اقتصاد۲۴ - طی چند روز گذشته بانک مرکزی پس از تاخیر زیاد در انتشار نماگرهای اقتصادی، دادههای چهار فصل سال ۹۸ را در اختیار عموم گذاشت. یکی از دادههای مهم این گزارش، درآمد ملی ایران و تغییرات آن در طول سالهای اخیر بوده است. پیشتر بانک مرکزی دادههای حسابهای ملی برای سال ۹۸ را منتشر کرده بود. بر این اساس تولید ناخالص داخلی به قیمت بازار به ۶/ ۶۲۸ هزار میلیارد تومان رسیده بود که نمایانگر افت ۸/ ۶ درصدی کیک اقتصاد ایران بود. رشد اقتصادی در سال ۹۷ نیز معادل منفی ۶ درصد گزارش شده بود. در نتیجه قابل پیشبینی بود که درآمد ملی نیز در این سالها در معرض افول قرار گرفته باشد.
برخی از کانالها و یا سایتها با ترسیم نمودارهایی نوشته اند که درآمد سرانه ایرانیها هنوز به سال ۱۳۵۷ نرسیده است. مبنای محاسبه این نمودارها البته قیمت سکه است. هرچند وضعیت درآمد سرانه ایرانیها طی چند دهه گذشته شرایط خوبی نداشته است، اما برخی کارشناسان معتقدند محاسبه درآمد سرانه با قیمت سکه دقیق نیست. با این همه، اما شرایط اقتصادی به دلایل متعدد از جمله تحریمها و رشد منفی اقتصاد برای مردم سخت شده است. مرکز پژوهشهای مجلس گفته است برای رسیدن به وضعیت سال ۹۰ لازم است تا رشد اقتصادی برای مدت ۶ سال متوالی ۸ درصد مثبت باشد؛ اتفاقی که همواره در برنامههای توسعه روی کاغذ نوشته شده، اما هیچ گاه در عمل محقق نشده است.
طلا مبنای خوبی برای محاسبه درآمد سرانه است؟
سعید مسگری، کارشناس مسائل اقتصادی در گفتگو با اقتصاد ۲۴ میگوید: شاخصهای متعددی برای بررسی رفاه وجود دارد. یکی از این شاخصها درآمد سرانه است. معمولاً درآمد افراد را بر اساس دلار سنجیده و آن را با سایر کشورها و یا در طول زمان مقایسه میکنند. این روش در دنیا مرسوم است. اما در کشورهایی که تورم دارند، ارزش درآمد سرانه را بدون تورم و ثابت محاسبه میکنند و یک سال را به عنوان شاخص در نظر گرفته و متناسب با آن درآمد سرانه را حساب میکنند.
وی میافزاید: اگر بخواهیم رفاه را در کشور بررسی کنیم بهترین روش این است که درآمد سرانه را بر اساس شاخص ppp و یا همان قیمتهای ثابت در نظر بگیریم و روند آن را بررسی کنیم، اما بررسی درآمد سرانه با شاخصهایی مانند قیمت سکه، حداقل دستمزد و... روشهای ابداعی و غیرقابل اتکا است.
این اقتصاددان تاکید میکند: برای مثال قیمت طلا همواره دارای نوسان است. قیمت انس جهانی با متغیرهای زیادی در حال تغییر است و نمیتواند به خوبی نشان دهنده وضعیت رفاه در جامعه باشد؛ بنابراین روشهای محاسبه رفاه با کالا متقن و دقیق نیست.
دهه ۹۰، نقطه صفر اقتصاد ایران
مسگری با بیان اینکه بهترین روش، محاسبه درآمد سرانه به قیمتهای ثبات است، اظهار میکند: اگر از این روش نیز استفاده کنیم باید گفت که ایران وضعیت مناسبی در نیم قرن اخیر نداشته است. سطح رفاه در اواخر دهه ۵۰ نزولی شد و با وقوع انقلاب و جنگ به طور طبیعی و به خاطر مشکلات ناشی از جنگ کاهش پیدا کرد و در دهه ۷۰ و ۸۰ روند رفاه با شیب کم نسبتاً صعودی شد. اما در دهه نود رشد آن متوقف شد و در برخی از سالها کاهشی شد تا همین مسئله سبب شود درآمد سرانه به نرخهای قبلی خود نرسد.
این کارشناس اقتصادی درآمد سرانه کشورها را تابع دو عامل تولید ناخالص و جمعیت کشورها میداند و میگوید: در واقع هرچه تولید بیشتر و کیک اقتصاد بزرگتر شود درآمد افراد نیز بیشتر میشود. مشکل اینجاست که رشد اقتصادی ما پایین است و در دهه ۹۰ این رشد میانگین صفر بوده است و همواره در بازه چند دهه گذشته میانگین رشد اقتصادی پایین بوده است.
وی تصریح میکند: اقتصاد ایران در نیم قرن اخیر با معضلی به نام رشد اقتصادی ناپایدار و پایین مواجه شده است یعنی هم نوسان داشته و بی ثبات بوده و هم نرخ آن پایین بوده است که این مسئله در کاهش درآمد سرانه مردم اثرگذار بوده است.
مسگری یادآور میشود: اگر میخواهیم رفاه ایجاد کنیم باید رشد اقتصادی بالا رود. باید موتورهای رشد اقتصادی را روشن کنیم. در حال حاضر نرخ تشکیل سرمایه کاهش پیدا کرده است و سرمایه گذاری انجام نمیشود. تولید به واسطه فضای کسب و کار نامناسب روند کاهشی داشته است.
مثلث خطرناک اقتصاد ایران
این کارشناس اقتصادی معتقد است در اقتصاد ایران یک مثلث مخرب وجود دارد که باعث کاهش رشد اقتصادی شده است. وی توضیح میدهد: یک ضلع این مثلث تحریم است که مبادلات اقتصادی و ارزی کشور را دچار مشکلات عدیده کرده است. بخش دیگر مربوط به ساختار اقتصادی است. مشکلاتی مانند کسری بودجه مداوم، نظام بانکی، نظام بازنشستگی، نرخ بیکاری بالا و فساد گستردهای که وجود دارد باعث میشود رشد اقتصادی تحت تاثیر قرار گیرد.
مسگری تصریح میکند: ضلع سوم تصمیمهای اشتباه دولتها و سیاستهای نادرستی است که اتخاذ شده و در همه دولتها کم و بیش بوده است. در حوزه ارزی همواره سیاستها بر یک شیوه بوده که البته نتایج خوبی در پی نداشته است.
وی میافزاید: این مثلث مخرب اقتصادی است که باعث کاهش رشد اقتصادی شده است. نمیتوان به قطعیت گفت که سهم کدام سه ضلع بیشتر است؛ هر کدام در جای خود تاثیرگذار هستند.
مسگری درباره آمار مرکز پژوهشهای مجلس درباره رشد اقتصادی مداوم میگوید: در برنامههای توسعهای ما همیشه رشد اقتصادی ۸ درصدی هدف گذاری شده است، اما هیچ گاه این رشد محقق نشده است حتی در دورهای که تحریمها کاهش پیدا کرده نیز رشد اقتصادی ۸ درصدی را تجربه نکردیم.
این کارشناس اقتصادی یادآور میشود: در حال حاضر و با شرایط تحریم و مشکلات ساختاری بعید است که چنین رشدی حاصل شود. مگر اینکه اصلاحات ساختاری عمیق در همه ارکان و ساختارها از جمله کاهش فساد، اصلاح نظام بانکی، فضای کسب و کار مناسب ایجاد شود، بازار بدهی مناسب تشکیل شود و... تا بتوانیم به رشدهای اقتصادی بالا دست پیدا کنیم.