
اقتصاد۲۴- تاریخ روایت جنگ، تاریخ حذف بدن زنانه است. در میان روایتهای مرسوم از جنگ اغلب جای یک روایت خالی است: آنچه بر بدن زنان میگذرد. بدن زنانه معمولاً یا بهمثابه قربانی خاموش دیده میشود یا تصویری نمادین از صبوری و فداکاری. حال آنکه بدن زنان صرفاً شاهدی خاموش بر وقایع نیست، بلکه خود میدان نبردی است که جنگ در آن رخنه میکند و اثر میگذارد. در روزهایی که جنگ میان ایران و اسرائیل به شدیدترین شکل خود رسید و ترس و اضطراب به زندگی روزمره میلیونها نفر سایه افکند، بدن بسیاری از زنان، بهویژه در مناطق در معرض تهدید، دچار تغییرات عمیق و نگرانکنندهای شد؛ از قاعدگیهای نامنظم و دردناک گرفته تا زایمانهای زودهنگام و تجربههای پراضطراب مادری در سایه بمب و آوار.
نظریهپردازان فمینیستی مانند «ژولیت میچل» و «سیمون دوبوار» بر این باورند که جنگ اساساً محصول نگاهی مردانه است؛ نگاهی که از ابتدا با حذف یا به حاشیهراندن بدن زنانه شکل گرفته است. در این چارچوب مسلط، تجربه زیستی زن نه بخشی از روایت جنگ، بلکه صرفاً یک پیامد جانبی تلقی میشود. ازاینرو، این گزارش تلاشی است برای نوشتن از همان بخش حذفشده: از بدن زنان. نگریستن به جنگ از درون تنِ زنانه؛ با شنیدن صداهایی که معمولاً در لابهلای آمار، خبرهای نظامی و تیترهای رسمی گم میشوند. این روایت کوششی است برای بازگرداندن تن زنانه به متنِ جنگ.
بدنهایی که جنگ را زیست کردند، قاعدگی را که معمولاً چرخهای طبیعی و قابلپیشبینی است، زیر فشار روانی و شوکهای عصبی جنگ دچار اختلالی شدند که نهفقط جسمی، که تمامزیستی است.
«مریم»، ۳۵ساله: «بدنم انگار قفل شده بود.» وقتی جنگ شروع شد، بدن مریم واکنشی نشان داد که او را ترساند.
او میگوید: «دوران پریودم با پنج روز تأخیر شروع شد، همه علائم را داشتم، ولی انگار بدنم قفل شده بود. سالها بود که کمرم موقع پریود اصلاً درد نمیگرفت، اما اینبار درد بهحدی شدید بود که طاقت نمیآوردم.»، اما مسئله به همینجا ختم نمیشود. وقتی مریم برای کارش به تهران برگشت، فکر میکرد همهچیز عادی شده است، اما بهمحض آنکه از نزدیک شاهد انفجار ساختمانی شد، بدنش دوباره واکنش نشان داد: «پریودم تازه تمام شده بود، ولی دوباره لکه دیدم و اینبار با خونریزی شدید همراه بود. بعدش هم از شدت اضطراب سنگ کلیه دفع کردم. این ترس با بدنم کاری کرده بود که هیچوقت تجربهاش نکرده بودم.»
بیشتر بخوانید:کودکانی که پیش از آتشبس کشته شدند/ گزارشی از آستانه اشرفیه و گفتوگو با اهالی شهر ۳ روز پس از حمله اسرائیل
«سپیده»، ۳۰ساله: «پریود شدم، همزمان با صدای انفجار.» برای سپیده، شروع خونریزی درست همزمان شد با شنیدن صدای بلند انفجار. «پنج روز زودتر از موعد پریود شدم. صدایی که شنیدم آنقدر شدید بود که شیشههای خانه لرزید. بعدش بدنم واکنش نشان داد، خونریزی زیادی داشتم و درد وحشتناکی که فقط با قرصهای مسکن میتوانستم تحملش کنم.»
او در ادامه میگوید هر بار که صدای انفجارهای بعدی را میشنید، اضطرابش بیشتر میشد و بدنش واکنشهای غیرقابل پیشبینیتری نشان میداد.
«زهرا»، ۴۰ساله: «بدنم مثل همیشه نبود.» زهرا که معمولاً قاعدگی منظمی داشت، در این دوره با تجربهای کاملاً متفاوت مواجه شد. «شروع خونریزیام خیلی ناگهانی و شدید بود. همیشه پریودم با لک کم شروع میشد، ولی اینبار یکدفعهای بود، انگار بدنم وقت نکرده بود آماده شود.»
او میگوید دو روز درد غیرعادی داشته، در حدی که تیر کشیدن در کلیههایش را احساس میکرده است؛ «همهچیز غیرعادی بود. نهفقط زمان، حتی شدت و نوع درد. انگار بدنم داشت با بیزبانی با من صحبت میکرد.»
روایتهایی مثل آنچه زهرا، سپیده، مریم و هزاران زن دیگر تجربه کردند، تنها محدود به احساس نیست؛ علم پزشکی نیز تأیید میکند. فشارهای شدید روانی و اضطراب ناشی از شرایط جنگ، میتوانند تغییرات ملموسی در عملکرد فیزیولوژیک بدن زنان ایجاد کنند.
«مریم نادریفر»، متخصص زنان و زایمان، تأکید میکند اضطرابهای شدید در زمان جنگ میتوانند مستقیماً بر عملکرد سیستم هورمونی بدن زنان تأثیر بگذارند.
او میگوید: «استرس زیاد مستقیماً روی هیپوتالاموس در مغز تأثیر میگذارد؛ همان بخشی که به تخمدانها فرمان ترشح هورمون میدهد. وقتی این نظم مختل میشود، چرخه قاعدگی هم بههم میریزد. ممکن است زنی یک یا دو ماه پریود نشود، یا پریودش همراه با خونریزی شدید و درد غیرمعمول باشد.» او تأکید میکند در چنین مواقعی، برای احتیاط و اطمینان، مراجعه به پزشک برای بررسی دقیق لازم است.
اما اثر جنگ تنها به اختلال در قاعدگی محدود نمیشود. در روزهای بحرانی اخیر، نادریفر، متخصص زنان و زایمان، در خط مقدم پذیرش زنانی بود که با وضعیتهای اورژانسی بهطور ناگهانی و با نگرانی به بیمارستان مراجعه میکردند. او شاهد افزایش چشمگیر موارد زایمان زودرس بود. در همین بازه ۱۲روزه جنگ، شاهد پنج مورد زایمان زودرس بوده است. «موردی داشتم که در هفته ۳۶ بارداری ناگهان زایمان کرد؛ یعنی پنج هفته زودتر از زمان طبیعی. کیسه آبش پاره شده بود و آنقدر استرس داشت که دیگر توان زایمان طبیعی نداشت.»
او توضیح میدهد که آستانه تحمل زنان در چنین شرایطی بهشدت پایین میآید و بسیاری از زنانی که در شرایط عادی آمادگی زایمان طبیعی دارند، زیر فشار روانی جنگ دچار فروپاشی میشوند و حتی با وجود آمادگی قبلی، ناچار به سزارین میشوند: «مادری داشتیم که قبلاً زایمان کرده بود و حتی کلاسهای آموزشی را گذرانده بود، اما اینبار حتی با وجود تزریق بیدردی نمیتوانست همکاری کند. از شدت اضطراب، بیقرار و ناآرام بود.»
در روایت جنگ، تولد نوزاد شاید یکی از معدود لحظاتی باشد که نوید زندگی میدهد؛ اما برای بسیاری از زنانی که در روزهای جنگ فرزندشان را به دنیا آوردند، این لحظه با غم، تنهایی و اضطراب شدید گره خورده بود. بدن زن در این لحظات، نهفقط فرزند به دنیا میآورد، که بار انزوای پس از زایمان، اضطراب و غم را هم یکجا حمل میکند.
نادریفر به مرحله پس از زایمان نیز اشاره میکند؛ زمانی که زنانی که بهتازگی مادر شدهاند، بیش از همیشه به مراقبت عاطفی و جسمی نیاز دارند، اما در میانه جنگ، این مراقبت بهشکلی نگرانکننده نادیده گرفته شد.
او میگوید: «مادرانی که در این شرایط زایمان کردند، ممکن است با چالشهای بسیار سختی روبهرو شوند. در زایمانی که مادر تنهاست و خانواده، آنطورکه باید، کنار او نیستند، فشار زیادی را تحمل میکند. موردی داشتم که پدر در تمام مدت حواسش به گوشیاش بود؛ مدام اخبار جنگ را دنبال میکرد و میگفت: «اینجا را زدند، آنجا را زدند.» او نمیتوانست حتی از به دنیا آمدن فرزندش خوشحال باشد.»
دکتر نادریفر هشدار میدهد که خطر افسردگی پس از زایمان در چنین موقعیتهایی چند برابر میشود: «در شرایط عادی، مادر در محاصره خانواده و شادیِ تولد نوزاد است، اما حالا بسیاری از مادران در اتاقهایی خالی، بدون همراه و در سکوتی آمیخته با نگرانی فرزندشان را به دنیا آوردند.»
بیشتر بخوانید:مسیر دشوار ایران پس از آتشبس/ واکاوی ضرورتهای آتشبس در سیاست داخلی، دیپلماسی، امنیت ملی در کشور
او مهمترین مسئله را حمایت مادران بعد از زایمان، بهویژه در شرایط بحرانی کنونی میداند و اشاره میکند که تجربه موفق دوران کرونا میتواند الگویی برای این دوران باشد: «در آن زمان، معاونت درمان خودرو در اختیارمان قرار داده بود و بهجای اینکه زنان باردار پرخطر برای معاینه به شهر بیایند، ما به روستاها میرفتیم؛ چراکه بسیاری از آنها از مراجعه به شهر میترسیدند و این ترس میتوانست باعث افزایش مرگ مادر و جنین شود.»
او ادامه میدهد: «در موقعیت جنگی هم میتوان با توجه به شرایط بهوجود آمده، با تشکیل تیمهای سیار تخصصی و برقراری ارتباط مستمر با زنان باردار، از بروز مشکلات روانی و جسمی جلوگیری کرد. مثلاً بیمارستانها باید با مادران پس از ترخیص تماس بگیرند تا از وضعیت جسمی و روانی آنها آگاه شوند و درصورت نیاز، برای حمایت بیشتر، افراد متخصص را به خانهشان اعزام کنند؛ کسانی که بتوانند در شیردهی، مراقبت از نوزاد و سایر نیازهای مادر نقش مؤثری ایفا کنند. نباید مادران را در این وضعیت رها کرد.»
«مریم سمنانی»، روانشناس، درباره وضعیت زنانی که بهتازگی و در جنگ مادر شدهاند، میگوید: «زنانی که فرزندشان در زمان جنگ به دنیا میآید، علاوهبر تحمل دردهای جسمی ناشی از زایمان، ممکن است با چالشهای روحی و روانی شدید مانند افسردگی و استرس مواجه شوند. این گروه از زنان یکی از آسیبپذیرترین اقشار در شرایط جنگی هستند؛ زیرا علاوهبر انواع دردها و تغییرات طبیعی بدن پس از زایمان، تحتتأثیر فشارها و تنشهای ناشی از بحرانهای اجتماعی و جنگ قرار میگیرند که میتواند وضعیت جسمی و روانی آنها را بهشدت تهدید کند.»
بهگفته سمنانی، این تغییرات پیچیده پس از زایمان، همراه با شرایط جنگ، مادران را در معرض بحرانهای عمیق روحی قرار میدهد. بهویژه زنانی که پیشتر سابقه مشکلات جسمی یا روانی داشتهاند، در این وضعیت آسیبپذیرترند.
او با تأکید بر اهمیت خودمراقبتی در این شرایط بحرانی میگوید: «مادران باید تا حد امکان از مواجهه با اخبار جنگ دوری کنند، خواب کافی و تغذیه باکیفیت داشته باشند و درصورت نیاز به کمک، از اطرافیان مطمئن و قابلاعتماد یاری بجویند؛ چراکه حضور این نیروهای کمکی میتواند نقش بسیار مؤثری در حفظ روحیه و توان جسمی مادر داشته باشد.»
سمنانی همچنین توصیه میکند مادران تازهزایمانکرده در این شرایط از انجام کارهای غیرضروری، پرزحمت و مداوم خانه پرهیز کنند تا بتوانند انرژی و قوای جسمی خود را حفظ کنند و بهتدریج به بازیابی سلامتی خود بپردازند. او تأکید میکند ارائه مشاورههای آنلاین و غیرحضوری نیز از جمله راهکارهای مؤثر است تا مادران در این شرایط استرسزا احساس تنهایی نکنند و حمایت لازم را دریافت کنند.