
اقتصاد۲۴- در تاریخ اندیشه اقتصادی، نامهایی هستند که در لحظه شنیدنشان وزن علمیشان احساس میشود؛ اما نامهایی هم وجود دارند که با وجود سهم بزرگ و بیرقیبشان، کمتر از آنچه سزاوارند شناخته شدهاند. میتشا کالکی دقیقاً از همین دسته است؛ اقتصاددان لهستانی چپگرایی که بسیاری از ایدههای بنیادین اقتصاد کلان مدرن را پیش از انتشار کتاب معروف «نظریه عمومی» جان مینارد کینز صورتبندی کرد، اما شهرت جهانیاش هرگز همسنگ تأثیر نظریاش نبود. او یکی از برجستهترین اقتصاددانان قرن بیستم خوانده شده و برخی حتی او را «نماینده اصلی اقتصاد کلان مدرن» میدانند.
کالکی نمونهای استثنایی از ترکیب تحلیل مارکسیستی، مدلسازی ریاضی، دادهمحوری و نگاه اجتماعی؛ و همین تنوع فکری او را به چهرهای ماندگار در اقتصاد نئومارکسیستی و پساکینزی تبدیل کرد.
کالکی در ۲۲ ژوئن ۱۸۹۹ در شهر صنعتی ووچ به دنیا آمد؛ شهری مملو از کارگران محروم و کارخانههای پرهیاهو که بعدها نقش مهمی در شکلگیری دیدگاه اقتصادی و طبقاتی او بازی کرد. اطلاعات زیادی از دوران کودکیاش باقی نمانده، چون بخش عمدهای از اسناد خانوادگیاش در جریان اشغال نازیها نابود شد.
او ابتدا مهندسی عمران خواند و در همان سالهای اولیه، توان ریاضی و استعدادش به اندازهای بود که یک مسئله هندسی دشوار درباره تعمیم قضیه پاسکال را حل و رسمی کرد. اما مشکلات مالی خانواده، او را از ادامه تحصیل بازداشت و به سمت کارهای حسابداری و تحلیل داده سوق داد. همین تجربههای پراکنده شغلی بود که بعدها به ابزار اصلی او یعنی تحلیل آماری و شواهد تجربی در اقتصاد تبدیل شد.
در دهه ۱۹۲۰ بهطور غیررسمی به اقتصاد علاقهمند شد و آثار «غیراورتودوکسی» اقتصاددانانی مانند توگان-بارانوسکی و روزا لوکزامبورگ را مطالعه کرد؛ آثار و ایدههایی که بعدها در تحلیلهای او درباره سرمایهداری و ظرفیت رشد به روشنی دیده شدند.
نقطه عطف اولیه زندگی او استخدام در مؤسسه تحقیقات چرخهها و قیمتها در ورشو بود؛ جایی که بهخاطر مهارتش در داده و آمار، بهسرعت جایگاهی مهم یافت. در همین دوره نخستین مقاله بنیادی خود درباره کاهش دستمزد و رکود اقتصادی را با نام مستعار منتشر کرد.
اما اثر کلیدی او، مقاله «تلاشی در نظریه چرخه تجارت» (۱۹۳۳) بود. این نوشته درواقع شکل خام همان ایدههایی است که سه سال بعد کینز در «نظریه عمومی» مطرح کرد و انقلاب اقتصادی قرن بیستم را رقم زد. اقتصاددانانی، چون لاورنس کلاین و جوان رابینسون معتقد بودند ساختار تحلیلی کالکی حتی «کاملتر» از روایت کینز بوده است.
او در کمبریج و لندن با اقتصاددانان برجستهای، چون ریچارد کان، خوان روبینسون و پیر اسرافا دوستی عمیقی پیدا کرد. کالکی و کینز یکبار ملاقات کردند؛ دیداری که به گفته روبینسون «با ادب، تحسین متقابل و سکوت نجیبانه کالکی درباره اولویت چاپ ایدهها همراه بود».
کالکی هرگز ادعای تقدم نکرد، اگرچه تقریباً همه اقتصاددانانی که آثار اولیه او را خوانده بودند، میدانستند بسیاری از نتایج کلیدی اقتصاد کینزی پیشتر از سوی او فرموله شده بود.
یکی از مهمترین جنبههای اندیشه او، ترکیب اقتصاد کلان با تحلیل قدرت سیاسی بود. در مقالهای مشهور، او پیشبینی کرد که سیاست اشتغال کامل با مقاومت طبقه سرمایهدار روبهرو میشود؛ زیرا افزایش قدرت چانهزنی کارگران، موقعیت اجتماعی نخبگان اقتصادی را تهدید میکند.
بیشتر بخوانید: آلن آنتهوون کیست؟/ اقتصاددانی که ساختار سیاستگذاری سلامت آمریکا را دگرگون کرد
این تحلیل بهحدی پیشرو بود که اقتصاددانان بعدی آن را «از پیشبینانهترین متون اقتصادی قرن» دانستند؛ متنی که نگارش آن سالها قبل از اجرای برنامههای اشتغال کامل پس از جنگ جهانی دوم انجام شده بود.
در آغاز دهه ۴۰ میلادی، کالکی برای دولت بریتانیا کار میکرد و تحلیلهای آماری مهمی درباره مدیریت اقتصاد جنگ، جیرهبندی و کنترل تورم نوشت. بسیاری از سیاستهای اقتصادی دولت بریتانیا در جنگ، عملاً برگرفته از پیشنهادهای او بود.
پس از جنگ، او به سازمان ملل متحد پیوست و بهعنوان معاون دپارتمان اقتصادی سازمان ملل گزارشهای کلیدی «وضعیت اقتصاد جهانی» را نوشت. اما فشارهای سیاسی دوره مککارتیسم او را هدف قرار داد. بهعنوان «اقتصاددان چپگرا» مورد سوءظن قرار گرفت و نهایتاً استعفا داد؛ ماجرایی که باعث شد در آمریکا نتواند جایگاه دانشگاهی مهمی بیابد، هرچند بر نسل پساکینزیها تأثیر زیادی گذاشت.
کالکی در ۱۹۵۵ به لهستان بازگشت. امید داشت بتواند در ساخت نظامی اقتصادی کارآمد و انسانیتر کمک کند. او مشاور دفتر نخستوزیر شد و سپس ریاست کمیسیون برنامهریزی چشمانداز را به عهده گرفت. برنامه او برای توسعه اقتصادی ۱۹۶۱ تا ۱۹۷۵ براساس نظریه رشد خودش تدوین شده بود، اما بهدلیل فضای سیاستزدگی حاکم، طرحش کنار گذاشته شد.
در سالهای بعد بیشتر به تدریس و پژوهش مشغول شد و عضو آکادمی علوم لهستان بود. اما با شروع خفقان سیاسی دهه ۶۰، فضای کاریاش محدودتر شد و در نهایت پس از حوادث ۱۹۶۸ فعالیتش بسیار کاهش یافت.
کالکی از نخستین اقتصاددانانی بود که مدلسازی ریاضی را وارد اقتصاد کلان کرد؛ آمار و دادههای تجربی را پایه تحلیل اقتصادی قرار داد؛ نظریه چرخه تجاری را با ساختار طبقاتی تلفیق کرد و نخستین روایت مدون از اثرات سیاسی سیاستهای اقتصادی را ارایه داد. او در حوزههایی مانند چرخه تجاری، رشد، اشتغال کامل، توزیع درآمد، اقتصاد اولیگوپولی، تورم، ربح، مالیه و توسعه نظریههایی نوشت که هنوز در مکتبهای پساکینزی و نئومارکسیستی تدریس میشود.
کالکی در ۱۹۷۰ نامزد دریافت جایزه نوبل اقتصاد شد، اما چند ماه پیش از اعلام نتایج درگذشت؛ بدون آنکه جایزهای دریافت کند، اما با میراثی که سنگ بنای بسیاری از تحلیلهای اقتصادی معاصر است.