اقتصاد۲۴ - «از میان یک میلیون و ۸۲ هزار نفری که در کنکور سال جاری مجاز به انتخاب رشته شدند، ۵۲۴ هزار نفر انتخاب رشته کردند تا وارد دانشگاه شوند و ۵۵۸ هزار نفر دیگر قید دانشگاه رفتن را زدند». از سوی دیگر گزارشهای مرکز آمار از بازار کار نشان میدهد در زمستان ۹۹ و بهار ۱۴۰۰ سهم فارغالتحصیلان آموزش عالی از کل بیکاران به ترتیب ۳۸.۸ و ۴۰.۳ درصد بود. به بیان دیگر از کل دو میلیون و ۴۷۷ هزار و ۸۵۰ بیکار در زمستان ۹۹، ۹۶۰ هزار و از دو میلیون و ۲۹۱ هزار و ۶۰۳ بیکار در بهار سال جاری، بیش از ۹۲۴ هزار نفر را بیکاران با تحصیلات عالیه تشکیل میدهند.
البته که این شرایط مختص به شیوع کرونا یا تحریمها نیست و سال ۹۸ نیز علیرضا حاتمزاده، معاون آموزشی سازمان فنی و حرفهای نرخ بیکاری در میان فارغالتحصیلان دانشگاهی را دو برابر افراد با سطح تحصیلات پایینتر عنوان کرده بود. البته که یکی از دلایل بالا بودن نرخ بیکاری افراد دارای تحصیلات به باور حاتمزاده، بینیازی حداقل ۷۰ درصد مشاغل موجود در کشور به مدرک تحصیلی است. این در حالی است که این مشاغل نیازمند مهارت هستند.
اگرچه نباید از بالا بودن هزینههای زندگی در کشور نیز به راحتی عبور کرد؛ بر طبق آخرین دادههای رسمی هزینه زندگی در مناطق شهری به ۶۴ میلیون تومان رسیده که با توجه به بالا رفتن تورم روزانه و هفتگی تورم در کشور، این رقم برای سال جاری میتواند جهش زیادی داشته باشد و افراد بیشتری از خانوادهها برای گذران زندگی به بازار کار وارد میشوند؛ با استناد به گفتههای رییس کمیته امداد حدود ۳۳ درصد افراد زیر خط فقر قرار دارند که حدود ۲۷ میلیون و ۷۳۰ هزار نفر میشود. مقایسه آنچه در آمارهای رسمی از تورم، هزینههای زندگی و البته واقعیت بازار کار بیان میشود به خوبی توجیهکننده رفتار دهه هشتادیها در انتخاب میان علم و مهارت و یافتن شغل برای کمک به معیشت خانوارهاست.
با استناد به گزارشهای مرکز آمار در پایان زمستان ۹۹ که حدود یک سال از شیوع کرونا در کشور میگذشت، نرخ بیکاری به ۹.۷ درصد رسیده بود که نسبت به زمستان ۹۸ کاهشی یک درصدی داشت. تعداد بیکاران در این فصل نیز ۳۱۱ هزار نفر کمتر از بیکاران زمستان ۹۸ بود و رقم دو میلیون و ۴۷۸ هزار نفری را ثبت کرده بود. با وجود اینکه برخی بر کاهش نرخ بیکاری به عنوان متغیری برای نشان دادن «اثر تخلیه کرونا بر بازار کار» تاکید میکردند، اما در بخش دیگری از آمارهای رسمی کاهش نرخ مشارکت اقتصادی نیز بیان شده بود که نشان از ناامیدی از یافتن کار است؛ در زمستان ۹۹ نرخ مشارکت ۴۰.۹ درصد و افراد شاغل نیز ۲۳ میلیون و ۱۴۳ هزار نفر بودند که هر دو رقم نسبت به زمستان ۹۸ کاهشی ۱.۵ درصدی و ۳۰۰ هزار نفری داشت.
بیشتر بخوانید: نکات کلیدی درباره انتخاب رشته
از سوی دیگر افراد فعال اقتصادی (شاغل و جویای کار) نیز در زمستان سال گذشته به ۲۵ میلیون و ۶۱۲ هزار نفر رسیده بود که افتی ۶۱۰ هزار نفری نسبت به زمستان ۹۸ داشت. بدین معنا که افراد فعال پس از پاندمی کرونا و تاثیراتی که بر بازار کار گذاشته بود، ترجیح دادند که از زمره افراد جویای کار یا فعال خارج شوند. عمده این افراد نیز جذب مشاغل غیررسمی میشوند که آمار درستی از آنها در دست نیست. وضعیت در بهار سال جاری نیز تعریف چندانی نداشت هر چند کمی بهتر از بهار ۹۹ بود؛ تعداد شاغلان در بهار سال جاری با افزایشی ۷۱۳ هزار نفری نسبت به بهار ۹۹ به ۲۳ میلیون و ۶۷۵ هزار نفر رسید. اگرچه نسبت به زمستان ۹۹ نیز افزایشی ۵۳۲ هزار نفری در آن ایجاد شده بود.
روند نرخ بیکاری، تعداد شاغلان و البته جمعیت فعال نشان میدهد که بازار کار تحتتاثیر متغیرهای درونی و بیرونی است و با هر تکانهای، اولین ضربه را افراد شاغل و به خصوص شاغلان در بخشهای غیررسمی میبینند. ضربه دوم را نیز افراد تحصیلکرده چرا که حاضر نمیشوند با هر دستمزدی کار کنند یا هر کاری را انجام دهند. با استناد به دادههای رسمی تعداد بیکاران کشور در سال ۹۰ حدود دو میلیون و ۸۰۰ هزار نفر بود که در سال ۹۷ به سه میلیون و ۲۰۰ هزار نفر رسید.
در دو سال ۹۸ و ۹۹ نیز از شمار بیکاران کم شد و تعدادشان به ترتیب دو میلیون و ۹۰۰ هزار نفر و دو میلیون و ۵۰۰ هزار نفر شد. اگرچه این کاهش تعداد بیکاران شاید خبر خوبی نباشد، چرا که از تعداد جمعیت جویای کار نیز کاسته شده است.
آنچه نگرانکنندهتر است، تعداد بیکاران دارای مدرک دانشگاهی است که طی دهه نود از حدود ۹۰۲ هزار نفر به ۹۶۱ هزار نفر رسید. گرچه در سال شروع تحریمهای نفتی از مرز یک میلیون و ۲۵۰ هزار نفر نیز عبور کرده بود؛ اما نشان میدهد بازار کار بیش از آنکه به افراد دارای مدرک تحصیلی فرصت کار کردن دهد، آنها را از بازار میراند. مدعای آن نیز افزایش نرخ بیکاری این افراد از حدود ۳۱ درصد در اولین سال از دهه نود به ۴۰.۲ درصد در اولین فصل از سال ۱۴۰۰ است. البته که نرخ بیکاری فارغالتحصیلان در سال ۹۹ حدود ۳۸.۸ درصد بود.
عمده افراد راهیافته به بازار کار در دهه نود، متولدین دهه شصت و هفتاد بودند که پس از دانشگاه سعی در یافتن شغل در بازار کار داشتند، اما آنچه با آن مواجه شدند بیکاری بیش از ۳۰ درصد برای فارغالتحصیلان دانشگاهی در این دهه بود. همین امر نشاندهنده ناتوانی بازار کار در ایجاد تعادل میان افراد دارای مهارت و افراد دارای مدرک است.
تورم سالانه منتهی به مرداد سال جاری، ۴۵.۲ درصد عنوان شده و پیشبینی میشود با روندی که دولت برای پوشش هزینههای خود و برداشت از حساب تنخواه در پیش گرفته، علاوه بر نقدینگی بر تورم نیز افزوده شود. از سوی دیگر حدود ۲۷ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر که به نوعی حدود ۵ میلیون خانوار است، زیر خط فقر زندگی میکنند و بر اساس برخی آمارها خط فقر در تهران نیز به ۱۰ میلیون تومان رسیده است.
آخرین داده مرکز آمار نیز نشان میدهد تورم سالانه برای بخش آموزش نیز بیش از ۲۰ درصد اعلام شده که همین امر فرآیند تحصیل فرزند را برای بسیاری از خانوادهها سختتر میکند و افراد ترجیح میدهند تا زمانی که نیازهای یومیهشان برطرف نشده و دغدغهای به نام نان دارند، از تحصیل سر باز زده و به بازار کار وارد شوند. با توجه به شرایط فعلی کشور و بالا بودن هزینههای تحصیل از یک سو و معضل بیکاری فارغالتحصیلان از سوی دیگر، در سالهای آتی نیز شاهد کاهش شمار افراد واجد شرایط انتخاب رشته هستیم.