اقتصاد۲۴- حدود ۲۰ سال پیش زمانی که «کیمجونگایل» در قطار سراسر سبز و زرهپوش خود سفر به روسیه را آغاز کرد، یک چیزی شبیه به «اعتراف» را نزد میسیونرهای خارجی مطرح کرد. سال ۲۰۰۱ بود و رهبر کرهشمالی قرار بود سه هفته در روسیه گشت و گذار کند. کسی که او را همراهی میکرد «کنستانتین پولیکوفسکی» بود؛ دیپلمات برجسته روس که از این فرصت نادر بهره جست تا با یکی از منزویترین رهبران جهان در مورد خانوادهاش صحبت کند. «جاشوا برلینگر» در گزارش ۳ می برای سیانان نوشت، تصور بر این بود که «کیمجونگایل» هفت فرزند داشت. جوانترین فرزندش و جانشین آیندهاش یعنی «کیمجونگاون» در آن زمان در عنفوان نوجوانی بود. چند سال بعد که وضع جسمی رهبر کرهشمالی رو به وخامت رفت معلوم نبود که آیا او در مورد وارث خود اندیشیده است یا خیر و معلوم نبود که چگونه قرار است این سلسله ادامه یابد. بنابراین، وقتی پولیکوفسکی در مورد فرزندان کیم سوالاتی از او کرد، رهبر کرهشمالی در مورد دو دخترش بسیار ابراز خوشبینی میکرد و با لطف و مهربانی بسیار در مورد آنها سخن میگفت. او میگفت که پسرانش «آدمهایی خرفت و عاطل و باطل هستند.»
«مایکل مادن»، متخصص مسائل کرهشمالی که وبسایتی را در این رابطه اداره میکند و مشاور حکومتی هم هست، میگفت وقتی با گذشت زمان از او در مورد خاندان کیم سوال میشد، او بارها و بارها این حکایت را نقل میکرد. این روایت چند بار از سال ۲۰۰۱ به اینسو در بسیاری از رسانهها و گزارشهای آکادمیک آمده اما سیانان بهطور مستقل نمیتواند آنها را تایید کند. گزارشگر سیانان به نقل از مادن مینویسد: «کیمجونگایل پسرانش را دوست داشت اما ضرورتا روشی که آنها در زندگیشان در پیش گرفته بودند را دوست نمیداشت و نگاه مثبتی به آن نداشت.» با وجود این ارزیابی آشکار اما کیم در نهایت جوانترین پسر خود را برای جانشینی برگزید. این روند حدود ۸ سال پیش یعنی در سال ۲۰۰۹ آغاز شد زمانی که به «کیمجونگاون» نقشی در حزب داده شد. «کیمجونگایل» دو سال بعد بهدلیل سکته قلبی درگذشت. درحالیکه احتمال دارد جهانیان واقعا چیزی در مورد این مساله ندانند که «کیم» یکی از دخترانش را برای این پست در نظر گرفته بود اما تحسین و تشویق او برای یکی از جوانترین دخترانش به نام «کیمیوجونگ» با استانداردهای کرهشمالی کاملا مستند شده است. «کنجی فوجیموتو»، آشپز سابق خاندان کیم، به واشنگتنپست گفت که «کیمجونگایل» این دختر را «پرنسس یوجونگ» و «یو جونگ شیرینزبان» مینامید. فوجیموتو در کتاب خاطرات خود ضمن بازگویی تجربیاتش از کرهشمالی میگفت، در هنگام شام «کیمیوجونگ» در سمت چپ پدر مینشست و همسر کیم هم در سمت راست او قرار میگرفت. با این حال، شاید «کیمجونگایل» باور داشت که قرار دادن یک زن در راس قدرت و بهعنوان رهبر کرهشمالی- با وجود داشتن چند پسر- شاید کاری سخت و خارج از عرف باشد. کرهشمالی آشکارا کشوری پدرسالار است جایی که از زنان انتظار میرود وظیفهشناس بوده و منقاد همسرانشان باشند و قبل از هر کاری وظیفه مادرانه خویش را ایفا کنند. فراریانی که از کرهشمالی به کرهجنوبی گریختهاند میگویند که تنفر از زن، تبعیض جنسیتی و خشونت جنسی در این کشور فراوان است. «سوکیل پارک»، مدیر مرکز تحقیقات و استراتژیها برای آزادی در کرهشمالی که یک گروه حقوقبشری است که به فراریان کرهشمالی کمک میکند، میگوید: «یک فرهنگ پایه با هنجارهای جنسیتی مردسالارانه بسیار قدرتمند و سنتی و عدم توانمندسازی زنان وجود دارد.» جایگاه «کیمیوجونگ» در میان کادر رهبری کرهشمالی بسیار چشمگیر است. نام او در زمره اولین نامهایی بود که در دوران غیبت تقریبا سه هفتهای برادرش بهعنوان جانشین احتمالی مطرح شد. «اون» جوان روز شنبه ۱۳ اردیبهشت ماه پس از غیبت سه هفتهای ظاهر شد. غیبت اسرارآمیز رهبر کرهشمالی پرسشهای مهمی را در مورد برنامههای کرهشمالی برای آینده برانگیخت بهویژه با توجه به اینکه او افزایش وزن دارد و یک سیگاری و شرابخوار قهار است. متخصصان کرهشمالی میگویند اگر به هر دلیلی اتفاقی برای «اون» بیفتد و فرزندان احتمالیاش به سن و سالی نرسند که بتوانند امور کشور را به دست گیرند، «یو جونگ» احتمالا ایمنترین و البته محتملترین گزینه وراثت قدرت برای برادرش خواهد بود. اگر او جانشین کیم [پدر] شده بود، بدین معنا بود که یک زن در راس یکی از سرکوبگرترین رژیمها در این سیاره قرار گرفته است.
شکاف جنسیتی
شبهجزیره کره جای مناسبی برای یک زن نیست. زن بودن در این شبهجزیره مصائب خود را دارد. کرهشمالی سرزمین برابری نیست؛ همان برابریای که «کیمایلسونگ» [پایهگذار این کشور] وعده آن را از طریق دستیابی به آزادی اقتصادی داده بود. درحالیکه زنان بخش مهمی از نیروی کار و محرک بازارهای خصوصی محدود در داخل این کشور هستند- چرا که تمام مردان در مشاغلی که دولت به آنها محول کرده مشغولند- اما فراریان زن میگویند که آنها همچنان شاهد تبعیض شدید و گسترده هستند. افزون بر این، زنان فاقد فرصتهای شغلی و اجتماعی همقطاران مرد خود هستند. «نارا کانگ»، که در سال ۲۰۱۵ از کرهشمالی گریخت و اکنون در کرهجنوبی زندگی میکند، میگفت: «زنان همواره باید متواضع و فروتن باشند. این مردان هستند که بند کیف زنان را در دست دارند و تمام جایگاههای اجتماعی را از آن خود کردهاند.» دیدهبان حقوقبشر در گزارش سال ۲۰۱۸ خود اعلام کرد که خشونت جنسی هم یک معضل جدی در این کشور است. این خشونت «به قدری جدی است که به مثابه بخشی از زندگی روزمره پذیرفته شده است.» کرهشمالی این مساله را مانند بسیاری از اتهامات دیگر مربوط به سوءاستفادههای گسترده رد میکند. این کشور این گزارشها را بهمثابه «راکتهای حقوقبشری امپریالیستها» توصیف میکند. دیپلماتهای این کشور هم در مجامع سازمان ملل در مورد مساله زنان در سال ۲۰۱۷ گزارش نهادهای حقوقبشری بینالمللی را با این تعابیر توصیف کردند.
کانگ میافزاید که این وضعیت در کرهجنوبی بهتر است اما ایدهآل نیست. این کشور [کرهشمالی] در انتهای تمام کشورهای OECD در زمینه شکافها و تبعیض جنسیتی قرار دارد. زنان همواره در زمینه شغلی با تبعیض و آزار در انظار عمومی مواجهند. بهطور مثال میتوان به فیلمبرداریهای غیرقانونی از زنان در توالتها اشاره کرد. «جین لی»، گزارشگر آسوشیتدپرس که در سال ۲۰۱۲ دفتر این سازمان را در پیونگیانگ باز کرد، میگفت شاهد «تبعیض جنسیتی عجیب و غریب و غیرقابل باوری در هر دو کره بوده است.» او میافزاید: «همکاران خانم من از کرهشمالی مانند همکاران خانم من از کرهجنوبی به یک اندازه از این تبعیض شکایت داشتند: انتظار میرفت که آنها تمام روز کار کنند و پس از آن باید به کار آشپزی و نظافت خانه بپردازند.» خانم لی اکنون مدیر مرکز بنیاد Hyundai MotorKorea برای تاریخ و سیاستهای عمومی کره در مرکز وودرو ویلسون در واشنگتن است.
او میگوید: «صادقانه بگویم، هیچیک از دو کره مکان مناسبی برای زندگی زنان نیست.» با این حال، کرهجنوبی یک کارت برنده دارد: اینکه یک رهبر زن داشت. «پارک گیونهی» در سال ۲۰۱۵ سنت شکنی کرد و به اولین زن و رئیسجمهور منتخب در این کشور تبدیل شد. مادن، متخصص مسائل کرهشمالی، معتقد است که اگرچه دوره خانم پارک با رسوایی پایان یافت اما او نشان داد که یک زن میتواند بهعنوان رهبر در کرهشمالی یا جنوبی پذیرفته شود. مادن میافزاید: «کرهشمالی سابقه بالای ۷۰ سال در نزدیکی زنان به مرکز قدرت دارد. آنان در فرآیندهای تصمیمگیری در کرهشمالی تاثیرگذار هستند. کرهجنوبی پیش از این چنین سابقهای را در شبهجزیره شکست.» کانگ، فراری به کرهجنوبی، مطمئن نیست. وقتی از او پرسیده میشود که اگر در کرهشمالی زندگی میکرد آیا تصور میکرد که یک زن به «رهبر عالی» این کشور تبدیل شود، او قاطعانه میگوید نه. این زن فراری میگوید: «قطعا نه. هرگز نمیتوانم چنین تصور کنم. حتی نمیتواند یک رویا هم باشد.»
یک پیوند ناگسستنی
از لحظهای که «کیمیوجونگ» در سال ۲۰۱۸ پا به خاک کرهجنوبی گذاشت، دوربینها همه جا او را دنبال میکردند. کار او نمایندگی رژیم برادرش در المپیک زمستانی در شهر «پیونگ چانگ» در کرهجنوبی بود. او عالیترین عضو هیات اعزامی نبود؛ این لقب به برادرش «کیمیونگنام» تعلق داشت که در آن زمان رئیس تشریفاتی دولت کرهشمالی بود. اما این «کیمیوجونگ» بود که به راستی تاریخ ساز بود. او اولین عضو خاندان حاکم کرهشمالی بود که از سال ۱۹۵۳ (زمانی که جنگ کره پایان یافت؛ البته هیچ معاهده صلحی میان دو کشور وجود ندارد جز یک آتش بس) به بخش جنوبی مدار ۳۸ درجه میرفت. متخصصان مسائل کرهشمالی میدانستند که «کیمیوجونگ» یکی از دستیاران ارشد و معتمدین رهبر کرهشمالی بود. او بهعنوان معاون دپارتمان تبلیغات حزب کارگران حاکم مسوول انتقال پیامهای برادر و البته بهبود چهره عمومی او بود. اما یک سال قبل از سفر او به کرهجنوبی، «پرنسس کرهشمالی» بهعنوان عضو علی البدل به پولیتبورو هم پیوسته بود و این باعث شد که یک لقب دیگر هم به مجموعه القاب و وظایف وی افزوده شود.
اما مردم معمولی کرهجنوبی شناخت اندکی نسبت به او داشتند و این اسرارآمیز بودن موجب کنجکاویهایی شده بود. مردم از این نماینده و میسیونر ظاهرا شهری که پوستی روشن و زیبا داشت و از کشوری واپسگرا آمده بود شگفت زده بودند. او نماینده رهبری بود که از زمان به قدرت رسیدن – تا آن زمان- به سفر خارجی نرفته بود. «چوی مونسون» بهعنوان فرماندار شهری که المپیک زمستانی در آن برگزار میشد میزبان «پرنسس» بود. او «دردانه» پدرش را «دختری بسیار آرام و خونسرد» معرفی میکرد که «کم گوی و گزیده گوی» بود و در انتخاب کلمات دقت داشت و صریح بود. «یو جونگ» در این سفر از تیمهاکی مشترک دو کره خرسند بود و در مراسم بازگشایی در کنار «مونجائهاین» رئیسجمهور کرهجنوبی و «مایک پنس» معاون رئیسجمهور آمریکا نشسته بود. البته پنس به «پرنسس» دست نداد. از «یوجونگ» درحالی عکس گرفته میشد که درحال مشاهده بازیها و برنامهها بود و لبخند به لب داشت و چنین به نظر میرسید که از دست میزبان راضی است. رسانهها حتی پا فراتر گذاشته و او را «ایوانکا ترامپ کرهشمالی» نامیدند.
این نوعی هنرنمایی در روابط عمومی از سوی یکی از تبلیغاتچیهای ارشد کرهشمالی بود. او چهرهای انسانی به رژیمی میداد که ترامپ تلاش داشت آن را یک دولت منفور و یک رژیم هستهای پلید توصیف کند. او درحالی میکوشید این کار را انجام دهد که همزمان سخت در تلاش بود تا زمینه دیدار دیپلماتیک برادرش را هم فراهم سازد؛ این دیدار باعث میشد برادرش به اولین رهبر کرهشمالی تبدیل شود که با یک رئیسجمهور مستقر آمریکایی دیدار کرده است. این تلاش باعث میشد رژیم برادرش بهعنوان رژیمی نگریسته شود که باکی از دیدار و گفتوگوهای دیپلماتیک ندارد. این نقش نشان داد که «یو جونگ» نه تنها جایگاه خود را در حزب و در کادر رهبری کشور مستحکم کرده بلکه نشان داد که به خوبی میتواند از پس نقشی که به او داده میشود برآید. تاریخ تولد دقیق «یو جونگ» نامشخص است اما تصور بر این است که او در دهه ۳۰ عمر خود باشد. وقتی از سوی وزارت خزانهداری آمریکا بهدلیل سوءاستفادههای حقوقبشری و فعالیتهای شدید سانسورکننده در لیست تحریمها قرار گرفت، تاریخ تولدی که برای او و مشخصاتش ثبت شد ۲۶ سپتامبر ۱۹۸۹ بود. اما گزارشهای اطلاعاتی کرهجنوبی تاریخ ۱۹۸۷ را دقیق تر میداند. جزئیات بیشتر از دوران کودکیاش هم درهالهای از ابهام قرار دارد. آنچه میدانیم این است: «کیمیوجونگ» همچون برادرش در برن، پایتخت سوئیس، درس خوانده است. او در مدرسه لیبرفلد در نزدیکی برن تحصیل و دیپلم خود را در رشته انفورماتیک دریافت کرده است. عمه و شوهر عمه او که به پرورش و بالیدن او و برادرش کمک کردند در مصاحبهای به واشنگتن پست گفتند که در زمان تحصیل او در سوئیس همواره خدمتگزار وی بودهاند. مادن در وبلاگ خود میگوید که او چهار سال در سوئیس ماند و مدرکی معادل کلاس ششم در آمریکا دریافت کرده است. در سوئیس، بزرگترهایی که در کنار این خواهر و برادر بودند میکوشیدند تا آنها را با یک زندگی عادی آشنا کنند. در حقیقت، آنها تلاش میکردند تا این دو خواهر و برادر را افرادی عادی جلوه دهند اما باز هم چیزهای بسیاری در زندگی آنها ناشناخته است: هویت واقعی شان، ثروتشان، رفتار آنها با سرطان سینه مادرشان در آن زمان و.... خواهران و برادران کیم یک ویژگی مشترک در دوران کودکی داشتند و آن «تنهایی» و «منفرد بودن» آنها بود. این تجربهای است که افراد کمی میتوانند با آن همدردی کنند. «کیمجونگایل» تنها کسی بود که تصمیم گرفت آنها را با هم بزرگ کرده و پرورش دهد و متخصصانی مانند مادن میگویند او در این کار عمد داشت. مادن معتقد است: «وقتی آنها بزرگتر شدند و از شرایطی که در آن پرورش یافتند آگاهتر شدند، واقعیت سختی بود که باید با آن رودررو میشدند. البته سختتر این بود که آنها هر روز روبهروی یکدیگر بودند.» او میافزاید: «این دو نفر روابطی دارند که غیرقابل گسست است و کسی را به اندرونی آنها راه نیست تا از اسرارشان آگاه شود.»
سلاله کوه پکتو
با توجه به پنهانکاری شدیدی که در مورد خاندان کیم وجود دارد، ما نمیدانیم برای «کیمیوجونگ» چقدر دشوار بود که کلیشهها و تبعیضهای جنسیتی را بگسلد و به سلسله مراتب عالی قدرت دست یابد. اما او یک دختر معمولی نیست. «کیمجونگایل» فرزندانی بیش از «کیمجونگاون» و «کیمیوجونگ» داشت. اینها البته عموها، عمهها و خالههایی دارند و به تبع آن عموزادگان، عمهزادگان و خالهزادگانی دارند. اما مادن معتقد است «پرنسس» و «اون» تنها دو نفری هستند که وارثان راستین «سلاله پکتو»ی کیمایلسونگ محسوب میشوند؛ این کوه اشاره به کوهی اسطورهای در مرز کرهشمالی با چین دارد. پکتو کوهی افسانهای و مقدس است که ادعا میشود پایگاه کیمایلسونگ در زمان جنگهای چریکی بود و زادگاه کیمجونگایل. رهبر فعلی کرهشمالی (کیمجونگاون) هر وقت که میخواهد بر اهمیت تصمیمات سیاسی تاکید کند به این کوه سفر میکند. مادن میافزاید: «تا جایی که به فرهنگ سیاسی کرهشمالی مربوط است، کیمایلسونگ هیچ تبار مشروعی نداشت.» اگر کیمجونگایل میخواست «پرنسس» به سطوح قدرت نزدیک شود اما اکنون روشن است که رهبر فقید کرهشمالی به خواستهاش رسیده و دخترش گام به گام همراه برادرش دیده میشود. تمام متخصصانی که سیانان برای تهیه این گزارش با آنها مشورت کرده است با این تئوری موافقند که زن بودن باعث نمیشود کیمیوجونگ از مسوولیتهای خود عقب بنشیند. اما این بیشتر به جایگاه او مربوط است تا تغییر مسائل جنسیتی در درون کرهشمالی. معنای این سخن این است که او به صرف اینکه دختر رهبر پیشین و خواهر رهبر فعلی است توانسته سلسله مراتب قدرت را طی کند و این هیچ ارتباطی به کنار زدن تبعیضهای جنسیتی ندارد. اساسا شاید «یوجونگ» در جایگاهی نباشد که بخواهد این تبعیضها را بشکند یا لااقل کنار بگذارد. «سوکیل پارک» میگوید: «فکر نمیکنم جنسیت برطرفنشدنی باشد. بدیهی است که این اولین مساله است. مساله دیگر این است که کرهشمالی یک جامعه پدرسالار با نظامی پدرسالار اما از نوع قرون وسطایی است اما گمان میکنم که سلاله پکتو یعنی تبار و خون کیم همچنان غالب باشد.» خانم «لی» هم معتقد است «تبار این دختر برای کیمها مهمتر از جنسیت است.» او میگوید: «سالهاست ناظران کره بر این باورند که کرهایها حضور یک زن در راس قدرت را برنمیتابند. اما من سالهاست میگویم که محتمل است رهبر بعدی زن باشد چرا که او بهترین کیم برای این نقش است.»
منبع: دنیای اقتصاد