جامعه ۲۴، نوجوانان این روزها به دور از شادی اجتماعی و رنگ و بوی جوانی به دلیل شرایط اقتصادی جامعه از یک سو و مسائل حاکم بر کشور که به هیچعنوان با خواستهها و نیازهای آنان سنخیتی ندارد از سوی دیگر به شدت افسرده و نابردبار شدهاند. خشم، غم، بیاعتمادی به آینده و مشاهده مشکلات معیشتی خانواده که آنها را نیز در این سن کم دغدغهمند معاش کرده است ، باعث شده که این گروه سنی حساس هم به راحتی به انواع آسیب به خود از جمله خودکشی روی بیاورند.
حالا، اما با پیشرفت تکنولوژی و آشنایی مردم جهان با شیوه زندگی یکدیگر در دهکده جهانی، مردم و بهویژه نسل جوان و نوجوان به قیاس زندگی و امکانات خود و دیگران پرداخته و نقاط مثبت و منفی و تاریک و روشن زندگی و حتی جامعه خود را بهتر شناخته و آن را در ترازوی ارزیابی و قیاس با مردم دیگر نقاط کشور خود یا جهان قرار میدهند. در این بین هر چقدر این نسل جدید و پر رویا در شهرهای کوچکتر و محرومتر زندگی کنند شرایط روحی بدتری را تجربه کرده و یک قدم به خودکشی نزدیکتر میشوند.
نوجوانان و کودکان که با توجه به ویژگیهای ذهنی و روحی این سنین بیش از افراد بزرگسال رفتارهای هیجانی و تکانشی از خود بروز میدهند با ادامه فرایند نابودگرانه فقر و نبود امید و نشاط در زندگی به راحتی خود را تمام میکنند تا شاید کسی صدای اعتراضشان را بشنود، غافل از اینکه خودکشی واقعا و حقیقتا پایان راه زندگی آنها خواهد بود.
شهریور ماه امسال بود که لیلا عنایتزاده، فعال حوزه زنان و جمعیتشناس گفته بود: «در سالهای ۹۱ تا ۹۵ مطالعهای را در شهرستان سقز انجام دادم که نشان میداد در این شهرستان ۱۵۸ اقدام به خودکشی در میان مردان و ۸۷۴ اقدام به خودکشی نیز در میان زنان رخ داده است. از این تعداد ۲۹ زن و ۳۰ مرد خودکشی منجر به مرگ داشتند.»
او همچنین در خبری تلختر عنوان کرده بود: «اواخر سال ۹۹ در شهر سقز حدود ۵ دانشآموز دست به خودکشی زدهاند که ۳ نفر آنها دختر و ۲ نفر پسر بودند، از این تعداد تنها یک نفر که از طبقه چهارم پایین پریده، اما زنده ماند.»
مدتی بعد از این خبر بود که خبر دیگری مبنی بر خودکشی چند دانشآموز در سال ۱۴۰۰ منتشر شد، خبری که البته از صحت و سقم آن خبری در دست نیست با این حال بعد از تحقیقی که انجام داد مشخص شد ابراهیم حسینی روانشناس بالینی اهل سقز که پایاننامه او نیز در حوزه خودکشی است مطالعاتی در رابطه با خودکشی در میان جمعیت نوجوانان (دانشآموزان) سقزی انجام داده است. با این متخصص خودکشی به گفتگو نشستیم.
حسینی درباره خودکشی دانشآموزان میگوید: «خودکشی با استرسهای تجربه شده در زندگی روزمره فرد ارتباط دارد، در دوران کرونا هم بر میزان این استرسها افزوده شده است، به دنبال اپیدمی کرونا موضوع بیکاری نیز پیش آمده و با مسائلی مانند تحریمها همزمان شده و همین شرایط باعث بدتر شدن شرایط اقتصادی خانوادهها و استرس بیشتر در بین آنها شده است، بنابراین میتوان انتظار داشت که میزان خودکشی نسبت به گذشته افزایش یابد. از سوی دیگر آنلاین شدن کلاسهای درس نیاز دانشآموزان به گوشیهای هوشمند را رقم زد، مسالهای که هزینههایی سنگینی به خانوادهها تحمیل کرده است، به طوری که بسیاری از آنها توان پرداخت این هزینهها را نداشته و ندارند، چنین مواردی موجب فشار روانی مضاعفی بر خانوادهها و افراد شده است.»
«در چنین شرایطی احتمال خودکشی افراد برای فرار از بنبستهایی که با آن مواجه شدهاند افزایش مییابد. درباره دانشآموزان هم شرایط به همین منوال است، وقتی دانشآموز برای ادامه تحصیل نیازمند ابزاری است که خانواده توان تامین آن را ندارد این فشارها به او منتقل میشود. ما شاهد خودکشیهایی در میان دانشآموزان بودهایم که یکی از علل اساسی آن عدم توانایی خانواده برای تامین گوشی و تبلت بوده است، به طوری که در جریان چند مورد از این خودکشیها قرار گرفتهایم که فرزند خانواده از روی بیتجربگی و برای واداشتن خانواده به خرید گوشی برای حضور در کلاس آنلاین دست به خودکشی زده است.»
«در سادهترین تعریف میتوان خودکشی را تلاش فرد برای پایان دادن به زندگی در نظر گرفت اما خودکشی تنها شامل پایان دادن به زندگی خود نیست. خودکشی در طول یک پیوستار رخ میدهد. در یک سر این پیوستار داشتن فکر درباره خودکشی و در آن سوی دیگر پیوستار خودکشی و پایان دادن به زندگی است. به عبارت دیگر، پایینترین حد خودکشی زمانی است که فرد به این موضوع فکر میکند. گاهی فکر خودکشی به ذهن افراد خطور میکند، اما به آن عمل نمیکنند. با این حال، فکر کردن به خودکشی بعد از مدتی میتواند منجر به رفتارهای آسیبزایی از قبیل خودزنی و آسیب به خود شود. فرد با خودزنی سعی میکند رنج خود را کاهش بدهد یا از این شیوه به مثابه یک تکنیک حواسپرتی و توجهبرگردانی استفاده کرده و از این طریق با تمرکز بر درد ناشی از خودزنی، سعی میکند تمرکز خود بر مشکلات و رنج درونیاش را کاهش دهد.»
«در سطحی بالاتر فرد قصد پایان دادن به زندگی را ندارد، اما ژست آن را میگیرد. در چنین شرایطی، به عنوان مثال، فرد با بالا رفتن از جایی بلند مانند پل یا پشت بام عدهای را پیرامون خود جمع میکند تا به زندگی خود پایان دهد، او در واقع با این کار میخواهد اعلام کند که من رنجی دارم و از شما مردم همدردی و کمک میخواهم. در سطحی بالاتر، گاهی افراد اقدام به خودکشی میکنند، اما اقدام آنها (مثلا قرص زیاد مصرف کردن) منجر به مرگ نمیشود و با وساطت دیگران نجات پیدا میکنند. این عمل اقدام به خودکشی نام دارد. در بالاترین سطح این پیوستار نیز خودکشی کامل وجود دارد که فرد در اثر اقدام به خودکشی، جان خود را از دست میدهد.»
بیشتر بخوانید: خودکشی با قرص برنج افزایش یافت
(نتایج حاصل از پژوهش شما در خصوص خودکشی دانشآموزان که در سقز انجام دادید، بیانگر چه مسایلی بود؟): «در سال تحصیلی ۱۴۰۰ ـ ۱۳۹۹ پژوهشی با موضوع "بررسی رابطه سبکهای تصمیمگیری و شیوههای مقابله با استرس، با نقش میانجی تنوع گفتار درونی، با ایدهپردازی و اقدام به خودکشی در بین دانشآموزان دبیرستانی دور دوم شهرستان سقز" توسط اینجانب انجام گرفت. برای انجام این تحقیق پرسشنامههای پژوهش در فضای مجازی (اپلیکیشن شاد) در اختیار دانشآموزان قرار داده شد. ۴۲۳ نفر به پرسشنامههای مربوطه پاسخ دادند. نتایج این تحقیق حاکی از آن بود که ۳۴ نفر از مشارکتکنندگان معادل ۸.۳ درصد یک بار و ۱۱ نفر معادل ۶.۲ درصد از مشارکتکنندگان بیش از یک بار تجربه اقدام به خودکشی داشتهاند، یعنی در کل، ۴۵ نفر از دانشآموزان مشارکت کننده در این تحقیق معادل ۱۰.۶۳ درصد تجربه اقدام به خودکشی داشتهاند. همچنین ۸۷ نفر از شرکتکنندگان یعنی معادل ۲۰.۵۶ درصد نیز دارای فکر خودکشی به عنوان یک راهحل بودهاند.»
«این آمار از آمارهای جهانی بسیار بالاتر است. بر اساس آمار جهانی، میزان خودکشی منجر به مرگ به طور میانگین ۱۶ نفر در هر ۱۰۰ هزار نفر است. این عدد در ایران ۱۱.۶ نفر در هر ۱۰۰ هزار نفر است. از سوی دیگر غالبا میزان افرادی که اقدام به خودکشی میکنند نیز ۱۰ تا ۲۰ برابر آمار خودکشی واقعی است، به این معنی که در یک شهر ۱۰۰ هزار نفری بین ۱۶۰ تا ۳۲۰ نفر اقدام به خودکشی کرده و تعداد افراد دارای ایدهی خودکشی نیز به طور قابل ملاحظهای از تعداد افرادی که اقدام به خودکشی داشتهاند بالاتر است. نکته قابل توجه آنکه در شهر سقز آمار دانشآموزان مقطع متوسطه ۴۳۰۰ نفر است و بر اساس مطالعه انجام شده ۱۰.۶ درصد از این جمعیت سابقه اقدام به خودکشی داشتهاند که این عدد حدود ۳۰ تا ۳۶ برابر آمار جهانی خودکشی بوده و نشاندهنده وضعیتی خطرناک است.»
«بررسیهای میدانی و مصاحبه با دانشآموزان اقدام کننده به خودکشی بیانگر آن بود که فقر از مهمترین علل اقدام به خودکشی در میان این دانشآموزان بوده است. از جمله عوامل بعدی میتوان به ضعف خانوادهها در مهارتهای زندگی، به ویژه مهارتهای حل مساله، حاشیه نشینی، اعتیاد والدین و عواملی دیگر اشاره کرد، که نباید به راحتی از کنار آنها گذشت. به عنوان یک نمونه مصداقی، اعتیاد یکی از والدین و فشار بر فرزندشان برای ترک تحصیل کردن موجب شد که او خودکشی را به عنوانی راهی برای حل مشکلش در نظر بگیرد تا خانواده راضی شوند که او ادامه تحصیل بدهد. متأسفانه پدیده تنفروشی در بین اعضای یک خانواده نیز یکی دیگر از علل اقدام به خودکشی دانشآموزان بوده است. به عنوان یک نمونه مصداقی دیگر، دانشآموزی که متوجه شده بود مادرش مجبور شده به چنین کاری تن بدهد اقدام به خودکشی کرده بود.»
(به صورت کلی چه عواملی باعث میشود که کودکان و نوجوانان دست به خودکشی بزنند؟): «خودکشی پدیدهای چند عاملی است و نمیتوان آن را به یک یا چند عامل محدود نسبت داد. از جمله عواملی که میتوانند نقشی اساسی در اقدام به خودکشی داشته باشند میتوان به سه دسته از این عوامل اشاره کرد که عبارتند از: عوامل ژنتیکی و زیستی، عوامل روانشناختی و عوامل اجتماعی. از لحاظ ژنتیکی خودکشی در بین خانوادههایی که سابقه اقدام به خودکشی را دارند بیشتر است. از لحاظ زیستی نیز مشخص شده است که خودکشی با آسیبهایی در بعضی از مناطق مغزی همبسته است. از لحاظ روانشناختی نیز خودکشی با احساس درد روانی، احساس سربار بودن، احساس تعلق خنثی شده، تفکر تونلی به این معنی که فرد به شیوهای افراطی روی فکر خودکشی به عنوان تنها راه حل برون رفت از مشکل تمرکز میکند و برخی دیگر از متغیرهای روانشناختی همبسته است.»
«خودکشی، اما ابعاد اجتماعی نیز دارد به این معنا که هرگاه جامعه به هر دلیلی دچار بیهنجاری و آنومی شده یا هنجارهای اجتماعی و فرهنگی دستخوش تغییراتی شود، میتوان افزایش آمار اقدام خودکشی را پیشبینی کرد. به عنوان مثال، تنوعخواهی در نسل جدید نسبت به نسل قدیم بیشتر و میزان قناعت کمتر شده است، افراد خود را با اطرافیان و افراد همسن و سال خود مقایسه میکنند، فضای مجازی هم باعث شده که افراد بیش از پیش با ظواهر زندگی یکدیگر، مانند نحوه برگزاری مراسم ازدواج، میزان جهیزیه و ... آشنا شوند، این مساله ناخودآگاه به مقایسه امکانات و میزان رفاه در زندگی منجر شده، در نتیجه میزان قناعت در بین افراد کاهش و میزان فشار روانی و استرس افزایش مییابد.»
(آیا رسانهها میتوانند در خصوص پیشگیری از خودکشی ایفای نقش کنند؟): «وقتی رسانهها اخبار مرتبط با خودکشی و بهویژه خودکشی کودکان و نوجوانان را بسیار پر رنگ و با تیترهای درشت و با هدف بالا رفتن تیراژ نشریه خود منتشر میکنند قبح و ترس از خودکشی از بین میرود. وقتی بچهها مداوم در جریان این اخبار باشند خودکشی برایشان تبدیل به امری عادی شده و حتی آن را یک راه حل تلقی میکنند. این نوع رسانهای کردن خودکشیها در نهایت منجر به عادی انگاری موضوع میشود؛ بنابراین اولین و مهمترین توصیه اینجانب به رسانهها این است که در بازتاب خبرهای مربوط به خودکشی جانب احتیاط را نگه دارند و در این زمینه لازم است آموزشهای تخصصی ببینند و در کنار آن بخشی از کار خود را به آموزش مهارتهای زندگی و بحثهای تخصصی در زمینه خودکشی اختصاص دهند.»
«توجه به این نکته ضروری است که از یک سو نوجوانان نیروهای بالقوه و آیندهسازان این سرزمین هستند و از طرف دیگر، در جهان معاصر خودکشی بعد از تصادفات جادهای دومین عامل مرگ و میر در میان نوجوانان است، بدون در نظر گرفتن سن نیز خودکشی دهمین عامل مرگ و میر در جهان است. همین مسئله میتواند دلیلی قانع کننده برای انجام پژوهشهای متعدد درخصوص بررسی شیوع افکار و اقدام به خودکشی در بین این گروه سنی باشد تا از این طریق در جهت پیشگیری از خودکشی و بهبود شرایط جامعه گامهایی علمی و کارشناسی برداشته شود».
بیشتر بخوانید: معاون بهزیستی: آمار خودکشی در ایران به نسبت خیلی از کشورها کمتر است
«به طور کلی، استانهای غرب کشور، یعنی از خوزستان تا آذربایجان غربی و در این میان استان کردستان روی خط خودکشی قرار داشته و این استانها کمربند خودکشی در ایران را تشکیل میدهند. هر قدر از سمت غرب به شرق میرویم میزان خودکشی کاهش مییابد. میزان خودکشی در استانهایی مانند اصفهان به نسبت کردستان، آذربایجان غربی، کرمانشاه و ایلام بسیار کمتر است. استانی مانند اصفهان برخوردارتر بوده و از نظر اشتغال و درآمد مردم در شرایط بهتری قرار دارند. درحالیکه در شهرهایی مانند سقز آمار بیکاری در سطح بالاتری به نسبت میانگین کشوری قرار داشته یا افراد دارای مشاغل فصلی هستند که این مسایل به بالا رفتن میزان فقر در میان مردم دامن زده است، به همین نسبت نیز میزان استرس تجربه شده در میان ساکنین این مناطق بالاتر از میانگین کشوری است و همین امر میتواند منجر به خودکشی بیشتری شود.»
«برای پیشگیری از خودکشی به یک طرح و برنامهریزی چند بعدی در سطوحی مختلف ـ از کلان تا خرد ـ نیاز داریم. در سطح ملی نیاز به یک خط مشی سیاسی و حکومتی است تا برنامههایی مدون و تخصصی در این خصوص تهیه و تدوین کنند. همچنین باید تلاش دولتمردان و قانونگذاران در راستای رفع تبعیض طبقاتی و قومی، ارتقاء کیفیت زندگی مردم در مناطق نابرخوردار، توجه به زیرساختهای اقتصادی و ایجاد شغل و فقرزدایی و .. باشد.»
«در دنیای امروز تربیت نیروهای انسانی کارآزموده و متخصص در زمینه خودکشی، دایر کردن خطوط تلفنی ۲۴ ساعته در شهرستانها و در کنار آن تقویت مراکز مشاورهای و تحت پوشش بیمه قرار دادن خدمات روانشناختی، به ویژه برای افراد در معرض خطر خودکشی، امری ضروری است. در سطح آموزش و پرورش و آموزش عالی نیز، باید تلاشها در راستای پربار کردن محتوای کتب درسی و گنجاندن موضوعاتی علمی و کارشناسی شده همطراز با سطح فهم مخاطبین باشد.»
«نگاه دانشآموزان به دروسی مانند شناخت و تفکر و مهارتهای زندگی و ... که در دور اول و دوم دبیرستان در مدارس آموزش داده میشوند آن است که این دروس تنها برای بالا بردن معدل سودمند هستند و به نوعی آن را جدی نمیگیرند. از سوی دیگر بنا به گفته معلمان این دروس توسط متخصص مربوطه تدریس نمیشوند و در مواردی مشاهده شده که معلم به عنوان اضافی کاری آن را تدریس میکند بدون آنکه تخصص لازم را داشته باشد. پس ضرورت دارد در این خصوص آموزش و پرورش یک بازنگری اساسی در مورد محتوا و نحوه آموزش این مطالب و کتب درسی به عمل آورد.»
«از آنجا که از منظر روانشناختی خودکشی در سنین پایین میتواند ناشی از ضعف و یا فقدان مهارت حل مساله و مهارتهای زندگی در بین خانوادهها باشد و ما در برابر مشکلات یا صورت مسئله را پاک میکنیم یا راه حلهایمان محدود است، بنابراین ضرورت دارد افراد در خصوص این مهارتها آموزش لازم را دریافت کنند تا میزان تابآوریشان در برابر مشکلات و فشارهای روانی افزایش یافته و راه حلهای بهتری در طولانی مدت پیدا کنند.»
چندی پیش دکتر سید رضا ملکوتی عضو هیئت مدیره جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران در وبیناری در خصوص خودکشی، از افزایش نرخ خودکشی در کشور پرده برداشت و عنوان کرد که میانگین خودکشی در کشور حدود ۷.۲ درصد در هر ۱۰۰ هزار نفر و در برخی استانها ۱۰، ۱۵ و ۲۰ درصد در هر ۱۰۰ هزار نفر است.
او همچنین گفته بود: «آمار خودکشی در استانهای ایلام، کرمانشاه، لرستان، آذربایجان غربی، کهگیلویه و بویر احمد در چند سال گذشته بالا و اکنون رو به کاهش است و در عین حال این آمار در استانهای خوزستان و مرکزی در حال افزایش است.»
به نظر میرسد کار از کتمان و انکار بالا بودن نرخ خودکشی در کشور گذشته است، متخصصان میگویند اعلام آمار خودکشی در کشور تبدیل به مسالهای سیاسی و امنیتی شده است، رویکردی غلط در برخورد با پدیدهای هولناک که باید زنگ خطر را نسبت به آن به صدا درآورد. پاک کردن صورت مساله به جای ریشهیابی مشکلات و حل آنها دیگر پاسخگو نیست و باید هر چه سریعتر فکری به حال این پدیده شود. وقتی در شهرستانی نسبتا کوچک با جمعیت ۲۲۶ هزار نفر (در سرشماری سال ۹۵) وضعیت خودکشی چنین سهمگین است دیگر نمیتوان از فاصله زیاد میزان خودکشی در کشور با میانگین جهانی سخن گفت.