جامعه ۲۴ - یکی از موضوعات مشترک در تمام شهرستانهای کشور که دارای مناطق عشایرنشین هستند، ترک تحصیل دانشآموزان دختر روستایی و عشایری بعد از پایان دوره ابتدایی به دلایلی، چون ازدواج است. این موضوع که مانعی برای تحصیل و رشدیافتگی است، ذیل عوامل فرهنگی و اجتماعی قرار میگیرد و ازدواج زودهنگام دختران دانشآموز در زمره مهمترین این عوامل است.
آموزش و پرورش به تنهایی نمیتواند در این زمینه کاری انجام دهد و ضروری است که با آمایش سرزمینی مشخص شود که این معضل در کدام مناطق بیشتر است و سپس با کمک دیگر دستگاهها راهحلی پیدا شود، تا کمتر شاهد ازدواج دختران دانش آموز در سنین پایین باشیم. اگرچه به گفته مسئولان وزارت آموزش و پرورش، آمار دقیقی در این زمینه وجود ندارد، چرا که بررسی جامع و دقیق در اینباره نیازمند همکاری بین دستگاهی و ارائه آمارهای دقیق و به روز است.
در این رابطه درباره عوامل ترک تحصیل دختران مناطق عشایری کشور و یا بازماندن آنان از تحصیل، با محمدرضا سیفی، مدیرکل دفتر توسعه عدالت آموزشی و آموزش عشایر وزارت آموزش و پرورش به گفتوگو پرداختیم. او در پاسخ به این پرسش که چه تعداد از دختران دانش آموز مناطق عشایری از تحصیل بازماندهاند و یا ترک تحصیل کردهاند، گفت: وجود آمارهای دقیق در اینباره، بستگی به این دارد که مخرج کسر (تعداد جامعه) برای ما مشخص باشد، اما متاسفانه رقم این جامعه آماری در دسترس نیست و سازمان امور عشایری و متولیان که باید در این زمینه به جمعآوری آمار دقیق بپردازند و آن را در اختیار ما بگذارند، این کار را نکردهاند.
وی ادامه داد: دانش آموزان دختر ممکن است پس از اتمام دوره دبستان، به مدارس دیگری در روستا و شهر بروند و در مدارس عادی درس بخوانند. همانطور که میدانید ما سه نوع مدرسه روستایی، عشایری و شهری در کشور داریم که دانش آموزان عشایر اعم از پسر و دختر، پس از اتمام دوران ابتدایی در مدارس عشایری باید به دبیرستانهای روستا و یا شهر بروند. اما نکته حائز اهمیت این است که با وجود آنکه مخرج کسر برای برآورد دقیق آمار بازماندگان از تحصیل، مشخص نیست، آنچه که بر اساس خروجی تعداد دانش آموزان دختر این مناطق پس از اتمام پایه ششم، به دست میآید و مقایسه آن با تعداد دانش آموزانی که وارد متوسطه اول میشوند، ما را متوجه یک تفاوت معناداری میکند و این تفاوت در خروجی و ورودی، نشان میدهد که بیش از ۵۰ درصد دختران دانش آموز مناطق عشایری، پس از مقطع ابتدایی، ترک تحصیل میکنند.
سیفی افزود: یکی از دلایل این ترک تحصیل، ازدواج زودهنگام دختران است. در عین حال عوامل و موضوعات فرهنگی دیگری نیز وجود دارد و برخی هم به شرایط جغرافیایی منطقه مرتبط است. حتی این موضوع که تاکنون نتوانستهایم اساسنامه مدارس عشایری را اجرایی کنیم هم در ترک تحصیل دانش آموزان این مناطق تاثیر داشته است. در این اساسنامه، پیشبینی شده بود برای اینکه بتوانیم پوشش تحصیلی دانش آموزان عشایری به ویژه دختران را بالا ببریم، ضرورت دارد شرایط تحصیل آنها را فراهم کنیم؛ به این صورت که با تأسیس مدارس شبانه روزی ویژه این دانش آموزان و یا با راهاندازی خوابگاه مرکزی با امکانات کامل، مقدمات ادامه تحصیل و کاهش آمار ترک تحصیل فراهم شود و این دانش آموزان بتوانند به مدارسی نزدیک به این خوابگاهها بروند. در اساسنامه مدارس عشایری بر این موضوع تاکید شده که اگر نمیتوانیم خوابگاه مرکزی و مدارس شبانه روزی برای دختران تاسیس کنیم، حداقل وسایل ایاب و ذهاب رایگان برای آنها در نظر گرفته شود، چرا که در بسیاری موارد، به دلیل مسائل جغرافیایی و دوری راه و صعبالعبور بودن منطقه، این دانش آموزان پس از اتمام مقطع ابتدایی ترک تحصیل میکنند.
مدیرکل دفتر توسعه عدالت آموزشی و آموزش عشایر با اشاره به دیگر عوامل ترک تحصیل دختران در مناطق عشایر، گفت: بعضی موضوعات دیگر نیز وجود دارد، از جمله آنکه برخی قبایل نگاه سنتی و تعصبی نسبت به تحصیل دختران دارند و تصور میکنند تحصیل تا مقطع ابتدایی برای آنها کافیست. در حالی که همه این دانش آموزان، از جمله دختران روستایی و عشایری، آینده سازان کشور هستند و به عنوان نیروی مولد در جامعه شناخته میشوند و هر چقدر بتوانیم در جهت رفاه و امکان تحصیل این عزیزان تلاش کنیم، جامعه بهتر و شادابتری خواهیم داشت.
بیشتر بخوانید: دلایل بازماندن از تحصیل؛ فقر فرهنگی یا نبود امکانات؟
وی با اشاره به پژوهشی که با موضوع ترک تحصیل دختران عشایری و روستایی انجام شده است، اظهار کرد: دو مفهوم ترک تحصیل و بازمانده از تحصیل، با یکدیگر متفاوت هستند. ترک تحصیل زمانی به کار برده میشود که دانش آموز ثبتنام کرده و به مدرسه میرود، اما به یکباره آن دوره و پایه را ترک میکند. درصدی از دانش آموزان در طول سال تحصیلی بنا به دلایلی از حضور در مدرسه و ادامه تحصیل خودداری میکنند و از تحصیل باز میمانند. این افراد را به عنوان تارکان تحصیل میشناسیم. اما بازمانده از تحصیل، به دانش آموزی اطلاق میشود که لازمالتعلیم است، اما از ابتدا در مدرسه ثبتنام نکرده است. این دو مقوله در نرخ سواد جامعه تاثیر دارد. تعریف نرخ سواد نیز، نسبت افراد باسواد در هر ۱۰۰ نفر از جمعیت ۶ ساله و بالاتر است. در این تعریف، نرخ باسوادی افراد بالغ، شامل مهارتهایی در حد خواندن و نوشتن و روخوانی و روانخوانی قرآن است.
سیفی ادامه داد: پژوهشی که انجام شده است، نشان میدهد که عوامل مؤثر در ترک تحصیل دختران شامل عوامل فرهنگی و اجتماعی، اقتصادی، آموزشی، خانوادگی و شخصی است. در رابطه با عامل فرهنگی و اجتماعی که بیشتر مورد توجه است، این موضوع حائز اهمیت است که یک فرهنگ غالب در کشور و به ویژه خانوادههای روستایی و عشایری وجود دارد که معتقدند دختر باید خانهدار باشد، یا اینکه بر این باورند که ازدواج به تحصیل ارجحیت دارد و یا اینکه این دختران به دلیل ناآگاهی و کمسوادی والدین، اجازه ادامه تحصیل ندارند. عامل دیگر در ذیل مسائل و عوامل فرهنگی و اجتماعی، وجود معلمان مرد در مدارس دخترانه است که این مسئله موجب میشود والدین تمایلی به ادامه تحصیل دختر با وجود معلم مرد نداشته باشند. همچنین برخی تعصبات قومی در برخی مناطق به عنوان زیرمجموعه این عامل است. منع تردد دختران به روستاهای همجوار برای ادامه تحصیل نیز دیده میشود. برخی از روستاها حتی حاضر نیستند که دخترانشان، از محدوده سکونت کمی آن طرفتر و به مدرسه بروند. در تمام استانهای کشور و به ویژه در ۲۷ منطقه عشایری این مسئله فراوان دیده میشود.
وی گفت: عامل دیگر، مسائل اقتصادی، فقر و نیاز خانواده به اشتغال فرزندان است. ناتوانی خانواده برای تامین هزینههای تحصیلی و این مسئله که درآمد خانوادههای عشایری فصلی است و در موقعیتهایی شرایط اقتصادی بهتری دارند و درآمد آنها بستگی به شرایط محیطی دارد، از عوامل ذیل مسائل اقتصادی است. عامل دیگر، مسائل آموزشی است که در ترک تحصیل دختران عشایر موثر بوده است؛ نبود امکانات آموزشی، فاصله زیاد مدرسه تا محل اسکان، نبود وسیله ایاب و ذهاب و عدم وجود مدارس شبانهروزی در روستا، مختلط بودن کلاس درس و وجود معلمان مرد و سربازمعلمان مجرد، همه این موارد جزء عوامل آموزشی است که باعث شده خانوادهها تمایلی به ادامه تحصیل دختران خود نداشته باشند.
به گفته این مقام مسئول؛ همچنین عدم تناسب آموزشهای ارائه شده در مدارس با استعدادهای وجودی دانش آموزان عشایر و روستایی دیده میشود. بند هشت اساسنامه مدارس عشایری تاکید دارد که بر اساس مقتضیات جغرافیایی، بومی، منطقهای و فرهنگی، ضرورت دارد که به استناد طرح تحول بنیادین، برای دانش آموزان عشایری، کتب درسی متناسبسازی شود. دانشآموزی که در منطقه عشایری سکونت دارد به راحتی با برخی از موضوعات و رویدادهای طبیعت آشنا شده است و با دانشآموز منطقه شهری متفاوت است و نیازی نیست برای مثال درباره حیوانات و آشنایی با دامهای اهلی به او درس داده شود. سازمان پژوهش و برنامهریزی درسی مکلف بوده که تا دو سال پس از تصویب این اساسنامه یعنی در سال ۹۸ این کار را انجام دهد که متاسفانه انجام نشده است. این سازمان میبایست کتب درسی دانش آموزان عشایری را متناسبسازی میکرد. اخیرا اتفاقهایی افتاده و کارگروهی در این زمینه تشکیل شده و بناست بالاخره این کار انجام شود.
مدیرکل دفتر توسعه عدالت آموزشی و آموزش عشایر افزود: عامل دیگر در ترک تحصیل دختران مناطق عشایری، مسائل خانوادگی است؛ بیمار بودن و کمسوادی و فوت و نبود یکی از والدین، نبود فرزند پسر در خانواده، کهولت سن والدین و عامل دیگر فراوانی جمعیت خانواده در ذیل جمله مسائل خانوادگی جای میگیرد. همچنین عوامل شخصی مرتبط با خود دانشآموز که ممکن است به دلیل بیماری، معلولیت و عدم علاقه به تحصیل باشد نیز در ترک تحصیل دختران مناطق عشایری موثر بوده است.
سیفی در پاسخ به این پرسش که با توجه به رصد و مشاهده خودتان، در میان همه این عوامل، کدام عامل در ترک تحصیل دختران مناطق عشایری بیشترین فراوانی را داشته است؟ گفت: عامل فرهنگی و اجتماعی بیش از دیگر مسائل دیده میشود و مؤثر بوده است. نگاه سنتی اولیا به تحصیل، باعث شده نتوانیم در این زمینه موفق عمل کنیم. بیشک سایر عوامل از جمله مشکلات اقتصادی و نبود امکانات آموزشی کافی رغبت برای ادامه تحصیل را پایین آورده است. وقتی در برخی نقاط دانش آموز دختر باید ۶۰ تا ۷۰ کیلومتر را طی کند تا به یک دبیرستان در روستا دسترسی پیدا کند، قطعا در ترک تحصیل موثر است؛ بنابراین من معتقدم مهمترین عامل که بر سایر عوامل نیز تاثیرگذار بوده و سایه انداخته است، نبود فضای آموزشی کافی است، چرا که بسیاری از مسائل دیگر با وجود امکانات آموزشی کافی و در دسترس، قابل حل خواهد بود.