«وریا هم میداند مردم حرفهای او را بدون سانسور میخوانند و دیگر نگران شنیده نشدن نظراتش نیست. هواداران فوتبال و استقلال هم مصاحبه کامل وریا غفوری را در کانالهای تلگرامی یا سایتهای خبری خواندند.»
اقتصاد24- «اون دوربین تلویزیونه؟ من با تلویزیون حرف نمیزنم! دوربین رو خاموش کن!» این دیالوگ معروف وریا غفوری، کاپیتان تیم استقلال است که در فضای مجازی دستبهدست میشود. این که چرا وریا نمیخواهد با تلویزیون حرف بزند، به خود او و تلویزیون مربوط است. در این یادداشت اما میخواهیم به این موضوع بپردازیم که آدمهای مشهور و کسانی که مردم به دنبال شنیدن حرفهای آنها هستند، به این نتیجه رسیدند که برای ارتباط با مردم دیگر احتیاجی به تلویزیون و یا رادیو نیست.
در زمانی نهچندان دور مردم تنها از طریق صداوسیما در جریان اخبار قرار میگرفتند. مردم منتظر مینشستند تا اخبار ساعت ۱۴ یا ۲۱ شبکه یک آغاز شود تا آنها در جریان اخبار ایران و جهان قرار بگیرند. چه خانوادهها که مجبور شدند، سریال یا فوتبال محبوب خود را نبینند تا پدر خانواده اخبار ببینند. آنهایی هم که اهل مطالعه بودند باید تا فردا صبح صبر میکردند تا روزنامهها به مسائل دیروز کشور بپردازند یا این که بعدازظهر کیهان و اطلاعات میخریدند تا در جریان امور قرار بگیرند.
حالا اما داستان فرق کرده است. اخبار به لطف شبکههای اجتماعی به سرعت برق و باد دستبهدست میشود. قبل از این که صداوسیما خبری را پوشش بدهد، مردم در شبکههای اجتماعی خبر و تحلیل آن را خواندهاند. همین باعث شده است آنهایی که دوست دارند صدایشان به مردم برسد دیگر معطل تلویزیون و رادیو نمیمانند و کار خود را میکنند. دو رئیسجمهور سابق ایران یعنی سیدمحمد خاتمی و محمود احمدینژاد که در صداوسیما جایی ندارند و اخبار آنها پوشش داده نمیشود از طریق شبکههای اجتماعی با مردم حرف میزنند و حرفهای آنها شنیده هم میشود. خیلی از هنرمندان به جای این که در تلویزیون سریال بسازند یا بازی کنند در شبکه نمایش خانگی حاضر میشوند و دیده میشوند. سریال «هیولا»ی مهران مدیری نمونه خوبی از این معناست.
وریا هم میداند مردم حرفهای او را بدون سانسور میخوانند و دیگر نگران شنیده نشدن نظراتش نیست. هواداران فوتبال و استقلال هم مصاحبه کامل وریا غفوری را در کانالهای تلگرامی یا سایتهای خبری خواندند. این رفتار یعنی پایان انحصار صداوسیما در فضای رسانهای کشور. دیگر صداوسیما هیچ برتری نسبت به دیگران ندارد. شبکههای اجتماعی بر خلاف صداوسیما تیغ سانسور هم ندارند و مردم بدون ممیزی میتوانند نقطه نظرات مختلف را بخوانند و ببیند.
البته رفتار مدیران صداوسیما نشان میدهد آنها متوجه شکسته شدن این انحصار نشدهاند و فکر میکنند هنوز دهه ۶۰ یا ۷۰ است که آنها یکهتاز میدان اطلاعات باشند. همین چشمبستن به واقعیتها باعث شده است که صداوسیما هر روز با ریزش مخاطب روبهرو شود. بخشی از مردم واقعا دیگر حوصله رفتار صداوسیما را ندارند و ترجیح میدهند برای به دست آوردن اطلاعات و دیدن برنامههای سرگرم کننده دست به دامن شبکههای اجتماعی و ماهوارهای شوند.»