
اقتصاد۲۴- فکر کنید یک روز از خواب بیدار شوید و ببینید زمین «کعبه زرتشت» را بلعیده و ایران دیگر اثری به این نام ندارد! پیشینیان ما روزی روی سنگنوشته «کعبه زرتشت» نوشتند «این خانه بنیادی به شما تعلق خواهد داشت، به بهترین وجهی که صلاح میدانید رفتار کنید»، اما ما در این چند دهه چنان آب برداشت کردیم که زمین در مرودشت سالانه ۱۹ سانتیمتر پایینتر میرود. «کعبه زرتشت» در ۴۶متری نقشرستم همین حالا هم ردی از شکاف فرونشست بر تن دارد. معلوم نیست چنانکه پتروشیمی و کشاورزی آبهای زیرزمینی را میبلعند، چه بلایی بر سر این بیاید.
«کعبه زرتشت» مثل تختجمشید و نقشرستم خوششانس نیست و روی کوه قرار ندارد. خط فرونشستی که از جنگلهای تختجمشید شروع شده، خودش را به کعبه زرتشت در دشت رسانده و ترکی بر آن انداخته است. نمود آن را میتوانید در وصلههایی که بر آن زدهاند ببینید، وصلههایی که ایرانیها را نگران کرده مبادا این اثر تاریخی روزی در زمین فرو رود. شکاف زمین از محوطه نقشرستم خودش را به روستای «شول» رسانده و باعث شده دیوارهای خانههای چسبیده به کوه در روستا بهسمت نقشرستم خم شوند و ترک بخورند. نمونهاش خانه موسوی که یک متر و نیم پایین افتاده و دیوارش کج شده است. در «قاسمآباد سارویی»، روستای کناری هم وضع بهتر نیست؛ «سکینه» در حال پختن غذا برای دو پسرش بود که شیشه شکست و مثل ترکش به دیوار خورد.
ساکنان «مرودشت»، نزدیکترین شهر به نقشرستم، هم اوضاع خوبی ندارند. کل شهر آرامآرام و بیصدا در حال پایین رفتن است. پتروشیمی، خطوط گاز و برق، راهآهن و جاده که در مرز فرونشست و در حاشیه شهر قرار دارند، نیز در آیندهای نهچندان دور و شاید همین روزها، ترک میخورند. این ترک خوردن صدا میکند، خیلی بلندتر از صدایی که در خانه یکی از اهالی در قاسمآباد سارویی پیچید. آن روز سکینه و دو پسرش در خانه بودند که صدای بلندی از بیرون آمد، فکر کردند لاستیک ترکیده، بهسمت حیاط دویدند و دیدند زمین سرتاسر ترک خورده.
چاره چیست؟ کارشناسان آب بارها گفتهاند اگر همین امروز هم همه چاههای آب مرودشت را پلمب کنید، ۱۰ سال بعد نتیجهاش را میبینید. در این وضعیت باید فکری به حال مردم و آثار باستانی کرد. خانه مردم را میشود جابهجا کرد، اما کعبه زرتشت را نه! هر تعللی فاجعه بههمراه دارد. باید کاری انجام شود؛ همین امروز هم برای کعبه زرتشت، هم برای کشاورزی منطقه و هم برای اهالی روستا که از فقر و نداری در خانههایی ساکناند که هر لحظه ممکن است بر سرشان آوار شود.
«نمیدانیم چه کنیم، در بدبختی گیر افتادهایم.» اینها حرف «محمد»، ساکن روستای شول، در سه کیلومتری نقشرستم است. خانه او در کنار کوه قرار دارد؛ زمین که نشست کرد، دیوار خانه بهسمت نقشرستم خم شد و در زمین فرو رفت، حیاط خانه هم! کار محمد این است که سوراخها را هر سال با خاک پر کند، سال بعد باز شکاف میآید و رد میزند به دیوار و حیاط خانه!
بیشتر بخوانید:از زلزله تا جنگ؛ بیمارستانها، مدارس و خوابگاههای تهران چقدر برای روزهای بحرانی آمادهاند؟
بچههای محمد به مرودشت رفتند، همسایهها به شهرک نو! محمد مانده؛ گیر افتاده در میان بدبختیهایش! بارها به دهیاری و بخشداری مراجعه کرده، اما کسی نمیآید ببیند او و بقیه ساکنان حاشیه کوه چه میکشند. بهگفته محمد، در شول ۱۰۰ خانه از ۳۰۰ خانه ویران شدهاند. چند سال قبل زنی در میان ترک زمین افتاد که نجاتش دادند. «از ۳۰ سال پیش خشکسالی شروع شد. اینجا چشمه بود، آب بود، قنات بود، قناتها و چشمهها خشکیدند. تابستانها زمین رانش میکند، زمستانها شکاف برمیدارد و پایین میرود.»
«این کلید پریز را ببین که راست این یکی بوده و حالا هشت رج پایین رفته.» این را همسایه محمد میگوید. پیرمرد میخواست خانهاش ویلایی باشد و بین آن، بهگفته خودش، «تو» بخورد؛ اما حالا خانه بیش از یک متر پایین افتاده و هر سال کارش این شده که آن را تعمیر کند.
۱۵ سال قبل علی شروع به ساختن خانه کرد. بنیاد مسکن گفت نساز، اما او گوش نکرد. «گفتم زار و زندگی من اینجاست، گلهدونی من اینجاست، نمیتوانم در شهر و بین مشتی بچه خانه درست کنم، پیرمردی هستم.»
علی تیرآهنهای خانهای را که یک بار ساخته و خراب شده بود، برداشت و برای شناژ خانه ویلاییاش به کار برد. حالا همه آن ۵۰ تیرآهن در زمین فرورفتهاند، خانهاش هم! بتن ریخت، آرماتور ریخت، باز افاقه نکرد. «اینجا همهچیز پایین میرود.»
سومین خانه ویرانشده روستای شول از آن «سیدمحسن دهقانیان» است، پدرش، «سیدرسول» در روستا مانده و پسر خانه را رها کرده و به شهر رفته است. رسول بهسختی از پلهها بالا میرود و درباره خراب شدن وجببهوجب خانه توضیح میدهد. به تراس برمیگردد و نگاهی به حیاط میاندازد که دچار فرورفتگی شده. بعد نگاهش را به دشت میدوزد و پیش خودش تکرار میکند: «شیب زمین در شول برگشته، جریان آب برعکس شده».
سیدرسول دلیل این موضوع را بیآبی میداند. آب که پایین رفت، زمین هم میافتد. «حیاط پایین رفته، دیوارها از هم فاصله گرفته و در زمین فرو رفته.»
موسوی از اهالی قاسمآباد سارویی است؛ روستایی در کنار شول و در حوالی نقشرستم. خانه او هم در کنار کوه قرار دارد، چنانکه بسیاری از خانههای دیگر! زمین که ترک خورد خانه موسوی هم شکاف برداشت. از ادارات استان و شهرستان بارها مسئولان برای رسیدگی آمدهاند، اما نتیجه هیچ. «کنار کوه منطقه فقیرنشین روستاست، مردم نمیتوانند در بروند.»
از هر اداره که مسئولان میآمدند، دوربینی هم با خودشان داشتند و از شرایط زندگی ۱۰ تا ۱۵ خانوادهای که دچار فرونشست شدهاند، عکس گرفتند. «هیچکس پیگیر ما نیست.»
موسوی ۱۵ سال پیش متوجه فرونشست در خانهاش شد، سریع سراغ دهیار رفت و از اتفاق پیشآمده گفت. در این سالها دهیاران مختلفی آمده و رفتهاند، کار موسوی هم این شده که به آنها بگوید خانهاش دارد روی سرشان خراب میشود. «تیر برق را در کوچه جابهجا نکردند، چه رسد به خانه ما! اینجا ایران است و مشکلات زیاد. گفتند صد میلیون وام بلاعوض میدهند و ندادند.»
کشاورزی یکی از مشاغل اصلی در قاسمآباد سارویی نقشرستم است. آنها بهازای هر شش هکتار زمین یک چاه زدهاند. بنابراین، با توجه به مساحت ۷۰۰ هکتار زمین کشاورزی، بیش از صد چاه تنها به این منظور حفر شده است. در دهه ۶۰ و ۷۰ آب بالا بود، اما پس از آن مدام پایین و پایینتر رفت. در این سالها کشاورزان از عمق ۲۰۰ تا ۲۵۰ متری آب بیرون میکشند. همین موضوع باعث شده جان زمین بیشتر گرفته شود و خانهها شکاف بردارد. «حقابه از سد درودزن داریم، اما به همه نمیرسد. یک زمان طرحی دادند و بعضی توانستند از کانال آب بگیرند، بقیه چاه میزنند.»
با پایین افتادن آب و کمشدن آن، میزان برداشت محصول هم کاهش پیدا کرده است. «قبلاً ۹ تن بهازای هر هکتار میگرفتیم، حالا به دو تن و سه تن رسیدهایم. دولت هم ذرهذره برای خرید گندم پول میدهد.»
برای کاهش فرونشست چه میتوان کرد؟ یکی از اهالی که کنار موسوی ایستاده، راهکار را در انتقال آب از سد درودزن میداند. بهگفته او، حتی اگر پرتی آب را هم مدیریت کنند، مشکل سارویی حل میشود. «همان اضافه آب جواب همه کشاورزان را میدهد، بعد هم میتوانند همه چاهها را پلمب کنند.»
آیا این امکان وجود دارد که بهجای کشاورزی بتوان پنل خورشیدی در مزارع گذاشت؟ کشاورز اهل سارویی به تجربهای که در روستاهای دیگر وجود دارد، اشاره میکند: «در زرگران رامجرد یکی این کار را کرده است. این کار سرمایه زیاد و چند سال صبر میخواهد تا به نتیجه برسد؛ تازه چه نتیجهای یک پول بخور و نمیر گیر کشاورز میآید. تابستانها دولت بهتر برای انرژی خورشیدی پول میدهد و پاییز و زمستان باید دنبال آنها بدویم.»
بیشتر بخوانید:فرونشست ۳۰ سانتیمتری زیر پای تختجمشید
در این ۱۵ سال که فرونشست در سارویی شروع شده، خانه موسوی هر سال یک ترک جدید میخورد. او مجبور است سیمان بیاورد و در شکاف بریزد،، اما سال بعد دوباره شکاف و باز شدن دیوار و زمین! «فرونشست باعث شد در خانه کج شود، در را کندیم و جایش سیمان کردیم.»
ترمیم خانه سالی پنج میلیون تومان برای موسوی آب میخورد. «اینجا منطقهای است که مردم از نظر مالی مشکل دارند. استاندار، فرماندار و بنیاد مسکن آمدند، وعده دادند و رفتند. به خبر ۲۰:۳۰ هم زنگ زدم، جواب ندادند.»
قاسمی هم ساکن روستای قاسمآباد سارویی نقشرستم است. او رانش زمین را مربوط به ۲۲ سال قبل میداند. همان سالها از بنیاد مسکن آمدند، نقشهبرداری کردند و رفتند. قاسمی بارها به این اداره رفته و دست خالی برگشته. «سال قبل از اداره بحران تهران آمدند و به رئیس بنیاد مسکن گفتند چرا کمکاری میکنید؟ اگر این خانه روی سر مردم برمبد چه میکنید؟»
فردای آن روز که از تهران مسئولان آمدند، قاسمی بار دیگر به بنیاد مسکن مراجعه کرد. گفت نیازمند کمک است، دستش خالی است، نه زمینی دارد و نه درآمدی. به نتیجه نرسید، دعوایش شد و به خانه برگشت. «شغلم آرایشگری است، مشکل جسمی دارم، دیسک کمر دارم، غده در سرم دارم، دارو نمیتوانم بخرم، با بدبختی خودم زندگی میکنم. کسی به داد من نمیرسد. کاش کار شما سبب خیری شود و یکی به داد ما برسد.»
چند روز قبل از اینکه ما برای تهیه این گزارش به روستای قاسمآباد سارویی نقشرستم برویم، سکینه، همسر قاسمی، در حال پختن غذا بود که زمین نشست کرد، شیشه را شکست و تکههای آن به اطراف پخش شد و چند تیکه از شیشه به دیوار کاهگلی فرو رفت. «خدا را شکر میکنم که به زن و بچهام نخورد. مثل ترکش بود.»
قاسمی خاطرش است که همین چند ماه پیش در تابستان در خانه نشسته بودند که صدای ترکیدن لاستیک آمد. بیرون دویدند و دیدند حیاط خانه دهن باز کرده. «با سنگ و گل شکاف را پر و رویش را سیمان کردیم. بیایید و فیلم بگیرید، ببینید که دوباره ترک خورده. کاشی خانه ما بلند شده. عندالله زندگی میکنیم. همهجا رفتم، نمیدانم چه کنم و چه خاکی به سر بریزم.»
«مریم دهقانی»، عضو هیئتعلمی بخش مهندسی راه، ساختمان و محیطزیست دانشکده مهندسی دانشگاه شیراز، مطالعات گستردهای درباره فرونشست در مرودشت انجام داده. مطالعات او نشان میدهد تمام مرودشت در حال پایین رفتن است، مگر کوهها. از شانس تختجمشید و نقشرستم است که پیشینیان ما آنها را روی کوه بنا کردهاند. بهگفته دهقانی، در مناطقی که کوه و دشت به هم میرسند، شاهد شکستگی و ترک خوردن هستیم. «خطوط انتقال گاز، برق، جاده، راهآهن، شهرک صنعتی، مسکن مهر مرودشت، پتروشیمی و… همه در خطر فرونشست جدی قرار دارند. اگر بهدلیل شکست زمین انفجاری رخ دهد، با فاجعه مواجه میشویم.»
دهقانی برای پایش فرونشست تصمیم گرفت در چند منطقه ایستگاه داشته باشد. پتروشیمی مرودشت اجازه این کار را به آنها نداد، درحالیکه قرار بود هر شش ماه یکبار تنها دو ساعت کار در آنجا انجام دهند. در مجموعه تختجمشید و نقشرستم، اما همکاری با این تیم خوب بوده و ایستگاه زده شده است. «در مجموعه تختجمشید نشست نداریم، اما از ۳۰۰ متری آن فرونشست شروع شده و شکافهای عظیمی در محوطه سبز آن دیده میشود. هر سال کامیونکامیون شن داخل این شکافها ریخته میشود، اما باز زمین دهان باز میکند.»
نقشرستم اوضاع پیچیدهتری دارد، در فاصله چهارپنجمتری آن زمین ترک خورده و رد بلندی بهجا گذاشته است. کعبه زرتشت درگیر ترک خوردن زمین است، امروز آن را مثل چینی شکسته بند زدهاند. بهگفته دهقانی، حتی اگر همین الان همه چاهها را پلمب کنند، باز ۱۰ سال طول میکشد تا بتوانیم مسئله را مدیریت کنیم. «باید مطالعات ژئوتکنیک گستردهای برای کعبه زرتشت صورت بگیرد تا بفهمیم برای حفظ این بنا چه باید انجام دهیم.»
در مسیر مرودشت تا رسیدن به نقشرستم، در مسیر گذشتن از تخت رستم سه کوه متفاوت را میبینیم «گل»، «گلاب» و «سهتخت گزین». فردوسی در شاهنامه آورده است: «کنام دلیران ایرانزمین / گل است و گلاب و سه تخت گزین»! این سه کوه شاهدند چه بر سر تختجمشید، نقشرستم، کعبه زرتشت و… میآید. آنها میبینند که ساکنان دشت چطور فرو میروند، زندگیشان ترک میخورد و بر سرشان آوار میشود. دلیل موضوع را نباید به خشکسالی تقلیل داد. آبی که از زیرزمین کشیده میشود، تنها برای مصرف داخلی نیست، محصول کشتشده به کشورهای همسایه صادر میشود و اینجا در مرودشت، در کنام دلیران ایرانزمین، زندگی و تاریخ ترک میخورد و شکاف برمیدارد.