رشد اقتصادی بهار سال جاری در حالی منفی شد که بیشترین تأثیر را افت بخش کشاورزی بر آن وارد کرده بود. در سهماهه ابتدایی سال ۱۴۰۴ رشته فعالیتهای گروه کشاورزی با افتی شدید به منفی ۲.۷ درصد رسیده بود و حالا در ادامه سال، با تداوم خشکسالی اوضاع در حوزه کشاورزی بغرنجتر از همیشه به نظر میرسد.
شوری آب در بهمنشیر به سطح آب دریا رسیده است. به گفته دکتر حمیدرضا خدابخشی، رئیس انجمن صنفی مهندسان صنعت آب خوزستان، میزان شوری در برخی مقاطع به بیش از ۴۰هزار میکروموس رسیده؛ عددی که به معنای از کار افتادن کامل منابع آب شرب و کشاورزی آبادان و خرمشهر است
یک استاد دانشگاه میگوید: «سازمان ملل متحد، بحران آب را سرانه کمتر از ۱۰۰۰ متر مکعب تعریف میکند. تخمین زده میشود که سرانه آب ایران به حدود ۱۰۰۰ متر مکعب به ازای هر نفر در سال کاهش یافته است. این رقم به طرز خطرناکی نزدیک به آستانه کمبود مطلق است.»
درصد پرشدگی سدهای امیرکبیر ۱۵ درصد، لتیان ۲۵ درصد، لار دو درصد، طالقان ۴۱ درصد و ماملو هشت درصد است. آنطور که سخنگوی صنعت آب مدعی شده، بهجز سد طالقان، بقیه سدهای تهران یا به «حجم مرده» رسیدهاند یا نزدیک به آن هستند
بحران آب ایران را نمیتوان فقط به تغییرات اقلیمی یا کاهش بارندگی نسبت داد. این بحران بیش از هر چیز، بحران حکمرانی آب است. سیاستهای کوتاهمدت، نبود شفافیت و نگاه بخشی، ما را به مرز ورشکستگی آبی کشانده است.
سخنگوی صنعت آب کشور گفت: هم پیش بینی مراجع بین المللی و هواشناسی کشور در پاییز نشان دهنده کم بارشی سخت است و این ما را ملزم میکند برنامه ریزی سختگیرانه برای آب شرب و واقع بینانه برای کشاورزی داشته باشیم.
در اصفهان، زمین زیر پای شهری تاریخی با سرعتی میانگین ۱۵ تا ۱۸ سانتیمتر در سال فرو میرود. ترکهای عمیق بر کالبد بناهایی، چون میدان نقشجهان و مسجد سید، شبیه زخمهایی است که مستقیماً بر حافظه تاریخی ایران نشسته است
یک کنشگر محیطزیست میگوید: «از حدود۳۰ سال پیش دانشمندان، اکولوژیستها، بومشناسان و اقلیم شناسان بهاتفاق اعلام کردند که گرم شدن زمین بر اثر دخالت انسانی و مصرف سوختهای فسیلی است؛ اما مسئولان ما به طور کلی و وزارت نیرو به طور خاص، نسبت به این قضیه بیتفاوت بودند، خود را به نشنیدن زدند و این مشکلات را نادیده گرفتند.»
این گزارش به دنبال بررسی این موضوع است که با ادامه روند کنونی، تهران و مناطق مرکزی فلات ایران در چه بازه زمانی ممکن است با شرایط بیابانی مواجه شوند و چه عواملی میتوانند این روند را تسریع یا کند کنند؟
بحران آب در تهران واقعی است، اما راهکار وزارت نیرو برای توقف کامل ساختوساز در پایتخت، بیشتر شبیه «پاک کردن صورتمسئله» است. بازار مسکن همین حالا نیز با کاهش شدید عرضه و جهش قیمت مواجه است و فشار اجاره بیش از نیمی از درآمد خانوارهای کارگری را میبلعد. در چنین وضعیتی، توقف ساختوساز به مدت دو سال تنها به معنای انفجار قیمتها و تشدید بحران خواهد بود. راهحل پایدار، نه توقف ساختوساز، بلکه مدیریت هوشمند آب، نوسازی بافتهای فرسوده، کنترل مهاجرت و ارتقای بهرهوری است.
بهرهبرداری بیش از حد از سفرههای آب زیرزمینی، مدیریت ضعیف آب و زیرساختهای فروپاشیده، بحران آب و هوایی را به یک تهدید ساختاری با اثرات اجتماعی، اقتصادی و ژئوپولیتیکی تبدیل کرده که در حال حاضر میتواند به مهاجرت داخلی، اعتراضات شهری، تنشهای منطقهای و از دست دادن نفوذ بینالمللی منجر شود.
استیضاح علیآبادی، نیز شاید بیش از آن که یک دعوای جناحی یا تقابل مجلس و دولت باشد، میتواند نقطه عطفی در بازخواست مدیران حوزههای حیاتی کشور باشد. وزیر نیرو شاید مسبب همهچیز نباشد، اما سکوت و بیعملیاش در برابر هشدارهایی که خودش هم صادر میکرد، دلیلی قوی برای استیضاح است. از سوی دیگر استیضاح علی آبادی هشداری جدی به همه آنانی است که سودای وزارت و صدارت در سر دارند؛ وضعیت به شدت در حوزه انرژی پیچیده و خطرناک و بحرانی است
ادامه مسیر کنونی به معنای فروپاشی تدریجی اقتصاد کشاورزی، تخلیه سفرههای زیرزمینی و از دست رفتن امنیت غذایی آینده است. راهحلها ساده نیستند، اما شناختهشدهاند: سیاست سختگیرانه تخصیص، حمایت مشروط از کشاورز و انتقال تدریجی کشاورزی به سمت بهرهوری، نه کمیت. در نهایت، باید یک اصل روشن را پذیرفت که اکنون آب کالایی نایاب و پرهزینه است، و سیاست «آب مجانی» چیزی جز نسخهای برای فقر، فرونشست، و ورشکستگی نیست.
تصور کنید در کشوری که سالهاست بحران آب از مرز هشدار گذشته، هنوز هندوانه، نماد محصولات آببری که ضرورتی هم ندارد، در حجم بالا کشت میشود. این همه آب صرف محصولی میشود که نه کالای استراتژیک است، نه ارزآور
دولت به جای تکرار تعطیلیهای پراکنده و شتابزده، باید به شکل جدی و هماهنگ با مجلس، تکلیف لایحه تعطیلات آخر هفته را روشن کند. همزمان، برنامه ملی برای کاهش مصرف، افزایش تولید و تنوعبخشی به منابع انرژی باید به جریان بیفتد. در غیر این صورت، بحران انرژی نهتنها تداوم مییابد، بلکه در سالهای آینده میتواند به بحرانی امنیتی و اقتصادی تبدیل شود که تنها با واردات گسترده و تحمیل هزینههای سنگین قابل کنترل خواهد بود.
پایتخت نشینان اکنون خود قربانیاند، نه مقصر و تا زمانی که حکمرانی آبی اصلاح نشود، حتی بارشهای پُرآب هم نجاتدهنده نخواهند بود. افسانهای که برای دههها در گوش مردم تکرار شده حالا اثرات سنگین خود را به رخ میکشد؛ ایران هیچ گاه کشور پرآبی نبوده و نیست و اتفاقا از دهه ۶۰ نیز مشخص بود که منابع آبی ایران توان و کشش چنین جمعیتی را ندارد. ایران جزو کشورهای کم آب جهان است و به جای تبلیغات دروغین دولتها به خصوص دولت مصیبت بار محمود احمدی نژاد برای محیط زیست ایران، باید حقیقت سالها پیش گفته میشد؛ ایران دهههاست با بحران آبی رو در رو و دست به گریبان است.
طبق گزارشهای رسمی، تا سال ۱۴۰۰ بیش از ۲۰ هزار میلیارد تومان صرف پروژههای مختلف احیای دریاچه ارومیه شد. بعدتر نیز گفته شد که این هزینهها شامل ساخت و بهینهسازی سدها، انتقال آب، پروژههای مدیریت منابع آبی و احیای اکوسیستم بوده است. با این حال، حجم عظیم مشکلات و گستردگی خشکی باعث شده این بودجه کافی نباشد و نیاز به سرمایهگذاری بیشتر و مدیریت بهتر احساس شود. در بهترین حالت احیای دریاچه ارومیه نه فقط نیازمند یک مدیریت بحران کارآمد بلکه نیازمند بودجهای دستکم ۱۵ میلیارد دلاری است.
بحران آب تهران یک زنگ خطر جدی برای کل کشور است. با توجه به پیشبینیها، بدون اقدام فوری و جامع، طی ماههای آینده قطعیهای آب شدیدتر و طولانیتر خواهند شد که تبعات زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی جبرانناپذیری به دنبال خواهد داشت. مدیریت صحیح و حکمرانی آب با رویکردی نوین، همکاری همهجانبه دستگاهها و مشارکت مردم، تنها راه نجات تهران از این بحران است. باید هر چه سریعتر برنامههای عملیاتی در کوتاهمدت و استراتژیک در بلندمدت اجرایی شود تا تهران بتواند این دو ماه بحرانی را پشت سر بگذارد و آیندهای پایدار برای خود رقم بزند.
اگر نزولات جوی کم است، ما شاید نتوانیم اقدامات زیادی انجام دهیم که آب پشت سدها بیشتر شود، اما میتوانیم در بالادست سدها، اضافهبرداشت خودمان را کنترل و اولویتبندی کنیم