اقتصاد۲۴- «کریدور زنگزور مسئله ایران است نه ارمنستان. رفتار ایران هم آذربایجان هم ما را ناراحت میکند. من امیدوارم که ما این مسئله را بهزودی حل کنیم» اردوغان این جملات را پس از بازگشت از آذربایجان گفت. او تأکید کرد: اگر ارمنستان به ترکیه نزدیک میشد، امروز ترکیه، آذربایجان و ایران هم از مسیر جاده و هم خط راهآهن ادغام میشدند و شاید خطآهن پکن - لندن باز میشد. اما ماجرای نظم جدید قفقاز جنوبی چیست و ایران در کجای بازی همسایگانش ایستاده است؟
قفقاز جنوبی مدتهاست که صحنه همکاری و رقابت ترکیه و ایران است. درحالیکه این دو قدرت منطقهای از لحاظ تاریخی، منافع خود را بهمرور متعادل کردهاند، اما حمایت قوی ترکیه از آذربایجان در طول جنگ قرهباغ ۲۰۲۰، رد پای آنکارا را در جریان منازعات قفقاز، بیشازپیش نشان داد.
چه آنکه آخرین جنگ آذربایجان با ارمنستان که به پیوستن قرهباغ کوهستانی و انحلال جمهوری خودخوانده آرتساخ انجامید، توافق صلح بین آذربایجان و ارمنستان را محتملتر کرد. در سوی مقابل اگرچه این توافق، منافع ترکیه را پیش برد؛ اما به طور بالقوه نقش روسیه را در قفقاز محدود کرد. بااینحال، افزایش نفوذ ترکیه در قفقاز، نگرانیهای تهران را نسبت به آنکارا افزایش داده است. بهویژه که بر اساس یکی از بندهای آتشبس ارمنستان با آذربایجان که با میانجیگری مسکو در نوامبر ۲۰۲۰ امضا شد، بازسازی یک جاده و راهآهن را که ترکیه را به آذربایجان از طریق منطقه نخجوان آذربایجان و استان سیونیک در جنوب شرقی ارمنستان متصل میکرد، مجاز میدانست و این موضوع برای سیاستگذار ایرانی، خطری بالقوه برای به حاشیه راندن ایران از قفقاز بود. علاوه بر اینکه در مجموع، تهران نسبت به روابط بین متحد نزدیک ترکیه و آذربایجان و دشمن اصلی ایران، یعنی اسرائیل بسیار بدبین است.
چالشهای بعد از انحلال جمهوری آرتساخ برای ایران چیست؟
کارشناسان روابط بینالملل میگویند موضوع «حملونقل»، یکی از بحثبرانگیزترین مسائل بعد از تخلیه قرهباغ کوهستانی از ارمنیهایی است که حالا به سرزمین مادری خود در ارمنستان باز میگردند. چه آنکه، آذربایجان و متحد کلیدی او یعنی ترکیه نشان دادهاند که حداقل بهصورت لفظی میخواهند به ارمنستان اجازه دهند جادهای را که آذربایجان و منطقه ناکسیوان را به هم متصل میکند، راهاندازی کنند. این مسیر که همان، "کریدور زنگزور" نام دارد، اکنون که قرهباغ کوهستانی به طور کامل فتح شده، مسئله حملونقل را در مرکز "مسائل بزرگ بعدی" در مذاکرات ارمنستان و آذربایجان قرار میدهد.
این مسئله از آنجا اهمیت دارد که توافق ۲۰۲۰ تصریح کرده که حرکت در این مسیرها باید "بدون مانع" باشد. موضعی که آذربایجانیها هم در ابتدا بر آن تأکید داشتند و اعلام کردند که میخواهند این جاده کریدوری باشد که هیچ مرزبان ارمنی یا امور گمرکی در بررسی وسایل نقلیه یا محمولههایی که از خاک ارمنستان عبور میکنند، مداخله نکند.
این مسیر از آنجا برای آذربایجان اهمیت دارد که باکو را به ترکیه متصل میکند. مقامات آذربایجانی و ترکیه در نظر دارند تا از این کریدور بزرگ بهعنوان وسیلهای برای اتصال کل جهان ترکزبان، از استانبول به آسیای مرکزی، بهوسیله ارتباطات جادهای و راهآهن استفاده کنند تا در نهایت مسیری بین شرق و غرب ایجاد نمایند.
اگرچه ارمنستان معترض این سیاست است و آن را به معنای ازدستدادن حاکمیت این کشور بر بخشی از قلمرو خود میداند؛ اما ترکیه در پیشنهادی گفته این کریدور از مرز ایران عبور خواهد کرد. ایدهای که به طور بالقوه مانع دسترسی ارمنستان به ایران به یکی از متحدان کلیدی منطقهای و شرکای تجاری آن میشود.
در همین ارتباط، ایران بر موضع اصولی خود مبنی بر اینکه «اجازه نخواهد داد مرزش با ارمنستان مسدود شود» تأکید کرده است. این در حالی است که علیاف در ماه ژانویه گفته: «کریدور زنگزور یک ضرورت تاریخی است. این اتفاق خواهد افتاد، چه ارمنستان بخواهد چه نخواهد.» ایران از زمان تسلیم قرهباغ به آذربایجان، به طور رسمی در این باره اظهارنظر نکرده است.
اردوغان؛ بازیگر پیشت پرده کریدور زنگزور
در روزهای پیش از تهاجم آذربایجان به ارمنستان، اردوغان از سخنرانی خود در شورای امنیت سازمان ملل متحد استفاده کرد تا ارمنستان را متهم کند که به تعهد خود برای باز کردن کریدور زنگزور عمل نمیکند. موضوعی که بهشدت در رسانههای طرفدار دولت ترکیه پوشش داده شد. ماجرا آنجا برای ایران خطرناک شد که اردوغان زمانی که به ترکیه بازگشت، در مصاحبه با رسانهها گفت که «موافقت ارمنستان برای این پروژه ضروری نیست. اگر ارمنستان راه را برای کریدور هموار نکند، از کجا عبور خواهد کرد؟ از ایران عبور خواهد کرد.»
اگرچه استدلال اردوغان توسط مقامات آذربایجانی تأیید نشده، اما این ایده قبلاً در یک مقاله به تاریخ ۱۷ سپتامبر در سایت Haqqin.az، که یک وبسایت مرتبط با سرویسهای امنیتی آذربایجان است، پیشبینیشده بود. در آن مقاله به تفاوت بین "کریدور زنگزور غربی" از طریق ارمنستان و "کریدور زنگزور شرقی" از طریق ایران اشاره شده بود که میتوانست در بزنگاهی همچون امروز، بهعنوان کارت بازی آذربایجان تبدیل شود. نویسنده در آن مقاله تحلیل کرده بود که: «اگر ارمنستان به تأخیرانداختن افتتاح کریدور زنگزور غربی ادامه دهد، آذربایجان کریدور زنگزور شرقی را با ایران باز خواهد کرد، به این معنی که ارمنستان خارج از یک پروژه استراتژیک دیگر باقی خواهد ماند و بار دیگر بازنده خواهد بود.»
در واکنش به این اظهارات، مقامات ارمنی گفتهاند که موضع خود را در مورد کریدور تغییر ندادهاند: آنها بهصراحت گفتند که «اگرچه علاقهمند به بازسازی ارتباطات حملونقل منطقهای هستند؛ اما با بازشدن جادهای که آن را کنترل نمیکنند، مخالفاند» از سوی دیگر برخی تحلیلگران بر این باور هستند که حمایت لفظی آذربایجان و ترکیه از مسیر عبور جاده از ایران، یک تاکتیک سیاسی برای منفعل کردن ایران است و باکو همچنان علاقهمند به مسیر ارمنستان است.
در همین راستا بنیامین پغوسیان، مدیر مؤسس مرکز مطالعات استراتژیک سیاسی و اقتصادی مستقر در ایروان، گفته: «من معتقد نیستم که آذربایجان و ترکیه اتصال آذربایجان با ترکیه از طریق ارمنستان را فراموش کنند. " جاده از طریق ایران میتواند یک جایگزین باشد، اما نه اصلی. او معتقد است که باکو صرفاً منتظر زمان مناسب است و در نهایت خواستار کریدور زنگزور و سایر امتیازات ارضی خواهد شد.»
نگرانیهای ایران در مواجهه با نظم منطقهای جدید قفقاز
در سال ۲۰۲۱، ایران به دنبال مشارکت در تحولات همسایگان خود بود و با طرح ابتکار "۳ + ۳" کوشش کرد تا روسیه، ترکیه را به همراه ارمنستان، آذربایجان و گرجستان، برای همکاری در امور امنیتی، اقتصادی و حملونقل در منطقه گرد هم آورد. اما بااینوجود، انتظارات ایران برآورده نشد و ایران را در برابر آرمانگرایی جدید منطقهای ترکیه قرارداد.
در همین راستا پس از جنگ دوم قرهباغ، تعاملات ایران با ترکیه در قفقاز جنوبی تغییر قابلتوجهی داشته است. چه آنکه توافقات پس از جنگ با میانجیگری روسیه بین باکو و ایروان نشاندهنده تغییر نظم منطقهای بود که قبلاً تحت سلطه روسیه بود. این انتقال به سمت یکچشم انداز چندقطبیتر اشاره دارد، جایی که ترکیه و آذربایجان نقش محوری فزایندهای ایفا میکنند تا وضعیت موجود را به چالش بکشند. اگرچه ایران در نظم قدیمی تضمین کرده بود که قدرتهای غربی نمیتوانند جای پای محکمی در منطقه ایجاد کنند. سیاستی که پیامد آن کاهش نفوذ ترکیه بود. بااینحال، ظهور نظم منطقهای چندجانبه جدید پس از جنگ، ایران را در معرض تهدیدات بالقوه جدید قرار داده است.
نخست، ایران عمیقاً از همکاریهای تجاری و انرژی روبهرشد ترکیه با آذربایجان و گرجستان نگران است، زیرا اهمیت اقتصادی یا ارتباطات ایران در منطقه را بهویژه در مواجهه با تحریمهای امریکا تضعیف خواهد کرد. از سوی دیگر، ایران به طور فزایندهای نگران است که جریان"پانترکیستی" ترکیه در قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی گسترش پیدا کند. این موضوع پیامدهای بالقوة امنیتی را در رابطه با مناطق آذری ایران به دنبال خواهد داشت.
دومین مورد آن است که تهران عمیقاً نگران حمایت آنکارا از برنامههای باکو برای ایجاد کریدور زنگزور است که ایران را دور میزند و به طور مستقیم ترکیه را از طریق ارمنستان و آذربایجان به آسیای مرکزی متصل میکند. برای آذربایجان و ترکیه، این مسئله اکنون به یک اولویت تبدیل شده است.
علاوه بر این، ایران این پیشنهاد را بخشی از طرح بزرگتری ارزیابی میکند که ترکیه و متحدانش در ناتو برای بیثبات کردن ایران در قفقاز انجام میدهند. برخی تحلیلگران ایرانی کریدور زنگزور را «کریدور تورانی ناتو» میدانند که برای تضعیف حاکمیت و ثبات ایران طراحی شده است. علاوه بر این، زنگزور میتواند بخشی از ابتکار اقتصادی ترکیه را تشکیل دهد و نقش ایران را در این مسیر مهم ترانزیت شرق به غرب کاهش دهد.
از دیدگاه گستردهتر، نگرانیهای تهران با این ذهنیت تقویت میشود که اردوغان، با پیروزی انتخاباتی اخیر خود، قدرت ترکیه را به همسایه نشان داده و حالا سیاستهایی را دنبال میکند که فراتر از قفقاز جنوبی است و شامل مناطق دیگر مانند عراق و سوریه است که دو کشور منافع رقابتی دارند. چه آنکه سیاست خارجی ترکیه بعد از انتخابات، گرایش بیشتری به سمت همکاری با غرب داشته و این موضوع، نگرانیهای تهران را در آستانه انتخابات اسفندماه این کشور که چشمانداز کاهش مشارکت مردم در آن وجود دارد، تشدید میکند.
در چنین شرایطی، دو عامل غالب، ایران را مجبور به اتخاذ رویکرد محتاطانه نسبت به دخالت ترکیه در قفقاز جنوبی میکند. اولاً، ایران که در حال حاضر با تحریمهای امریکا مواجه است، بهشدت به همکاری اقتصادی با ترکیه متکی است، بنابراین درگیری مستقیم با آنکارا در شرایطی که سیاست دولت سیزدهم مبتنی بر «سیاست همسایگی» است، غیرمنطقی خواهد بود. ثانیاً، سازگاری آشکار روسیه با منافع ترکیه در قفقاز جنوبی، ایران را بدون حمایت خارجی قابلتوجه چین یا روسیه، در مخالفت با جاهطلبیهای منطقهای ترکیه، تنها خواهد گذاشت.
همه این عوامل در شرایطی است که روابط سیاسی، اقتصادی و نظامی اسرائیل با آذربایجان بهسرعت در حال شکوفایی است و این موضوع، موقعیت ایران در قفقاز جنوبی را تضعیف میکند. در سال ۲۰۲۱، مؤسسه تحقیقات صلح بینالمللی استکهلم (ISPI) فاش کرد که اسرائیل در ازای ادامه فروش نفت به آذربایجان، سلاح به این کشور صادر کرده است. سلاحهای اسرائیلی نقش مهمی در پیروزی آذربایجان در جنگ دوم قرهباغ ایفا کردند و ایران نتوانست حتی باسیاست همسایگی دولت سیزدهم، همسایگانش را در قالب قراردادهای نفتی، بهعنوان متحد در کنار خودش حفظ کند.
واکنش ایران به بازی ترکیه چه خواهد بود؟
اگر این تنشها به طور غیرقابلکنترلی افزایش یابد، ایران ممکن است به یک سیاست تقابل امیزتر متوسل شود، بهویژه اگر درگیری بین آذربایجان و ارمنستان بر سر زنگزور وجود داشته باشد. یک سناریوی قابلقبول آن است که ایران محدودیتهای قبلی خود را نادیده بگیرد و از ارمنستان حمایت نظامی کند. این امر احتمالاً واکنش ترکیه، متحد آذربایجان را تحریک میکند و ممکن است ایران و ترکیه را علیرغم عدم تمایل به چنین درگیری، به سمت رویارویی سوق دهد.
به نظر میرسد یکی از سناریوهای غافلگیرکننده برای ترکیه و آذربایجان، انتقال قدرت در ارمنستان از نخبگان سیاسی به نخبگان نظامی باشد. آذربایجان که از اجرای این سناریو نگران است، ممکن است با غافلگیری پشت پرده روسیه در ارمنستان و سکوت معنادار ایران در برابر تغییر نظم سیاسی ارمنستان به سمت وضعیتی نظامی، روبهرو شود. رویدادی که معادله اردوغان در قفقاز را به هم خواهد ریخت.
بااینحال، ترکیه به دلیل نگرانیهای ایران در مورد همکاری آذربایجان با اسرائیل، بسیار بیشتر نگران است که ایران در قرهباغ کوهستانی درگیر شود. تجربه سیاست ایران بعد از انقلاب ۵۷ نشان داده، ایران بازیگری است که میتواند اوضاع را برای اردوغان در قرهباغ کوهستانی و سایر نقاط خاورمیانه بزرگ بسیار دشوار کند.
چالشهای روسیه و ایران پس از پیروزی آذربایجان
اگرچه روسیه در جریان جنگ آذربایجان و ارمنستان، شاهد کشتهشدن پنج صلحبان خود بود، اما از مداخله نظامی خودداری کرد. در عوض، نیروهای حافظ صلح روسیه، میانجیگری برای آتشبس میان دو کشور را انجام دادند تا قرهباغ کوهستانی بدون خونریزی به آذربایجان تسلیم شود. خویشتنداری روسیه را میتوان نوعی ناامیدی از پاشینیان و تمایل روسیه برای همکاری با آذربایجان تحلیل کرد.
امتناع روسیه از پاسخ به درخواست ارمنستان برای کمک سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO) در طول جنگ قرهباغ کوهستانی ۲۰۲۰ و امتناع متقابل پاشینیان از حمایت از حمله روسیه به اوکراین، روابط دوجانبه روسیه - ارمنستان را سرد کرد. چه آنکه نزدیکی پاشینیان به غرب که در مانورهای نظامی امریکا و ارمنستان، همزمان با تهاجم آذربایجان نشان داده شد، تنشها با روسیه را بیشتر کرد. در همین حال پاشینیان بر دریافت کمکهای بشردوستانه از کشورهای غربی برای ارمنیهای آواره از قرهباغ کوهستانی، تلاش میکند. ناظران سیاسی معتقدند آینده سیاسی پاشینیان با تسلیم قرهباغ کوهستانی برای همیشه در ارمنستان لکهدار شد و مدیریت او در اسکان مجدد ارامنه قومی میتواند آینده سیاسی او را تعیین کند.
اما در یک جمعبندی؛ آذربایجان بهطورقطع به توسعه همکاریهای دفاعی نزدیک با اسرائیل و ترکیه ادامه خواهد داد، درحالیکه ارمنستان ممکن است تلاش کند واردات تسلیحات خود از غرب را متنوع کند و وابستگی خود را به مسکو پایان دهد و در ادامه روابط نظامی خود را با امریکا، ایران و شاید حتی هند تقویت کند. به عبارتدیگر، درحالیکه درگیری بین آذربایجان و ارمنستان حلوفصل شده، یک مسئله بسیار مهمتر، مبارزه بر سر کریدور زنگزور، تازه آغاز شده است.