اقتصاد۲۴- مذاکرات هستهای ایران، به مجموعهای از رایزنیها و مذاکرات دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران و طرفهای غربی گفته می شود که در طول بیش از دو دهه و از سال ۱۳۸۳ تا کنون انجام شده و البته هم چنان در حال انجام است.
در اولین مرحله این مذاکرات مهلت آن در توافق موقت ژنو بر روی برنامه هستهای ایران تا نوامبر ۲۰۱۴ تعیین شده بود و سپس تا اول ژوئیه ۲۰۱۵ تمدید شد. بعدتر در پی تفاهم هستهای لوزان، در روز سهشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۴ توافق برنامه جامع اقدام مشترک در وین اتریش بین ایران، اتحادیه اروپا و گروه ۵ + ۱ منعقد شد و بعدها با خروج آمریکا از برجام به نوعی فروپاشید.
در پاییز ۱۳۸۱ زمانی که جمهوری اسلامی برای نخستین بار دست آوری خود به فن آوری هستهای را اعلام کرد شاید کمتر کسی تصور میکرد فشار و تبلیغات چنان بر علیه این توان تازه ایران زیاد باشد که در مدت کوتاهی پرونده را به شورای حکام بکشاند.
اما همه چیز از گزارش محمد البرادعی شروع شد. گزارشی که در نهایت پرونده ایران را تا شورای امنیت نیز پیش برد.
خرداد ۸۲، اما اولین تاریخ رسمی درخواست جامعه جهانی برای تعلیق فعالیت هستهای به شمار میآمد. در آن زمان و در بیانیهای از تهران خواسته شد که بدون قید و شرط پروتکل الحاقی ۲+۹۳ بپذیرد و به آن عمل کند و البته از ایران خواسته شده بود که ورود مواد هستهای به سانتریفیوژها را نیز تعلیق کند.
در ادامه این روند و این بار در ۲۹ مهر ۱۳۸۲ (۲۱ اکتبر ۲۰۰۳) نشست مشترکی میان وزرای خارجه سه کشور اروپایی و هیات ایرانی در سعدآباد تهران برگزار شد که منجر به صدور بیانیهای شد که بعدها به بیانیه سعدآباد معروف شده بود. بر اساس این بیانیه ایران برای بازدید بازرسان آژانس انرژی اتمی از تأسیسات اتمی خود اعلام همکاری کرده و هم چنین گازدهی به سانتریفیوژهای نطنز را در راستای راستیآزمایی و اثبات صلحآمیز بودن فعالیت هستهای خود، به شکل داوطلبانه و برای مدت محدود تعلیق میکرد. انگلیس و فرانسه نیز در مقابل این تعهدات و مسولیتهای ایران، متعهد میشدند تا از ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل جلوگیری کنند.
در حالی که بسیاری امیدوار بودند با بیانیه سعدآباد تا حد زیادی مناقشات پایان بگیرد، اما کمی بعدتر و این بار در بهمن ۸۲ سال ۱۳۸۲ کشمکشهای تهران، بروکسل، واشنگتن و مسکو منجر به امضای دومین توافق نامه ایران و تروئیکای اروپایی در ۲۳ فوریه ۲۰۰۴ شد تا این بار «توافق نامه بروکسل» شکل بگیرد.
بر اساس توافق نامه بروکسل، ایران پذیرفت که ساخت قطعات و مونتاژ سانتریفیوژها را نیز به حالت تعلطق درآورد. همچنین ایران در مقابل، تروئیکای اروپایی نیز متعهد شد برای بازگشت روابط ایران و آژانس به شرایط عادی و بسته شدن پرونده، در اجلاس ژوئن تمام تلاش خود را انجام دهد.
نتیجه این توافق آن بود که طرفهای غربی نیز از مواضع شدید الحن خود نسبت به خرداد و. شهریور سال ۱۳۸۲ عقب نشستند. توسعه هستهای ایران ادامه میابد.
اما سال ۱۳۸۲ به همین راحتی برای تیم هستهای ایران پایان نپذیرفت و این بار در اسفند این سال انتشار موضوعاتی مربوط به سانتریفیوژهای P-۲، پلونیوم، پلوتونیوم، آلودگیها و برخی ابعاد دیگر فعالیتهای ایران، نظیر طیف سنجهای جرمی، باعث شد تا موج جدید تازهای از حملات نسبت به ایران شکل بگیرد.
کمی بعد و در پایان تعطیلات نوروز سال ۱۳۸۳ طرف ایرانی موفق شد، ماده UF۴ را برای اولین بار در کشور و بدون تکیه بر توان خارجی تولید کند.
در شهریور سال ۱۳۸۳ ایران در ادامه موفقیتهای خود در این زمان نه تنها UCF را راه اندازی و قطعه سازی و مونتاژ را آغاز کرد، که در اقدامی، فرآیند تبدیل ۳۷ تن کیک زرد را به گاز هگزافلوراید اورانیوم نیز شروع کردند.
اما با این اقدامات بار دیگر شمارش معکوس رسانههای غربی برای گزارش پرونده به نیویورک در اجلاس سپتامبر ۲۰۰۴ آغاز شد. تشدید دوباره بحران، در نهایت به صدور قطع نامهای در تاریخ ۲۸ شهریور ۱۳۸۳ انجامید که از سوی مدیر کل به عنوان یک «ضرب الاجل» معرفی شد. شورای حکام ضمن ابراز «نگرانی عمیق» درباره تصمیمات جدید ایران، از تهران خواست «فورا و به شکل قابل اثبات» تمام فعالیتهای مرتبط با غنی سازی را در بخشهای گوناگون «تعلیق» کند.
درست در نیمه ابان ماه سومین دور مذاکره مقامات ایران با مقامات سه کشور اروپایی در پاریس پی گیری شد. برخی دیپلماتهای غربی از پذیرش تعلیق مجدد و کوتاه مدت «چند ماهه» از سوی ایران خبر میدادند. این در حالی بود که اروپاییها خواستار تعلیق نامحدود (دست کم ده سال) از سوی ایران بودند. بالاخره در ۲۴ آبان ماه ۸۳ گروه مذاکره کننده ما تعلیق کوتاه مدت تأسیسات هستهای و مجتمع UCF اصفهان را پذیرفت.
در تیرماه سال سال ۱۳۸۳ بر اساس شواهدی که در فاصله توافق نامه پاریس و مذاکرات فشرده ایران با آژانس و سه کشور اروپایی، صورت گرفت مشخص شد که اروپاییها به چیزی کمتر از تعلیق همیشگی فعالیتهای هستهای ایران راضی نمیشود.
در ۱۰ مرداد این سال سه کشور اروپایی با یک هفته تأخیر از مهلت مقرر، بسته پیشنهادی خود را به مقامات ایران و ریییس جمهور جدید ارائه کردند.
بالاخره، اما در ۱۴ نوامبر ۲۰۰۴ برابر با ۲۴ آبان ۱۳۸۳ در پاریس بین ایران و سه کشور فرانسه، انگلیس و آلمان به امضاء رسید و به موجب آن ایران به عنوان اقدامی داوطلبانه در جهت اعتمادسازی -و نه به عنوان یک تعهد قانونی - پذیرفت که کلیه فعالیتهای مربوط به غنیسازی و بازفرآوری مانند ساخت، تولید، نصب، آزمایش، سرهمبندی و راهاندازی سانتریفیوژهای گازی، و فعالیتهای مربوط به جداسازی پلوتونیم را متوقف کند و در عوض اتحادیه اروپا سعی در پذیرش ایران در سازمان تجارت جهانی کند. نماینده مذاکرهکننده ایران در آن مذاکرات، سیروس ناصری بود که به همراه سفیران وقت ایران در پاریس، لندن و برلین در مذاکرات حاضر بودند.
پس از این دوره و نوشته شدن حداقل سه توافق بود که بار دیگر و این بار در بهار سال ۱۳۸۶ خبری مبنی بر شروع فعالیت نطنز، جامعه جهانی را به تکاپو واداشت. در ان زمان البرادعی رئیس آژانس انرژی اتمی بود و گزارش آژانس بنا بر راه اندازی هزاران دستگاه سانتریفیوژ در نطنز، منجر به افزایش همه تردیدها شد تا بار دیگر جامعه جهانی به ترس و تکاپو بیافتد تا مانعی برای فعالیتهای صلح آمیز ایرانی ایجاد کند. همین روند باعث شد که کمی بعدتر در نشست وین، طرف ایرانی به طور داوطلبانه بپذیرد که آژانس بازدید از رآکتور آب سنگین اراک را انجام دهد و بازرسان آژانس نیز در تاریخ ۸ مرداد از تأسیسات رآکتور آب سنگین اراک بازدید کردند.
پس از توافقنامه پاریس و در آخرین ماه دولت هشتم، سید محمد خاتمی، رئیس جمهور وقت ایران خبرداد که غنیسازی اورانیوم را از سر میگیریم. محمد خاتمی هم چنین درباره قطعنامه پیشنهادی سه کشور اروپایی گفت که اگر قطعنامهای بخواهد ایران را از حق دستیابی به فناوری هستهای محروم کند، معتبر نیست و ضمانت اجرایی ندارد و ایران مجبور به پذیرش آن نیست.
کمی بعدتر و در ژانویه ۲۰۰۶ نیز مقامات ایران در حضور بازرسان آژانس بینالمللی انرژی هستهای، تأسیسات هستهای نطنز را فک پلمب کردند، اما شورای امنیت بلافاصله در مارس ۲۰۰۶ به ایران یک ماه فرصت داد تا فعالیتهای هستهای خود را متوقف کند.
این شرایط، اما وقتی بحرانیتر شد که در آوریل ۲۰۰۶ ایران موفق به تولید چرخه کامل سوخت هستهای در مقیاس آزمایشگاهی شد و ایران عملا به کشورهای عضو باشگاه اتمی پیوست. پس از این بود که شورای امنیت در ژوئیه ۲۰۰۶ قطعنامه ۱۶۹۶ را علیه ایران تصویب کرد که در آن خواستار تعلیق غنیسازی اورانیوم در ایران شده بود.
هم چنین شورای امنیت در دسامبر همان سال قطعنامه ۱۷۳۷ را نیز علیه ایران تصویب کرد که این بار فعالیتهای تجاری، مالی، صنایع موشکی و هستهای ایران را براساس بند ۴۱ فصل هفتم منشور ملل متحد، هدف قرار داده بود.
این قطعنامه را نخستین سند بینالمللی حقوقی میدانند که فعالیتهای هستهای ایران را بهعنوان تهدیدی علیه صلح و ثبات منطقهای معرفی میکرد.
در مقابل این قطعنامهها و تهدیدها نیز، ایران با تأکید بر بند ۴ معاهده انپیتی این اتهامات را غیر مستند میخواند و خواستار رفتار غیر تبعیضآمیز با فعالیتهای اتمی کشورها شد.
در همین زمان بود که برای نخستین بار نام گروه ۵+۱ بارها در رسانهها و اخبار تکرار شد و مردم ایران با ماهیت این گروه آشنا شدند. گروه ۵+۱ که شامل ۵ کشور عضو دائم شورای امنیت به همراه آلمان بود در این زمان برای فشار بر توقف برنامه اتمی ایران، قطعنامههای ۱۷۴۷ را در مارس ۲۰۰۷ و قطعنامه ۱۸۰۳ را در مارس ۲۰۰۸ و قطعنامه ۱۸۳۵ را در سپتامبر ۲۰۰۸ و قطعنامه ۱۹۲۹ را در ژوئن ۲۰۱۰ علیه ایران تصویب کردند و در ادامه این فشارها و بر اساس همین قطعنامهها محدودیتهای مالی بر افزاد و شرکتهای وابسته به سازمان انرژی اتمی، نیروهای مسلح و سپاه پاسداران با افزایش چشمگیر مواجه شد.
در همین دوران که دو دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد نیز در جریان بود چنیدن مرحله مذاکرات بین ایران و ۵+۱ جریان داشت. هیات ایرانی به ریاست سعید جلیلی که دبیر شورای عالی امنیت ملی کشور نیز بود در شهرهای ژنو، بغداد، استانبول، مسکو و آلماتی با طرفهای مقابل مذاکره میکردند.
این دوران به دوران مذاکرات طولانی و بی اثر شهرت یافت.
دورانی که احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور وقت از قطعنامههایی که کاغذ پاره بود سخن گفت و سعید جلیلی دور اروپا و خاورمیانه با تیم مذاکره کننده میچرخید.
اما همزمان با انتخابات سال ۱۳۹۲ و انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور این دوره نیز به خاتمه رسید.
پس از مراسم تحلیف حسن روحانی بود که سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه خبر داد که گروه ۵+۱، پیشنهادات تازهای برای از سرگیری گفتگوهای هستهای به ایران دارند.
در شهریور سال ۹۲ اتفاقات تازهای در سیاست خارجی ایران رخ داد و یکی از ان موارد ارسال نامه اوباما به عنوان رئیس جمهور وقت آمریکا به حسن روحانی بود. در این نامه دو طرف در مکاتبات خود نسبت به از سرگیری مذاکرات هستهای ابراز تمایل کرده بودند و خواستار ادامه مذاکرات در سطح وزرای خارجه نیز شده بودند.
ماجرای نامه، اما تنها اتفاق غیر منتظره نبود چرا که در مهرماه سال ۱۳۹۲ روحانی و اوباما در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل و در شرایطی که رئیس جمهور ایران در خودروی تشریفات و در مسیر بازگشت به تهران بود به مدت ۱۵ دقیقه مکالمه تلفنی انجام میدهند و تابوی صحبت روسای جمهور دو کشور پس از سه دهه بالاخره میشکند.
اولین دور از مذاکرات وین که اولین مذاکره هستهای ایران با قدرتهای جهانی پس از به ریاست جمهوری حسن روحانی محسوب میشد نیز در خلال همین سفر هیات ایرانی برای شرکت در کنفرانس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل در ۳۱ شهریور ۱۳۹۲ انجام شد هرچند این دور از مذاکرات بسیار کوتاه بود در حد حدود ۳۰ دقیقه و شاید تنها برای معرفی هیت تازه مذاکره کنندگان ایرانی بود، اما به دلیل برگزاری آن نشست در سطح وزیران خارجه و جلسه خصوصی که کمی بعدتر بین جان کری و محمدجواد ظریف وزیران خارجه آمریکا و ایران اتفاق افتاد، دارای اهمیت بسیار بود. در آن نشست کوتاه تمامی شرکتکنندهها پس از این مذاکرات ابراز امیدواری کردند تا موضوع هستهای ایران به فوریت فیصله پیدا کند.
حدود ۹ ماه پس از آن نشست و در ۲۳ خرداد سال ۱۳۹۳، اما بالاخره توافق ژنو نهایی میشود و مفاد توافق هستهای ژنو با وجود مخالفتهای تندروها در ایران و آمریکا به اجرا گذاشته میشوند.
به فاصله دو سال پس از آن و در نهایت در تیرماه سال ۱۳۹۵ است که برنامه جامع اقدام مشترک یا برجام یا Joint Comprehensive Plan of Action در راستای توافق جامع بر سر برنامه هستهای ایران و بدنبال تفاهم هستهای لوزان، در ۲۳ تیر ۱۳۹۴ (۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵) در وین اتریش بین ایران، اتحادیه اروپا و گروه ۱+۵ (شامل چین، فرانسه، روسیه، انگلستان، ایالات متحده امریکا و آلمان) منعقد میشود و بر اساس این توافق تازه، ایران ذخایر اورانیم غنی شده متوسط خود را پاکسازی کرد و ذخیرهسازی اورانیوم با غنای کم را تا ۹۸ درصد قطع و تعداد سانتریفیوژها را حدود دوسوم و حداقل برای ۱۵ سال کاهش میدهد.
هم چجنین برای ۱۵ سال بعد، ایران موافقت میکند که اورانیوم را بیش از ۳٫۶۷درصد غنیسازی نکند یا هیچ تأسیسات غنی سازی اورانیوم جدید یا رآکتور آبسنگین جدیدی را نسازد.
روند مذاکرات هستهای هر چند با گرفتن لقب مذاکرات قرن در تیرماه سال ۱۳۹۵ در وین خاتمه مییابد، اما این خاتمه موقت است.
کمتر از دو سال بعد با تغییر رئیس جمهوری در آمریکا و به قدرت رسیدن ترامپ در سال ۲۰۱۷ است که آمریکای دوران ترامپ از مذاکرات هستهای و قرارداد برجام خارج میشود و به این ترتیب پس از دو سال صبر و انتظار برای بازگشت آمریکاییها به برجام، طرفهای ایرانی نیز از روند مذاکرات هستهای و قرارداد برجام خارج میشوند.
مذاکرات هستهای اکنون و در دولت سید ابراهیم رئیسی به ریاست علی باقری در وین جریان دارد و بسیاری در انتظار نتایج آن هستند.