
اقتصاد۲۴- دریاچه ارومیه، یکی از بزرگترین دریاچههای آب شور جهان و دومین دریاچه شور بزرگ خاورمیانه، با مساحتی بالغ بر ۵ هزار کیلومتر مربع در سالهای گذشته دچار بحرانی جدی شده است.
حال، اما این بحران نه تنها زیستبوم منطقه بلکه اقتصاد، اجتماع و امنیت ساکنان اطراف را تهدید میکند.
چنان که کاهش سطح آب این دریاچه به دلیل عوامل طبیعی و انسانی، نه تنها در نهایت منجر به بحرانهای زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی فراوانی در منطقه شده که در صورت عدم اتخاذ راهکارهای موثر، پیامدهای آن میتواند بهطور غیرقابل جبرانی دامنگیر ساکنان و اقتصاد منطقه شود.
مطالعات تاریخی و دادههای ماهوارهای نشان میدهد که از دهه ۱۳۷۰، سطح آب دریاچه ارومیه به تدریج کاهش یافته است.
به گزارش اقتصاد ۲۴ در فاصله دو دهه و سالهای ۱۳۷۰ تا ۱۳۹۰ بود که کاهش قابل توجه حجم آب در دریاچه به دلیل برداشت بیرویه آب برای کشاورزی، ساخت سدهای متعدد بر روی رودخانههای ورودی، تغییرات اقلیمی و افزایش دما، زنگ هشدار درباره این دریاچه را به صدا درآورد.
چنان که در ادامه در سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۸، اوج بحران برای دریاچه ارومیه رسیده بود؛ در این زمان بود که سطح آب دریاچه بیش از ۹۰ درصد کاهش یافت و بسیاری از بخشهای دریاچه به نمکزار تبدیل شدند.
در سال ۱۳۹۰ عملا مساحت دریاچه به حدود ۲۵۰۰ کیلومتر مربع کاهش یافت و این یعنی کاهش بیش از ۵۰ درصد.
سال ۱۳۹۵ نیز یعنی در تنها فاصله ۵ سال، اما مساحت به حدود ۲۰۰۰ کیلومتر مربع کاهش یافت.
در همین زمان بود که اقدامات اولیه برای احیای دریاچه از سال ۱۳۹۵ آغاز شد، اما این روند به طور جدی با کمبود منابع مالی و مدیریت ناکارآمد مواجه بوده است.
بیشتر بخوانید: فیلم/ پیدایش یک گودال عمیق در دل دریاچه ارومیه
در سال ۱۴۰۲ و دو سال پس از دولت سید ابراهیم رئیسی بود که بنا به گزارش مدیرکل محیط زیست آذربایجان غربی، عمق آب در شمال دریاچه به تنها ۴ تا ۵ سانتیمتر رسید و در جنوب دریاچه ۱۵ تا ۲۰ سانتیمتر باقی ماند و احتمال خشکشدن کامل این دریاچه از همیشه جدیتر شد.
به گزارش اقتصاد ۲۴، اما طی این سالها علل اصلی این بحران چندین بار بررسی شد که از جمله آنان مواردی، چون کاهش بارندگی و تغییرات اقلیمی، برداشت بیرویه آب رودخانههای ورودی برای کشاورزی (حدود ۸۰ درصد مصرف آب منطقه متعلق به کشاورزی است)، ساخت سدهای متعدد (مانند سدهای کرمآباد، محمدشاه و حسنلو) که ورودی آب به دریاچه را کاهش دادهاند و تخریب پوشش گیاهی حوضه آبریز بودند.
در چنین شرایطی بود که دولتهای وقت از سال ۱۳۹۵ با تصویب برنامههای احیا، بودجههای قابل توجهی را به این موضوع اختصاص دادند چنان که تا پایان سال ۱۴۰۰ بیش از ۲۰ هزار میلیارد تومان (حدود ۵ میلیارد دلار با نرخ ارز رسمی) صرف پروژههای احیای دریاچه شد.
هم چنین این بودجهها شامل اجرای طرحهای آبرسانی، بهینهسازی مصرف آب کشاورزی، کاشت گونههای مقاوم در حوضه آبریز و بهبود مدیریت منابع آب بوده و سازمان حفاظت محیط زیست ایران و وزارت نیرو از مجریان اصلی این پروژهها عنوان میشد.
باید توجه داشت که در دهه ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ اقدامات اولیه شامل مطالعه و ساخت برخی سدهای کوچک و متوسط در حوضه آبریز دریاچه (حدود ۱ تا ۲ هزار میلیارد تومان به ارزش آن زمان و معادل امروز) انجام شد.
بیشتر بخوانید: بازخوانی تاریخی بزرگترین خشکسالیهای ایران + عکس
بعدتر در دهه ۱۳۹۰ اجرای برنامههای احیا و مدیریت منابع آب که شامل اصلاح سیستمهای آبیاری، کاهش برداشت آب و اجرای پروژههای محیطزیستی بود در دستور کار قرار گرفت.
به گزارش اقتصاد ۲۴، برآورد کل هزینههای مستقیم و غیرمستقیم بر اساس گزارشهای رسمی و تخمین کارشناسان، مجموع هزینهها طی ۳۰ سال اخیر بیش از ۳۰ هزار میلیارد تومان (حدود ۷ میلیارد دلار) بوده است.
اما با این حال، کارشناسان و گزارشهای مستقل بر این باورند که این میزان بودجه برای مقابله با حجم وسیع بحران کافی نیست و تخصیصهای نامتناسب، عدم هماهنگی بین دستگاهها و کمبود نظارت، روند احیا را کند کرده است.
در همین حال طبق گزارشهای رسمی، تا سال ۱۴۰۰ بیش از ۲۰ هزار میلیارد تومان صرف پروژههای مختلف احیای دریاچه ارومیه شد. بعدتر نیز گفته شد که این هزینهها شامل ساخت و بهینهسازی سدها، انتقال آب، پروژههای مدیریت منابع آبی و احیای اکوسیستم بوده است.
با این حال، حجم عظیم مشکلات و گستردگی خشکی باعث شده این بودجه کافی نباشد و نیاز به سرمایهگذاری بیشتر و مدیریت بهتر احساس شود.
اما مساله اینجاست که خشکی دریاچه اثرات مستقیم و غیرمستقیمی بر اقتصاد منطقه و کشور داشته است. از جمله این موارد میتوان به موضوعات زیر اشاره کرد:
ارومیه و اطراف آن یکی از قطبهای مهم کشاورزی در ایران است. خشکی دریاچه باعث افزایش شوری خاک، کاهش منابع آبی و نابودی زمینهای کشاورزی شده است.
سطح زیرکشت کشاورزی در حوضه آبریز دریاچه از ۴۰۰ هزار هکتار در سالهای اوج، به حدود ۱۵۰ هزار هکتار کاهش یافته است.
کاهش تولید محصولات استراتژیک مانند گندم، جو، میوههای سردسیری و محصولات باغی، منجر به زیان مالی حدود ۳ هزار میلیارد تومان در سال شده است.
محصولاتی مانند غلات، میوهها و سبزیجات به شدت کاهش یافتهاند و کشاورزان با زیان مالی روبهرو شدهاند.
نزدیک به ۲۰۰ هزار کشاورز و کارگر فصلی به دلیل نابودی زمینهای کشاورزی، شغل خود را از دست دادهاند. هم چنین به دلیل نابودی کشاورزی، بسیاری از ساکنان روستاها و شهرهای اطراف مجبور به مهاجرت و تغییر شغل شدهاند که این موضوع فشار اقتصادی و اجتماعی ایجاد کرده است.
به گزارش اقتصاد ۲۴ و بر اساس آمارهای رسمی، نرخ بیکاری در استانهای آذربایجان غربی و شرقی طی سالهای اخیر حدود ۲ تا ۳ درصد افزایش یافته که بخش عمده آن به دلایل زیستمحیطی از جمله خشک شدن دریاچه ارومیه مرتبط است.
اکنون نیز تخمین زده میشود که بیش از ۵۰ درصد از اراضی کشاورزی پیرامون دریاچه به دلیل افزایش شوری خاک و کمبود آب، غیرقابل کشت شدهاند و زیان مالی سالانه کشاورزان منطقه به بیش از ۳ هزار میلیارد تومان (حدود ۷۰۰ میلیون دلار) میرسد.
از سوی دیگر کاهش تولید محصولات کلیدی مانند گندم، جو، سیب و انگور باعث کاهش درآمد کشاورزان و افزایش وابستگی به واردات شده است.
بیشتر بخوانید: عکس/ خشکی دریاچه ارومیه برای نخستین بار در تاریخ بشریت
این موضوع تأثیر بر امنیت غذایی منطقه نیز دارد و با کاهش تولید محصولات استراتژیک در منطقه، بخش مهمی از نیازهای غذایی جمعیت محلی تامین نمیشود.
همزمان با خشک شدن دریاچه ارومیه، اما فشار بر بازارهای داخلی برای تامین محصولات کشاورزی را افزایش داده و ممکن است منجر به افزایش قیمت مواد غذایی در کشور شود. همچنین مهاجرت کشاورزان و کاهش جمعیت روستاها، روند تولید و توزیع غذا را در این مناطق مختل کرده است.
در این میان باید توجه داشت که کاهش امنیت غذایی میتواند به افزایش فقر و نارضایتیهای اجتماعی منجر شود و این نارضایتیها در کنار مشکلات اقتصادی، ریسک بروز تنشهای محلی و حتی منطقهای را افزایش میدهد. به دلیل وابستگی بالای کشاورزان به منابع آبی، این بحران میتواند امنیت اجتماعی را در مناطق متاثر به شدت تهدید کند.
از جمله این آسیبها نیز میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
مهاجرت اجباری: ساکنان بومی به دلیل کاهش منابع معیشتی، مجبور به ترک منطقه شدهاند. این مهاجرتها باعث افزایش حاشیهنشینی و فشار بر شهرهای اطراف شده است.
مشکلات بهداشتی: وزش بادهای نمکی از بستر خشک شده دریاچه، بیماریهای تنفسی و آلرژیک را افزایش داده است.
تنشهای اجتماعی: رقابت بر سر منابع آب محدود و مشکلات معیشتی، احتمال بروز درگیریها و نارضایتیهای اجتماعی را افزایش داده است.
تهدید امنیت غذایی منطقه: کاهش تولید کشاورزی، تهدید مستقیم بر امنیت غذایی استان و حتی کشور است.
در همین حال گزارشهای جدید نشان میدهد برای احیای پایدار دریاچه ارومیه، حداقل نیاز به ۳۰ تا ۴۰ هزار میلیارد تومان بودجه در کوتاهمدت و بلندمدت است.
هزینههای صرف شده باید در کنار اصلاحات ساختاری و مدیریتی قرار گیرد تا به نتیجه قابل قبول برسد.
چنان چه که مهدی زارع، استاد و پژوهشگر حوزه اقلیم اخیرا گفته احیای دریاچه در بازه ۱۵ ساله آینده (۱۴۰۵ تا ۱۴۲۰) نیازمند برنامهای منسجم، سرمایهگذاری کلان و اراده سیاسی است، در غیر این صورت دچار بحران بزرگی خواهد شد.
زارع تاکید دارد که تدوین و اجرای یک چارچوب مدیریتی و قانونی دقیق، با حضور مدیران متخصص و اختصاص بودجهای ۱۰ تا ۱۵ میلیارد دلاری طی ۱۵ سال، میتواند راهگشای این بحران باشد.
بیشتر بخوانید: نگین زیستبوم در کام خشکسالی/ چرا طرح ۱۰ساله احیای ارومیه به فروپاشی مدیریتی رسید؟
در واقع در بهترین حالت احیای دریاچه ارومیه نه فقط نیازمند یک مدیریت بحران کارآمد بلکه نیازمند بودجهای دستکم ۱۵ میلیارد دلاری است.
زارع برنامه پیشنهادی خود را در سه مرحله ارائه میکند:
مرحله پنجساله نخست (۱۴۰۵ تا ۱۴۱۰)، شامل اقدامات اضطراری برای توقف روند خشکشدن و افزایش ۱۰ تا ۲۰ درصدی حجم آب دریاچه.
مرحله پنجساله دوم (۱۴۱۰ تا ۱۴۱۵)، شامل تثبیت سطح دریاچه در حد ۳۰ تا ۴۰ درصد از سطح تاریخی.
مرحله پنجساله سوم (۱۴۱۵ تا ۱۴۲۰) شامل بازسازی کامل اکوسیستم، کاهش شوری، بازگشت حیات وحش و بهرهبرداری پایدار از منابع آب.
زارع در نهایت هشدار میدهد: «اگر اراده سیاسی و اقدامات عملی جدی شکل نگیرد، خطر فروپاشی اکولوژیکی و سرنوشتی مانند بحرالمیت در انتظار دریاچه ارومیه است.»
اما اکنون دیگر کارد به استخوان دریاچه ارومیه رسیده است و به نظر میرسد بیش از هر چیز به روشهایی کوتاه مدت برای نجات دریاچه نیاز است؛ روشهایی همچون مواردی زیر شاید بتواند چنان مسکنی درد را کمی برای پیکر این دریاچه ارزشمند ایران قابل تحمل کند.
کاهش برداشتهای بیرویه آب کشاورزی: استفاده از سیستمهای نوین آبیاری و محدود کردن مصرف آب.
مدیریت منابع آب: تخصیص صحیح آب به رودخانهها و جلوگیری از ساخت سدهای جدید.
کنترل بادهای نمکی: کاشت پوشش گیاهی مقاوم در اطراف دریاچه برای کاهش فرسایش خاک.
آگاهسازی و مشارکت مردم: افزایش همکاری با جوامع محلی در طرحهای احیا.
به گزارش اقتصاد ۲۴، راهکارهای گفته شده، اما شاید تنها مرهمی کم جان باشد و باید مسئولان کشور به فوریت به روشهای تازه فکر کنند. روشهایی همچون:
بازسازی اکوسیستم و تنوع زیستی و احیای گونههای گیاهی و جانوری بومی و مدیریت پایدار دریاچه.
برنامهریزی منطقهای جامع و ترکیب سیاستهای کشاورزی، آب، محیط زیست و توسعه اقتصادی منطقه.
استفاده از فناوریهای نوین همراه با به کارگیری سیستمهای هوشمند مدیریت منابع آب و کشاورزی.
تغییر الگوی کشت و هم چنین جایگزینی محصولات کمآببر و مقاوم به خشکی به جای کشتهای پرآببر.
بیشتر بخوانید: فیلم/ پاسخ کارگروه نجات ارومیه به ادعای خشکشدن کامل دریاچه
خشکی کامل دریاچه ارومیه، اگرچه یک فاجعه زیستمحیطی و اقتصادی است، اما با تخصیص منابع مالی کافی، اصلاحات ساختاری و سیاستگذاری علمی میتوان این بحران را مهار کرد و نجات داد.
برای جلوگیری از نابودی کامل این میراث طبیعی و تامین آینده پایدار منطقه، سرمایهگذاریهای کلان، اصلاحات مدیریتی و همکاری گسترده دولت، بخش خصوصی و جوامع محلی ضروری است.
این امر نیازمند همت ملی، همکاری بین بخشی و حضور فعال جوامع محلی است. همچنین توجه به پیامدهای اجتماعی و امنیتی این بحران باید در اولویت برنامهریزان و مسئولان قرار گیرد تا آسیبهای ناشی از این وضعیت به حداقل برسد.