
اقتصاد ۲۴- نیما حسنی - در ساعات ابتدایی بامداد یکشنبه اول تیر ماه ۱۴۰۴ خبر حمله ایالات متحده آمریکا به سه سایت هستهای فردو، نطنز و اصفهان، فضای سیاسی و رسانهای جهان را شوکه کرد. در حالی که مقامهای ایرانی بارها اعلام کردند این تأسیسات تحت نظارت کامل آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار داشته و صرفاً اهداف صلحآمیز را دنبال میکرده، اما آمریکا با ادعای غیرصلحآمیز بودن این تاسیسات به آن حمله کرد.
اما این اقدام آمریکا، در واقع تجاوزی صریح به حاکمیت ایران و نقض آشکار اصول بنیادین حقوق بینالملل بود چرا که نه شورای امنیت سازمان ملل این حمله را تأیید کرده، نه مدرکی دال بر نظامی بودن آن تأسیسات ارائه شده و نه حتی رأیی از سوی نهادهای بینالمللی برای تهدید تلقی کردن این مراکز صادر شده است؛ حتی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز تاکنون مدعی غیرصلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای ایران نشده است.
ماده ۲ بند ۴ منشور ملل متحد بهصراحت اعلام میدارد: «تمام اعضای سازمان ملل متحد در روابط بینالمللی خود از تهدید یا توسل به زور علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی هر کشور خودداری خواهند کرد.» این بند بهعنوان مهمترین اصل در روابط بینالملل پس از جنگ جهانی دوم شناخته میشود و مبنای نظم بینالمللی کنونی است.
حمله ایالات متحده به تأسیسات هستهای ایران، بدون مجوز شورای امنیت و خارج از چارچوب دفاع مشروع فوری (که شرایط خاصی دارد)، مصداق روشن نقض این اصل به شمار میرود.
بر اساس منشور ملل متحد، استفاده مشروع از زور تنها در دو حالت مجاز شمرده شده است:
۱. دفاع مشروع (ماده ۵۱ منشور): تنها در صورتی که کشوری مورد حمله مسلحانه قرار گیرد، میتواند از خود دفاع کند.
۲. تصویب شورای امنیت (فصل هفتم منشور): شورای امنیت میتواند در مواجهه با تهدید علیه صلح بینالمللی، مجوز استفاده از زور را صادر کند.
در حمله آمریکا به ایران، هیچکدام از این دو شرط وجود نداشت. نه ایران به آمریکا حمله کرده بود و نه شورای امنیت چنین مجوزی صادر کرده است.
آمریکا بارها از واژههای غیر حقوقی برای توجیه حملات خود استفاده کرده است؛ اما این واژهها، در حقوق بینالملل جایگاه روشنی ندارد. کارشناسان حقوقی متفقالقولاند که دفاع مشروع پیشدستانه باید تنها در شرایطی بهکار رود که «تهدید قریبالوقوع، غیرقابل اجتناب و غیرقابل کنترل» باشد، که در این مورد، چنین شرایطی به هیچ وجه محرز نیست.
ایران عضو معاهده NPT است و بارها اعلام کرده برنامه هستهایاش صرفاً اهداف صلحآمیز دارد. آژانس بینالمللی انرژی اتمی بهعنوان نهاد ناظر، بارها از مراکز هستهای ایران بازدید کرده و گزارشی از انحراف نظامی منتشر نکرده است. حمله به تأسیسات صلحآمیز، حتی در صورت وجود شک، ابتدا نیازمند طی مسیرهای نظارتی، حقوقی و دیپلماتیک است.
حقوق بشردوستانه بینالمللی میان اهداف نظامی و غیرنظامی تمایز قائل است. تأسیسات هستهایای که کارکرد غیرنظامی دارند، مشمول حمایت مضاعفاند، زیرا هرگونه آسیبی به آنها میتواند منجر به فاجعه انسانی و زیستمحیطی شود.
هدف قرار دادن مراکز غیرنظامی حساس، بهویژه تأسیسات هستهای، اگر منجر به آسیب به غیرنظامیان شود یا با سوءنیت انجام گیرد، میتواند در دیوان کیفری بینالمللی بهعنوان جنایت جنگی شناخته شود. نمونه آن، حمله اسرائیل به تأسیسات برق غزه در سالهای اخیر است که مورد انتقاد مجامع حقوقی قرار گرفت.

خاورمیانه یکی از ناپایدارترین مناطق جهان است. هرگونه اقدام نظامی علیه یک کشور مستقل، بهویژه کشوری با تواناییهای متقابل، میتواند جرقه درگیریهای منطقهای را بزند. این حمله، خطر شکلگیری یک دومینوی بیثباتکننده را تشدید میکند؛ از واکنش متحدان ایران گرفته تا اقدامات تلافیجویانه احتمالی.
هنگامیکه کشوری مانند آمریکا، که خود یکی از بنیانگذاران سازمان ملل است، چنین آشکار منشور آن را زیر پا میگذارد، اعتبار و کارآمدی این نهاد در معرض تردید قرار میگیرد. تکرار چنین رفتارهایی از سوی قدرتهای جهانی، حقوق بینالملل را به ابزاری انتخابی و گزینشی بدل میکند.
کشورهای مستقل ممکن است به این نتیجه برسند که در جهانی زندگی میکنند که قانون فقط بر ضعیفان اعمال میشود، نه قدرتمندان. چنین بیاعتمادی، زمینهساز گسترش رقابتهای تسلیحاتی، رویآوردن به راهحلهای یکجانبه، و افول تدریجی نظم جهانی خواهد شد.
در واکنش به این حمله، ایران باید راهبردی چندگانه را در عرصه دیپلماتیک و حقوقی در پیش گیرد تا ضمن دفاع از حقانیت خود، مشروعیت بینالمللیاش را حفظ کند.
ایران باید بهطور رسمی موضوع را به شورای امنیت گزارش کرده و با ارائه مستندات، خواستار محکومیت این اقدام شود. حتی اگر ایالات متحده از حق وتو استفاده کند، این اقدام برای ثبت در تاریخ حقوقی و سیاسی ضروری است.
ایران میتواند از طریق ارائه دادخواست به دیوان لاهه، حمله را بهعنوان نقض حقوق بینالملل مطرح کرده و خواستار صدور رأیی الزامآور شود. این شکایت، ولو در کوتاهمدت بدون اثر اجرایی باشد، میتواند ابزار فشار سیاسی و رسانهای مؤثری باشد.
آژانس بهعنوان ناظر اصلی برنامههای هستهای، وظیفه دارد در برابر تعرض به مراکز تحت نظارتش واکنش نشان دهد. ایران میتواند خواستار صدور بیانیه رسمی از سوی آژانس در محکومیت حمله شود.
کشورهای منطقهای مانند ترکیه، قطر، عراق و حتی عربستان، از جمله کشورهایی هستند که میتوانند در محکومیت این اقدام به اجماع برسند. رایزنی با این کشورها، بهویژه در سطح وزرای خارجه و اجلاسهای منطقهای، میتواند فضای حمایتی مؤثری ایجاد کند.
ایران باید با بهرهگیری از دیپلماسی رسانهای، حمله آمریکا را به افکار عمومی جهان معرفی کرده و چهرهای صلحطلب و قانونمدار از خود ارائه دهد. مصاحبه با شبکههای بینالمللی، انتشار بیانیهها، مستندات فنی و حقوقی، و مشارکت در میزگردهای حقوقی، از ابزارهای این نوع دیپلماسی است.
در جهانی که هر روز بیشتر از قبل در گرداب ناامنی، بیاعتمادی و یکجانبهگرایی فرو میرود، دفاع از اصول حقوق بینالملل بیش از هر زمان ضروری است. حمله آمریکا به تأسیسات هستهای ایران، اگر بدون پاسخ حقوقی، رسانهای و دیپلماتیک باقی بماند، نهتنها ضربهای به امنیت ملی ایران، بلکه زنگ خطری برای همه ملتها خواهد بود؛ اگرچه که در این میان حمله تلافیجویانه از سوی جمهوری اسلامی ایران نیز نوعی دفاع مشروع تلقی میشود.