تا تاریخ ۲۲ آذر ۳ میلیارد و ۲۱۰ میلیون متر مکعب آب وارد سدهای کشور شده است. این رقم در مقایسه با ۴ میلیارد و ۶۳۰ میلیون متر مکعب ورودی در مدت مشابه سال گذشته، کاهشی ۳۱ درصدی را نشان میدهد.
عملیات بارورسازی ابرها در ایران با هدف افزایش بارش در مناطق بحرانی انجام شد و شواهد اولیه موفقیت آن را نشان میدهد. با این حال کارشناسان تاکید دارند این اقدام تنها راهکار مقابله با بحران آب نیست و نیازمند ترکیبی از مدیریت مصرف، ذخیرهسازی و نوسازی زیرساختهای آبی است.
خشکسالی و کمآمد باران دو موضوعی است که آن را به کاهش ورودی سدها نسبت میدهند؛ دو دلیلی که به زعم برخی مسئولین سبب شده ورودی سدهای تهران به کمترین حد خود برسند.
استاد پژوهشکده بینالمللی زلزلهشناسی میگوید: از سال ۱۳۵۰ تا ۱۴۰۴ اضافه برداشت تجمعی در استان تهران به حدود ۶ میلیارد متر مکعب رسیده و در استان البرز حدود ۲ میلیارد متر مکعب از آب سفرههای زیرزمینی اضافه برداشت شده است.
لورا پادیسون نوشت: کمبود آب محدود به تهران نیست. از آغاز فصل بارشها، تقریبا ۲۰ استان ایران شاهد قطرهای باران نبودهاند و حدود ۱۰ درصد از سدهای کشور خشک شدهاند.
از پکن تا تهران؛ تجربهای که میتوانست بحران ایران را تغییر دهد/ سهگانه بحران: آب، فرونشست و آلودگی هوا/ «اگر همه آب خلیجفارس را هم به تهران بیاورید، اتفاقی نمیافتد»
ویدیویی ساختهشده با هوش مصنوعی منتشر شده که وضعیت رودخانهها و دریاچههای بزرگ ایران را در گذر زمان به تصویر میکشد؛ تصاویری که روند خشکشدن و تغییرات دردناک منابع آبی کشور را بهطور ملموس نشان میدهد.
ویدئویی از بزرگراه آزادگان تهران نشان میدهد که روزانه هزاران لیتر آب بدون استفاده هدر میرود؛ صحنهای که بار دیگر ضرورت مدیریت منابع و رسیدگی فوری به زیرساختهای شهری را یادآور میشود.
سد لتیان، یکی از منابع اصلی تأمین آب آشامیدنی تهران، این روزها با کاهش شدید ذخیره آب روبهروست؛ شرایطی که میتواند زنگ خطر جدی برای مدیریت منابع آبی پایتخت باشد.
تامین آب در مناطق مختلف کشورمان با چالش تراز منفی روبهرو شده است. متاسفانه این تراز منفی بخصوص در زمستان پیش رو افزایش چشمگیری خواهد یافت. بگونهای که با عدم بارش باران کافی با تشدید کاهش تولید آب با تراز منفی بیشتری در زمستان مواجهه خواهیم بود. این در حالی است که کمبود آب در آینده بالطبع، با کسری بودجه دولت و عدم سرمایه گذاری مناسب در حد بحرانی تشدید خواهد شد
پنج خطای فاجعهبار در سیاستگذاری آبی، کشور را به مرز بیآبی رسانده است. از سدسازیهای بیمحابا و چاههای غیرمجاز تا کشاورزی ناکارآمد و بیاعتنایی سیستماتیک به علم ایران را درگیر یکی از بزرگترین بحرانهای تاریخ خود کرده است
«تصاویر ماهوارهای تازه از دریاچه ارومیه، فاجعهای زیستمحیطی را به نمایش گذاشتهاند؛ پهنهای که روزگاری بزرگترین دریاچه داخلی ایران بود، امروز به بیابانی خشک و بیآب بدل شده است.»
خشکسالی در خاورمیانه، تنها ناشی از سوءمدیریت، بالا بودن جمعیت و ... نیست؛ بلکه اقلیم خشک این منطقه، عامل اصلیِ وضعیت همیشگی و مزمن کمآبی در آن بهحساب میآید.
آب در ایران دیگر یک هشدار نیست، واقعیت جلوی چشم ماست. دشتها ترک خورده، چشمهها و دریاچهها خشک شده و سفرههای زیرزمینی بیوقفه خالی میشوند. به نظرم بیشترین سهم این بحران، نه تغییرات اقلیمی، بلکه سیاستهای ناپایدار کشاورزی، سدسازی بیرویه و مصرف بیرویه آب است.
در تعدادی از مناطق و استانهای پرآب کشور که سدهای زیادی در آنها احداث شده است بعلت عدم تزریق معمولی یا مکانیزه به تالاب ها، دریاچهها و محیط زیست مشکلات زیست محیطی از جمله بروز کانونهای گرد و غبار و فرسایش خاک بروز کرده است.
مدیر سد لتیان با هشدار نسبت به کاهش ذخیره آب این سد از ۷ میلیون به ۶.۳ میلیون متر مکعب، از مردم خواست با صرفهجویی در مصرف، برای جبران کمبود آب و مدیریت بهتر منابع آبی همکاری کنند.
تصاویر تازه منتشرشده از دریاچه ارومیه، وضعیت نامطلوب و کاهش چشمگیر آب این پهنه آبی را نشان میدهد؛ نشانهای نگرانکننده از ادامه بحران زیستمحیطی که سالهاست این دریاچه و مناطق پیرامونی آن را درگیر کرده است.