
اقتصاد۲۴- نوسانگیری در بورس به معنای خرید و فروش سهام در بازههای زمانی کوتاهمدت، بهمنظور بهرهبرداری از تغییرات قیمتی است. در حالی که سرمایهگذاری بلندمدت بر مبنای تحلیل بنیادین و انتظار برای رشد شرکتها در آینده است، نوسانگیران بر حرکتهای سریع قیمت تمرکز دارند. آنها سهمی را در زمانی که احتمال رشد کوتاهمدت دارد خریداری کرده و پس از چند روز یا حتی چند ساعت، آن را با سود میفروشند.
این روش، جذابیت زیادی برای معاملهگران پرریسک دارد، چرا که میتواند سودهای لحظهای و سریع ایجاد کند. اما در مقابل، خطر از دست دادن سرمایه نیز بالا است؛ چرا که هر حرکت خلاف پیشبینی میتواند به ضرر جدی منجر شود.
برای موفقیت در نوسانگیری، ابزار اصلی معاملهگران تحلیل تکنیکال است. نمودارهای قیمتی، شاخصها و الگوهای شمعی در این نوع معاملات جایگاه ویژهای دارند. نوسانگیران اغلب با استفاده از سطوح حمایت و مقاومت، حجم معاملات و اندیکاتورهایی مانند RSI یا MACD نقاط ورود و خروج خود را مشخص میکنند.
در این میان، سرعت تصمیمگیری اهمیت زیادی دارد. برخلاف سرمایهگذاری بلندمدت که صبر کلید موفقیت است، نوسانگیری به واکنش سریع در برابر تغییرات بازار نیاز دارد. به همین دلیل، معاملهگران حرفهای معمولاً با پلتفرمهای پیشرفته و اخبار لحظهای بازار کار میکنند.
یکی از عوامل تعیینکننده در موفقیت یا شکست نوسانگیران، مدیریت ریسک است. تعیین حد ضرر یا همان «Stop Loss» یکی از مهمترین اصولی است که هر معاملهگر باید رعایت کند. بدون آن، یک افت قیمت میتواند سودهای چندین معامله قبلی را از بین ببرد.
بیشتر بخوانید: صندوقهای سرمایهگذاری مشترک چیست؟
از سوی دیگر، باید توجه داشت که نوسانگیری با سرمایهای که برای زندگی روزمره نیاز است، اشتباه بزرگی است. معاملهگران حرفهای تنها بخشی از سرمایه مازاد خود را وارد این چرخه میکنند و بهخوبی میدانند که هر لحظه امکان زیان وجود دارد.
بازار بورس همیشه در یک مسیر صعودی حرکت نمیکند. نوسانگیران حرفهای در هر دو حالت صعودی و نزولی میتوانند کسب سود کنند. در بازارهای صعودی، خرید در کفهای قیمتی و فروش در نقاط اوج، استراتژی اصلی است. اما در بازار نزولی، گاهی استفاده از ابزارهایی مانند فروش استقراضی (Short Selling) یا معامله در نمادهایی با پتانسیل بازگشت موقت، راهکارهایی برای کسب سود محسوب میشود.
این انعطافپذیری باعث شده نوسانگیری برای برخی افراد حرفهای یک شغل تماموقت تلقی شود. هرچند باید یادآور شد که موفقیت در این مسیر نیازمند تجربه طولانی و قدرت کنترل هیجانات است.
بسیاری از تازهواردان بازار سرمایه تصور میکنند نوسانگیری و سرمایهگذاری تفاوت چندانی ندارند. در حالی که در واقع این دو رویکرد از اساس با یکدیگر متفاوت هستند. سرمایهگذاری بلندمدت بر اساس تحلیل بنیادی شرکتها و انتظار برای رشد ارزش آنها طی سالها انجام میشود. اما نوسانگیری تنها بر اساس حرکات کوتاهمدت قیمت استوار است.
به بیان دیگر، سرمایهگذار به آینده شرکت توجه دارد، اما نوسانگیر تنها به آینده نزدیک قیمت سهم چشم دوخته است. همین تفاوت بنیادی باعث میشود ریسک نوسانگیری بهمراتب بیشتر باشد.
نوسانگیری تنها به معاملهگران محدود نمیشود، بلکه اثرات گستردهای بر بازار نیز دارد. حضور فعال نوسانگیران میتواند نقدشوندگی بازار را افزایش دهد و فرصتهای بیشتری برای خریداران و فروشندگان ایجاد کند. اما از سوی دیگر، افزایش بیش از حد نوسانگیری میتواند به هیجانی شدن معاملات، شکلگیری حبابهای قیمتی و آسیب به سرمایهگذاران تازهکار منجر شود.
این موضوع بارها مورد توجه نهادهای ناظر بازار قرار گرفته است. در بسیاری از کشورها، مقرراتی برای کنترل فعالیتهای نوسانگیران وجود دارد تا تعادل بازار حفظ شود.
بهترین زمان برای نوسانگیری، زمانی است که بازار در حالت خنثی قرار دارد؛ جایی که قیمتها در یک محدوده مشخص بالا و پایین میشوند و پیشبینی حرکات آنها سادهتر است. در بازار صعودی معمولاً استراتژی خرید و نگهداری سود بیشتری میدهد و در بازار نزولی ریسک معاملات بسیار بالاست، اما در بازار خنثی با تشخیص سقف و کفهای قیمتی میتوان با خرید در پایینترین نقطه و فروش در بالاترین محدوده، سودهای کوتاهمدت و قابل توجهی به دست آورد.