اقتصاد۲۴- خاورمیانه این روزها یکی از عجیبترین دورانهای خود را سپری میکند. این جغرافیای همیشه پر آشوب حالا طی ۸ هفته پیش رو در حالی منتظر حضور تقریباً یک میلیون هوادار فوتبال برای برگزاری جام جهانی در قطر است که منطقه از همیشه پر التهابتر است و در عین حال آمریکا بیش از آن اروپا برای تامین انرژی لازم خود چشم به خاورمیانه دوخته اند. در همین حال کشورهای منطقه همچون کویت و امارات نیز خود را در کنار قطر برای میزبانی از مسافران جام جهانی آماده میکنند. بر اساس پیش بینیها برآورد میشود که به بهانه برگزاری جام جهانی در قطر ثروتی به ارزش ۳.۵ تریلیون دلار نصیب کشوررهای حوزه خلیج فارس خواهد شد.
اما این تنها بخشی از قدرتی است که حالا کشورهای این حوزه به آن دسترسی مییابند چرا که به لطف جنگ ولادیمیر پوتین در اوکراین حالا این منطقه به خاطر انباشت انرژی فسیلی در آن به مرکز توجه تبدیل شده است.
هر چند که شاید بسیاری از کشورهای حوزه خلیج فارس و خاورمیانه امیدوار بودند که با برگزاری جام جهانی سال ۲۰۲۲ نظرات نسبت به این منطقه تغییر کند، اما به نظر میرسد هم چنان بحران انرژی در جهان چنان مهم است که نگاهها به این منطقه با طرح این پرسشها همراه میشود که آیا قیمت انرژی تغییر خواهد کرد؟ آیا دوران تازه در انرژی میرسد؟ آیا کشورهای حوزه خلیج فارس موفق به تامین گاز اروپا در زمستان سردی که پوتین وعده داده است میشوند یا خیر؟
شاید به همین دلیل بوده که قطر (برگزار کننده جام جهانی ۲۰۲۲) حالا بیش از درآمد جام جهانی به قراردادهایی که با شرکتهای بزرگ برای توسعه میادین گازی خود بسته است چشم میدوزد.
قطر در سال ۲۰۱۷ ممنوعیت ۱۲ ساله توسعه بزرگترین میدان گاز طبیعی جهان را که بیشتر آبهای خلیج فارس و به صورت مشتکر با ایران قرار دارد را، لغو کرد. هم چنین پس از این لغو اعلام کرد که قصد دارد از سهم خود از میدان (که ایران هم در آن ذینفع است) از طریق یک پروژه ۳۰ میلیارد دلاری به نام توسعه میدان گنبد شمالی برای افزایش تولید گاز طبیعی مایع کشور از میزان فعلی ۷۷ میلیون تن در سال به ۱۱۰ میلیون تن در هر سال اقدام کند. این طرح برای اجرا در سال ۲۰۲۶ طراحی شده است، و در حقیقت مقداری که در صورت گسترش افزایش خواهد یافت رقمی در حدود ۱۵۲ میلیارد متر مکعب گاز خواهد بود.
در این میان منتقدان، اما این طرح را به عنوان یک بازی خطرناک غیرقابل اجرا ارزیابی میکنند. اما قطر در پاسخ اعلام کرده است که فاز دوم آن را تا سال ۲۰۲۷ به ۱۲۶ میلیون تن در هر ساعت خواهد رساند که یک سوم میزان کل بازار امروزی است.
بیشتر بخوانید: فرصت دوگانه بازگشت ایران به برجام و بازارهای انرژی اروپا/ بازی روسیه با مهره برجام و نفت ایران در بازارهای اروپا
در این بین سیاستمداران غربی که با بحران شاخص هزینههای زندگی که به هزینه نگهداری و حفظ سطح معینی از استاندارد زندگی اطلاق میشود مواجه هستند نیز بار دیگر به سراغ خانواده سلطنتی سوخت فسیلی رفته و دست به دامن این منابع از لحاظ اقتصادی شده اند.
اولاف شولز، صدراعظم آلمان، قرار است طی هفته آتی به قطر سفر کند. در ماه تیر سال جاری نیز، رئیس جمهور جو بایدن، نیز مدتها پس از تنشهای فی مابین پس از قتل جال خاشقچی که پای ولیعهد سعودی را نیز به ماجرا کشانده بود به محمد بن سلمان ال سعود حاکم عربستان سعودی روی خوش نشان داده است. این روی خوش نشان دادن بایدن، به حاکم و شخصی که او به دلیل نقض حقوق بشر به عنوان یک کشور منفور شناخته و اعلام کرده بود را تنها میتوان بخشی از تغییر مناسبات پس از حمله روسیه به اوکراین و بحران فراگیر انرژی و به خصوص تامین گاز اروپا دانست.
از سوی دیگر با تغییرات جغرافیایی و سیاسی و موضوعاتی مانند جنگ بین اکراین و روسیه رونق نفت و گاز در کنار جریانات عمیقتر در حال وقوع است. جریانات عمیق تری که میتوان از بین آن ها، مهندسی مجدد جریانهای انرژی جهانی در واکنش به تحریمهای غرب، تغییرات آب و هوایی، و بازسازی اتحادهای ژئوپلیتیکی در منطقه خاورمیانه به سبب ارتباط با دنیا و فضای چند قطبی چراکه کشور امریکا دیگر ضامن مطمئن امنیت نیست.
در نتیجه این تغییرات ما اکنون شاهد خلیج فارسی با شکل و ظاهری جدید هستیم که قرار است برای دهههای آینده نقشی بسیار کلیدی، حساس و منطقهای محوری داشته باشد. با این حال، این که آیا این منابع با ثبات خواهد ماند یا نه، هنوز مشخص نیست.
در این میان سوال مهم این است که، اما جایگاه ایران از این چشم انداز جدید خلیج چه خواهد بود؟ و چه موقعیتی خواهد داشت؟
حال در شرایطی که به نظر میرسد کشورهای حاشیه خلیج فارس در بهترین موقعیت زمانی خود برای افزایش درآمدهای نفتی و گازی هستند، کشور ایران به دلیل اعتراضات سراسری و تحریمهای طولانی مدت و بحران اقتصادی که پیامد آن بوده است و هم چنین کاهش صادرات نفت و کاهش قیمت شدید که میتوان این کاهش قیمت را پایینترین رقم قیمت نفت در سال جاری دانست، شرایط بحرانی در اقتصاد را تجربه میکند.
تحمل این شرایط در حالی است که شرایط کنونی اقتصاد ایران ایجاب میکند که به دلیل جبران کمبود بودجه و کاهش تورم و افزایش سطح معیشتی و درآمد سرانه برای پاسخ گویی به مطالبات مردم شدیدا به دنبال افزایش درآمد نفت و همچنین بهره وری از موقعیت طلایی که برای خلیج فارس ایجاد شده است؛ باشد.
ایران در حالی بیرون از بازیهای اصلی در خاورمیانه و کشورهای حاشیه خلیج فارس قرار گرفته است که یکی از بزرگترین دارندگان منابع طبیعی نفت و گاز در جهان است، اما زنجیره مداوم و کمرشکن تحریمها که به نظر میرسد دولتمردان برای حل آن ارادهای ندارند، اکنون امکان بازیگری در یکی از مهمترین و حساسترین موقعیتها در منطقه را از دست داده است.