تاریخ انتشار: ۱۷:۲۶ - ۱۴ تير ۱۴۰۴

گزارش میدانی از فاجعه مرگبار تجریش

حالا همه شاهدان میدان قدس، پشت چشم‌هایشان تصویری از انفجار و مرگ دارند، همان روزی که «مردم داشتند خیلی عادی زندگی می‌کردند.»

شاهدان فاجعه تجریش: آنقدر آدم روی زمین ریخته بود که اگر می‌دیدی، وحشت می‌کردی

اقتصاد۲۴- آقای «الف» دیدبان خمپاره دوران جنگ بود ولی نمی‌تواند آن جنازه‌های کنار میدان قدس را باور کند؛ آنقدر آدم روی زمین ریخته بود که وحشت او را هم گرفت. آن دستفروش کنار خیابان هم از آسمانی که در نیمه‌های روز ناگهان سیاه شد، ترسیده بود. کارگر مغازه آبمیوه‌فروشی هم خاطره مردی را که دو روز بعد از انفجار از زیر آوار بیرون کشیده شد، فراموش نمی‌کرد؛ چشم‌های شاهدان حمله دو موشک اسرائیل به میدان قدس تهران در روز ۲۵ خرداد، هنوز هم از تصویر انفجار و جنازه خالی نشده‌اند. حالا تکه‌فیلمی کوتاه از لحظه انفجار، وقتی ماشین‌ها پشت چراغ قرمز معروف میدان قدس ایستاده‌اند و بعد به هوا پرتاب می‌شوند، از راه رسیده و آدم‌های زیادی از دیدنش شوکه شده‌اند.

روی گودال نزدیک میدان قدس که نتیجه برخورد دومین موشک بود، حالا پوشیده شده و خبری از آسفالت از جا کنده شده و لوله‌های آب تخریب شده نیست؛ روزی که چند منطقه دیگر هم هدف قرار گرفت: خانه‌ای در خیابان صابونچی، بلوار کشاورز، نیروی هوایی، ستاد وزارت دفاع، خیابان شریعتی، خیابان عشقیار، خیابان آپادانا، حوالی پژوهشگاه نیرو و مناطقی در شرق تهران و فرودگاه هاشمی‌نژاد مشهد. تا روز آخر حملات اسرائیل به ایران و شروع آتش‌بس، یعنی بامداد سوم تیر، ۹۳۵ نفر جانشان را از دست دادند. آمار قربانیان این حملات در تهران بیشتر از شهر‌های کشور بود و روزنامه اعتماد در گزارشی، تعداد جانباختگان و مجروحان حمله به میدان قدس را ۶۳ نفر اعلام کرد؛ ۱۲ نفر شهید که یکی از آنها زنی باردار بود.

موشک‌ها ۲۵ خرداد به نزدیک میدان خوردند و تصویرش ۱۹ روز بعد پخش شد. حالا مردم دوباره از کاسب‌ها می‌پرسند کدام قسمت از میدان بود که موشک به ماشین‌ها خورد و آنها را به هوا پرت کرد؟ تماشاچیان روبروی ساختمان مرکز امور مساجد می‌ایستند تا با چشم‌های خودشان ببینند موشک این ساختمان را چطور در هم کوبیده، اما هنوز نریخته است.

از آن دو موشک اسرائیل، یکی به همین ساختمان، کم بالاتر از میدان قدس اصابت می‌کند و یکی درست سر چهارراه و کنار میدان، بر سر ماشین‌ها و عابر‌ها فرو می‌افتد. ساعت نزدیک به چهار بعد از ظهر روز ۲۵ خرداد، صدای انفجار و برخورد موشک‌ها میدان قدس و خیابان تجریش را می‌لرزاند، آسمانش را سیاه و جنازه‌ها و خودرو‌ها را به گوشه‌ای پرتاب می‌کند. این تصویر را همه اهالی و کسبه و رهگذر‌های آن روز میدان قدس به خاطر سپرده‌اند، حالا که ظهر تبدار ۱۳ تیر است، یک روز بعد از بیرون آمدن تصویری از لحظه حمله موشک‌ها به آدم‌های غیرنظامی.

ردیف جنازه‌ها روی زمین

چند لحظه بعد از انفجار، ساکنان کوچه شیرازی – کوچه‌ای که در کنار ساختمان موشک خورده قرار دارد، به کوچه می‌ریزند تا منشا آن صدای مهیب را پیدا کنند. آقای «الف» هم آن دقایق خودش را به کوچه می‌رساند، دود و ساختمان منفجر شده، شیشه‌های شکسته و تکه‌های ساختمان پرت شده و مردم ترسیده در حال فرار را می‌بیند و به خانه برمی‌گردد که با خانواده‌اش شهر را ترک کنند؛ مثل باقی همسایه‌ها: «هیچکس از اهالی در کوچه نماند. ۱۵ روز از خانه رفتیم و دو شب پیش برگشتیم.»

کوچه شیرازی تا ساعتی بعد از انفجار از همسایه‌ها خالی می‌شود و صف خودرو‌ها به سمت میدان قدس به راه می‌افتد. آقای الف دوسال در جبهه دیدبان خمپاره بود، اما این صحنه‌ها برایش آشنا نبود و ندیده بود که مردم خانه و زندگی‌شان را رها و فرار کنند. او همان روز با خانواده‌اش به سمت دماوند به راه می‌افتد و ۹ ساعت بعد به جایی امن می‌رسند. وقتی ردیف کشته‌های میدان قدس و ماشین‌های تخریب شده و مچاله را به یاد می‌آورد، یک پرده اشک توی چشم‌هایش می‌نشیند؛ چو دیده بود موج انفجار یک پراید را به اندازه نیم متر مچاله و دو سه ماشین را به هوا پرتاب کرده بود. او در میدان قدس جنازه‌ها و ماشین‌ها و تکه‌های پرتاب شده از ساختمان را دیده بود: «آنقدر آدم روی زمین ریخته بود که اگر می‌دیدی، وحشت می‌کردی.» گفتن هر کلمه، برایش یک جنگ بود و حالا او دوباره داشت برای تکرار دوباره آن فاجعه با خودش می‌جنگید، وقتی که حالا با هم روبروی ساختمان آوار شده ایستاده‌ایم.

آن روز انفجار شهر را رها نمی‌کرد، از مرکز تا شمال شهر، از ساختمان مسکونی تا ساختمان دولتی و نظامی: «از بلوار ارتش که به سمت دماوند حرکت می‌کردیم، هرساعت یک جایی را می‌زدند. تا نزدیک دماوند فقط آن سمت را زد. شانس آوردیم جاده و ماشین‌ها را نمی‌زد.

تمام آن جاده داشت منفجر می‌شد.» آقای «الف» و خانواده‌اش ۱۵ روز بعد از حمله به میدان قدس بالاخره به خانه برگشتند، وقتی که دیگر اثری از گودال و خرده شیشه‌ها و تکه‌های پرت شده و بانک شهر ساختمان نبود، حالا فقط صدای برداشتن آوار از ساختمان موشک‌خورده شنیده می‌شود و نوار زردرنگ روبروی ساختمان موشک خورده هنوز برداشته نشده است. کارگر‌ها می‌گویند دیگر جنازه‌ای لابلای این تل خاک و آهن و شیشه نیست.

نام کشته شده: گمنام

دستفروش‌ها و مغازه‌دار‌ها تعریف می‌کنند که بین کشته‌های حمله موشکی به میدان قدس، یک دستفروش هم جانش را از دست داده است. کسی که کنار خیابان باهنر خیارچنبر می‌فروخت و موج انفجار سرش را به گوشه‌ای کوباند و جانش را گرفت. روز حادثه کنار همان خیابان دستفروش‌های دیگری هم بودند که حالا به شاهدان فاجعه تبدیل شده‌اند. موج انفجار زنی را که نخ و سوزن و سنجاق می‌فروشد به یک پست برق زردرنگ می‌چسباند و به دستش صدمه می‌زند. او همان روز نیمی از بساطش را به یکی از مغازه‌دار‌ها می‌سپرد و چند روز بعد برمی‌گردد؛ چون «درآمد دیگری ندارم و باید کار کنم. کاش دوباره جنگ نشود خانم، به خیر گذشت.» دستفروش روبروی مرکز امور مساجد هم آن روز با موج انفجار به گوشه‌ای پرت می‌شود ولی زنده می‌ماند و دوباره درست روبه‌روی همان مغازه‌ای که شیشه‌هایش روی بساطش خرد شد، می‌نشیند.

روبروی ساختمان موشک خورده، جایی که پارکینگ شهرداری و یک داروخانه و گلفروشی از موج انفجار تخلیه شده بودند، داربست‌کشی شده تا تعمیرات شروع شود. مرد دستفروش آن روز را به یاد می‌آورد، وقتی که انفجار او را پنج متر جلوتر پرت می‌کند و جان مشتری‌اش را می‌گیرد. او همیشه همین‌جا روبروی مغازه‌ای بساطش را پهن می‌کرد و عطر و عروسک می‌فروخت، اما حالا تعطیل شده؛ چون روز حمله، موج انفجار شیشه مغازه را روی بساط پیرمرد می‌شکند و حالا تمام مغازه فروپاشیده است. مرد تعریف می‌کند که همه پنج میلیون جنسی که خریده بود، لابلای خرده شیشه‌ها از بین رفته است: «فقط این چند تا آشغال مانده. الان پول هم ندارم بروم وسایل بخرم. همه زندگیم همین بود.» پنج متر پرتاب شدن با موج انفجار به دست و پایش آسیب می‌زند و حالا گاهی پایش از جا در می‌رود. آسمان تا نیم ساعت بعد از حمله از دود حمله موشک و انفجار، سیاه می‌شود و پیرمرد با چشم‌های خودش می‌بیند که «همه شیشه‌ها شکست، سه-چهار نفر اینجا مردند، چند نفر هم نزدیک شهرداری مردند. آنهایی که نتوانستند فرار کنند، هم از موج انفجار مردند. یک پیرزن سبزی‌فروش هم بود که او هم مرد. هوا خیلی تاریک بود.»

او گاهی داخل پارکینگ شهرداری هم کار می‌کند و می‌داند که موج انفجار خودرو‌های پارک شده داخل آن را هم مچاله کرد. یک برگه صورتجلسه خسارت را از بین کارتهایش بیرون می‌کشد که کلانتری آن را نوشته، مطمئن نیست که کسی خسارتش را پرداخت کنند. می‌گوید کلانتری آمد، گزارش نوشت و یک کاغذ هم دادند، ولی خبری نشد. با دست، ساختمان موشک‌خورده و جای خالی بانک شهر را نشان می‌دهد که هنوز از زیر بار آوار بالا نیامده؛ می‌گوید اگر صبح موشک می‌زدند همه کارمندان بانک می‌مردند.

ساختمان پشت مرکز امور مساجد هم آسیب دیده و مرد دستفروش فکر می‌کند کسی آنجا جانش را از دست نداده و شاید فقط چند نفر ترسیده باشند. «موج انفجار ساختمان‌های رو‌به‌رو را گرفته و تا خود شهرداری هرچه مغازه است، از بین رفته. ساختمان کناری هم خیلی آسیب دید. کسی هم خسارتش را نمی‌دهد. آن ساختمانی که موشک خورد هم هم همانطوری مانده است.»

بوی گاز اسیدی در دهان ماند

مغازه قهوه‌فروشی روبروی محل اصابت موشک، فقط یک ربع قبل از انفجار کرکره را پایین می‌کشد و می‌رود. همان روزی که چند انفجار دیگر تهران را می‌لرزاند. صاحب مغازه به کارگرانش گفته بود: «همین حالا تعطیل کنید و بروید». ۱۵ دقیقه بعد، همه‌چیز شکل دیگری می‌شود. کاسب‌ها هم اولین شاهدان حمله بودند؛ مثل کارگر مغازه آبمیوه فروشی نزدیک چهارراه که آن روز خودش شش-هفت جنازه را بعد از انفجار می‌بیند. همان روز که «مردم داشتند خیلی عادی زندگی می‌کردند» و همه‌چیز در یک دقیقه تمام می‌شود. او خوب به خاطر می‌آورد که موشک اول و دوم با چه فاصله‌ای به ساختمان و میدان برخورد می‌کنند و فرصتی برای فرار نبود؛ عابرانی که از انفجار اول به سمت میدان فرار می‌کردند، به موشک دوم می‌خورند و همه‌چیز تمام می‌شود.

کارگر مغازه آبمیوه فروشی می‌دانست که آن دو موشک جان یک راننده تاکسی، یک راننده اسنپ، یک زن باردار و فرزندش را گرفت و جنازه مردی را که دم عابربانک شهر، قرار بود پولی کارت به کارت کند، دو روز بعد از زیر آوار‌ها بیرون می‌آید. «همسایه‌ها و شهرداری می‌گویند ۱۶-۱۷ نفر شهید شدند، ولی تعدادشان بیشتر است. بالای ۱۵-۲۰ ماشین تخریب شد. هر ماشین هم یکی دو سرنشین داشت. آنهایی که رهگذر بودند و ما نمی‌شناختیم هم تعدادشان بالا بود.


بیشتر بخوانید: فیلم/ انتشار فیلم حمله وحشیانه اسرائیل به تجریش برای اولین بار


سرچهارراه از پشت چراغ قرمز مردم داشتند می‌رفتند خانه یا از سرکار برمی‌گشتند. همینجا کلی جنازه بود. این که می‌گویند هوش مصنوعی است، دروغ می‌گویند، واقعی بود.»

او تا دو روز بعد از آن حمله، بعد از هربار سرفه، مزه خاکستر و سوختگی انفجار را روی زبانش حس می‌کرد. «مثل یک گاز تند بود، انگار جوهرنمک و وایتکس را با هم مخلوط کنی. از آن هم تندتر بود، اسیدی بود، وقتی آن دود سیاه بلند شد، این بو را می‌داد.»

هشت روز بعد از حمله به میدان قدس، وقتی ساختمان‌های اداری منطقه با ۵۰ درصد ظرفیت، کارشان را شروع می‌کنند، درست همان روزی که موشک‌ها به زندان اوین هم حمله می‌کنند، آتش‌نشان‌ها از طبقه سوم ساختمان شهرداری منطقه یک، قسمت جلوی یک خودروی ۲۰۶ و یک لاستیک ماشین بیرون می‌آورند. شدت انفجار آن تکه از ماشین را داخل ساختمان پرت کرده بود. پاک کردن خیابان از تکه‌های ساختمان و شیشه و آسفالت دوباره خیابان یک هفته زمان می‌برد و کسبه کم کم مغازه‌هایشان را باز می‌کنند. کارگر‌های مغازه آبمیوه فروشی تا سه روز بعد از انفجار فقط خاکسترو گردوغبار از روی زمین و دستگاه‌ها جمع می‌کنند. دو روز بعد از حمله، آب و برق منطقه وصل می‌شود، اما کسبه می‌گویند گاز هنوز قطع است.

سیل و مرگ در خیابان

آن روز هم مرگ در خیابان به راه می‌افتد و هم سیل. موشک‌ها لوله‌های آب منطقه را منفجر می‌کنند و آب به متروی تجریش هم می‌رسد. یکی از مسافران آن روز متروی تجریش میلاد است که لحظه انفجار، پایش را از مترو بیرون می‌گذارد و با چشم‌های خودش می‌بیند که ماشین‌ها چطور به هوا پرتاب می‌شوند. «من دیدم که آن ماشین پرت شد. دو موتور هم از ترس کنترلشان را از دست دادند و روی زمین کشیده شدند.»

هنوز یک دقیقه از انفجار نمی‌گذرد که آب همه‌جای خیابان را برمی‌دارد. «باور نمی‌کردم دارم می‌بینم که یک ماشین جلوی چشم‌هایم پرواز می‌کند. حتی به ذهنم نرسید که گوشی دربیاورم و فیلم بگیرم. یک دفعه یک نفر کوبید تخت سینه‌ام. یک مامور بود که داد می‌کشید و می‌گفت بروید، می‌خواهید یکی دیگر هم بزند؟» میلاد وقتی از پله برقی مترو پایین می‌رود، می‌فهمد که کفش‌هایش از سیل بعد از انفجار خیس شده و آب تا ورودی متروی تجریش هم رسیده است. مسافر‌ها روی پله‌های برقی به سمت پایین می‌دویدند و به دیگران خبر را می‌رساندند: «زدند.» بوی باروت پایین پله‌های برقی شدیدتر از ورودی به مشام می‌رسد و از سقف خروجی مترو به سمت شهرداری آب می‌چکد؛ آنقدر که دو زن تا زانو توی سیل فرو رفته می‌روند و دو مامور مترو کمک می‌کنند از آب بیرون بیایند. تا دقایقی بعد از انفجار، دیگر کسی از مسافران وارد شده به ایستگاه متروی تجریش، به سمت بالا نمی‌رود. حتی مسافران قطاری که تازه به ایستگاه تجریش رسیده بود هم به خط کهریزک می‌آیند و دوباره سوار قطار می‌شوند. میلاد می‌گوید: «من در فیلم متوجه شدم که به ماشین‌ها موشک خورده است. تا قبل از آن فکر می‌کردم که ماشین با یک انفجار از زیر، به هوا پرتاب شده و نمی‌دانستم چه چیزی آن را منفجر کرده است؟»

قصابی کنار چهارراه، مشرف به همان جایی است که موشک خورد و از آن حادثه فقط شیشه‌های طبقه بالایش آسیب دید. چند دقیقه بعد از اینکه بار گوشت را از نیسان خالی می‌کنند، صدای انفجار بلند می‌شود. یکی از صاحبان مغازه ۲۵ خرداد را با این کلمات به یاد می‌آورد، با تصویر شش-هفت ماشین از بین رفته و جنازه‌هایی که روی زمین افتاده بودند: «ما چهارپنج جنازه را دیدیم، از کسانی که داخل ماشین‌هایشان بودند. یکی اینجا افتاد و یکی هم آن جلوتر. بعد از یک ساعت به ما گفتند مغازه‌ها را ببندید و بروید. زخمی‌ها را همه انتقال دادند بیمارستان شهدا.»

صاحب مغازه می‌گوید آن روز مردم را نجات می‌داد، اما نتوانست سرنشین یکی از خودرو‌ها را نجات دهد؛ چون «رویش یک تکه آسفالت بزرگ افتاده بود.» نزدیک قصابی آنها یک موتور نصف شده روی زمین می‌افتد که راکبش به گوشه‌ای پرتاب شده بود. «بعد از اینکه موشک خورد یک دقیقه نشد که آب زد بالا و سیل به راه افتاد. آنهایی که در ماشین مانده بودند، با همین آب خفه شده بودند. یک ماشین هم پرس شده بود. موج انفجار چرخ یکی از ماشین‌ها را انداخت داخل حیاط بیمارستان. یکی دو روز آب نداشتیم و ۱۰ روز بعد مغازه را باز کردیم. همه بسته بودند، به کلی تعطیل بود. صحنه‌ای بود که آدم می‌دید روانی می‌شد. هشت سال جنگ بود ولی همه کاسبی می‌کردند، همه دکان‌ها باز بود. مردم کمک می‌کردند. من خودم جبهه بودم، اما هیچ صحنه‌ای را این طوری ندیده بودم، ندیده بودم که تهران تعطیل شود و مردم بروند. هیچ وقت این طور نبود که شبانه‌روز تهران را بزنند. هر زمان که می‌خواست هواپیما بیاید، آژیر می‌کشیدند و مردم می‌رفتند داخل پناهگاه، اما این بار هیچ چیز نبود.»

حالا همه شاهدان میدان قدس، پشت چشم‌هایشان تصویری از انفجار و مرگ دارند، همان روزی که «مردم داشتند خیلی عادی زندگی می‌کردند.»

منبع: هم میهن
ارسال نظر
قوانین ارسال نظر
لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «اقتصاد24» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.
خواندنی‌ها
خودرو
فناوری
آخرین اخبار

ادعای تازه و خبرساز فرانسه علیه ایران

ابراهیم شیخ معاون صنایع عمومی وزارت صمت کیست؟

بیانیه میرحسین موسوی درباره جنگ اخیر ایران و اسرائیل

افشای جزئیاتی تکان‌دهنده از همکاری محرمانه جولانی با امارات و آمریکا علیه لبنان

عکس/ علیرضا فغانی داور فینال جام جهانی شد

عکس/ زمان مناسب برای تعویض قطعات خودرو

فیلم/ واکنش شهاب حسینی و لاله مرزبان به تمسخر سریال آبان

مهاجران افغان می‌توانند دوباره به ایران برگردند؟

عکس/ حضور سردار قاآنی در مراسم یک فرمانده سپاه

فیلم/ حمله ایران به پایگاه آمریکا در قطر به کجا اصابت کرد؟

عکس/ ژست جالب نازنین بیاتی در پشت‌صحنه آخرین قسمت تاسیان

عکس/ سلفی همسر بهرام رادان و پسرش در آینه

فیلم/ علل گردوغبار در تهران مشخص شد

عکس/ باشگاه پرسپولیس با این تصویر هوادارانش را غافلگیر کرد

عکس های توجه‌برانگیز از سرلشکر موسوی در یک مراسم

اشاره معنادار علی لاریجانی به پیغام تازه آمریکا

عکس/ چشم‌انداز زیبا و متفاوت از شهر آمل ۱۳۵ سال پیش و دوران قاجار

عکس/ کشتی بخار ناصرالدین شاه ۱۲۰ سال پیش در مرداب انزلی

فیلم/ مصاحبه کاترین شکدم با بی‌بی‌سی وایرال شد

اینفوگرافی/ محبوب ترین برندها نزد مشتریان در جهان برای کدام کشورهاست؟

عکس/ ترامپ سوپرمن شد

فیلم/ ماجرای تماس تلفنی سردار سلامی به جبلی درباره حمله اسرائیل

عکس/ سنگ‌نگاره کال‌جنگال مرد اشکانی در نبرد با شیر

فیلم/ آمریکا هشدار سطح ۴ سفر به ایران صادر کرد

فیلم/ تانک‌های ارتش چین مقابل تنگه تایوان به‌صف شدند

عکس/ واکنش گنجی به ادعای کواکبیان درباره کاترین شکدم

شهادت ۳ نیروی پلیس در درگیری با اشرار در چابهار

عکسی جدید از میرحسین موسوی که دخترش منتشر کرد

آغاز واریز یارانه و مستمری تیر ۱۴۰۴

قیمت جدید نان اعلام شد

فیلم/ واکنش رسمی صداوسیما به ماجرای دیشب کواکبیان

مهلت ۶۰ روزه نتانیاهو به ایران برای برچیدن برنامه هسته‌ای!

بازگشت میلاد محمدی به پرسپولیس

عکس/ شرط عجیب و غریب یک داماد برای عروس خانم

زنجبیل چگونه بر فشار خون تأثیر می‌گذارد؟

کدام شهر‌های ایران در حوزه‌های صنایع دستی ثبت جهانی شدند؟

چرا رهگیری اف‌۳۵ توسط ایران مهم است؟

امنیت اقتصادی چگونه در جنگ ۱۲ روزه تضمین شد؟

فیلم/ بارش باران و جاری شدن روان‌آب در یزد

معرفی جنگنده اف-۱۵ ئی ایکس ایگل ۲

عکس/ پرسپولیس در ترکیه پا به توپ شد

تکلیف کاپیتان استقلال مشخص شد؟

ادعای نیویورک تایمز: ایران دیگر نطنز و فردو را بازسازی نمی‌کند!

عکس/ چهره جذاب ترلان پروانه در روز تولدش

امام جمعه تهران: غلط دیگری کنید، دو سوم دیگر تلاویو به جهنم می‌رود

تکذیب ادعا‌ها دربارهٔ کاترین شکدم در ایران

عکس/ اولین تصاویر از امحای سلاح توسط عناصر پ. ک. ک

بیشترین بازدهی صندوق‌های سرمایه گذاری بورس در هفته سوم تیر ۱۴۰۴ + اینفوگرافی

شرط ایران برای مذاکره با آمریکا اعلام شد

شوک ترکیه به کشورهای صادرکننده گاز