حسین یعقوبی میگوید: خیلیها کتاب را به عنوان یک وسیله دکوری که مد شده است، میخرند.
اقتصاد24 - این نویسنده و مترجم درباره وضعیت نمایشگاه کتاب امسال، اظهار کرد: یکسری انتشاراتیهای انگشتشمار وجود دارند که برای کتابهایی که چاپ میکنند ارزش و اهمیت خاصی قائلاند. یکسری دیگر از انتشاراتیها هم کپیکار هستند. دیدم حدود ٢٠ ناشر کتاب «شدن» میشل اوباما را چاپ کردهاند. یا اغلب ناشران گمنام کتابهای «قلعه حیوانات» یا «شازده کوچولو» را منتشر میکنند که ترجمههای جدیدی هم ندارند و صرفا رونویسی از نسخه اول هستند. نظارتی هم که برای کپیرایت وجود ندارد. هرچند اگر ترجمه جدیدی هم داشته باشند، نیاز نیست که یک کتاب را ٢٠ نشر منتشر کنند.
او افزود: این مسئله جالب نیست، از یک نویسنده عامهپسند مثل جوجو مویز که به طور کل ١٣ اثر منتشر کرده است، ١١٠ عنوان کتاب به نمایشگاه بیاید. در واقع از هر کتابش حدود هفت یا هشت ترجمه یا رونویسی از یکدیگر در نمایشگاه موجود بود.
یعقوبی با بیان اینکه به نظر میرسد ما کتابخوانان حرفهای کمی داریم، گفت: خیلیها که برای خرید کتاب به نمایشگاه میآیند، به جای اینکه دنبال محتوای کتاب باشند، دنبال این هستند که کتاب اسم و رسم داشته باشد و چون اسم یک کتاب را شنیدهاند همان را میخرند و اینطور است که موجی از یک کتاب راه میافتد و پس از آن همه برای خرید همان کتاب میآیند.
این نمایشنامهنویس با اشاره به اینکه خیلیها کتاب را به عنوان یک وسیله دکوری که مد شده است، میخرند، بیان کرد: بسیاری از کتابهایی که به این شکل خریده میشوند، اصلا خوانده نمیشوند. بعد هم میگویند که تیراژ کتاب در ایران پایین است. شاید تیراژ پایین باشد اما از طرفی ناشران ایرانی چندین برابر تعداد ناشران کشورهای توسعهیافته هستند. اما هر کس تعداد اندکی از کتاب خود را چاپ میکند و بعد هم میگوید «من کتاب دارم».
او سپس درباره آسیبشناسی ادبیات داستانی و ادبیات ترجمه اظهار کرد: در مورد آثار کلاسیک ترجمه، تعدد ترجمهها وجود دارد که کیفیت آنها هم مشخص نیست. اما تعدادی از مترجمان معروف ما برندی هستند که باعث میشوند خواننده با خیالت راحت کتابشان را بخرد ولی برخی کتابها هم هستند که مترجم نامآشنایی برای مخاطب ندارند و کتاب خریده میشود اما خواننده چیزی از آن متوجه نمیشود و برای همین فکر میکند اثر ضعیف بوده، در حالی که ایراد از ترجمه بوده و بخشی از آن به ناشران ما برمیگردد. برخی ناشران ما از دهه ٦٠ به بعد از مترجمان خواستند تا در حین ارائه متن ترجمهشده حتما اصل کتاب را هم بیاورند، و این کار را به کسی میسپرند که اصل کتاب و ترجمه را خط به خط مقایسه کند. در حالی که ترجمه یک برگردان نیست و اینطور نیست که لغت به لغت ترجمه شود. همین باعث میشود که موجی از ترجمههای نامفهوم داشته باشیم که به ظاهر ترجمههایی فاخر اما در حقیقت نامفهوم هستند. از طرف دیگر هم ناشرانی هستند که اصلا اصل کتاب را با متن ترجمه چک نمیکنند. من حتی بعضا دیدهام کتابهایی را که دو ترجمه از آنها منتشر شده اما یک ترجمه ٤٠٠ صفحه و یک ترجمه ٣٠٠ صفحه دارد و ناشر هم اصلا این را چک نکرده است.
حسین یعقوبی در پایان از کتابهای تازهاش گفت و اظهار کرد: ترجمه کتاب «مجموعه نمایشهای کمدی جنایی» توسط انتشارات روزنه و «باید بدانم» که یک تریلر جاسوسی است توسط انتشارات پرتقال منتشر میشود. یک مجموعه نمایشی هم که خودم نوشتهام با عنوان «هشت طنز خونآلود» از سوی انتشارات سوره مهر منتشر خواهد شد.