
اقتصاد۲۴- آسوشیتدپرس در گزارشی به موتورسواری زنان در خیابانهای تهران پرداخت.موتورسواری زنان در خیابانهای تهران، جدیدترین نشانه از تغییرات اجتماعی ایران است" این تیتر گزارش خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس است.
بخشهایی از متن خبرگزاری آسوشیتدپرس از تهران این گونه است:
وقتی "مرات بهنام" برای اولین بار شجاعت کافی پیدا کرد تا با موتورسیکلت زرد رنگش از خیابانهای شلوغ پایتخت ایران به سمت کافیشاپ که اداره اش میکند، برود، ترافیک نگرانی اصلی او نبود.
در عوض، او خود را در برابر نگاههای ناپسند، توهینهای کلامی و حتی توقیف توسط پلیس به دلیل موتورسواری زنانه در تهران مقاوم کرد. موتورسواری زنان برای مدتها مورد انتقاد تندروها و روحانیون در ایران بود.
اما مرات ۳۸ ساله، خود را در خیابانها به میزان زیادی پذیرفته شده، یافت. این بخشی از تجدیدنظر گستردهتر زنان در مورد انتظارات اجتماعی است... این نشان دهنده یک تغییر است.
این همه چیز را شامل نمیشود به خصوص که سیاستمداران تندرو خواستار اجرای قوانین حجاب هستند.
مرات پس از رفتن به کافهاش به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت: «این برای من مسئلهی بزرگی بود.» «واقعاً نمیدانستم چطور باید این کار را انجام دهم. در ابتدا خیلی استرس داشتم، اما کمکم نحوه برخورد مردم با من و واکنشهایشان خیلی به من دلگرمی داد.»
دو چیز در گذشته مانع از رانندگی موتورسیکلت یا اسکوتر توسط زنان میشد. اول مقررات پلیس به طور خاص به این اشاره دارد که فقط «مردان» میتوانند گواهینامه موتورسیکلت دریافت کنند. این یک عبارت بسیار جنسیتی در فارسی است که به طور کلی از نظر دستوری زبانی و جنسیتی، خنثی است.
سرتیپ ابوالفضل موسوی پور رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی تهران، در گزارشی که توسط خبرگزاری نیمه رسمی ایسنا در ماه سپتامبر منتشر شد، گفت: «این موضوع تخلف نیست بلکه جرم است. همکاران من با این افراد برخورد خواهند کرد، زیرا هیچ یک از این زنان در حال حاضر گواهینامه رانندگی ندارند. ما نمیتوانیم خلاف قانون عمل کنیم.»
بیشتر بخوانید:افزایش زنان موتورسوار ایرانی بدون چاشنی قانون گذاری
سپس جنبه فرهنگی وجود دارد. در حالی که زنان اکنون میتوانند شغل، سمت سیاسی و گواهینامه خودرو داشته باشند.
در باورهای برخی از روحانیون و تندروها، زنی که سوار بر اسکوتر یا موتورسیکلت است، «تبرج» یا نمایش بیش از حد زیبایی خود است که در اسلام ممنوع است.
محمد سراج، نماینده تندرو مجلس، در ماه سپتامبر به خبرگزاری نیمهرسمی ایلنا گفت: «رعایت پوشش مناسب برای زنان هنگام موتورسواری بسیار مهم است. زنی که روی موتورسیکلت نشسته است نمیتواند لباس پوشیدهای را که از او انتظار میرود، حفظ کند، زیرا هر دو دستش درگیر هدایت وسیله نقلیه است و در معرض باد قرار دارد.»
برای بسیاری، ممنوعیت موتورسیکلت مستقیماً با واقعیت خیابانهای تهران که روزانه بیش از ۴ میلیون خودرو و ۴ میلیون موتورسیکلت دیگر در خیابانها تردد میکنند، در تضاد است.
برای دههها، زنانی با چادر مشکی سراسری را میشد دید که سوار بر موتورسیکلتهایی هستند که توسط مردان رانده میشوند.
زنان بیشتری ریسک کردند و با موتورسیکلتهای خود در تهران تردد میکنند... اگرچه هنوز درصد کمی از کل رفت و آمد وسایل نقلیه را تشکیل میدهند، اما حضور آنها در خیابانها رایجتر شده است.
مرات گفت: «اینجا هیچ بیانیه سیاسی یا برنامه اجتماعی وجود ندارد. فقط از آنجایی که محل کار من در مرکز شهر است و مجبور بودم هر روز از "ستارخان" (محله غرب تهران) رفت و آمد کنم، ترافیک و مسئله پارکینگ، به علاوه محدودیتهای منطقه ترافیکی مرا دیوانه میکرد.»
آسوشیتدپرس اضافه کرد:، اما برای دیگران، این یک مسئله سیاسی است. گمانهزنیهایی وجود دارد مبنی بر اینکه دولت رئیس جمهور اصلاحطلب، مسعود پزشکیان، که قبل از جنگ بر روی گشودگی به غرب مبارزه میکرد، ممکن است سعی کند مقررات را تغییر دهد تا به زنان اجازه دریافت گواهینامه رانندگی داده شود. اصلاحطلبان ... نیز خواستار این تغییر شدهاند.
زنان بیشتری ریسک کردند و با موتورسیکلتهای خود در تهران تردد میکنند... اگرچه هنوز درصد کمی از کل رفت و آمد وسایل نقلیه را تشکیل میدهند، اما حضور آنها در خیابانها رایجتر شده است.
مرات گفت: «اینجا هیچ بیانیه سیاسی یا برنامه اجتماعی وجود ندارد. فقط از آنجایی که محل کار من در مرکز شهر است و مجبور بودم هر روز از "ستارخان" (محله غرب تهران) رفت و آمد کنم، ترافیک و مسئله پارکینگ، به علاوه محدودیتهای منطقه ترافیکی مرا دیوانه میکرد.»
روزنامه شرق در ماه سپتامبر نوشت: «وقت آن رسیده که از دیوارهای نامرئی قضاوت فرهنگی و قوانین بوروکراتیک عبور کنیم. برای زنان، موتورسواری فقط راهی برای رفت و آمد نیست، بلکه نمادی از انتخاب، استقلال و حضور برابر در جامعه است.»
مرات میگوید موتورسواریاش اولین تعامل مثبتی را که با پلیس داشته، برایش رقم زده است.
او گفت: «برای اولین بار، یک افسر پلیس راهنمایی و رانندگی باعث شد احساس دلگرمی و امنیت بیشتری کنم. میتوانستم احساس کنم که نوعی حمایت وجود دارد. حتی مواقعی که به من هشدار میدادند، هشدارهای فنی، مانند محل پارک کردن، انجام ندادن کارهای خاص یا استفاده همیشه از کلاه ایمنی.»