تاریخ انتشار: ۱۱:۵۹ - ۲۴ بهمن ۱۴۰۳
اقتصاد۲۴ گزارش می‌دهد؛

ابا قاخان کیست و چرا در شام و مصر شکست خورد؟

ابا قاخان در سال ۱۲۳۴ میلادی به دنیا آمد. او نوه تولی خان (پسر چنگیزخان) و پسر هولاکو خان بود. مادرش یسونکین خاتون بود. ابا قاخان در محیطی نظامی و سیاسی پرورش یافت و از همان کودکی با اصول حکومت‌داری و جنگ‌آوری آشنا شد.

اقتصاد۲۴- هدی کاشانیان: ابا قاخان (۱۲۳۴-۱۲۸۲ میلادی)، سومین ایلخان از سلسله ایلخانان مغول در ایران بود که از سال ۱۲۶۵ تا ۱۲۸۲ میلادی حکومت کرد. او یکی از مهم‌ترین شخصیت‌های تاریخ ایلخانی است، زیرا نخستین حاکمی از این سلسله بود که به اسلام گروید. این اقدام او نقشی کلیدی در اسلامی‌شدن ساختار حکومت ایلخانی و تلفیق فرهنگ مغولی و ایرانی داشت.

زندگینامه ابا قاخان

ابا قاخان در سال ۱۲۳۴ میلادی به دنیا آمد. او نوه تولی خان (پسر چنگیزخان) و پسر هولاکو خان بود. مادرش یسونکین خاتون بود. ابا قاخان در محیطی نظامی و سیاسی پرورش یافت و از همان کودکی با اصول حکومت‌داری و جنگ‌آوری آشنا شد. اگرچه مادر ابا قاخان مسیحی بود و اسقفان همراهش که از روم آمده بودند ابا قاخان را غسل تعمید دادند، اما از لحاظ عقیده او به کیش مسیحیت درنیامد، اما از لحاظ سیاسی متحد دول مسیحی و خصم حکومت‌های مسلمان بود. او با صلیبیون که سواحل شرقی مدیترانه را در دست داشتند، بر ضد حکومت ممالیک مصر متحد شد، با پاپ و پادشاهان و امرای اروپای غربی مکاتبه می‌کرد و از ایشان در جنگ با مصریان یاری می‌خواست. 

مسیحیان نسطوری و دیگر مسیحیان در حکومت او بسیار فعال بودند و به حمایت او امید‌ها داشتند، اما قدرت مسلمانان در داخل امپراتوری و مخصوصاً در ایران به حدی بود که مسیحیت کمترین اثری در ایران نداشت و حتی امرای مغول نیز چندان رغبتی به آن نداشتند و چنانکه تاریخ نشان داد چیزی نگذشت که ایلخانان و امرای مغول دین اسلام را پذیرفتند تا جایی که غازان یکی از مدافعان سرسخت آن است. قدرت و نفوذ مسلمانان را در امرای مغول، از اسلام آوردن خان‌های اردوی زرین نیز می‌توان دریافت. بحثی که میان انگیانو شحنۀ فارس از جانب ابا قاخان و نجیب‌الدین علی بن بزغش درگرفت و تفصیل آن را وصاف آورده است، دلیلی واضح بر گرایش مغول به دین اسلام است.

به سلطنت رسیدن ابا قاخان

پس از مرگ هولاکو خان، همسر او دوقوز خاتون پس از مشورت با وارثان جاثلیق ارضی پسر خود ابا قاخان که حکومت مازندران را داشت به جانشینی نامزد کرد که پس از فوت هولاکو، ابا قاخان در سال ۱۲۸۴ میلادی رسماً به حکومت رسید، ابا قاخان در روستای هزاوه در ۱۸ کیلومتری شهر اراک در منطقه هزوشن (تپه باستانی هزوشن) تاجگذاری کرد. حکومت وی نوعی حکومت مستقل محسوب می‌شود که در آن نفوذ خوانین اصلی مغول در ایران از میان رفت.

ابا قاخان پس از جلوس، برادر خود یشموت را با لشکری تمام به جانب دربند و شروان و مغان، و برادر دیگرش تبسین (توبسین) را با لشکری دیگر به جانب مشرق فرستاد و مازندران و خراسان را تا کنار جیحون به او داد و توقو (طوغو) بیتکچی را با توداون به روم گسیل کرد و دوربای نویان را به دیاربکر و دیارربیعه فرستاد و گرجستان را به شیرامون پسر جورماغون سپرد و اینجو‌ها (املاک خاصه) را به التاجو آقا، و بغداد و فارس را به سونجاق (سوغنچاق) آقا داد و ارغون آقا را که مقاطع ممالک بود (یعنی امور مالی همه به دست او بود) به همان شغل خود قرار داد و وزارت را به قرار زمان هولاکو خان به شمس‌الدین صاحب دیوان محمد جوینی سپرد. 

عطاملک جوینی، برادر شمس‌الدین صاحب دیوان را به نیابت سونجاق آقا به حکومت بغداد و عراق منصوب ساخت و وزارت خراسان را به خواجه عزالدین طاهر و پس از او به پسرش وجیه‌الدین سپرد. ولایت فارس و حکومت آن به عهده اتابکان بود و شمس‌الدین تازیگوی مأمور مالیات آنجا بود. کرمان را به ترکان خاتون سپرد و تبریز را به ملک صدرالدین و دیاربکر را به جلال‌الدین طریر و ملک رضی‌الدین بابا و اصفهان را با بیش‌تر ولایات عراق عجم به خواجه بهاءالدین محمد پسر شمس‌الدین صاحب دیوان داد. 

حکومت سیستان و نیمروز در دست ملک شمس‌الدین کرت بود و اگرچه گرجستان را به شیرامون داده بود، اما حکومت آنجا در دست حکام محلی گرجی و در آن زمان در دست داوود و پسرش صادون یا سودون بود. قرارگاه تابستانی او در الاطاغ (الاطاغ آذربایجان، تخت سلیمانی کنونی) و سیاه کوه، و قرارگاه زمستانی او اران و بغداد بود.

اقدامات سیاسی ابا قاخان

ابا قاخان حکومت شروان را در خود شیموت داد، حدود روم وشام را به سرداران خود داد. شیرامون را در گرجستان گذاشت و عطاءالملک جوینی را به حکومت بغداد باقی گذاشت؛ و وزارت را به خواجه شمس‌الدین محمد در تبریز داد.

اقدامات اقتصادی ابا قاخان

در زمان ابا قاخان به آبادی عراق توجه بسیاری شد و او به تعمیر خرابی‌های عهد مغول پرداخت، وی نهر‌هایی برای زراعت جاری کرد و اراضی بایر را به مزارع خرم مبدل ساخت. ابا قاخان شهر تبریز را به پایتختی انتخاب کرد. زمستان را در اران و بغداد و تابستان را در آلاتاغ و سیاه کوه می‌گذراند.

شکست ابا قاخان در شام و مصر

ابا قاخان که شکست عین جالوت را نمی‏توانست فراموش کند و تلافی آن را برای نقشه‏های خود که شامل اتحاد با صلیبی‌ها بود، لازم می‏دید، برای رفع اهانتی که از این شکست به حیثیت سپاه مغول وارد شده بود، به شام لشکر کشید. اما از بَیبوس، حاکم مصر شکست خورد و به این ترتیب از پیشرفت بازماند. علاوه بر این در ابلستان، در ولایت کاپادوکیه نیز سپاه او نتوانست از ورود بَیبرس به قلمرو روم جلوگیری کند. اما این شکست به خیانت شحنه مسلمان وی، معین الدوله پروانه، که گفته می‏شد با بیبرس تبانی داشت، منسوب و به توقیف، محاکمه و اعدام وحشیانه او منجر شد. 

جنگی هم که به فرماندهی برادر خود، منگو تیمور، در مصر به راه انداخت، پیروزی و نتیجه‏ای به بار نیاورد. به علاوه قلاوون حاکم مصر، سپاه او را به شدت مغلوب و منهزم کرد. بدین گونه ایلخان مغول از اندیشه جبران واقعه عین جالوت مأیوس شد. در اواخر عمر، ابا قاخان، به اصرار مخالفان نسبت به شمس‌الدین جوینی صاحب دیوان و برادرش عطاملک جوینی، حاکم بغداد سوءظن پیدا کرد، به طوری که نفوذ آن خاندان در دربارش کاسته شد، اما منجر به سقوط آنها نشد. 

مرگ ابا قاخان

در سال ۱۲۸۲ میلادی ابا قاخان از بغداد به سمت همدان رفت و در آنجا فرود آمد و در سرای ملک فخرالدین منوچهر اقامت گزید و به خوش‌گذرانی مشغول شد تا آنکه شبی پس از افراط در باده‌گساری نیم شب بیرون آمد و در عالم خیال مرغی سیاه بر بالای درختی دید و فرمود تا آن مرغ را به تیر بزنند، ولی کسی مرغی در آن حوالی ندید. در این میان ابا قاخان ناگهان دیده بر هم نهاد و بر روی زمین جان سپرد. پس از او برادر جوانش منکوتیمور نیز بر اثر شکست از ملک منصور قلاون رنجور بود، در موصل درگذشت. تابوت ابا قاخان را به آذربایجان بردند و در نزدیکی دریاچۀ اورمیه در کنار گور هولاکو به خاک سپردند.

ارسال نظر