
اقتصاد۲۴ ـ شبکههای انتقال ارز دیجیتال در واقع همان بسترهایی هستند که تراکنشهای مربوط به داراییهای دیجیتال روی آنها انجام میشود. هر ارز دیجیتال برای جابهجایی، نیازمند یک شبکه بلاکچینی است که امنیت تراکنشها، سرعت انتقال، کارمزدها و حتی نحوه تأیید معاملات را تعیین میکند. اگرچه از نگاه بسیاری از کاربران تازهکار، انتقال ارز دیجیتال فقط وارد کردن آدرس کیف پول و زدن دکمه Send است، اما پشت این عملیات ساده، سازوکاری دقیق و پیچیده وجود دارد که شبکه انتقال آن را مشخص میکند. انتخاب اشتباه شبکه، مثلاً ارسال تتر روی شبکهای که کیف پول مقصد از آن پشتیبانی نمیکند، میتواند باعث از دست رفتن دارایی شود؛ به همین دلیل شناخت شبکهها و تفاوتهایشان اهمیت بسیار زیادی دارد.
شبکههای بلاکچینی مانند ستون فقرات دنیای رمزارزها عمل میکنند. هر تراکنش در یک شبکه مشخص ثبت، تأیید و در دفتر کل توزیعشده ذخیره میشود. بلاکچینها هر کدام قوانین خاص خود را دارند: بعضی از آنها سرعت بالاتری دارند، برخی کارمزد کمتر، برخی امنیت بالاتر و برخی امکان اجرای قرارداد هوشمند ارائه میدهند. این تفاوتها باعث شده انتقال یک ارز مانند تتر یا اتریوم روی شبکههای مختلف تجربهای کاملاً متفاوت ایجاد کند.
برای مثال، انتقال تتر روی شبکه ERC-۲۰ (اتریوم) معمولاً با کارمزد بالا و سرعت متوسط همراه است، اما همین تتر روی شبکه TRC-۲۰ (ترون) بسیار سریعتر و کمهزینهتر منتقل میشود. دلیل این تفاوت، ساختار رزرو منابع، الگوریتم اجماع و ظرفیت پردازش تراکنشها در هر شبکه است.
در دنیای کریپتو، شبکههای زیادی وجود دارند، اما چند مورد از همه شناختهشدهترند و بیشتر صرافیها و کیف پولها از آنها پشتیبانی میکنند. یکی از اصلیترین شبکهها، شبکه اتریوم (ERC-۲۰) است که بسیاری از توکنها روی آن ساخته میشوند. این شبکه امنیت بسیار بالا و قابلیت اجرای قراردادهای هوشمند دارد، اما کارمزد آن بهویژه در زمان شلوغی شبکه زیاد میشود.
در مقابل، شبکه بایننس اسمارت چین (BEP-۲۰) سرعت بالاتر و کارمزد بسیار پایینتری ارائه میدهد و برای کاربران تریدر مناسبتر است. این شبکه بهخاطر پیوند با اکوسیستم بایننس، محبوبیت زیادی دارد و بسیاری از کاربران ترجیح میدهند انتقال رمزارزهایشان را با BEP-۲۰ انجام دهند.
یکی از پرکاربردترین شبکهها نیز شبکه ترون (TRC-۲۰) است. این شبکه بهخصوص برای انتقال تتر بهصرفه است و سرعت بالایی دارد. بسیاری از کاربران ایرانی به دلیل هزینههای کم، از TRC-۲۰ برای ارسال و دریافت داراییها استفاده میکنند.
در کنار اینها، شبکههای دیگری مانند بیتکوین، لایتکوین، سولانا، آوالانچ و پالیگان نیز در انتقال داراییها نقش دارند که هریک ویژگیهای فنی و کاربردی متفاوتی ارائه میدهند.
هر شبکه بلاکچین با توجه به معماری خود عملکرد متفاوتی در سه حوزه اصلی دارد: سرعت، امنیت و هزینه.
بیشتر بخوانید: اتمیک سواپ یا مبادله اتمی چیست؟
در شبکههای سنتی مانند بیتکوین، امنیت در اولویت قرار دارد؛ بنابراین زمان تأیید تراکنشها کمی طولانیتر است و کارمزد نیز بسته به شلوغی شبکه تغییر میکند. در شبکه اتریوم نیز با وجود حرکت به سمت ساختارهای مقیاسپذیرتر مانند لایه دوم، همچنان شلوغی شبکه میتواند کارمزد انتقال را بالا ببرد.
در مقابل، شبکههایی مثل ترون یا بایننس اسمارت چین با استفاده از روشهای اجماع متفاوت و طراحی سبکتر، سرعت بالاتر و کارمزدهای بسیار کمتری ارائه میدهند. اما برخی منتقدان معتقدند این سرعت بیشتر با کاهش میزان غیرمتمرکز بودن همراه است.
این تفاوتها باعث شده هر کاربر بر اساس نیاز خود شبکه مناسب را انتخاب کند؛ مثلاً کسی که انتقال یک معامله کوچک و فوری دارد، احتمالاً TRC-۲۰ یا BEP-۲۰ را انتخاب میکند، اما برای استفاده از اپلیکیشنهای غیرمتمرکز، شبکه اتریوم یا پالیگان مناسبتر است.
یکی از مهمترین دغدغههای کاربران کریپتو، از دست رفتن دارایی به علت انتخاب شبکه اشتباه است. هنگام انتقال ارز، هم کیف پول مبدا و هم مقصد باید از یک شبکه یکسان پشتیبانی کنند.
اگر کاربری تتر را روی شبکه ERC-۲۰ به آدرسی بفرستد که فقط TRC-۲۰ را پشتیبانی میکند، تراکنش از دید بلاکچین معتبر است، اما کیف پول مقصد توانایی نمایش یا بازیابی آن را ندارد. این اشتباه میتواند ضرر جبرانناپذیری به همراه داشته باشد.
از این رو صرافیها معمولاً هنگام برداشت، شبکههای پشتیبانیشده را اعلام میکنند و حتی بابت انتخاب شبکه اشتباه هشدار میدهند. کاربر باید همیشه چند نکته ساده، اما مهم را چک کند:
آدرس کیف پول مقصد، نوع شبکه، ارز قابل انتقال روی آن شبکه، و کارمزد. این موارد در ظاهر سادهاند، اما برای محافظت از دارایی دیجیتال ضروری هستند.
در سالهای اخیر، با افزایش کاربران و تراکنشها، شبکههای لایه دوم مانند پالیگان، آربیتروم و آپتیمیزم به وجود آمدهاند که هدفشان افزایش سرعت و کاهش کارمزد در شبکههایی مثل اتریوم است.
این شبکهها تراکنشها را خارج از زنجیره اصلی پردازش کرده و سپس نتیجه نهایی را روی شبکه اصلی ثبت میکنند. نتیجه این معماری، بهبود چشمگیر تجربه کاربری و کاهش هزینههاست.
کاربران برای انتقال ارز روی این شبکهها باید از کیف پولهایی استفاده کنند که از لایه دوم پشتیبانی میکنند. هرچند هنوز بسیاری از صرافیها شبکههای لایه دوم را بهطور کامل پشتیبانی نمیکنند، اما آینده انتقال رمزارز بهطور قطع با همین شبکههای سریعتر و ارزانتر گره خورده است.