اقتصاد۲۴- تنها چند سال از قرن ۲۰ گذشته بود که بشر فهمید امیدی که به آغاز عصرصلح، دوستی و دانش در قرن جدید داشته، وهمی بیش نبوده است. دو جنگ جهانی اول و دوم و کشتار ۵۰ میلیون انسان، نشان داد که بشر فاصله بسیاری تا رسیدن به آرمان خود دارد. این توهم یک بار دیگر پس از فروریختن دیوار برلین ایجاد شد. بشر گمان داشت با قدرت گیری فرهنگ جهانی میتواند به آرمان خود که زندگی همراه صلح و دوستی است برسد. اما اتفاقات اخیر بار دیگر به ما نشان داد که این همه سرابی بیش نیست.
ویروس سیاست؛ دست در دست کرونا
شاید بیراه نباشد اگر کرونای اصلی را سیاست بدانیم. کرونا با تمام نحوستی که دارد، به سیاستمداران نشان داد که نمیتوانند ویروسها را همانند مردم و رسانهها ساکت کنند. ویروسها کاغذ و آمار نیستند که به اختیار آنها بالا و پایین بیایند. میآیند، میکشند و میروند.
هرش شفرین Hersh Shefrin تحلیلگر فوربس این هشدار را به سیاستمداران آمریکایی داد که همانطور که کرونا سیاست را در چین فتیله پیچ کرد، قدرت نابودی آمریکا را هم دارد. شفرین در مقاله خود در وبگاه فوربس از اصطلاحی استفاده میکند که میتواند گویای وضع فعلی سیاستمداران دنیا باشد: خوشبینی مفرط و اعتماد به نفس کاذب.
شفرین مدعی است خوشبینی مفرط و اعتماد به نفس کاذب همان چیزی است که سیاستمداران آمریکایی را در بر گرفته و همان جهنمی در انتظار آنها است که بر سر چین فرو آمد. زمانی که ترامپ، کرونا را حقه دموکراتها میداند؛ زمانی که هیچ قاعده و نظمی برای اختصاص بودجه جهت درست کردن واکسن کرونا وجود ندارد این امر به اثبات میرسد. به خوبی مشخص است که رئیس جمهور و سناتورهای آمریکایی کرونا را شوخی گرفته اند.
این چیزی است که وبگاه STAT به آن اشاره میکند؛ زمانی که ویروس زیکا در حال نابودی بسیاری از خانوادهها بود؛ سناتورها و نمایندگان مجلس آن را جدی نگرفتند. بودجه تخصیص یافته به این بیماری خیلی دیر تصویب شد و دولتهای فدرال مجبور شدند از سهم سرطان، بیماریهای کلیوی و ایدز کم کنند تا زیکار را مهار کنند. در مورد کرونا این وضع به نحو بدتری در حال پیگیری است. رئیس جمهور آمریکا کوچکترین توجهی به جدی بودن اوضاع ندارد و این وضعیت را خطرناکتر از همیشه میکند.
نمونه چین در آمریکا نیز تکرار میشود
شفرین معتقد است این اعتماد به نفس مفرط دقیقا در بین سیاستمداران چینی هم وجود داشت. در ابتدای شیوع این ویروس در ووهان، مسولان چینی توسط شهردار ووهان این اطمینان را یافتند که این بیماری به خوبی در چند هفته کنترل میشود. این اتفاق باعث شد مسئولان چینی چند هفته از عمومی کردن بیماری و اعلان آن در رسانهها اجتناب کنند. نتیجه چه شد؟ کرونا در چین پس از سه ماه کنترل شد؛ البته به قیمت شیوعش در سراسر دنیا.
شفرین معتقد است این اشتباه احتمالا توسط سیاستمداران آمریکایی نیز تکرار شود. آنها نیز آنقدر کرونا را نادیده میگیرند تا نهایتا ویروس به قلب آمریکا نفوذ کرده ودیگر برای کنترل آن دیر شده است.
بیماری که همیشه در مواقع بحران گریبان سیاستمداران را گرفته
اما آیا این اتفاق فقط در مورد آمریکا و چین صدق میکند؟ به نظر میرسد این اصطلاح خوشبینی مفرط و اعتماد به نفس کاذب پاشنه آشیل همه سیاستمداران بوده و هست. زمانی که فاجعه چرنوبیل رخ داد؛ مقامات محلی به گورباچف اطمینان دادند که هیچ خطری شوروی را تهدید نمیکند و همه چیز تحت کنترل است. اگر تلاش سازمانهای مستقل نبود شاید اکنون نهتنها شوروی بلکه سراسر کره زمین از حیات خالی شده بود.
اتفاقی که میافتد این است: در راس هر نظام سیاسی، افراد یا گروههای قرار دارند. بعد از آنها گروههای سیاستمدار بعدی قرار داشته و در درجه پایینتر نیز مقامات محلی قرار دارند. این مردم و مقامات محلی هستند که با مشکلات مواجه هستند. در حادثه چرنوبیل اولا مدیران مرکز هستهای درگیر بودند. در ماجرای کرونا، در ابتدا پزشکان، پرستاران، مسئولان بهداشتی و شهرداران درگیر بیماری هستند. این مقامات باید مشکلات را به روسای جمهور و روسای قوا که تصمیم گیران ملی هستند برسانند. مشخص است که این افراد از طریق سیاستمداران میانی یعنی وزرا، نمایندگان و معاونین با رئیس جمهور و سران قوا در ارتباط باشند. اتفاقی که میافتد این است که این سیاستمداران میانی که اطراف روسای قوا را گرفته اند معمولا سعی در این دارند که حوزه استحفاظی خود را امن نشان دهند و به همین دلیل، از بیان مشکلات به روسای قوا ابا دارند. این چرخه اشتباه و لَنگ نهایتا باعث میشود که روسای قوا از مشکلات بیخبر مانده و در نتیجه دچار اعتماد به نفس کاذب شوند.
ورود ملیگرایی افراطی مشکلات را تشدید کرده
یک حادثه در سطح جهانی، این مشکل را تشدید کرده است. در چند سال اخیر، سیاستمداران ملی گرا، جدایی طلب و مخالف سازمانهای جهانی به قدرت رسیده اند. راست گرایان افراطی در اروپا، برزیل و به خصوص دونالد ترامپ در آمریکا همگی از جمله این سیاستمداران هستند. از سال ۲۰۱۶ تا کنون سازمان ملل و اتحادیه اروپا به شدت ضعیف شده اند. راست گراها با سیاستهای سولیپسیستی خود هر لحظه بیشتر در خود فرو رفته اند. این حادثه بالطبع، باعث نابودی ارتباطات بین المللی شده است. حالا، کمتر سازمان جهانی پیدا میشود که مشکلات واقعی را به گوش روسای جمهور کشورها برساند. این روسای جمهور و نخست وزیرها مستقیما از اطرافیان خود و منابع داخلی تغذیه فکری میشوند و در نتیجه بیشتر در سراب اعتماد به نفس کاذب و خوشبینی افراطی فرو میروند.
تمام این شواهد نشان از این دارند که کرونا هر لحظه بیشتر از شکاف سیاسی در داخل کشورها استفاده کرده و خود را به قلب ملتها میکشاند. پیام این ویروس بیش از هر چیز این بود: تا دیر نشده یک تکان سیاسی به خود بدهیم.
منبع: خبر فوری