اقتصاد ۲۴ - هفتم فروردین امسال، سند جامع همکاری ۲۵ ساله ایران و چین که یک توافق سیاسی، استراتژیک و اقتصادی با جنبههای پنهان محسوب میشود، توسط محمد جواد ظریف و وانگ یی وزیرخارجه چین به امضا رسید. با توجه به اهمیت این قرارداد و تاثیری که میتواند بر حوزه مالی و بازار سرمایه کشورمان داشته باشد، لازم است تا تمام جوانب آن به طور کامل بررسی شود؛ بنابراین برای شفاف شدن و لزوم به کارگیری این قرارداد در راستای بازار سرمایه باید تمام نکاتی که به ارتقای جایگاه فعلی بازار سرمایه کمک میکند، مورد توجه قرار دهیم. در این خصوص گفتوگویی با کارشناسان این حوزه انجام دادهایم.
پیمان مولوی کارشناس بازار سرمایه درباره اینکه اگر در راستای توافق ایران و چین، تفاهمنامهای در رابطه با بازار سرمایه امضا شود، چه مفاد و نکاتی باید لحاظ شود تا به نفع بازار سرمایه تمام شود، بیان کرد: هر تفاهمی که بخواهد در حوزه مالی و سرمایهگذاری تاثیرگذار واقع شود، نیازمند قبول زیرساختهای جهانی است. یکی از این مکانیزها در ایران که درگیر مباحث سیاسی شده، موضوع FATF است.
او افزود: برقراری ارتباط میان بورس ایران و شانگهای بدون پذیرش FATF و وجود تحریمها امکانپذیر نخواهد بود. چیزی که اقتصاد ایران قبل از هر چیز به آن نیازمند است، برداشته شدن کامل تحریمها، قبول FATF و تبدیل شدن به یک کشور بدون ریسک مالی و اقتصادی برای شرکای بینالمللی است که درحالحاضر این موضوع امکانپذیر نیست.
این کارشناس بازار سرمایه ادامه داد: بازار سرمایه چین بعد از بازار سرمایه ایالت متحده به عنوان بزرگترین بازار سرمایه جهان در رتبه دوم جهانی قرار دارد. اگر تفاهمی صورت بگیرد، فرصتهای زیادی در حوزه کالایی و عرضه شرکتها فراهم خواهد شد. اما واقعیت امر این است که این قبیل فرصتها سالهاست که از شرکتهای ایرانی سلب شده است، زیرا پیش نیازهای حضور در بازار سرمایه جهانی به طور کامل روشن است. بازار سرمایه ایران تازه کار است و نیازمند مطابقت با استانداردهای جهانی است.
مولوی افزود: تا زمانی که تحریمها در حوزه مالی، بانکداری و سرمایهگذاری به طور کامل برداشته نشوند و اقتصاد ایران مکانیزمهای موجود در جهان را نپذیرد، باقی موارد نمیتواند کمک شایان ذکری در این خصوص به بازار سرمایه داشته باشد.
عرفان هودی کارشناس بازار سرمایه درباره موارد متناسب با بازار سرمایه در توافقنامه ایران و چین، بیان کرد: آن چه که نیاز بازار سرمایه است و به ارتقای آن کمک میکند این است که باید زیر ساختهای لازم فراهم شود. به عنوان مثال، امضای هر قرار داد یا تفاهمنامهای نه فقط با چین، بلکه با هر کشوری میتواند منجر به صادارت نفت کشور ما شود و در نتیجه تاثیر زیادی بر بازار سرمایه خواهد گذاشت.
او در ادامه افزود: بر این اساس باید قراردادی بسته شود که منجر به افزایش قیمت فولاد شود و بتواند باعث رونق صادرات شود. بیش از ۷۰ درصد از بازار سرمایه ایران به قیمتهای جهانی (کامودیتیها، پالایشگاه، نفت و دلار) وابسته است و حدود ۳۰ درصد بازار سرمایه به لحاظ قیمتی دست خود کشور است. این ۳۰ درصد نیز به دلیل عدم اعتماد به شرایط فعلی بازار، دست نیافتی است؛ بنابراین اگر قرار است تفاهمنامهای صورت بگیرد، باید حدود ۷۰ درصد از بازار را در بر بگیرد. گشایش در حوزه صادرات سبب ورود ارز به کشور میشود و به تبع آن اصلاح صورتهای مالی شرکتها را در پی خواهد داشت و در نهایت موجب سود آوری شرکتها خواهد شد.
پیمان حدادی کارشناس بازار سرمایه در پاسخ به این سوال که اگر در راستای توافق ایران و چین، تفاهمنامهای در رابطه با بازار سرمایه امضا شود، چه مفاد و نکاتی لحاظ شود تا به نفع بازار سرمایه تمام شود؟ بیان کرد: تنها موضوعی که چین میتواند در حوزه بورس کمککننده باشد، مباحث سخت افزاری و نرم افزاری است. چین میتواند به ایران یک پلتفرم هم افزایی بدهد که دچار مشکل نشود و حفرهای نداشته باشد. این نرم افزارها میتوانند برای سیستمهای معاملاتی آنلاین یا سیستم کارگزاریها باشد. در سایر حوزهها چین نمیتواند کمک قابل توجهی به بازار سرمایه کشور ما داشته باشد، زیرا مسئولان حوزه بازار سرمایه خود را از همه لحاظ با دانش و آگاهی کامل میدانند و به همین سبب اصلا نیاز به تغییرات نمیبینند.
بیشتر بخوانید: بورس از کمبود تقاضای قوی، رنج میبرد
او ادامه داد: بحث دیگری که مطرح میشود، گسترش ابزارهای مالی است چرا که کمیته فقهی بعضی از ابزارهای مالی را شرعی نمیدانند؛ بنابراین مانند بحث فروش استقراضی، باید ابزارهای مالی را گسترش داد. این ابزارها در بورسهای دنیا وجود دارند و عمدتا بیشتر از سهام پایه فعالتر هستند.
علیرضا باغانی کارشناس بازار سرمایه درباره موارد متناسب با بازار سرمایه در توافقنامه ایران و چین، بیان کرد: بازار سرمایه ایران بیش از هر چیزی نیازمند سرمایهگذار است. اگر کشور چین به گونهای سرمایهگذاری کند که این شرکتها از دست ایران خارج نشوند، بسیار میتواند به بورس ایران کمک کند.
او ادامه داد: در بورس شرکتهایی حضور دارند که طرحهایی برای توسعه دارند، اما امکان سرمایهگذاری برای آنها وجود ندارد. حال اگر چین بیاید و در این شرکتها سرمایهگذاری کند، ورود یک خون تازه به این شرکتها محسوب شده و به سود آوری شرکتها کمک زیادی خواهد کرد.
این کارشناس بازار سرمایه افزود: در کل، بازار سرمایه ما نیازمند سرمایهگذاری به شکل بلند مدت است و این دید بلند مدت بسیار اهمیت دارد. مسئولان کشور باید چین را ترغیب به سرمایهگذاری بلند مدت کنند، زیرا ایران جز معدود کشورهایی است که بدهی خارجی ندارد و بنابراین، سرمایهگذاری در ایران یک توجیه اقتصادی دارد.
در پایان با بررسی نظرات مختلف کارشناسان، میتوان نتیجه گرفت که بلاشک میتوان از سند جامع همکاری ایران و چین این انتظار را داشت که گسترش همکاریهای بینالمللی راهگشای بسیاری از مشکلات حوزه مالی کشور خواهد بود.