تاریخ انتشار: ۱۱:۰۷ - ۲۶ شهريور ۱۴۰۴
اقتصاد ۲۴ بررسی می‌کند؛

از «اثر رژلب» تا «اثر قهوه»؛ روایت شلوغی کافه‌ها و بوی کباب در پارک‌ها در دل بحران‌های اقتصادی/ چرا ایرانیان به لوکس‌های کوچک و جعلی پناه برده‌اند؟

جامعه‌ای که جوانانش و حتی رده میانسالانش هنوز سرپناهی برای زندگی یا امید به تغییر ندارند در شرایطی دست به ولخرجی‌های بیهوده می‌زند که هر بار، هر روز و با هر هزینه به خود یادآوری می‌کند که او بازنده این روند است چرا که امیدی به بهبود زندگی ندارد و این موضوع می‌تواند اثرات روانی اجتماعی و سیاسی سنگینی را با خود در پی داشته باشد. در واقع این همان نقطه‌ای است که اقتصاد در حال فریاد زدن درباره بحران است و در مقابل به نظر می‌رسد سیاستمداران گوش‌های خود را محکم بسته باشند. این گونه است که اگر در بحران کرونا اثر رژلب به اثر ریمل بدل شد، به نظر می‌رسد در ایران امروز شاید بتوان از اثر قهوه یا اثر کافه و حتی اثر لبوبو سخن گفت؛ جایگزینی‌های کوچک و شیرین، برای رؤیا‌های بزرگی که دیگر دست‌یافتنی نیستند و تبعات ویرانگری می‌تواند با خود در پی داشته باشد.

روایت مصرف در ایرانِ تورم زده

اقتصاد۲۴- میرا قربانی فر - عصر یک پنجشنبه معمولی در تهران؛ خیابان ولیعصر پر از رفت‌وآمد است. جلوی هر کافه‌ای چند نفر در انتظار صندلی ایستاده‌اند. کیلومتر‌ها آن سوتر در رشت، صف‌های طولانی جلوی قهوه‌فروشی‌های کوچک دیده می‌شود؛ جوانانی که فنجان قهوه‌ای داغ به دست گرفته‌اند و روی نیمکت‌های چوبی پیاده‌رو نشسته‌اند.

به سمت شرق ایران که برویم در مشهد، خانواده‌هایی در پارک‌ها بساط کباب و قلیان پهن کرده‌اند و در اصفهان، هر کوچه‌ تاریخی با کافه‌ای تازه بازشده پر شده است و شیراز در فلات ایران نیز جلوه‌ای دیگر از رشد قارچ گونه کافه و رستوران را نمایش می‌دهد.
این تصویر، برای بسیاری غافلگیرکننده است که چطور در کشوری که آمار رسمی از رکود شدید در بازار مسکن و خودرو، سقوط قدرت خرید و تورم ویرانگر حکایت دارد، کافه‌ها و رستوران‌های کوچک چنین پررونق‌اند؟

پرسشی که مدام در شبکه‌های اجتماعی طرح می‌شود، این است که چگونه مردم توامان از تورم و گرانی و بی پولی می‌گویند و جاده‌ها پر از خودرو است و رستوران‌ها و کافه‌ها این چنین شلوغ و پر از جمعیت.
کار چنان بالا گرفت که شخصیتی شاید دانشگاهی، چون بیژن عبدالکریمی، فیلسوف، فلسفه‌دان و دانشیار گروه فلسفه نیز در گفت‌وگویی با احمد زیدآبادی، به این موضوع اشاره کرد و همین شلوغی‌ها را نشانه‌ای از «وضع خوب مردم ایران» دانست.

به گزارش اقتصاد ۲۴، عبدالکریمی گفت کمتر ملتی در جهان را دیده که مثل ایرانی‌ها با چهار دست کیسه پر از میوه از بازار برگردند و پارک‌ها را بوی کباب بردارد.
سخنانی که به شدت واکنش برانگیز شد و بسیاری از جامعه شناسان و اقتصاددانان و حتی شهروندان را به واکنش واداشت. اما آیا واقعاً حرف این استاد دانشگاه درست بوده است و می‌توان شلوغی کافه‌ها و دود کباب در پارک‌ها را نشانه رفاه عمومی دانست؟ یا این‌که اینها نشانه‌ای دیگر از یک پدیده‌ شناخته‌شده در اقتصاد رفتاری است؛ پدیده‌ای که در ادبیات اقتصادی به آن «اثر رژلب» می‌گویند؛ نشانه‌ای از سرکوب تقاضای بزرگ و جانشینی آن با «لوکس‌های کوچک»!

حقیقت این است که اکنون و در وضعیت امروز ایران، از رکود بازار‌های کلیدی گرفته تا شلوغی کافه‌ها، مفهوم اقتصادی «اثر رژلب» شاید دقیق‌ترین تعریف برای وضعیت موجود باشد، چرا که حتی با معادل سازی با مفهوم این اثر در ایران امروز می‌توان از «اثر قهوه» یا «اثر کافه» سخن گفت.

اقتصاد ایران زیر سایه رکود و تورم

کافی است به اصلی‌ترین بخش‌های سرمایه گذاری و شاخص‌های کالا‌های اساسی یک خانواده در ایران امروز توجه کنیم تا عمق بحران را بیشتر درک کنیم. بازار مسکن در ایران اکنون دیگر سال‌هاست با ترکیبی از رکود معاملات و افزایش اسمی قیمت‌ها مواجه است. خرید خانه برای طبقه‌ متوسط و حتی طبقات بالاتر به رؤیایی دور بدل شده است.
آمار‌ها نشان می‌دهند حجم معاملات در تهران و شهر‌های بزرگ در سال ۱۴۰۳ و ابتدای ۱۴۰۴ به‌شدت کاهش یافته، در حالی‌که قیمت‌ها همچنان رو به بالا بوده‌اند. نتیجه آن‌که تقاضای واقعی تقریباً از بازار حذف شده است.

از سوی دیگر انتظار برای رسیدن مسکن در تهران برای خانه اولی‌ها به حدود یک قرن رسیده و هر شهروندی با نگاهی به بازارمسکن و قیمت‌ها این مساله را به خوبی درک می‌کند و عجیب نیست که به طور کامل از امکان رسیدن به سقفی برای خود ناامید شود.
از سوی دیگر بازار خودرو نیز وضعیتی مشابه دارد. به گزارش اقتصاد ۲۴، نوسان‌های شدید ارزی و سیاست‌های مقطعی دولت، بازار را بی‌رمق کرده است. خبر‌ها از کاهش شدید معاملات و رکودی طولانی حکایت دارند. در چنین شرایطی خرید خودرو برای بسیاری از خانوار‌ها ناممکن است و بازار بیشتر به بازی دلالان شبیه شده تا پاسخ‌گویی به نیاز واقعی.


بیشتر بخوانید: اثر اقتصادی رژ لب چیست و چگونه شاخصی برای بحران اقتصادی شد؟


در کنار رکود، تورم مزمن نیز فشار مضاعف وارد می‌کند. داده‌های رسمی نشان می‌دهد نرخ تورم نقطه‌به‌نقطه همچنان دورقمی و بالا است. قدرت خرید واقعی خانوار‌ها کاهش یافته و سهم خوراکی‌ها در سبد مصرفی خانوار کاهش یافته، در حالی که سهم هزینه مسکن به‌شدت بالا رفته است؛ این یعنی خانواده‌ها ناچارند از مصرف بسیاری از کالا‌ها و خدمات بگذرند و به شکلی حداقلی زندگی کنند.
این روند در بسیاری از بازار‌های سرمایه‌ای نیز از جمله طلا نیز قابل مشاهده است.

چنان که رئیس اتحادیه طلا و جواهر ایران نیز در مرداد ماه سال جاری با اشاره مستقیم به کاهش قدرت خرید مردم و رکود بازار گفت: در پی افزایش قیمت طلا و شرایط اقتصادی، تقاضا بین ۲۰ تا ۳۰ درصد کاهش یافت. همین موضوع باعث شد مردم به خرید نقره که قیمت پایین‌تری دارد، گرایش بیشتری پیدا کنند. بازار نقره اکنون شرایط بهتری نسبت به طلا دارد.
به گفته بذرافشان حالا دیگر عروس و داماد‌ها به جای خرید طلا، نقره و بدلیجات می‌خرند.
در واقع یکی از اصلی‌ترین خرید‌های تاریخی زوج‌های ایرانی که برای صد‌ها سال رواج داشت حالا دیگر برایشان ناممکن شده است و این روند تقریبا در تمامی بخش‌های سرمایه گذاری طبقه متوسط ایران دیده می‌شود.

شلوغی کافه‌ها و رستوران‌ها: رفاه یا جانشینی مصرف؟

حال در چنین شرایط عجیب و بحران اقتصادی ناگهان در تهران و بسیاری از کلان شهر‌ها و حتی شهر‌های کوچک ایران، امروز هزاران کافه می‌بینیم. چنان که بر اساس داده‌های صنفی، تنها در سال ۱۴۰۳ بیش از ۲۰ هزار کافه فقط در تهران فعال بوده‌اند و این عدد همچنان در حال افزایش است. در رشت، سرانه کافه به‌قدری بالاست که این شهر به پایتخت کافه‌نشینی ایران مشهور شده و در اصفهان، مشهد و شیراز نیز کافه‌ها هر روز بیشتر می‌شوند.

 شاید بسیاری نیز در این شرایط بار‌ها با صف خرید قهوه در برابر فروشگاه‌های خرید قهوه نیز مواجه شده‌اند. یعنی در حقیقت فقط کافه نیست، بلکه در بحرانی‌ترین دوران اقتصادی ایران شاهد رواج قهوه خوردن در میان ایرانیان نیز هستیم؛ اما واقعا چطور می‌توان این روند را در اقتصاد توضیح داد؟ در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

در چنین شرایطی بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه و پژوهشگر از این شلوغی‌ها تصویری خوش‌بینانه ساخت و او گفت در سفرهایش به اروپا، هند و آفریقا چنین تصویری ندیده و نتیجه گرفت مردم ایران در رفاه به‌سر می‌برند؛ مردمی که کیسه‌های پر از میوه به خانه می‌برند و در پارک‌ها کباب درست می‌کنند.

او در شرایطی این طور با خوش بینی شرایط را تحلیل کرد که داده‌های رسمی خلاف این تصویر را بیان می‌کنند. به گزارش اقتصاد ۲۴، شاخص‌های اقتصادی از کاهش قدرت خرید و کوچک‌شدن سفره خانوار در دو دهه اخیر حکایت دارند. بنابراین، برداشت عبدالکریمی بیشتر شبیه تفسیر روایی و خوش‌بینانه‌ای است که ریشه در واقعیت اقتصادی ندارد، اما می‌توان آن را در تِرم یک اثر اقتصادی جست‌و‌جو کرد؛ اثر رژلب!

اثر رژلب؛ یک شاخص اجتماعی و اقتصادی

اصطلاح Lipstick Effect یا «اثر رژلب» نخستین بار اوایل دهه ۲۰۰۰ توسط لئونارد لادر، مدیرعامل شرکت استی لودر، وارد ادبیات اقتصادی شد.

این مدیرعامل شرکت تولیدکننده محصولات آرایشی و بهداشتی در بحبوحه‌ رکود اقتصادی مشاهده کرده بود که در حالی‌که فروش بسیاری از کالا‌های لوکس و سرمایه‌ای کاهش یافته، فروش رژلب افزایش یافته است.

در واقع این ایده در سال ۲۰۰۸ رواج یافت؛ زمانی که لئونارد لودر اشاره کرد پس از حملات تروریستی ۲۰۰۱ فروش رژ لب شرکتش افزایش پیدا کرده است.

رژلب یک کالای لوکس کوچک است؛ و قیمتی پایین‌تر از جواهرات یا لباس‌های گران دارد، اما همچنان حس تجمل و زیبایی را منتقل می‌کند و در شرایطی که مصرف‌کننده توان خرید کالا‌های بزرگ را ندارد، به سمت چنین کالا‌هایی می‌رود تا بخشی از میل به «احساس رفاه» را جبران کند.

هرچند «اثر رژلب» همیشه و در همه کشور‌ها تکرار نمی‌شود، اما به‌عنوان یک الگوی روان‌شناسی مصرف بار‌ها مورد مطالعه قرار گرفته است. پژوهش‌ها نشان می‌دهد در دوره‌های رکود، تقاضا برای کالا‌های کوچک، اما لوکس افزایش می‌یابد یا دست‌کم ثابت می‌ماند.

از منظر اقتصاد اجتماعی نیز این رفتار نوعی تسکین روانی در بحران اقتصادی است؛ مصرف‌کننده به دنبال حفظ عزت‌نفس و احساس رفاه نسبی، از طریق خرید کالا‌هایی است که هم «نماد لوکس بودن» دارد و هم فشار مالی سنگینی ایجاد نمی‌کند.

رژ لب

دوران کرونا و تغییر اثر رژلب به ریمل

البته این روند می‌تواند بنا به جغرافیا و زمانه و موقعیت تغییر کند؛ چنان که در دوران همه‌گیری کرونا، فروش رژلب کاهش یافت، زیرا استفاده از ماسک آن را بی‌معنی کرده بود. اما هم‌زمان فروش لوازم آرایش چشم افزایش پیدا کرد. تحلیل‌گران در همان زمان از «اثر ریمل» یا «اثر چشم» سخن گفتند و این یعنی همان منطق جانشینی مصرف، اما با کالایی متفاوت.

اما همچنان در اقتصاد این روند به نام اثر اقتصادی رژلب شناخته می‌شود؛ دقیقا همان روندی که اکنون می‌توان در ایران مشاهده اش کرد.

ایران امروز در یکی از پیچیده‌ترین برهه‌های اقتصادی تاریخ معاصر خود قرار دارد. تورم مزمن، کاهش ارزش پول ملی، رشد بیکاری پنهان، و شکاف طبقاتی عمیق، تصویری تلخ از وضعیت معیشت مردم ترسیم می‌کند. آمار‌های رسمی نیز به سختی می‌توانند واقعیت را پنهان کنند. اکثریت جامعه به زیر خط فقر رانده شده‌اند، قدرت خرید طبقه متوسط عملاً فروپاشیده و حتی نیاز‌های اولیه بخش عظیمی از مردم در تأمین غذا، مسکن و خدمات درمانی با چالش جدی روبه‌روست. در چنین شرایطی است که اثر رژلب خود را نه لزوما در مصرف این کالای خاص که در سایر موارد به رخ می‌کشد.

ایران امروز؛ از «اثر رژلب» تا «اثر قهوه» و «اثر لبوبو»

به گزارش اقتصاد ۲۴، در ایران امروز، خانوار‌ها به دلیل ناتوانی در خرید خانه یا خودرو، به سمت هزینه‌هایی کوچک، اما دلپذیر می‌روند.
پس برای این جامعه بحران زده، قهوه‌نوشی در کافه‌ای کوچک، تجربه‌ای اجتماعی و نسبتا مقرون‌به‌صرفه است که می‌تواند جای خالی یک رؤیای بزرگ را پر کند.

همین الگو در شلوغی رستوران‌های مقرون‌به‌صرفه و سفر‌های کوتاه داخلی نیز دیده می‌شود. خانواده‌ها به‌جای تعطیلات خارجی یا سفر‌های پرهزینه، به شمال یا اصفهان می‌روند؛ به‌جای رستوران‌های لوکس، غذای اشتراکی در پارک‌ها یا سفره‌خانه‌های ارزان را انتخاب می‌کنند و از همه مهم‌تر با گذراندن وقت در یک کافه یا رستوران هر چند با معیار گران و بالاتر از اقتصادی؛ احساس زنده بودن و لوکس بودن می‌کنند؛ اما همه چیز باز برایشان جعلی است، چون آنان می‌دانند پس انداز پول برای خرید خانه یا ماشین دیگر اصلا برایشان ناممکن است پس دست به ولخرجی‌های بیهوده کوچک می‌زنند.

چنان که در هفته‌های اخیر نه فقط از متر و معیار شلوغی کافه‌ها که حتی بسیاری به خرید بیهوده عروسک لبولبو توسط ایرانیان نیز اشاره کرده‌اند. ارقام چند میلیاردی خرید این عروسک برای بسیاری تکان دهنده بوده، اما حتی این مدل خرید یک عروسک ترند شده در جهان را نیز بتوان بخشی از همان تلاش برای آویزان شدن طبقه متوسط شهری به امکان بقای ذهنی و نمایشی از هنوز لوکس بودن زندگی، تعبیر کرد.

عروسک لبوبو در چند ماهی که وارد بازار ایران شده، بیش از ۱ میلیون نسخه فروخته و اگر نسخه ۷۲۰ هزارتومانی این عروسک چینی را (به عنوان حداقل قیمت بازار برای مسترکوالیتی‌ها) در همین یک میلیون نسخه ضرب کنیم، به عدد ۷۲۰ میلیارد تومان برای فروش این عروسک در ایران می‌رسیم. رقمی که بنا بر گفته توزیع‌کنندگان این کالا در بازار تهران، تا پایان امسال فروشش ادامه خواهد داشت و نرخ حداقلی فروش این محصول در بازار ایران است.

اما آیا خرید یک عروسک ۷۰۰ هزار تومانی نشان از حال خوب یا رفاه ایرانیان دارد؟ آن هم در سرزمینی با حدود ۹۰ میلیون جمعیت؟

به نظر می‌رسد حتی این اصرار به خرید لبوبو و همراهی با یک ترند جهانی را نیز با توجه به وضعیت اسفبار شاخص‌های اقتصادی در ایران بتوان در همان روند اثر اقتصادی رژلب ارزیابی کرد؛ تلاش برای ادامه دادن روانی برای بقا حتی در همراهی با یک نوع از لوکس نمایی جعلی!


بیشتر بخوانید: زندگی قسطی ایرانیان و بدهکاران ابدی؛ رشد ۲۰۰ درصدی جامعه در دریافت وام‌های خرد


در این میان، اما آن چه در نگاه نخست نشانه نشاط اجتماعی به نظر می‌رسد، در تحلیل اقتصادی نشانه‌ای از جانشینی مصرف و ناامیدی از تغییرات اقتصادی بلندمدت‌تر و مهم‌تر در زندگی است.

مردم از خرید‌های بزرگ و سرمایه‌ای ناامید شده‌اند و به‌جای آن به «لوکس‌های کوچک» رو آورده‌اند. این نه از رفاه، بلکه از بی‌افقی اقتصادی خبر می‌دهد و برخلاف تصور بینندگان این صحنه‌ها حتی می‌تواند به طغیان اجتماعی ناشی از سرخوردگی‌های متوالی اقتصادی نیز منجر شود.

در حقیقت «اثر رژلب» به ما یادآوری می‌کند که الگوی مصرف در رکود تغییر می‌کند. شلوغی کافه‌های ایران امروز، همان‌قدر که در روایت عبدالکریمی می‌تواند نشانه‌ای از نشاط باشد، در واقع نشان‌دهنده فشار اقتصادی و جابه‌جایی ناخواسته مصرف و نمادی از ویرانی تمام عیار طبقه متوسط کشور نیز باشد.

جامعه‌ای که جوانانش و حتی رده میانسالانش هنوز سرپناهی برای زندگی یا امید به تغییر ندارند در شرایطی دست به ولخرجی‌های بیهوده می‌زند که هر بار، هر روز و با هر هزینه به خود یادآوری می‌کند که او بازنده این روند است چرا که امیدی به بهبود زندگی ندارد و این موضوع می‌تواند اثرات روانی اجتماعی و سیاسی سنگینی را با خود در پی داشته باشد.

در واقع این همان نقطه‌ای است که اقتصاد در حال فریاد زدن درباره بحران است و در مقابل به نظر می‌رسد سیاستمداران گوش‌های خود را محکم بسته باشند و ابدا قصد دیدن روند تدریجی یک فروپاشی روانی و اجتماعی را ندارند.

این گونه است که اگر در بحران کرونا اثر رژلب به اثر ریمل بدل شد، به نظر می‌رسد در ایران امروز شاید بتوان از اثر قهوه یا اثر کافه سخن گفت؛ جایگزینی کوچک و شیرین، برای رؤیا‌های بزرگی که دیگر دست‌یافتنی نیستند و تبعات ویرانگری می‌تواند با خود در پی داشته باشد.

ارسال نظر
قوانین ارسال نظر
لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «اقتصاد24» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.
خواندنی‌ها
خودرو
فناوری
آخرین اخبار