
اقتصاد۲۴- اعلام موفقیت اولیه عملیات بارورسازی ابرها در چهار منطقه کشور، از جمله حوضه آبریز دریاچه ارومیه، بار دیگر بحث درباره این فناوری را به صدر اخبار بازگردانده است؛ فناوریای که همیشه موافقان و مخالفان سرسخت داشته و حالا در میانه یکی از سختترین دورههای خشکسالی، بیش از همیشه مورد توجه افکار عمومی قرار گرفته است.
محمدمهدی جوادیانزاده، رئیس سازمان توسعه و بهرهبرداری فناوریهای نوین آبهای جوی، میگوید ۷ پرواز از ۱۰ پرواز بارورسازی امسال در منطقه ارومیه انجام شده و «شواهد اولیه» موفقیت عملیات را تأیید میکند. اما اینکه این موفقیت واقعاً چه اندازه بر افزایش بارش اثر گذاشته و آیا این تغییر میتواند مسیر بحران آب ایران را عوض کند، سوالی است که باید با نگاهی فراتر از هیجان اولیه بررسی شود.
ایران سالهاست با کمبود بارش، کاهش ذخایر استراتژیک آب و فرونشست گسترده زمین مواجه است. بسیاری از رودخانهها فصلی شدهاند، دریاچهها خشک شده و دشتها به مرحله «فروپاشی» رسیدهاند. در چنین شرایطی هر خبر کوچک از افزایش بارندگی با استقبال عمومی روبهرو میشود؛ بهویژه وقتی صحبت از فناوری هوایی و «بارشسازی» باشد؛ چیزی که تصور عمومی را به سمت «نجات از آسمان» میبرد.
اما واقعیت این است که بخش بزرگی از بحران آب ایران، ماهیتی ساختاری دارد و به نحوه مدیریت منابع برمیگردد؛ از توسعه ناپایدار کشاورزی گرفته تا سدسازیهای گسترده و برداشتهای بیرویه از سفرههای زیرزمینی.
در چنین شرایطی بارورسازی ابرها تنها میتواند «یک کمک محدود» باشد، نه یک راهحل کامل.
فناوری بارورسازی ابرها نخستینبار دههها قبل در کشورهای خشک توسعه یافت و امروز در چین، امارات، آمریکا و استرالیا به کار گرفته میشود. اصل کار ساده است: تزریق مواد هستهساز مثل یدید نقره به قلب ابرهایی که قابلیت بارش دارند. نتیجه؟ افزایش احتمالی بارندگی در بازهای محدود.
تمام پژوهشهای معتبر جهانی یک نکته را تأیید میکنند و آن اینکه بارورسازی در بهترین حالت، ۵ تا ۱۵ درصد بارش را افزایش میدهد.
این یعنی اگر ابر نباشد، اگر رطوبت کافی وجود نداشته باشد، یا اگر ساختار ابرها مناسب نباشد، بارورسازی در عمل «بیاثر» خواهد بود. ایران در بسیاری از سالها با همین مشکل روبهروست؛ کمبود ابرهای بارانزا.
با این حال، عملیات اخیر در شمالغرب، بهخصوص در حوضه ارومیه، از نگاه متخصصان میتواند تأثیر مقطعی، اما مثبت داشته باشد؛ بهویژه برای احیای حقابه این دریاچه که بهطور خطرناکی کاهش یافته است.
بارورسازی ابرها شبیه یک مسکن قوی است؛ درد را لحظهای کمتر میکند، اما بیماری را درمان نمیکند.
تا زمانی که ۸۹ درصد آب کشور در کشاورزی مصرف میشود، تا زمانی که چاههای غیرمجاز بسته نمیشوند، تا زمانی که الگوی کشت اصلاح نمیشود، و تا زمانی که پساب شهری و صنعتی بازچرخانی نمیشود، هیچ بارشی—بارشی که با تکنولوژی ایجاد شده—بحران را برطرف نخواهد کرد.
بارش سازی میتواند برای مناطق خاص مثل ارومیه، یزد، کرمان و بخشهایی از خراسان یک کمک مهم باشد. اما تصور اینکه ایران با «هواپیما و یدید نقره» از بحران خارج شود، دور از واقعیت علمی است.
برخلاف برخی حوزهها، ایران در بارورسازی ابرها طی سالهای گذشته توانسته بخش زیادی از دانش فنی و تجهیزات را بومی کند؛ از طراحی و تجهیز هواپیماهای پرواز تا تهیه مواد موردنیاز در داخل. این مزیت باعث شده ایران نسبت به بسیاری از کشورهای منطقه، توان عملیاتی بهتری داشته باشد.
اما متخصصان بارها هشدار دادهاند که توان فنی بدون سیاستگذاری درست، نتیجهای پایدار ندارد. عملیات بارورسازی باید در کنار پروژههای مدیریت مصرف، اصلاح الگوی کشت و احیای آبخوانها تعریف شود تا اثر آن پایدار باشد.
راهحل واقعی چیست؟ ترکیب آسمان و زمین
هیچ فناوری بهتنهایی نمیتواند بحران آب ایران را حل کند. راهحل پایدار، ترکیب پنج سیاست کلیدی است؛ اصلاح بهرهوری کشاورزی و کاهش مصرف آب، بازچرخانی فاضلاب و استفاده از پساب، کنترل برداشت از چاهها و احیای سفرهها، توسعه فناوریهای هوشمند مدیریت آب و در کنار همه اینها، بارورسازی ابرها بهعنوان مکمل نه جایگزین.
عملیات جدید بارورسازی شاید خبر خوشی برای مردم باشد؛ بهویژه آنکه بخشی از افزایش بارشها در مناطقی مانند ارومیه میتواند نقش مهمی در مدیریت منابع آب ایفا کند.
اما راهحل نهایی بحران، نه در آسمان که روی زمین و در تصمیمهای دشوار اقتصادی، مدیریتی و زیستمحیطی است.
بارورسازی ابرها اگر در کنار اصلاحات اساسی قرار گیرد، میتواند بخشی از «پازل نجات آب ایران» باشد.
اما اگر بهتنهایی و بهعنوان «راه نجات» تبلیغ شود، نتیجهاش تنها اتلاف منابع و تعمیق بحران خواهد بود.