که مقداری از آن تحت پولشویی قرار گرفت و برای خرید گذرنامههای تقلبی و گذرنامه از اروپا برای رهبران اوستاشه مورد استفاده قرار گرفته شد. این پرسش مطرح میشود که تکلیف باقی مانده پول نقد و طلاهای غارت شده چه شد؟ مورخان ادعا میکنند که بخشی از آن در بانک واتیکان با سرمایه آن بانک ترکیب شده ئ بر ثروت کلیسا افزوده است.
یکی از شخصیتهای کلیدی در کمک به اوستاشه، "کرونوسلاو دراگانوویچ" کشیش کروات بود که ریاست کالج سن جیرولامو در رم را را برعهده داشت. مردانی از کرواسی که میخواستند کشیشان شوند، در سن جیرولامو زندگی میکردند. پس از جنگ جهانی دوم، آن کالج به خانهای امن برای حضور زیرزمینی اوستاشه تبدیل شد. گفته میشود که دراگانوویچ به رهبران نظامی و غیرنظامی اوستاشه که در کرواسی در قدرت بوده و مرتکب جنایات جنگی شده بودند کمک کرد تا اسناد جعلی برای عبور امن از ایتالیا به دست آورند.
در آن کتاب اشاره شده که "دراگانوویچ" از ارتباطات بانکی خود در واتیکان برای پولشویی طلاهای دزیده شده توسط اعضای اوستاشه استفاده کرده و به خاطر همکاری اش پول دریافت کرده بود. دراگانوویچ اعتراف کرده بود که در سال ۱۹۴۵ "شخصا ۴۰ کیلو طلای اوستاشه را که در دو جعبه بسته بندی پنهان شده بود به رم انتقال بود".
به طور باورنکردنی بانک واتیکان در هفتاد سال نخست عمرش هر ده سال یکبار سوابق خود را از بین میبرد و بانک تحت پوشش فوق سری کار میکرد. بنابراین، اگر پول نقد و طلا توسط خودیهای کلیسا که از طرف اوستاشه در ان بانک سپرده گذاری شده بود، هیچ سابقه ثبت شدهای از آن در بانک واتیکان وجود نداشت. دادهای که از اواسط دهه ۱۹۴۰ باقی مانده است را میتوان در اسناد مربوط به پاپ پیوس دوازدهم یافت.
بدنامترین رسوایی بانک واتیکان به ارتباط آن نهاد با "بانکو آمبروسیانو" مربوط میشود. بانکو آمبروسیانو یک بانک ایتالیایی بود که در سال ۱۹۸۲ ورشکست شد. یکی از دلایل اصلی این ورشکستگی رئیس این بانک به نام "روبرتو کالوی" و عضویت وی در لژ فراماسونری پروپاگاندا دوئه بود. بانک واتیکان سهامدار اصلی این بانک بود. شایعاتی مبنی بر ارتباط مرگ پاپ "ژان پل یکم" با این رسوایی مطرح شده بود. هم چنین، بانک واتیکان متهم به انتقال پولهای آمریکایی به اتحادیه همبستگی "سولیدارنوشچ"* از طریق این بانک بود.
بانک ایتالیایی بانکو آمبروسیانو که توسط واتیکان حمایت میشد، زمانی که ۱.۲ میلیارد دلار وام بدون ضمانت و وثیقه در اختیار داشت سقوط کرد. جسد "روبرتو کالوی" رئیس آن بانک ورشکست شده آویزان شده از پلی در لندن پیدا شد. با این وجود، در حالی که واتیکان هرگز به هیچ تخلفی اعتراف نکرد، دو سال بعد مبلغ ۲۴۰ میلیون دلار به صاحبان آن بانک داده شد. پس از آن، دولت ایتالیا در سال ۲۰۱۰ میلادی به گزارشهای مبنی بر پولشویی رسیدگی کرد و تقریبا ۲۳ میلیون یورو را از بانک واتیکان ضبط نمود. بانک واتیکان متهم به "پنهان کردن مالکیت، مقصد و مبدا سرمایه" شده بود. هم چنین، زمانی که در سال ۲۰۱۲ میلادی بانک واتیکان از ارائه جزئیات حسابی که در آن ۱.۸ میلیارد یورو در یک دوره ۱۸ ماهه واریز و برداشت شده بود خودداری نمود، ایالات متحده واتیکان را "کشوری نگران کننده" برای پولشویی خوانده بود.
بانک واتیکان در سال ۲۰۱۲ میلادی از سوی کمیته بینالمللی نیروی ویژه اقدام مالی (FATF) به عدم برآورده ساختن الزامات هفت توصیهای از ۱۶ توصیه ضد پولشویی آن نهاد متهم شد. در واقع، بانکی با دارایی ۵ میلیارد یورویی که هدفش را خدمت به ماموریت جهانی کلیسای کاتولیک اعلام کرده بود در مظان اتهام کمک به ارتکاب پولشویی قرار گرفته بود.
موسسات مالی پیشرو در سراسر جهان که خدمات بین المللی مختلف را به واتیکان ارائه کرده بودند نسبت به اقدامات بانک واتیکان اعتراض کردند. آن بانکها به عنوان نقاط دسترسی واتیکان به بازارهای مالی بین المللی عمل میکردند و سالانه ۲ میلیارد یورو از بانک واتیکان به بانکهای دیگر انتقال داده بودند. آن بانکها فشار بر بانک واتیکان را افزایش دادند. آنان اعلام کردند اسناد بسیار کمی در مورد بانک واتیکان در دسترس بود و تعداد کارکنان اندکی (۱۱۲ نفر) در آن بانک فعالیت میکردند. گفته میشد پس از اعلام فشار برای پاسخگویی، بانک واتیکان اعلام کرده بود که صرفا "به خداوند پاسخ میدهد".
دادستانی که در مورد پرونده جرایم مافیایی کار میکرد از طریق یکی از تحقیقاتش متوجه شد که به اطلاعات بانک واتیکان نیاز دارد. او با مشاهده نظام پیچیده وکالتهای داده شده برای انجام امور بانکی در آن بانک شگفت زده شد: مجوزهایی که به نمایندگانی برای انجام تراکنشها از طرف دارندگان حسابهای اغلب ناشناس داده شده بود. او متوجه شد که افراد متعددی اغلب به نمایندگان خود وکالت دادهاند، اما ظاهرا جزئیات مربوط به دارندگان وکالت در هیج کجا در آن بانک ثبت نشده بود.
آن دادستان گفته بود که برخی از آن افراد را صرفا چند نفر در بانک واتیکان میتوانستند از روی ظاهر شناسایی کنند. او گفته بود به معنای واقعی کلمه هیچ راهی برای پاسخگو کردن آن بانک وجود نداشت. او گفته بود:"مسئله همیشه این بود:"ذینفع نهایی این حساب کیست"؟
روز ۵ ژوئن ۲۰۱۲ میلادی "اتوره گوتی تدسکی" رییس سابق بانک واتیکان که به تازگی از مقامش برکنار شده بود قرار بود به واتیکان برود، اما هرگز به آنجا نرسید. او قصد داشت در آن روز اسنادی را به یکی از معتمدان پاپ تحویل بدهد، اما در عوض با بازرسان کارابینیری یا نیروی پلیس نظامی ملی ایتالیا مواجه شد. حکم بازرسی به او نشان داده شد و بازرسان او را تا خانه اش همراهی کردند. کیف، کلاسورها و دو رایانه او ضبط شدند. اسناد ضبط شده از گوتی تدسکی، یکی از معتمدان سابق پاپ، به مقامهای مجری قانون ایتالیا بینشی از درونیترین عملکرد بانک واتیکان داد. این پرونده محرمانه شامل ارجاع به حسابهای شمارهدار ناشناس و تراکنشهای مشکوک و هم چنین ارتباطات مکتوب و الکترونیکی بود که نشان میداد چگونه مقامهای بانک واتیکان مقررات اروپایی مرتبط با مبارزه با پولشویی را دور زدهاند. ظاهراً پاپ به مدیر مالی ماموریت داده بود تا بانک واتیکان را شفافتر کند. با این وجود، "گوتی تدسکی" با انجام وظیفه اش با جدیت بیش از اندازه، نیروهای قدرتمند درون دستگاه اداری و قضایی واتیکان را عصبانی کرده بود.
در یکی از یادداشتهای ضبط شده از "گوتی تدسکی" آمده است:"چیزهایی را در واتیکان دیدهام که مرا میترساند". نشریه "اشپیگل" در همان سال با انتشار گزارشی به نقل از منابع آگاه اشاره کرده بود که بانک واتیکان چیزی شبیه به یک شرکت امانی برای تراکنشهای پولی مخفیانه است که نه تنها توسط کلیسا بلکه توسط مافیا، سیاستمداران و شرکتهای فاسد مورد استفاده قرار میگیرد.
"گوتی تدسکی" در جلسات بازجویی که گاهی چندین ساعت به طول میانجامید به دادستانهای عمومی گفته بود که در واتیکان به غیر از پاپ بندیکت شانزدهم به چه کسانی اعتماد دارد و به چه کسانی اعتماد ندارد. گزارش شده که این بانکدار، "تارچیزیو برتونه" وزیر امور خارجی واتیکان در آن زمان را به عنوان سرکرده "دشمنان" خود معرفی کرده بود. او در بازجویی گفته بود که "برتونه" هر کاری که میتوانست برای مخفی نگهداشتن حسابهای بانک واتیکان از دید مقامهای ایتالیایی انجام داده بود. "گوتی تدسکی" گفته بود:"اگر بانک (واتیکان) خط "برتونه" را ادامه دهد هرگز از فهرست سیاه افای تی اف خارج نخواهد شد".
بیشتر بخوانید: پاپ عکس نیمه برهنه خانم مدل را لایک کرد
از آنجایی که فشار بانکهای جهانی بر لزوم پایبندی بانک واتیکان به مقررات طراحی شده به منظور جلوگیری از پولشویی افزایش یافت، آن بانک از اواسط دهه ۲۰۰۰ میلادی انجام مجموعهای از اصلاحات را آغاز کرد به این امید که استانداردهای گروه ویژه اقدام مالی (FATF) را برآورده سازد. بانک واتیکان موافقت کرد تا پایان سال ۲۰۱۰ میلادی خود را با مقررات ضد پولشویی اتحادیه اروپا منطبق سازد. زمانی که دولت ایتالیا داراییهای بانک واتیکان را در سال ۲۰۱۰ مسدود کرد، واتیکان سازمان اطلاعات مالی (FIA) را ایجاد کرد تا بر انطباق آن داراییها با استانداردهای افای تی اف نظارت کند. با این وجود، واتیکان هیج اتهامی را نپذیرفت و پیگرد قضاییای انجام نشد اگرچه اعتبار و جایگاه بانک واتیکان نزد جامعه بین المللی آسیب دید.
سازمان اطلاعات مالی از پنج عضو تشکیل شده بود. پاپ فرانسیس از اعضای اصلی آن سازمان خواسته بود از مقام خود استعفا دهند چرا که تمایل داشت کارشناسان خارج از کلیسا را جایگزین آنان کند. یکی از آن کارشناسان "خوان زاراته" مسئول مشاوره دولت جورج دابلیو بوش رئیس جمهور اسبق ایالات متحده در مورد روشهای خلاقانه برای استفاده از تحریمها بود. صفحه اصلی وب سایت بانک واتیکان پیامی را با این مضمون منتشر کرده بود: "بانک واتیکان درگیر فرایند اصلاحات همه جانبه است تا سختگیرانهترین استانداردهای حرفهای و انطباق با آن را تقویت کند. ما در حال انجام یک ارزیابی گسترده از حسابهای مشتریان خود هستیم، با هدف بستن آن دسته از روابطی که مطابق با مأموریت بانک واتیکان نیستند".
روزنامه "نیویورک تایمز" مورخ ۲۸ دسامبر ۲۰۲۰ گزارش داد که پاپ فرانسیس دفتر قدرتمند واتیکان را از داراییهای مالی خود محروم میکند. یک رسوایی مالی مربوط به دبیرخانه امور خارجی، انگیزه جدیدی به دستور کار اصلاحات فرانسیس داده بود. واتیکان اعلام کرد که پاپ فرانسیس قدرتمندترین دفتر واتیکان را از داراییهای مالی قابل توجه خود خلع کرده است، پس از سرمایه گذاریهای مشکوک که میلیونها یورو کمکهای کلیسا را هدر داد و باعث رسوایی شرم آور و سبب تحقیقات مداوم در مورد فساد شد.
قانون جدیدی که توسط پاپ تصویب شد، به دبیرخانه دولت، بازوی دیپلماتیک و اداری مقر مقدس دستور میداد تا تمام داراییهای مالی و داراییهای مستغلات خود را تا ۴ فوریه ۲۰۲۱ به اداره دیگری به نام اداره میراث کلیسای حواری که امور مالی واتیکان را اداره میکند، منتقل میکرد.
در ژانویه ۲۰۲۱ "آنجلو کالویا" رئیس سابق بانک واتیکان، به اختلاس و پولشویی مجرم شناخته شده و به هشت سال و ۱۱ ماه زندان محکوم شد. با این محکومیت او به عالیرتبهترین مقام واتیکان تبدیل شد که به جرم ارتکاب جرایم مالی محکوم شده است. دادگاه واتیکان هم چنین "گابریل لیوزو" و پسرش "لامبرتو لیوزو" را که هر دو وکلای ایتالیایی مشاور بانک بودند را محکوم کرد. کالویا از سال ۱۹۸۹ تا ۲۰۰۹ میلادی ریاست بانک واتیکان را برعهده داشت. او به دلیل معاملات املاک و مستغلات همراه با فساد محاکمه شد. او متهم به توطئه با دیگران برای کسب درآمد میلیونی از فروش زیر قیمت بازار بیش از ۲۰ ملک متعلق به بانک واتیکان در ایتالیا و پولشویی مبلع حاصل از فروش آن املاک در سوئیس شده بود.
واتیکان در سال ۲۰۱۸ میلادی "جیانلوئیجی تورزی" که در دفاتر امور خارجه واتیکان مشغول به کار بود را متهم کرد که پشت یک کلاهبرداری ادعا شده قرار داشت کلاهبرداریای که در آن از پول نقد واتیکان برای خرید ملک در چلسی لندن استفاده کرده بود. حسابهای بانکی تورزی در بریتانیا تحت فشار واتیکان برای مدتی مسدود شد تا آن که "تونی بامگارتنر" قاضی بریتانیایی حکم دادگاه بدوی را لغو کرد.
این در حالیست که دادستان این ادعا را مطرح کرده بود که تورزی توانسته در آخرین لحظه قراردادی را وارد کند که به او کنترل اموال لندن را میدهد و از آن برای اخاذی ۱۵ میلیون یورویی استفاده کرده است ادعایی که او آن را رد کرده است. در حالی که دادستان میگوید که پاپ شخصاً هیچ گونه پرداختی را مجاز ندانسته بود، فرانسیس حداقل در دو جلسه شرکت کرده که تورزی ادعا میکند در آن شرایط نهایی معامله سرمایه گذاری را مورد بحث قرار داده بود. واتیکان بار دیگر همانند گذشته ترجیح داد اسرار مالی این پرونده را نیز برای خود حفظ کند نه آن که آن را در دادگاه فاش کند. این یک سنت طولانی مدت بوده و پاپ فرانسیس دست کم وعده داده که خواستار پایان دادن به آن است.
جرقهای که در نهایت پاپ را بر آن داشت تا به طور جدیتر برای خنثی کردن فساد در واتیکان اقدام کند طرح ادعای نقش داشتن کاردینال "آنجلو بچیو"، روحانی ایتالیایی کلیسای کاتولیک روم، در سرمایه گذاری ۲۰۰ میلیون دلاری واتیکان در ملکی در لندن بود.
آن کاردینال که زمانی از قدرتمندترین مقامهای واتیکان محسوب میشود اکنون نفوذ خود را از دست داده است. دادگاه واتیکان در سال ۲۰۲۳ میلادی "آنجلو بچیو" کاردینال ایتالیایی و مشاور پیشین پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیکهای جهان را به دلیل ارتکاب جرایم مالی به پنج سال و نیم زندان محکوم کرد. در این پرونده، نام ۹ متهم دیگر نیز مطرح شده بود که در نهایت برخی مجرم شناخته شده و برخی نیز تبرئه شدند.
رسیدگی به این پرونده که بخشی از اختلافات داخلی در بالاترین ردههای واتیکان آشکار کرد، دو سال و نیم به طول انجامید و در نهایت نیز رای نهایی با تصمیم سه قاضی اعلام شده و کاردینال بچیو به اختلاس محکوم شد. دیگر متهمان این پرونده، سرمایهداران و وکلا و کارمندان پیشین واتیکان بودند که به جرایم مختلفی از جمله کلاهبرداری، پولشویی و سوءاستفاده از مقام متهم شدند. یکی از موضوعاتی که در جریان این محاکمات به آن پرداخته شد، معامله ملکی در لندن بود.
واتیکان در سال ۲۰۱۴ میلادی بیش از ۲۰۰ میلیون یورو برای خرید ۴۵ درصد از سهام یک ساختمان که قرار بود به آپارتمانهای لوکس تبدیل شود، پرداخت کرد و در سال ۲۰۱۸ میلادی نیز دبیرخانه امور خارجه واتیکان تصمیم گرفت که این ملک را به طور کامل خریداری کرده و ۱۵۰ میلیون یورو دیگر برای آن پرداخت کرده بود.
گفته میشود کاردینال بچیو که در آن زمان معاون واتیکان برای امور عمومی و در واقع رئیس دفتر پاپ بود، کل این قرارداد را امضا کرده و بخشی از پول پرداختی برای انجام این معامله نیز پولی بوده که باید در کارهای خیریه استفاده میشد. واتیکان این خرید را با هدف سرمایهگذاری انجام داده بود، اما بعدا روشن شد مبالغ هنگفتی که در این راه به واسطهها داده شده، خسارت قابل توجهی برای واتیکان در پی داشته است.
پیگیریهای دفتر پاپ و بانک واتیکان، آغازگر تحقیقات گستردهای بود که به متهم شدن کاردینال بچیو هم چنین یک سرمایهدار ایتالیایی مستقر در لندن به نام "رافائله مینسیون" و ۸ نفر دیگر منتهی شد. با این وجود، برای پاپ فرانسیس چندان ساده نبود که از کاردینال بیچیو فاصله بگیرد. علیرغم آن که پاپ فرانسیس او را از مقامش برکنار کرد و عنوان کاردینال را از وی سلب نمود به گفته یکی از مقامهای سابق واتیکان پاپ فرانسیس به طور مستقیم پنح سال پیش از آن یک پرونده محرمانه را دریافت کرد که ظاهرا حاوی شواهدی "غیرقابل انکار" درباره انتقال بیش از ۲ میلیون دلار از بودجه کلیسا توسط کاردینال بچیو بود. با این وجود، پاپ فرانسیس به گفته این منبع آگاه آن پرونده را مختومه اعلام کرده بود. پاپ فرانسیس اختیارات نامحدودی برای مداخله در تحقیقات یا محاکمات، تغییر یا چشم پوشی از قوانین یا رویههای موجود و حتی ممانعت از شهادت روحانیون ارشد دارد.
در پرونده بچیو، او از پاپ خواسته بود تا تأیید کند که پرداختهایی را که کاردینال به مشاور امنیتی خود به نام "سیسیلیا ماروگنا" که در دادگاه متهم به اختلاس شده بوده به شرکت بریتانیایی "اینکرمن" پرداخت کند. به گفته کاردینال بچیو، که در آن زمان نفر دوم دبیرخانه امور خارجه واتیکان بود، مبالغ پرداختی ۳۵۰۰۰۰ یورو (۳۶۳۷۰۶ دلار آمریکا) به شرکت بریتانیایی و ۵۰۰۰۰۰ یورو (۵۱۹۵۸۰ دلار) به عنوان باج برای آزادی راهبهای ربوده شده در آفریقا بود.
دادگاه ماروگنا مشاور امنیتی را متهم به اختلاس پولی کرد که از طریق قراردادهای مشاورهای که توسط بچیو در رابطه با تلاش برای مذاکره برای آزادی راهبههای ربوده شده در آفریقا به امضا رسیده بود، به او داده شد. واتیکان مدعی شد که ماروگنا از این پول برای خرید کیف و لباسهای لاکچری استفاده کرده بود.
پیش از رسیدن فرانسیس به مقام پاپی، "رنه برولهارت" وکیل سوئیسی و کارشناس مبارزه با پولشویی توسط پاپ "بندیکت شانزدهم" برای رسیدگی به امور مالی واتیکان منصوب شده بود. برولهارت پیشتر یک ماموریت غیرممکن را برعهده گرفته بود که بر واحد اطلاعات مالی لیختن اشتاین کوچکترین کشور جهان نظارت میکرد. همکاران برولهارت در گروه "اگمونت"، یک سازمان چتر جهانی که به دنبال ریشهکن کردن فساد است، از اصلاحات برولهارت استقبال کردند، زیرا او آن بهشت مالیاتی بدنام را از فهرست سیاه مالی بین المللی خارج کرد.
به طور مشابه، واتیکان نیز کشور کوچکی بود که در آن قدرت گروههای ذینفوذ قدرتمند برای تضعیف اصلاحات اقدام کرده بودند. برولهارت طی مدت هفت سال به عنوان یک ناظر داخلی در واتیکان مشغول فعالیت شد. مطبوعات و نشریات تجاری به او لقب "جیمزباند دنیای مالی" را داده بودند. برولهارت از پذیرش منصب در واتیکان خودداری کرد تا اطمینان حاصل کند که به عنوان ناظر مالی دارای استقلال عمل خواهد بود. او هفت سال پس از آغاز به کارش در سال ۲۰۲۱ میلادی از کار در واتیکان برکنار شد. این حرکت ضربه بزرگی به اصلاحات مالی واتیکان وارد کرد. منابع متعدد میگویند برولهارت با رویکرد سخت گیرانه خود دشمنانی را علیه خود در واتیکان به وجود آورده بود. در نتیجه، اتهاماتی در واتیکان علیه او مطرح شده بود. با توجه به اینکه برولهارت بزرگترین دارایی اصلاحات مالی واتیکان محسوب میشد، این اقدام تکان دهنده بود. اصل اتهام علیه او این بود که با اجازه دادن به سرمایه گذاریهای واتیکان در لندن، "قوانین اساسی حاکم بر نظارت" را نقض کرده است. با این وجود، واحد اطلاعاتی تحت هدایت برولهارت صرفا بر بانک واتیکان نظارت داشت و شخص او نمیتوانست در برنامه ریزی و اجرای تصمیمات و هیچ یک از تراکنشها و انتقال پول واتیکان نقشی داشته باشد.
مشخص بود که روحانیون در واتیکان در برابر مقررات ایجاد شده توسط بوروکراتهای مالی مقاومت میکردند. در واتیکانی که این قانون نانوشته سالها پذیرفته شده بود که میتوان قوانین را نادیده گرفت، برولهارت ناظری انعطاف ناپذیر محسوب میشد و ظاهر مرموز او که به کاراکتر جیمزباند شباهت داشت به او در واتیکان کمکی نمیکرد. به نوعی او در جایی که قرار بود فقط پاپ ستاره باشد، یک سلبریتی محسوب میشد. به گفته منابع آگاه در واتیکان، سنت گرایان واتیکانی برولهارت را تازه واردی میدانستند که بیش از حد از خودراضی بود. آنان هم چنین اشاره کردهاند که تنظیم کنندگان اروپایی بارها تلاشهای برولهارت برای اصلاح بانک واتیکان را ستوده بودند در حالی که همزمان از دادستانهای واتیکان که برولهارت را در مظان اتهام قرار داده بودند انتقاد کردند.
علیرغم ماهیت مذهبی واتیکان و نقش آن به عنوان یک مرجع اخلاقی، آن کشور در پروندههای فساد بسیاری نقش داشته است که در این گزارش به نمونههای مختلف عمدتا مرتبط با معاملات مالی واتیکان اشاره شد. کمبود تحقیقات علمی در مورد واتیکان به دلیل سطوح بالای محرمانه بودن فعالیتها درون آن نهاد بوده است. برای درک کامل علل فساد مداوم در واتیکان، باید به ریشههای سازمانی و فرهنگی کلیسای کاتولیک توجه کرد. عوامل سازمانی شامل سلطنت مطلقه با اندک پاسخگویی و حتی در مواردی بدون پاسخگویی در قبال اقدامات واتیکان بوده است. از جمله عوامل فرهنگی میتوان به آموزه وسوسه به گناه و متعاقباً در دسترس بودن بخشش الهی، گرایش به رازداری و تأکید بر خود ایمان اشاره کرد که فرد مومن را از طرح پرسش باز میدارد. در نتیجه، برای درک فسادی که واتیکان به نام خدا مرتکب شده باید تأثیرات ساختاری و فرهنگی کلیسای کاتولیک را درک کرد.
واتیکان علیرغم تمام وعدههای مقدس و موقر خود، موفق شده بانک پاپ را به عنوان بهشت پولشویی حفظ کند به گونهای که به جای آن کهای بهشت در جزایر کارائیب باشد، درست در وسط اروپا در قلب رم واقع شده است. مدل کسب و کار آن به این بستگی دارد که تا حد ممکن همه چیز را از همه دید مقامهای مالی پنهان نگه دارد. سود سرمایه آن بدون مالیات است، صورتحسابهای مالی را عمدتا فاش نمیکند و ناشناس بودن را تضمین میکند. وضعیت عجیب و غریب این بانک که به یک سلطنت مذهبی در کشوری مستقل به وسعت یک پارک شهری تعلق دارد، آن را در برابر تحقیقات و نظارتهای خارجی ناخوشایند برای روحانیون واتیکان محافظت کرده است.
نگاهی به تاریخچه واتیکان و بانک متعلق به آن نشان میدهد آن نهاد نه آسمانی بلکه کاملا انسانی بوده که از منطق منفعت شخصی پیروی کرده و خیر اعضای خود را بر کسانی که خارج از آن بودهاند ارجح و مقدم دانسته است. عدم پاسخگویی دموکراتیک و ریشههای عمیق فرهنگ سیاسی مستعد فساد در ایتالیا باعث تشدید وضعیت مرتبط با فساد درون واتیکان و نهادهای مالی مرتبط با آن شده است. در نتیجه، تناقضی آشکار بین ادعاهای اصحاب کلیسا در مورد خود، رسالت و رفتارشان با آن چه در عمل و به صورت مخفیانه انجام دادهاند دیده میشود.
در اینجا میتوان به پاپهای قرون وسطایی فکر کرد که به نام عیسی مسیح جنگهای صلیبی را به راه انداختند، ارتشها را جمعآوری کردند، شهرها را غارت و سرزمینها را تسخیر کردند، یا به کشیشهایی که در جریان تفتیش عقاید (اَنکیزیسیون)، مرتدان و بدعت گذاران را شکنجه میکردند یا به پاپ پیوس پنجم فکر کرد که یهودیان را از کشورهای پاپی در سال ۱۵۶۹ میلادی اخراج کرد، یا به پاپ پیوس دوازدهم که در مقابل کشتار صورت گرفته توسط نازیها در مقابل کسب مقداری آزادی برای کاتولیکهای آلمانی سکوت کرد و در مورد عقیم سازی اجباری ۴۰۰ هزار نفر توسط نازیها هیچ سخنی نگفت یا میتوان به اسقفها و دیگر مقامهای کلیسا فکر کرد که آزار و اذیتهای جنسی و سوء استفادههای شان از کودکان و نوجوانان را به طور مکرر پنهان کردهاند.
*یک نیروی زمینی کوچک است که زیر نظر مقر مقدس یا اسقفنشین کلیسای کاتولیک در شهر رم قرار دارد. این نیرو وظیفه حفاظت از پاپ و کاخ واتیکان را بر عهده دارد و به صورت غیررسمی نیروی نظامی واتیکان به شمار میآید.
* اتحادیهای سراسری و دربرگیرنده همه اتحادیههای صنفی و کارگری لهستان بود که در سال ۱۹۸۰ میلادی برای دفاع از حقوق کارگران و کارمندان تشکیل شد. سپس تا سال ۱۹۸۹ میلادی به هسته اصلی مقاومت عمومی در برابر حکومت لهستان تبدیل شده بود.
منابع:
Aarons, John (۱۹۹۳) , Unholy Trinity: The Vatican, the Nazis, and Soviet Intelligence, St Martins Pr.
Chartouni, Isabella (۲۰۱۴) , In the Name of God: How Corruption is Encouraged by the Organization and Culture of the Vatican, Bernard College of Columbia University.
Johnson, Miles (۲۰۲۱) , Vatican cardinal goes on trial in landmark financial corruption case, Financial Times.
Linker, Damon (۲۰۱۵) , God’s Bankers, by Gerald Posner, The New York Times.
Posner, Gerald (۲۰۲۱) , The Pope’s Corruption Problems, Forbes.
Posner, Gerald (۲۰۲۵) , God's Bankers: A History of Money and Power at the Vatican, Simon & Schuster.
Vatican and Corruption (۲۰۲۱) , Capital Ethiopia.
Wassermann, Andreas (۲۰۱۲) , Catholic Church Fears Growing Vatican Bank Scandal, Spiegel