اقتصاد۲۴- سرانه مطالعه پایین سالهاست که به مشکل اساسی کشور تبدیل شده است، اما در وضعیت عادی ایرانیها سالی سه بار کتابدوست میشوند؛ مرتبه اول موعد برگزاری نمایشگاه کتاب است موقعیتی که تجربه کردنش برای خیلیها هم فال است و هم تماشا؛ موقعیت دوم هفتههای پایانی تابستان و ماههای نخست پاییز است؛ این بار بازگشایی مدارس و دانشگاهها باعث میشود تا خیلیها به کتابفروشیها هم سری بزنند؛ بار سوم، اما مهلتی است که از چند هفته مانده به پایان سال شروع و تا نیمههای فرودین ماه سال بعد ادامه مییابد.
بیشتر بخوانید: کتابفروشیهایی که با سیل رفتند
سالی متفاوت با همیشه قبل
با اینکه چیزی از سال جدید نگذشته است، اما برخلاف همیشه این بار بیشتر کتابفروشیهای یکی از خلوتترین روزهای خود را سپری میکنند؛ اهالی این صنف حالا یکی از لطمه خوردههای ویروس کرونا در ایران هستند. سعید مقدم فروشندهای که سالهاست در کتابفروشیهای مختلف تهران کار کرده است درباره تفاوت هفته آخر سال ۹۸ با سالهای گذشته به اقتصاد۲۴ میگوید: امسال شاید یکی از خلوتترین سالهایی باشد که صنف کتابفروشان به چشم خود دیده است؛ حتی در سالهای موشکباران هم شاید وضعیت اینقدر کساد نبوده باشد.
برهان آذرگان دیگر فروشنده کتابی که حالا چند سالی است در دفتر مرکزی یکی از انتشارات معروف مشغول کار است وضعیتی فعلی بازار کتاب را راکد و خلوت توصیف کرده و میگوید: بیشتر مردم از ترس کرونا بی خیال خریدن هدیه شده اند.
کرونا یکی از دلایل کسادی
از زمانی که اعلام شد ویروس کرونا میتواند تهدید جدی برای جان مردم تلقی شود؛ کاهش رفت و آمدهای روزانه و پرهیز از حضور در اجتماعات غیر ضروری بدل به توصیه غالبی شد که همه به یکدیگر میکنند؛ اینکه سعی کنید تا نهایت حد امکان در محیط امن خانه بمانید و جزء در مواقع خاص بیرون نیایید حرفی است که این روزها به صورتهای مختلف مدام شنیده میشود؛ بدیهی است که نتیجه این چیزی جز خلوتی بی مانندی نباشد که کتابفروشیها اکنون با آن مواجهند؛ غافل از اینکه کتابفروشیها همیشه این موقع از سال یکی از پاتوقهایی اصلی جویندگان کادوی شب عید بوده اند؛ اما کسادی این روزهای صنف فروشندگان دلایل دیگری هم دارد، قبل از آنکه کرونا بلای جان آنها بشود مصائب اقتصادی رخ داده در سال ۹۸ دلیلی بود تا خیلیها از سر زدن به این مغازهها منصرف شوند.
سعید مقدم در این باره میگوید: بیشتر آنهایی که این روزها جایشان در کتابفروشیها خالی است، مشتریان خرده هستند که البته مجموع خریدهای اندک آنها درآمد خوبی داشت؛ اما خیلی قبلتر از آمدن کرونا کتابفروشیها مشتریان عمده خود را به دلیل نوسانات اقتصادی از دست دادند.
وی در توضیح مقصود خود میگوید: شاید بیشتر کسانی که کتاب میخرند اصلا با مطالعه میانهای نداشته باشند، اما هدیه دادن کتاب سنتی است که خیلی از شرکتها و موسسات اقتصادی در روزهای پایانی سال انجام میدهد؛ خرید کتاب برای مشتریان خاص، مدیران ارشد و حتی عمده کارکنان یک سازمان همیشه پای ثابت فهرست خرید ماههای پایانی هر سال بود؛ معمولا برای هرکدام از گروهها کتابی متناسب از نظر قیمت و محتوا خریده میشد؛ اما از وقتی که گرانی دلار تاثیرات پیوسته خود را بر کاغذ و... گذاشت که دیگر بسیاری از شرکتها از خریدن کتاب منصرف شدند؛ موسسات معدودی هم که هنوز تمایل به زنده نگهداشتن چنین رسمی داشتند برای مخاطبان محدودی خرید میکنند و طبیعتا حاضر به پرداخت هر قیمتی نیستند.
برهان آذرگان هم با کنار هم گذاشتن تجربیات قبلی و مشاهدات فعلی خود در توضیح وضعیت کنونی میگوید: در مواقعی مثل شب عید، مردم از کتابفروشیها اقلامی مثل دفترچه، سررسید، نوشت افزار و... میخریدند، حالا یا برای مصرف شخصی بود یا برای هدیه دادن برای امسال چنین اتفاقی کمتر افتاده است؛ میتوان این وضعیت را نتیجه ترسی دانست که مردم از گرفتن کرونا دارند. مردم همیشه شب عید پول بیشتری برای خرج کردن داشتند، اما امسال خبری از آمدن مردم نیست چه برسد که پول بیشتری که همیشه خرج میکردند.
وی در توضیح روایت خود از تغییرات امسال بازار فروش کتاب میگوید: غیر از کرونا حالا مشکل گرانی کاغذ و چاپ خیلی جدی است؛ دیوان شعر نسبتا نفیسی که شاید کمتر از ۱۰۰ هزار تومان قیمت داشت حالا ممکن است تا نزدیک به ۵۰۰ هزار تومان هم فروخته شود، اما دیگر کسی حاضر به خریدش نیست؛ نتیجه اینکه سنت هدیه دادن کتابهای نفیسی مثل دیوان شعرا حالا در آستانه فراموشی است.
مشتریان کتاب هنوز دیجیتال نشدند
بازار کتاب از معدود بازارهایی است که با همه تغییر و تحولات فناوری هنوز محصول نهایی آنها با شکل و شمایلی سنتی عرضه میشود، از قرنها پیش تاکنون کاغذ و جوهر مواد اصلی بوده اند که ناشران برای عرضه کتابها به آنها نیاز داشته اند و با وجود گسترش عرضه کتابهای الکترونیکی و صوتی به بازار کتاب باز هم عمده مشتریان این بازار طالب خرید کتاب به شکل سنتی آن هستند؛ اما ترس از کرونا تا چه اندازه در تغییر ذائقه دست نخورده مشتریان بازار کتاب موفق بوده است؟
سعید مقدم در پاسخ به این پرسش میگوید: ممکن است کتابهای صوتی و الکترونیک حالا برای خود بازار ثابتی داشته باشند، اما تنوع این بازارها چندان زیاد نیست، حتی بر فرض متنوع بودن چنین محصولاتی هنوز این بازارها برای عمده مشتریان کتاب ناشناخته است؛ خیلی کتابها هم نسخه چاپی دارند و هم به صورت صوتی و الکترونیکی منتشر شده اند و مقرون به صرفه بودن، مزیت منحصر بهفرد نسخههای غیر چاپی است، اما هنوز فروشندگان بازیگران اصلی معرفی شدن کتاب به مشتریان هستند.
بیشتر بخوانید: چطور در قرنطینه خانگی خوش بگذرانیم؟
وی منظور خود را اینطور ادامه میدهد: شما در یک سایت اینترنتی فروش کتاب ممکن است با چند آگهی تبلیغاتی روبرو شوید که سعی دارند کتاب دیگری را به شما معرفی کنند؛ وقتی خیلی از کاربران اینترنت ترجیح میدهند که پیامهای بازرگانی کمتری ببینند این شیوه تبلیغ تاثیر چندانی ندارد؛ اما در یک کتابفروشی خیلی پیش آمده است که فروشندهای بتواند در کنار عنوان کتابی که مشتری خواهان آن است عناوین دیگری را نیز معرفی کند و چه بسا بسیاری از این عناوین بعدا یا همان موقع خریداری شوند؛ در بازار سنتی کتاب فروشنده از نفوذ کلامی برخوردار است که دلیل آن اعتماد مشتری است و جای این مطلب هنوز در بازارهای آنلاین خالی است.
برهان آذرگان هم در توضیح وضعیت کنونی بازار کتابهای دیجیتال میگوید: البته که وضع بازار کتابهای صوتی و دیجیتال به نسبت گذشته بهتر است؛ حالا شمار بیشتری این بازار را هم میشناسند حتی خیلی از ناشران و فروشگاهها کتابهای چاپی را به صورت اینترنتی میفروشند؛ اما اینها سهم عمدهای از بازار فروش نیستند؛ همین حالا اگر مشتری بخواهد سفارش اینترنتی بدهد برای تحویلش پیک موتوری هست، اما خریدها خیلی کم شده اند.
به قول معروف؛ این نیز بگذرد
اما اینکه رکود کنونی بازار کتاب تا کجا ادامه خواهد یافت نیز پرسش مهمی است؛ بسیاری از کتابفروشیها در محلهای استیجاری واقع شده اند، خیلیها از مشکلات اقتصادی قبل با بدهی معوقه مواجهند و طبیعی است که کسادی این روزها شرایطشان را دشوارتر خواهد کرد.
سعید مقدم در این باره میگوید: قطعا این روزها پایان خواهد یافت و تا آن زمان فعالیت کتابفروشیها به کمترین میزان خود خواهد رسید، همین حالا مغازهای که سابق بر این با ۱۰ شرکت توزیع کننده کتاب همکاری میکرد حالا با ۲ شرکت رابطه دارد، از ۱۰ عنوانی که در ماه سفارش میداد حالا ۲ عنوان سفارش میدهد و طبیعی است که تیراژ خرید هم کم شده است، اما اگر فروشنده و مغازه داری حرفهای و سرد و گرم چشیده باشد ترجیح میدهد که به صورت کجدار و مریز این شرایط را تا آخر ادامه دهد و با کارکنان شاغل در مغازه مانند بستانکاران به نوعی مدارا کند؛ تعدیل و اخراج یک فروشنده باتجربه خطای سنگینی است، زیرا طول میکشد تا یک فروشنده برای فهمیدن ذائقه مشتریان آموزش ببیند.
برهان آذرگان نیز در ارزیابی خود از ادامه این وضعیت میگوید: حالا میزان فروش تا کمتر از یک چهارم رسیده است، شهرهای کتاب که زمانی پاتوق اصلی مردم و به ویژه جوانان بود دیگر خلوتند، تعطیلی سالنهای سینما رونق کتابفروشیهای مجاور آنها را هم از بین برده است، سنگینی هزینههای کسب و کار بدهیهای جدیدی ایجاد کرده، خیلی از صاحبان این حرفه حالا نمیتوانند بصورت کامل با کارگرانشان تسویه کنند، پرداخت علی الحسابی زیاد شده و حتی در برخی جاها تعدیلهایی هم صورت گرفته است.