
اقتصاد۲۴- محمد آیتی: آلودگی هوا یکی از چالشهای روزافزون کلانشهرهای ایران است که پیامدهای جدی برای سلامت عمومی، اقتصاد ملی و ثبات محیطی گذاشته است. گسترش شهرنشینی، افزایش حجم ترافیک، فعالیتهای صنعتی نامتعادل و محدودیتهای زیرساختی، ترکیبی خطرناک را شکل دادهاند. با این حال، دستیابی به راهحلهایی پایدار نه تنها ممکن، بلکه ضروری است. این گزارش با رویکردی مستند، به سراغ راهکارهایی میرود که بر اساس شواهد علمی و تجربیات موفق جهانی طراحی شدهاند و قابل اجرا در شرایط خاص ایران هستند.
آلودگی هوا در کلانشهرها از تلاقی چندین عامل ساختاری و رفتاری نشأت میگیرد. بخش عمدهای از ذرات معلق و گازهای سمی از احتراق ناقص سوخت در خودروهای فرسوده و ناسالم تأمین میشود که همچنان سهم قابل توجهی از ناوگان حملونقل شهری را تشکیل میدهند. فعالیتهای صنعتی بدون نظارت دقیق بر فناوریهای کنترل انتشار و استفاده از سوختهای کمکیفیت، بهویژه در حاشیهنشینیهای شهری، بار دیگری به بار آلایندهها میافزاید.
ساختار جغرافیایی برخی شهرهای ایران، مانند کلانشهرهای محصور در دامنههای کوهستانی، شرایط معکوسشدگی دما را تشدید کرده و امکان توزیع عمودی آلایندهها را محدود میسازد. همچنین، مدیریت ناکارآمد پسماند شهری، سوزاندن زباله در حاشیه شهرها و فعالیتهای ساختمانی بدون رعایت استانداردهای محیطی، منابع ثانویهای جدی از ذرات ریز و گازهای خطرناک محسوب میشوند. این ریشهها نه تنها فنی و فنآورانه، بلکه مرتبط با سیاستگذاری، برنامهریزی بلندمدت شهری و فرهنگ عمومی مصرف هستند.
خودروها، بهویژه دستگاههای فرسوده و با استانداردهای موتور پایین، بیش از هر منبع دیگری به انتشار ذرات معلق، اکسیدهای نیتروژن و هیدروکربنهای نسوخته در فضای شهری میافزایند. در بسیاری از کلانشهرهای ایران، بیش از شصت درصد از ذرات PM۲.۵ و PM۱۰ بهطور مستقیم یا غیرمستقیم از بخش حملونقل سرچشمه میگیرد.
ترافیک سنگین، توقف طولانیمدت در تقاطعها و استفاده از سوختهای با کیفیت پایین، دایره معیوبی را ترسیم میکند که فشار آن نهتنها بر محیطزیست، بلکه بر سیستمهای سلامت و بهرهوری اقتصادی نیز تأثیر مستقیم دارد. این بخش، علاوه بر مسئولیت عمده در تولید گازهای گلخانهای، زمینه را برای رخدادهای ناگهانی آلودگی هوا در روزهای ساکن و معکوسگرمایی فراهم میآورد. بدون بازنگری ساختاری در سیاستهای حملونقل شهری، هرگونه اقدام پراکنده در کاهش آلایندهها نمیتواند پایدار بماند.
پیشرفتهای اخیر در حوزه فناوری، ابزارهای قدرتمندی را برای مقابله با آلودگی هوا در دسترس شهرهای بزرگ قرار داده است. سامانههای نظارت هوشمند مبتنی بر حسگرهای پراکنده، امکان ردیابی لحظهای غلظت آلایندهها را فراهم میکنند و اطلاعاتی دقیق برای تصمیمگیریهای بهموقع فراهم میآورند.
فیلترهای نانوالیاف و سیستمهای فتوکاتالیستی روی سطوح ساختمانها و دیوارهای صوتی، قادرند ذرات معلق و ترکیبات آلی فرار را در تماس مستقیم با نور خورشید تجزیه کنند. استفاده از هوش مصنوعی برای پیشبینی اوج آلودگی و هماهنگی خودکار سیاستهای محدودیت ترافیک یا تعلیق فعالیت واحدهای صنعتی، کارایی سیاستهای محیطی را چندین برابر میکند.
همچنین، فناوریهایی مانند سامانههای خنککننده شهری مبتنی بر افشانههای آب فینمیست یا پوششهای خنککننده سطح معابر که دمای محیط را کاهش و از تشکیل ازن سطحی جلوگیری میکنند، در آزمایشهای میدانی در شهرهایی مانند دوحه و لسآنجلس نتایج چشمگیری داشتهاند. این ابزارها زمانی اثربخش میشوند که در قالب یک شبکه یکپارچه، با برنامهریزی بلندمدت و سرمایهگذاری هوشمند، به ساختار شهری تزریق شوند.

تجربههای موفقی که در برخی شهرها صورت پذیرفت، نشان میدهند که ترکیب سیاستهای بلندمدت با اجرای فوری، نتایج چشمگیری در کاهش غلظت ذرات معلق و گازهای سمی به همراه داشته است.
• طرح ترافیک زوج و فرد در پکن
چین در سال ۲۰۰۸، در راستای میزبانی المپیک، طرح ترافیک زوج و فرد را در پکن اجرا و آن را پس از مسابقات بهصورت دائمی حفظ کرد. این طرح همراه با توسعه گسترده مترو، افزایش ناوگان اتوبوسهای برقی و کنترل سختگیرانه استانداردهای انتشار خودروها، منجر به کاهش چشمگیر ذرات معلق PM۲.۵ شد. بین سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۰، غلظت این ذرات در پکن بیش از ۴۰ درصد کاهش یافت.
• منطقه کمآلایندگی لندن (ULEZ)
لندن در سال ۲۰۱۹ منطقه کمآلایندگی فوقالعاده را راهاندازی کرد. ورود خودروهایی که استانداردهای انتشار یورو ۴ یا ۶ را نداشتند، مستلزم پرداخت هزینه روزانه بود. این سیاست ترکیبی از محرکهای اقتصادی و فنی بود و در سال اول اجرا، ورود خودروهای آلاینده را بیش از ۴۴ درصد کاهش داد. همزمان، سرمایهگذاری روی دوچرخهسواری و اتوبوسهای هیبریدی، تجربه کاربری پاکتری را برای شهروندان فراهم آورد.
• تبدیل سوخت در دهلی نو
هند در سال ۲۰۰۱، پس از حکم دیوان عالی کشور، شهر دهلی را از سوخت دیزل به سیانجی برای اتوبوسها و تاکسیها تغییر داد. این اقدام که در مواجهه با اعتراضات صنعتی صورت گرفت، در مدت کوتاهی سطح CO و ذرات معلق را بهطور محسوسی پایین آورد. امروزه بیش از ۹۰ درصد ناوگان عمومی دهلی با سیانجی کار میکند و این تجربه الگویی برای شهرهای در حال توسعه شده است.
• طرح هوشمند بارسلونا برای مدیریت ترافیک و آلودگی
شهر بارسلونا با بهرهگیری از سنسورهای هوشمند، دادههای بلادرنگ از ترافیک و کیفیت هوا جمعآوری میکند. بر اساس این اطلاعات، سامانههای کنترل سبز ترافیک فعال میشوند، مسیرهای جایگزین پیشنهاد میشود و در روزهای بحرانی، اقدامات محدودکننده بهصورت خودکار اعمال میشوند. این رویکرد مبتنی بر داده، نه تنها آلودگی را مدیریت کرده، بلکه پاسخگویی به شرایط بحرانی را تسریع بخشیده است.
• تولید پراکنده انرژی در کپنهاگ
دانمارک با تمرکز بر تولید انرژی پاک در مقیاس محلی، وابستگی شهرهایش به نیروگاههای حرارتی را کاهش داده است. کپنهاگ با سرمایهگذاری روی تأسیسات خورشیدی روی سقف ساختمانها، مراکز ترکیبی تولید برق و حرارت (CHP) و بادگیرهای شهری، بیش از ۶۰ درصد نیاز انرژی خود را از منابع تجدیدپذیر تأمین میکند. این استراتژی فراتر از آلودگی هوا، به کاهش گازهای گلخانهای نیز کمک شایانی کرده است.
کلانشهرهای ایران از الگوهای رشد خاصی برخوردارند که در بسیاری موارد فاقد برنامهریزی یکپارچه بوده و منجر به چگالی غیرمنطقی، افزایش فاصله محل سکونت و محل کار و وابستگی شدید به خودروهای سوختی شده است. راهکارهای کارآمد در این بستر باید ضمن در نظر گرفتن محدودیتهای فیزیکی و اداری، از انعطافپذیری عملیاتی برخوردار باشند.
• بازسازی بافتهای فشرده با رویکرد شهر هوشمند
بسیاری از مناطق شهری در تهران، اصفهان، تبریز و شیراز فاقد فضای سبز، پیادهروی مناسب و امکانات عمومی هستند. بازسازی تدریجی این بافتها با هدف ایجاد کاربریهای ترکیبی - مسکونی، تجاری و فرهنگی در شعاع کوتاه میتواند نیاز به سفرهای طولانی را کاهش دهد. اجرای این طرح مستلزم همکاری شهرداریها، سازمان مسکن و بنیاد مسکن انقلاب اسلامی است. استفاده از الگوهای شهری کمتراکم و چندمرکزی، بهویژه در حاشیهنشینیهای گسترده، از دستور کار خارج نشود.
• ایجاد کریدورهای اقلیمی با درختکاری هوشمند
درختکاری تصادفی و بدون برنامهریزی، اغلب نتیجه مطلوبی در کاهش گرد و غبار و جذب ذرات معلق نداشته است. طراحی کریدورهای سبز شهری مسیرهایی با عرض مناسب و پوشش گیاهی چندلایه شامل درختان بومی با برگهای پهن و مقاوم به خشکی میتواند جریان هوای آلوده را هدایت و فیلتر کند. انتخاب گونههایی مانند افرا، زالزالک، گزنه و کنار که در شرایط خشک و آلوده ایران رشد پایدار دارند، اولویت دارد. این کُریدورها باید در امتداد بزرگراهها، خطوط مترو و مسیرهای پرتردد تعریف شوند.
• تبدیل نقاط بحرانی به پهنههای فیلترگر هوای شهری
مناطقی مانند میدانهای تاریخی، تقاطعهای مرکزی و حاشیهی دریاچههای مصنوعی شهری، بهدلیل تجمع ترافیک و نبود گردش مناسب هوا، به کانونهای آلایندگی تبدیل شدهاند. تبدیل این نقاط به پهنههای پادآلودگی با استفاده از سیستمهای فتوسنتزی فعال، سطوح سبز عمودی و تأسیسات فیلتراسیون هوای مبتنی بر گیاهان میتواند اثربخشی نموداری داشته باشد. پیادهسازی محدودههای بدون خودرو در این مناطق نیز در کوتاهمدت قابل اجراست.
• ادغام برنامههای زمانبندی ترافیک با کیفیت هوای روزانه
در حال حاضر، طرحهای ترافیکی شهری فاقد ارتباط هوشمند با شاخصهای کیفیت هوا هستند. ادغام سامانههای نظارت بر آلایندهها با سامانههای مدیریت ترافیک شهری میتواند منجر به فعالسازی خودکار محدودیتهای ترافیکی مانند طرح زوج و فرد یا ممنوعیت ورود خودروهای فرسوده در روزهای بحرانی شود. این سامانه باید بر اساس دادههای بلادرنگ ایستگاههای سنجش آلاینده، عمل کند و اطلاعرسانی آن از طریق پیامک، اپلیکیشنهای شهری و تابلوهای هوشمند انجام پذیرد.
• تشویق معماری پایدار و کاربرد مواد جاذب آلاینده
سطوح ساختمانها، خیابانها و پیادهروها میتوانند از فناوریهایی مانند بتن فتوکاتالیستی بهره ببرند که در حضور نور خورشید، ذرات نیتروژن دیاکسید را به ترکیبات بیضرر تبدیل میکند. استفاده از این مواد در پروژههای عمرانی جدید و نوسازی سطح معابر قدیمی، نه تنها آلودگی را کاهش میدهد، بلکه عمر زیرساختها را نیز افزایش میدهد. تدوین دستورالعملهای فنی توسط سازمان ملی استاندارد و الزام به رعایت آن در پروانههای ساختمانی، گامی مؤثر است.
مشارکت شهروندان در کاهش آلودگی هوا تنها یک مسئولیت اخلاقی نیست، بلکه یک عامل تعیینکننده در موفقیت بلندمدت سیاستهای محیطی است. انتخابهای روزمره، از جمله کاهش استفاده از خودروهای شخصی، ترجیح پیادهروی یا دوچرخهسواری برای فواصل کوتاه، کاهش مصرف انرژی در خانهها از طریق عایقکاری مناسب و استفاده از وسایل با مصرف بهینه، همگی در مجموع تأثیر چشمگیری بر کیفیت هوا دارند.
آگاهیبخشی هدفمند، از طریق فضای عمومی شهر، رسانههای ملی و برنامههای آموزشی پایدار در مدارس و دانشگاهها، میتواند الگوهای رفتاری پاکتر را تثبیت کند. شهرهایی که فرهنگ مسئولیتپذیری محیطی در آنها ریشه دوانده، با وجود محدودیتهای فنی و اقتصادی، دستاوردهای قابل توجهی در بهبود کیفیت هوا کسب کردهاند. در این راستا، شفافیت در انتشار دادههای هوایی و درگیر کردن مردم در تصمیمگیریهای محلی، نه تنها اعتماد عمومی را تقویت میکند، بلکه راه را برای همکاری هوشمندانهتر هموار میسازد.