تاریخ انتشار: ۰۹:۵۷ - ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۴
اقتصاد ۲۴ گزارش می‌دهد؛

علوم انسانی و دغدغه بازآفرینی بر مبنای مبانی اسلامی؛ مسئولیت تاریخی حوزه در بزنگاه تمدنی

حوزه‌های علمیه از گذشته‌های دور، متولی تبیین مفاهیم انسانی در جامعه بوده‌اند. نام‌هایی، چون شیخ مفید، شیخ طوسی، محقق حلی و علامه حلی، بخش مهمی از آنچه امروز به‌عنوان مباحث علوم انسانی اسلامی می‌شناسیم، ایجاد و نوسازی مداوم کرده‌اند.

نسبت علوم انسانی با مبانی اسلامی

اقتصاد ۲۴- در سال‌هایی که از پیروزی انقلاب اسلامی ایران گذشته، همواره یکی از دغدغه‌های جدی روحانیون، مراجع و مسئولان حوزه‌های علمیه، نسبت علوم انسانی با مبانی اسلامی و نسبت این علوم با جامعه بوده است. این درحالی است که رهبر انقلاب نیز بر اسلامی شدن علوم انسانی تاکید کرده و به گفته ایشان؛ «بسیاری از مباحث علوم انسانی، مبتنی بر فلسفه هائی هستند که مبنایش مادی‌گری است، مبنایش حیوان انگاشتن انسان است، عدم مسئولیت انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوی به انسان و جهان است. خوب، این علوم انسانی را ترجمه کنیم، آنچه را که غربی‌ها گفتند و نوشتند، عیناً ما همان را بیاوریم به جوان خودمان تعلیم بدهیم، در واقع شکاکیت و تردید و بی اعتقادی به مبانی الهی و اسلامی و ارزش‌های خودمان را در قالب‌های درسی به جوان‌ها منتقل کنیم؛ این چیز خیلی مطلوبی نیست»

تاکید رهبر انقلاب بر ضرورت اسلامی‌سازی علوم انسانی، گواهی است بر اهمیت این موضوع در فرآیند تمدن‌سازی اسلامی است که ایشان آن را تئوریزه کرده است. این نگرانی که علوم انسانی برگرفته از مکاتب غربی، توانایی هدایت انسان مؤمن را ندارد، سال‌هاست در نگاه دیگر حوزوین نیز مشاهده می‌شود.

عبور از بحران؛ بازشناسی مفاهیم با تکیه بر حکمت اسلامی

حوزه‌های علمیه از گذشته‌های دور، متولی تبیین مفاهیم انسانی در جامعه بوده‌اند. نام‌هایی، چون شیخ مفید، شیخ طوسی، محقق حلی و علامه حلی، بخش مهمی از آنچه امروز به‌عنوان مباحث علوم انسانی اسلامی می‌شناسیم، ایجاد و نوسازی مداوم کرده‌اند.

رهبر انقلاب با ابراز گله‌مندی از تعارض علوم انسانی در دانشگاه‌ها با آموزه‌های دینی و قرآنی می‌فرمایند: «من درباره‌ی علوم انسانی گلایه‌ای از مجموعه‌های دانشگاهی کردم -‌بارها، این اواخر هم همین جور‌- ما علوم انسانی‌مان بر مبادی و مبانی متعارض با مبانی قرآنی و اسلامی بنا شده است. علوم انسانی غرب مبتنی بر جهان‌بینی دیگری است؛ مبتنی بر فهم دیگری از عالم آفرینش است و غالباً مبتنی بر نگاه مادی است. خوب، این نگاه، نگاه غلطی است؛ این مبنا، مبنای غلطی است.»

جامعه‌شناسی و روان‌شناسی، زیر ذره‌بین انتقاد

آنچه تاکنون مختصصان حوزوی در نقد کتاب‌های جامعه‌شناسی و روان‌شناسی غربی وارد کرده‌اند؛ این است که این علوم به‌جای تمرکز بر نفس انسان، به تحلیل صرف رفتار روی آورده‌اند. این رویکرد، به گفته متخصصان علوم دینی، از اساس با دیدگاه اسلامی در تضاد است.

به اعتقاد آنان در رویکرد غرب محور؛ هر پدیده‌ای، حتی ایمان یا بی‌ایمانی انسان، تنها محصول نظام اجتماعی دانسته شده و نقش فرد، اختیار، و هدایت الهی نادیده گرفته شده است. این درحالی است که این نوع نگاه، حتی ظهور پیامبران را به یک رخداد اجتماعی تقلیل می‌دهد؛ در حالی‌که در منطق اسلامی، «پیامبران حاملان وحی و هدایت الهی‌اند و انتخاب آنها بر اساس مصلحت و حکمت الهی است.»

رهبر انقلاب اسلامی در سخنرانی در سال ۸۳ درباره تقلید از افکار و نگرش اروپایی، بیان کردند: «آن طوری که مؤمنین نسبت به قرآن و کلام خدا و وحی الهی اعتقاد دارند، اینها به نظرات فلان دانشمند اروپایی همان اندازه یا بیش‌تر اعتقاد دارند! جالب اینجاست که آن نظریات کهنه و منسوخ می‌شود و جایش نظریات جدیدی می‌آید؛ اما اینها همان نظریات پنجاه سال پیش را به عنوان یک متن مقدس و یک دین در دست می‌گیرند. اینها دو عیب دارند: یکی این که مقلدند، دوم اینکه از تحولات جدید بی‌خبرند؛ همان متن خارجی را که برای آنها تدریس کرده‌اند، مثل یک کتاب مقدس در سینه‌ی خود نگه داشته‌اند و امروز به جوان‌های ما می‌دهند. کشور ما مهد فلسفه است، اما برای فهم فلسفه به دیگران مراجعه می‌کنند.»

به گفته رهبری انقلاب در توصیه به دانشجویان، در دیدار با اساتید و دانشجویان دانشگاه‌های شیراز؛ «.. تحقیق کنید، به فکر نظریه‌سازی باشید. الگو گرفتن بی قید و شرط از نظریه‌پردازی‌های غربی و شیوه‌ی ترجمه‌گرائی را غلط و خطرناک بدانید. ما در زمینه‌ی علوم انسانی به نظریه‌سازی احتیاج داریم.»

تحول در علوم انسانی از ارکان انقلاب فرهنگی

تحول در علوم انسانی از ارکان اساسی و مهم انقلاب فرهنگی است. در مسیر تمدن‌سازی نوین اسلامی، سه مرحله اساسی قابل شناسایی است: انقلاب سیاسی؛ انقلاب فرهنگی و انقلاب صنعتی و اقتصادی. آنچه انقلاب اسلامی ایران در دهه‌های گذشته به دست آورده، بی‌تردید تحقق گام اول یعنی پیروزی سیاسی است؛ اما این تنها آغاز راه بوده است. چالش‌های امروز جامعه اسلامی، در عمق فرهنگ و نظام دانشی آن ریشه دارد و حل آنها مستلزم حرکت در دو مسیر موازی و مکمل است: اول، بازتعریف علم و معرفت بر پایه منطق دینی و دوم، ترویج فرهنگی که به ایمان، عقلانیت و استنباط متکی باشد.

ملزومات علوم اجتماعی اسلامی

برای عبور از وضعیت کنونی، توسعه معرفت رفت دینی به عنوان مبنای تحولی فرهنگی ضروری است. این معرفت دینی نه‌تنها باید به حوزه مناسک فردی محدود نباشد، بلکه باید بتواند ساختار‌های کلان اجتماعی، سیاسی و حکومتی را نیز تبیین کند. انقلاب فرهنگی‌ای که بر بستر ایمان و اخلاق دینی شکل بگیرد، ظرفیت آن را دارد که معرفت‌شناسی را متحول کرده و چارچوب روش تحقیق را از تاثیر سکولاریسم بیرون آورد. چنین تحولی در عرصه معرفت، به‌طور طبیعی روش‌شناسی علمی را نیز تغییر می‌دهد و علم را از صورت خنثی و بی‌جهت کنونی به ابزاری در خدمت اهداف تمدن‌ساز دینی بدل می‌کند.


بیشتر بخوانید: روند پیدایش تشکل فقهی در مرکز ایران/ از شکل‌گیری در دوران صفویه تا عسرت دوران پهلوی و شکوفایی بعد از انقلاب


تحقق این مهم، در گرو آن است که حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌ها از وضعیت مصرف‌کنندگی و انفعال علمی خارج شوند و به نهاد‌های مولد اندیشه دینی و دانش تمدنی تبدیل گردند. رهبر معظم انقلاب بار‌ها بر این نکته تأکید کرده‌اند که نهاد‌های علمی کشور باید مولد باشند؛ یعنی نه تنها مصرف‌کننده دانش غربی نباشند، بلکه بتوانند از دل مبانی وحیانی و سنت عقلانی اسلامی، علوم انسانی و اجتماعی جدید تولید کنند. شرط این تحول، آن است که مفاهیم بنیادین در حوزه و دانشگاه بازخوانی شده و بر اساس نیاز‌های واقعی جامعه اسلامی بازتعریف شوند.

ملزومات تحول اسلامی در علم و صنعت

آنچه تمدن غرب را شکل داده، نه صرفاً تکنولوژی و پیشرفت صنعتی آن، بلکه منظومه معرفتی خاصی است که مبانی اخلاقی، فلسفی و روش‌شناختی مشخصی دارد. اگر قرار باشد با این تمدن در سطحی برابر گفت‌و‌گو کنیم یا آن را به چالش بکشیم، لازم است منظومه معرفتی بدیلی ارائه دهیم که بتواند نیاز‌های فردی و جمعی انسان امروز را پاسخ دهد. این منظومه، باید از ایمان آغاز کند، بر عقلانیت متکی باشد و به اخلاقی ختم شود که در خدمت تعالی روح انسان و جامعه باشد، نه صرفاً رفاه مادی او.

مقابله با قالب‌های سکولار

اصرار بر مبانی فکری انقلاب اسلامی و تلاش برای ایجاد تمدنی جدید است بر پایه مبانی اسلامی و الگو شدن در جهان معاصر نقش حوزه علمیه را مهم‌تر می‌نمایاند.

طلاب و کارشناسان حوزوی معتقدند سکولاریسم نه‌تنها نمی‌تواند نیاز‌های بنیادین انسان را پاسخ دهد، بلکه موجب بحران‌های هویتی، اخلاقی و معنوی گسترده در جوامع شده است. از این‌رو، باید ساختار‌های معرفتی موجود را بازبینی کرد و به سمت تولید علوم انسانی مبتنی بر وحی حرکت کرد. البته این بدین معنا نیست که باید روش‌های غربی را در قالبی دینی بازتولید کرد یا معرفت‌های تجربی را معیار نهایی دانست؛ بلکه لازم است از طریق منطق دینی و اصول فقه و کلام اسلامی، چارچوب‌های نوینی برای تبیین روابط انسانی، مدیریت اجتماعی، اقتصاد، سیاست، و حتی تکنولوژی ارائه شود.

در این نگاه، اخلاق فرهنگی مبتنی بر ایمان، موتور پیشران عقلانیت دینی و پایه‌گذار تحول معرفتی است. اگر اخلاق فردی و اجتماعی جامعه، بر ایمان به اصول متعالی و توحیدی بنا شود، در پی خود عقلانیتی می‌سازد که متفاوت از عقلانیت ابزارگرای سکولار است. این عقلانیت، روش تحقیق و استنباط را نیز متحول می‌سازد. در نتیجه، معرفتی پدید می‌آید که نه‌تنها علوم انسانی، بلکه کل منظومه علم را تحت تأثیر قرار می‌دهد. از این نقطه است که می‌توان به انقلاب علمی و صنعتی نیز امید بست؛ زیرا تغییر در مبانی معرفتی، نهایتاً ابزار، فناوری و محصولات را نیز دگرگون می‌سازد.

برای مثال، فلسفه‌ای که نسبت به عینیت و ساختار‌های اجتماعی بی‌تفاوت باشد، به‌ناچار عرصه تدبیر جامعه را به رقبای معرفتی واگذار می‌کند. ما نیازمند فلسفه‌ای هستیم که نسبت به اداره جامعه، اخلاق سازمانی، عرفان اجتماعی و فقه حکومتی دغدغه‌مند باشد. رساله‌های علمیه‌ای که صرفاً مناسک فردی را بیان می‌کنند، اگرچه محترمند، اما برای تبیین رفتار حکومت و نهاد‌های اجتماعی کافی نیستند. حوزه باید بدون تعارف وارد فضای تولید نظریه در حوزه اداره جامعه شود.

ترویج منطق دینی

ترویج منطق دینی به عنوان یک ضرورت غیرقابل‌اجتناب است. نمی‌توان با اتکا به معرفت‌های حسی و روش‌های غربی، معرفت دینی را سازمان‌دهی کرد. برعکس، باید تلاش کرد تا منطق استنباط دینی به‌گونه‌ای ارتقا یابد که بتواند ساحت‌های مختلف زندگی انسانی را تبیین کند. این یعنی عرفان، اخلاق، فقه و فلسفه باید به نحوی بازتعریف شوند که پاسخگوی مسائل معاصر باشند؛ از اخلاق اجتماعی تا فقه اداره جامعه و حکمرانی.

راهکار چیست؟

نخستین گام، تدوین مبانی علوم انسانی بر اساس جهان‌بینی اسلامی است. این کار باید به‌دست نخبگان حوزوی و دانشگاهی صورت گیرد. البته این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که حوزه درک عمیقی از نیاز‌های روز جامعه پیدا کند و در عین حفظ سنت، با مسائل جدید مواجهه عقلانی و منظم داشته باشد.

نقد علوم انسانی غربی باید در بستر ایجاد بدیل‌های اسلامی و منسجم صورت گیرد. بدون داشتن آلترناتیو مشخص، نقد صرف فایده‌ای نخواهد داشت.

توسعه فرهنگی بر اساس ایمان، مقدم بر توسعه تکنولوژیک است. برخلاف الگوی غربی که ابتدا به توسعه اخلاق مادی و نیاز‌های مادی اولویت می‌دهد و سپس علم و فناوری را در پی آن سامان می‌دهد، ما باید ابتدا ایمان را در دل جامعه تقویت کنیم. از دل چنین ایمانی، عقلانیت دینی رشد خواهد کرد، و این عقلانیت، نظام دانشی نوینی می‌سازد که بنیان تمدنی جدید خواهد بود. آن‌گاه انقلاب فرهنگی رخ خواهد داد، و به تبع آن، انقلاب صنعتی و فناورانه نیز محقق خواهد شد.

ارسال نظر
قوانین ارسال نظر
لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «اقتصاد24» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.
خواندنی‌ها
خودرو
فناوری
آخرین اخبار