تاریخ انتشار: ۱۹:۳۲ - ۲۴ اسفند ۱۳۹۹
تعداد نظرات: ۱ نظر

اسید همه چیز معصومه را نابود کرد

غمگین‌تر از قبل است. صدایش رنگ دلشکستگی و حسرت دارد. گله‌مند است. خودش را تنهاتر از قبل می‌بیند. سه سال از آن شب عید شوم برای معصومه می‌گذرد، ولی زمان هیچ چیزی را در زندگی او تغییر نداده است.

اسیدپاشی در تبریز

اقتصاد۲۴ - معصومه سه سال پیش درست یک روز مانده به سال جدید زندگی‌اش متوقف شد. زمان برایش ایستاد و هرگز شروع به حرکت نکرد. اسید روزگار او را نابود کرد. معصومه حالا دل‌شکسته‌تر از قبل روزگار سختی را می‌گذراند. عامل سیاهی زندگی‌اش، بدون هیچ مجازاتی، بر اثر ایست قلبی در زندان مرده؛ تمام پول‌هایش برای هزینه عمل‌های جراحی تمام شده؛ به هیچ کدام از وعده‌هایی که به او داده شده بود، عمل نشده است. کلی بدهکاری به بیمارستان دارد و به خاطر آن بدهی‌ها از جراحی‌های بعدی محروم مانده است. برادر هم از غم معصومه سکته کرده و جان باخته است.

این‌ها همه آن چیزی است که از این زندگی سهم معصومه شده. دختر جوانی که خواستگار سمج و عصبانی‌اش، وقتی با پاسخ منفی روبه‌رو شد، با اسید به او حمله کرد. در آخرین روز زمستان درست وقتی که معصومه خودش را برای سال نو و ایام عید آماده می‌کرد، در مقابل خانه‌اش در تبریز با مردی روبه‌رو شد که همه زندگی‌اش را با یک ظرف اسید گرفت. خواستگاری که بار‌ها جواب منفی شنیده بود، ولی نتوانست تاب بیاورد. می‌خواست زندگی جدیدی را با زن مورد علاقه‌اش آغاز کند، اما وقتی به هدفش نرسید، خشن‌ترین راه انتقام را انتخاب کرد.

«شش ماه بیشتر نبود که به من پیام می‌داد. در اینستاگرام با من آشنا شده بود. تقریبا دو ماه آخر چند بار همدیگر را ملاقات کردیم. آن هم به این دلیل که او ول کن نبود. من او را نمی‌خواستم، اما او هر روز بیشتر اصرار می‌کرد.»

این‌ها را معصومه می‌گوید. از روز آشنایی‌اش با آن مرد خشن تا روزی که زندگی‌اش تیره‌وتار شد: «وقتی بقیه از من می‌پرسیدند این مرد چه کسی است، می‌گفتم خواستگار است و داریم با هم آشنا می‌شویم. او می‌گفت پدرم خلافکار است، ولی من با او کاری ندارم. اما وقتی بیشتر تحقیق کردم، فهمیدم که از پدرش بدتر است. هم‌محله‌ای‌هایش می‌گفتند که محمد زورگیر و خفت‌گیر است، برای همین تصمیم گرفتم برای همیشه ارتباطم با او را قطع کنم. با او موضوع را مطرح کردم و گفتم که دست از سرم بردارد، ولی محمد دست‌بردار نبود. مرتب اصرار می‌کرد و از من می‌خواست با او در ارتباط باشم.»


بیشتر بخوانید: ماجرای مرموز اسیدپاشی در پارک


از آن روز شوم گفتن برای معصومه بسیار سخت است. آن روز وحشتناکی که بخت با او یار نبود؛ که دیگر لذت زندگی را از دست داد. زمین و آسمان دست به یکی شدند تا معصومه بیست‌وشش ساله نابود شود. زنده ماند، اما زندگی نکرد:

«آن روز قرار بود با مادرم به بازار برویم. من زودتر پایین رفتم. منتظر مادرم بودم که محمد را دیدم. اصرار کرد که سوار ماشین شوم. تقریبا مرا با زور سوار خودرویش کرد. مرا به بزرگراه برد. التماسم کرد که با او ازدواج کنم. می‌گفت تو هرچی بخوای من همان می‌شوم. اما من قبول نکردم و گفتم دست از سرم بردار. بعد از آن بود که کنار بزرگراه ماشین را نگه داشت. یک قمه درآورد، موهایم را گرفت و گفت سرت را می‌برم. قمه را زد به دستم و دو انگشتم را برید. من التماس می‌کردم، اما او دست‌بردار نبود. ناگهان از زیر صندلی یک بطری یک لیتری برداشت. صندلی‌ام را خواباند. بعد همه اسید را روی صورت و بدنم ریخت. درنهایت هم با پایش من را بیرون از ماشین پرت کرد و متواری شد. حدود ٢٠ دقیقه کنار اتوبان افتاده بودم و می‌سوختم تا اینکه مردم جمع شدند و آب رویم ریختند. بعد هم مرا به بیمارستان بردند.»

هنوز هم معصومه زندگی ندارد. از خانه بیرون نمی‌رود. با مرگ عامل این حمله وحشتناک، حالش بهتر نشده است. مدام فکر می‌کند به آن روز و آن لحظه تلخ و دلخراش؛ به اینکه چرا عامل بدبختی‌اش مجازات نشد.

در عوض مرد و راحت شد: «او رفت. راحت شد. اما من مانده‌ام و دارم عذاب می‌کشم. مرگ از این زندگی که دارم خیلی بهتر است. همان زمان دکتر‌ها گفتند که حداقل ۱۲ یا ۱۳ سال طول می‌کشد تا درمان تو تمام شود. اما به محمد فقط ۱۵ سال حبس و تبعید دادند. این عادلانه نیست. اینکه من سال‌ها زجر بکشم و او فقط چند سال در زندان بماند. درست است که شهریور ماه امسال در زندان ایست قلبی کرد و جان باخت، اما حتی اگر می‌ماند هم مجازات سنگینی نداشت، یعنی تاوان نابودکردن زندگی من همین است. وقتی شنیدم محمد مرده اصلا خیالم راحت نشد، با اینکه مرتب از زندان زنگ می‌زد و مرا تهدید می‌کرد. می‌گفت فکر نکن دست از سرت برمی‌دارم. می‌گفت حتما تو را می‌کشم. اما با مرگش راحت نشدم، چون آسان‌ترین مجازات مرگ است. او هم باید می‌ماند و عذاب می‌کشد. باید درد می‌کشید. اما او رفت و من مانده‌ام با این همه درد و رنج. البته من آدمی نبودم که به قصاص راضی باشم. درنهایت دلم به رحم می‌آمد. نمی‌توانستم ببینم با فرد دیگری چنین می‌کنند که با من کردند. اما این مجازات هم عادلانه نبود.»

معصومه ۹ ماهی می‌شود که دیگر هیچ عمل جراحی نمی‌کند، یعنی نمی‌تواند درمانش را ادامه دهد، چون پول ندارد. چون تمام زندگی‌اش را فروخته و دیگر هیچ سرمایه‌ای برای ادامه درمان ندارد.

چشمانش تار شده، با این حال نمی‌تواند برای معاینه پیش دکتر برود، چون به بیمارستان بدهی دارد: «۴۶ میلیون تومان به بیمارستان بدهی داریم. گفته‌اند تا بدهی را پرداخت نکنیم، نمی‌توانم عمل دیگری انجام دهم. ۹ ماه پیش آخرین عمل جراحی را انجام دادم. تمام هزینه‌ها را هم تا الان خودمان پرداخت کردیم. خانه پدری‌ام را فروختیم و خرج من شد. همه بچه‌ها سهم‌شان از خانه پدری را بخشیدند تا من بتوانم درمان کنم. الان در خانه‌ای اجاره‌ای با مادرم زندگی می‌کنیم. مادرم هم با حقوق بازنشستگی پدربزرگم که ماهی یک میلیون تومان است، زندگی را اداره می‌کند. یکی از برادرهایم آنقدر به خاطر من حرص خورد که همین امسال به خاطر سکته قلبی جان باخت. دو برادر دیگرم خُردخُرد کمک‌مان می‌کنند، برای همین دیگر نمی‌توانم به جراحی ادامه دهم. الان باید صورتم را برای ترمیم عمل کنم، ولی نمی‌توانم. چشم‌هایم پیوند قرنیه خورده‌اند. چشم راستم تار شده است، نمی‌توانم آن را هم پیگیری کنم، چون هزینه پماد، قطره و دارو‌ها بسیار بالاست.»

معصومه در ادامه حرف‌هایش می‌گوید: «وقتی ماجرای من رسانه‌ای شد، خیلی‌ها وعده دادند که تمام هزینه‌های درمان مرا تقبل می‌کنند. فرمانداری، استانداری و شهرداری وعده دادند، ولی هیچ کس کمکی نکرد. همه مرا فراموش کرده‌اند. من زندگی‌ام نابود شد و هیچ کس نیست که یادی از من کند. متهم پرونده‌ام هم فوت کرد. پرونده هم مختومه شده است. من حالا تنها مانده‌ام. زندگی‌ام را از دست داده‌ام. از خانه بیرون نمی‌روم، چون هر بار که بخواهم از خانه بیرون بروم، باید گریه کنم. صورتم زشت شده است. پول جراحی ترمیم را ندارم. زندگی خانواده‌ام هم نابود شده. آن‌ها هم به پای من سوختند. تاوان این‌ها را چه کسی باید پس بدهد.‌ای کاش من می‌مردم و او زنده می‌ماند. این‌طوری حداقل همه چیز عادلانه پیش می‌رفت. ولی حالا من چه کنم با این تنهایی و زندگی دردآوری که دارم. آینده‌ام معلوم نیست. در خانه مانده‌ام و غصه می‌خورم. خانواده‌ام هم همینطور؛ محمد زندگی همه ما را نابود کرد و رفت.»

منبع: رکنا
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
عطا الله فیضی از سنندج
0
0
يکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۹
واقعا ناراحت کننده بود داستان زندگی این دختر. چه تقدیر بدی داشته. خوب میشه گفت نباید یک دختر آنهم به این زیبایی عکس خودش رو در اینستاگرام می‌گذاشت تا این فرد شیطان عاشقش بشه ولی بازهم خیلی ها این کار رو میکنن و مشکلی پیش نمیاد واقعا نمی‌دونم چی بگم آخه چرا
ارسال نظر
قوانین ارسال نظر
لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «اقتصاد24» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.
خواندنی‌ها
خودرو
فناوری
آخرین اخبار

عکس/ علائم پنهان یک سرطان در آقایان

فیلم/ دلیل بازگشت تتلو به ایران از زبان حسین تهی

مجلس موافق واردات خودرو‌های لوکس

رشد ۳۴ درصدی قیمت مسکن در منطقه ۲۲ تهران طی فقط دو ماه

قیمت گوسفند و گوساله تغییر کرد

سطح گردش معاملات بورسی چنگی به دل نمی‌زند

عکس/ تغییر عجیب چهره همسر اول جومونگ در ۴۳ سالگی

ماجرای برخورد مرگبار قطار با نوجوان قائمشهری چه بود؟

با بودجه ۱.۵ تا ۵ میلیارد تومان کجای تهران خانه بخریم؟ + جدول قیمت‌ها

واژگونی سرویس مدرسه و سرنوشت ۱۳ دانش‌آموز در کردستان

ادعای عجیب عضو جبهه پایداری درباره عریان شدن زنان

فیلم/ وضعیت خودرو‌های کوروش کمپانی با ارزش چند ده میلیاردی

فیلم/ ادعای عجیب سخنگوی دولت درباره کلینیک ترک بی حجابی

عکس/ سفر شمسایی، دبیر و عزیزی به بیروت

طعنه سنگین یک روزنامه اصولگرا به سعید جلیلی

متهم ردیف اول بنگاه‌داری بانک‌ها کیست؟

عکس/ استایل شیک الناز شاکردوست در جشن حافظ

عکس/ پوشش خاص بسیجیان در دیدار با رهبری

سقوط دستمزد دلاری کارگران ایرانی از ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۳/ دستمزد کارگر عربستانی ۱۰ برابر و کارگران اماراتی و ترکیه‌ای، ۴ برابر دستمزد کارگر ایرانی +جدول

عکس/ قیمت فیش حج در ۵۰ سال پیش

فیلم/ توضیحات مهم سخنگو دولت درباره مذاکرات ژنو

انتظارات منفی بازار دلار کاهش پیدا کرد؟

اینفوگرافی/ ترافیک تهران بیشتر از نیویورک

فیلم/ تذکر قالیباف به بی‌نظمی نمایندگان

توییت سخنگوی دولت درباره خشونت علیه زنان

ماجرای عجیب عکس پرسنلی شناسنامه امیر تتلو

فیلم/ ۶۰ درصد ایرانیان تمایل به مهاجرت دارند

فیلم/ چمران: فاکتور پوستر‌های زاکانی را دیدم ولی رسمی نبود

معادن در ایران؛ بهشت کارفرمایان، جهنم اهالی و کارگران / بازخوانی پرونده حوادث کارگری در ایران

معنای بازگشت ترامپ برای ایران، روسیه و چین

شرط عربستان برای تعامل با آمریکای ترامپ

تاثیر اصلاح ساختار صندوق بازنشستگی بر معیشت بازنشستگان

انتقاد تند روزنامه اصلاح طلب از عارف

ابهام در سخنان علی لاریجانی؛ زمان مذاکرات رسیده است؟

هیهات تخلفات بودجه ‏ای دولت سیزدهم؛ کسری بودجه ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ به رقم یک‏ هزار هزار میلیارد تومان رسید

آیین‌نامه جدید واردات خودرو برقی با تاریخ مصرف چهارماهه

نظر متفاوت دو عضو جبهه پایداری درباره کلینیک ترک بی حجابی

جزئیات دستور همتی به رئیس‌کل جدید گمرک

روشنایی به شرط مازوت سوزی

۹ ماه سرنوشت‌ساز برای تهران، ایران و اروپا در مسیر دوگانه توافق یا فعال شدن مکانیسم ماشه!

تعیین زمان واریز مرحله سوم سود سهام عدالت سال ۱۴۰۱

قیمت دلار در انتظار اخبار آتش‌بس و توافق

مرگ سالانه ۷ میلیون نفر به‌دلیل آلودگی هوا در کشور ۷۲ ملت

فیلم/ رونمایی از گلکسی اس ۲۵ اولترا سامسونگ

ضد و نقیض گویی درباره اجرای قانون حجاب؛ تعلیق ابلاغ قانون عفاف تا نیمه آذر به روایت معاون حقوقی دولت

صعود سخت در انتظار استقلال و پرسپولیس

دستگیری قاتل سریالی زنان با قرص برنج در مشهد

دلار آمریکا ضعیف شد

مشکل صنعت خودرو سازی ایران چیست؟

علت توقف کاهش قیمت دلار در کانال ۶۸ هزار تومان چه بود؟