
اقتصاد۲۴- نوروز، فراتر از یک آیین سنتی، بازتابی از هویت، فرهنگ و تاریخ ایرانیان است. این جشن کهن نهتنها نمادی از تجدید طبیعت و آغاز سال نو است، بلکه در گذر قرنها به یک عنصر بنیادین در ساختار اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی ایران تبدیل شده است. اما پرسش اساسی این است که چگونه نوروز توانسته است با وجود تغییرات تاریخی، تهاجمات فرهنگی و دگرگونیهای اجتماعی، همچنان زنده بماند و به یکی از معدود جشنهایی تبدیل شود که مرزهای جغرافیایی و تاریخی را درنوردیده است؟ پاسخ این پرسش را میتوان در لایههای مختلف تاریخ ایران جستوجو کرد؛ از سنگنوشتههای هخامنشیان در تختجمشید، که ردپای آیینهای نوروزی را در تشریفات درباری ثبت کردهاند، تا متون کهن زرتشتی که به فلسفه این جشن اشاره دارند. شاهنامه فردوسی، آثارالباقیه ابوریحان بیرونی، و حتی گزارشهای مورخان عرب و یونانی، همگی گواهی بر دیرینگی و اهمیت این آیین هستند.
نوروز تنها یک سنت بازمانده از گذشته نیست؛ بلکه میراثی زنده است که در طول تاریخ بارها بازتعریف شده، در دورانهای مختلف شکلهای تازهای به خود گرفته و با مقتضیات هر دوره سازگار شده است. از دربار شاهان هخامنشی و ساسانی گرفته تا جشنهای مردمی دوران قاجار و پهلوی، نوروز همواره نهتنها جشنی برای عامه مردم، بلکه آیینی دولتی و حکومتی نیز بوده است.
در این گزارش، با بررسی مستندات تاریخی، کتیبههای باستانی و متون کهن، و همچنین گفتوگو با کارشناسان و پژوهشگران، تلاش خواهیم کرد تصویری جامع از مسیر تحول نوروز در طول تاریخ ارائه دهیم. نگاهی که نهتنها ریشههای کهن این جشن را آشکار میکند، بلکه نشان میدهد چگونه نوروز توانسته است هویت خود را در برابر تندبادهای تاریخ حفظ کند و به یک میراث جهانی تبدیل شود.
«غلامرضا لاشجردی فراهانی»، پژوهشگر تاریخ ایران باستان، معتقد است: «برای درک ریشههای نوروز باید به متون کهن ایرانی و اسلامی مراجعه کنیم. نخستین اشارههای مکتوب به این جشن را در اوستا، کتاب مقدس زرتشتیان، میبینیم. در بخشهایی از اوستا، بهویژه در «وندیداد – فرگرد یک»، به آیینهای مرتبط با آغاز بهار و تجدید طبیعت اشاره شده است. این مسئله نشان میدهد نوروز از دیرباز با مفهوم نو شدن و آغاز چرخهای تازه گره خورده است.»
او ادامه میدهد: «اما مهمترین سند مکتوب درباره نوروز را ابوریحان بیرونی در کتابهای «التفهیم» و «آثارالباقیه» ارائه کرده است. او در این کتابها، ضمن اشاره به برگزاری نوروز در ایران باستان، از ارتباط این جشن با تقویم خورشیدی سخن گفته است. بیرونی توضیح میدهد که در دوران باستان، آغاز سال نو با اعتدال بهاری همزمان بوده و نوروز نهتنها یک جشن، بلکه یک نقطهعطف در محاسبات تقویمی بوده است.»
پژوهشگر تاریخ ایران باستان تصریح میکند: «از سوی دیگر، شاهنامه فردوسی نیز نوروز را جشنی دانسته که جمشید، پادشاه اسطورهای ایران، آن را بنیان گذاشت. در روایت شاهنامه، پس از یک دوره دشوار و بحرانی، جمشید با ایجاد اصلاحات و رونق زندگی مردم، این روز را بهعنوان عید ملی اعلام کرد. این روایت اسطورهای هرچند با واقعیات تاریخی متفاوت است، اما نشان از جایگاه ویژه نوروز در فرهنگ ایرانی دارد.»
«علیرضا جعفریزند»، باستانشناس و متخصص میراث هخامنشی، درباره شواهد باستانشناسی نوروز میگوید: «کتیبههای برجایمانده از دوره هخامنشیان، بهویژه در تختجمشید، نشان میدهند نوروز نهتنها یک جشن مردمی، بلکه جشنی حکومتی و رسمی بوده است. در سنگنگارههای تختجمشید، شاهد تصاویری از نمایندگان اقوام مختلف هستیم که در حال اهدای پیشکش به شاهنشاه هخامنشی هستند. این مراسم که در ایام نوروز برگزار میشده، نمادی از اتحاد امپراتوری و پیوند میان سرزمینهای مختلف تحت حاکمیت هخامنشیان بوده است.
یکی از یافتههای جالب در تختجمشید، جهتگیری معماری آن است. پژوهشهای باستانشناسی نشان میدهند طلوع خورشید در نخستین روز بهار، دقیقاً از میان دروازه ملل، به تالار مرکزی کاخ میتابد. این طراحی، که براساس محاسبات دقیق نجومی صورت گرفته، بهاحتمال زیاد نشاندهنده برگزاری مراسمی خاص در روز نوروز بوده است
او ادامه میدهد: «یکی از یافتههای جالب در تختجمشید، جهتگیری معماری آن است. پژوهشهای باستانشناسی نشان میدهند طلوع خورشید در نخستین روز بهار، دقیقاً از میان دروازه ملل، به تالار مرکزی کاخ میتابد. این طراحی، که براساس محاسبات دقیق نجومی صورت گرفته، بهاحتمال زیاد نشاندهنده برگزاری مراسمی خاص در روز نوروز بوده است.»
این باستانشناس تصریح میکند: «در دورههای بعد، از جمله دوران ساسانی، نوروز همچنان جایگاه خود را حفظ کرد. در نقشبرجستههای ساسانی در نقشرستم و طاق بستان، صحنههایی از بار عام شاهنشاهان دیده میشود که در آن بزرگان و مقامات، هدایای خود را تقدیم شاه میکنند. این مراسم شباهت زیادی به آیینهای نوروزی هخامنشی دارد و نشان میدهد این جشن طی قرنها دچار تحول نشده، بلکه بهعنوان یک سنت دیرینه در نظام حکومتی ایران باقی مانده است.»
«مریم توسکی»، پژوهشگر تاریخ اجتماعی و فرهنگ ایران، به بررسی جایگاه نوروز پس از اسلام میپردازد و میگوید: «پس از ورود اسلام به ایران، بسیاری از آیینهای باستانی دستخوش تغییر شدند، اما نوروز یکی از جشنهایی بود که نهتنها از بین نرفت، بلکه در دورههای مختلف تقویت شد. در دوران عباسیان، این جشن تا حدی مورد پذیرش قرار گرفت که حتی برخی خلفای عباسی نیز نوروز را جشن میگرفتند و هدایای نوروزی دریافت میکردند.»
او ادامه میدهد: «در دوران صفویه، نوروز جایگاه رسمی خود را دوباره بهدست آورد. شاهان صفوی، که به احیای هویت ایرانی علاقهمند بودند، نوروز را به یکی از مهمترین مناسبتهای تقویمی ایران تبدیل کردند. برخی از آیینهایی که امروزه با نوروز شناخته میشوند، مانند حاجی فیروز و چهارشنبهسوری، در این دوره بهشکل رسمیتری درآمدند. نوروز همچنین در این دوران با مفاهیم شیعی ترکیب شد و برخی مراسم مذهبی در کنار آن برگزار میشدند.»
پژوهشگر تاریخ اجتماعی و فرهنگ ایران میافزاید: «در دوره قاجار، مراسم نوروز با تشریفات گستردهتری همراه شد. در کاخ گلستان، شاهان قاجار در نخستین روز سال نو، آیین بار عام برگزار کرده و از بزرگان و مقامات هدایا دریافت میکردند. این سنت که شباهت زیادی به مراسم نوروزی ساسانیان داشت، نشان میدهد نوروز در هر دورهای با اقتضائات زمانه سازگار شده، اما جوهره اصلی خود را حفظ کرده است.»
نوروز، جشنی که امروز بهعنوان میراث جهانی در یونسکو ثبت شده، نهتنها یک آیین سنتی، بلکه نمادی از هویت فرهنگی ایرانیان است. گفتوگو با پژوهشگران نشان میدهد این جشن از هزاران سال پیش در ایران برگزار میشده و اسناد تاریخی، کتیبههای باستانی و متون کهن، همگی بر قدمت و اهمیت آن تأکید دارند.
اما پرسشی که امروز مطرح میشود، این است که آیا ما بهاندازه کافی برای حفظ و انتقال این میراث به نسلهای آینده تلاش میکنیم؟ آیا نوروز تنها به جشنهای عمومی و تعطیلات خلاصه شده است یا هنوز هم نقش فرهنگی و اجتماعی عمیقی در زندگی ایرانیان دارد؟ شاید نوروز تنها یک آغاز برای تفکر درباره ریشهها و هویت ما باشد.