اقتصاد۲۴- هدی کاشانیان: اردشیر سوم یکی از شاهان سلسله ساسانی بود که در دوران زوال این امپراتوری برای مدتی کوتاه حکومت کرد. دوران حکومت اردشیر سوم یکی از آشفتهترین و بیثباتترین دورههای تاریخ ایران باستان به شمار میآید، زیرا امپراتوری ساسانی در این زمان با بحرانهای سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی عمیقی مواجه بود. اردشیر سوم یکی از شاهان ساسانی بود که قربانی شرایط بحرانی دوران خود شد. حکومت کوتاه او بازتابی از ضعف و انحطاط سیاسی در اواخر دوره ساسانی بود.
اردشیر سوم معروف به اردشیر شیرویه، فرزند شیرویه و نوه خسرو پرویز بود. مادر اردشیر احتمالاً از خاندانهای برجسته یا اشرافزادگان درباری بوده است، اما نام و مشخصات دقیق او در منابع ثبت نشده است. اردشیر در اواخر دوران پادشاهی پدرش به دنیا آمد، یعنی در دورانی که امپراتوری ساسانی با بحرانهای داخلی و خارجی گستردهای مواجه بود.
وی پس از مرگ پدرش شیرویه در سال ۶۲۸ میلادی، اردشیر که تنها هفت سال داشت، بهعنوان شاهنشاه ساسانی معرفی شد. انتخاب او به عنوان پادشاه در این سن نشاندهنده ضعف و بحران قدرت در دربار ساسانی بود، چرا که نخبگان دربار و اشراف به دنبال پادشاهی بودند که بتوانند بر او کنترل داشته باشند. همانطور که گفته شد اردشیر در شرایطی پرآشوب متولد شد. جنگهای طولانی با بیزانس، شورشهای داخلی و اختلافات میان اشراف و خاندان سلطنتی، فضایی ناپایدار برای زندگی و رشد او فراهم کرده بود. احتمالاً دوران کودکی او در کاخهای سلطنتی سپری شده باشد، اما به دلیل بحرانهایی که خانواده و امپراتوری با آن روبهرو بودند، او از آرامش و ثبات معمول دوران کودکی درباریان برخوردار نبود.
اردشیر سوم در سال ۶۲۸ میلادی، پس از مرگ پدرش شیرویه (اردشیر شیرویه)، به تخت نشست. در آن زمان، او تنها هفت سال داشت و بهعنوان یک شاه خردسال، عملاً قدرت واقعی در دست اشراف و بزرگان درباری قرار داشت. به هنگام تختنشینی اردشیر، مهاذر گشنسپ خوانسالار دربار، به سبب خردسالی شاه، به قیمومت یا نیابت سلطنت انتخاب شد. تاجگذاری اردشیر سوم در فضایی آشفته انجام شد. سلسله ساسانی پس از شکستهای سنگین در جنگهای طولانی با امپراتوری بیزانس، با بحرانهای متعدد داخلی روبهرو بود و در چنین شرایطی، انتخاب اردشیر سوم بهعنوان شاه بیشتر یک تصمیم نمادین بود تا امپراتوری ساسانی یک حاکم مشروع داشته باشد، اما قدرت واقعی در دستان دیگران باقی ماند.
اردشیر سوم حمایت برخی از بزرگان درباری و نظامی را داشت، اما این حمایتها اغلب نه به دلیل وفاداری به شاهنشاه خردسال، بلکه برای پیشبرد منافع شخصی و سیاسی بود. در واقع، بزرگان و اشراف از پادشاهی او به عنوان ابزاری برای تثبیت موقعیت خود استفاده میکردند.
دوران پادشاهی اردشیر سوم کمتر از دو سال به طول انجامید و با بحرانهای عمیق همراه بود. در این مدت کوتاه، او عملاً کنترلی بر امور نداشت و حکومت توسط اشراف و فرماندهان نظامی اداره میشد. دربار ساسانی در زمان اردشیر سوم میدان رقابت خاندانهای اشرافی و فرماندهان نظامی شده بود. این نزاعهای داخلی باعث تضعیف بیشتر حکومت و از بین رفتن انسجام در اداره کشور شد. امپراتوری ساسانی در این دوره همچنان با تهدیدهای خارجی مواجه بود. هرچند صلحی موقت با امپراتوری بیزانس برقرار شده بود، مرزهای شرقی ایران با تهدید حملات اقوام کوچنشین و عربها روبهرو بود.
با این حال، دولت مرکزی ساسانی توان و منابع کافی برای دفاع موثر از مرزها را نداشت. اقتصاد امپراتوری همچنان در رکود بود و مالیاتهای سنگین و نارضایتی عمومی به شورشهای داخلی دامن میزد. اردشیر سوم به دلیل خردسال بودن و ضعف سیاسی، نتوانست اصلاحاتی انجام دهد یا اوضاع را بهبود بخشد.
اردشیر در کل یک سال و شش ماه حکومت کرد، ولی «هشام کلبی» میزان دقیقتر حکومت او را یک سال و هفت ماه گزارش کرده است. سکههایش نشان از جوانی او میدهد. تصاویر سکهها شامل تاج کنگرهدار سه پلهای (یادآور تاجهای شاپور یکم و یزدگرد دوم) بر سر است، در حالی که در پشت سکه، نسخه قدیمی از شعلهور شدن خط گردش نوار آتشکده تجدید شدهاست. در سری دوم، تاج با بالهای عقاب آراسته شدهاست (مانند تاج خسرو دوم)، بالای آن یک توپ قرار دارد (همچون تاج قباد دوم)، که شاید حکایت از تأسیس حکومتش دارد. در کتاب تصویری شاهان ساسانی، اردشیر ایستاده، به شمشیری که در دست چپش است، تکیه زده در حالی که در دست راستش نیزه دارد. لباس او شامل جامه آبی آسمانی و تاج سرخرنگ است.
همانطور که گفته شد شهروراز نائبالسلطنه اردشیر سوم بود. او که مایل به اطاعت و پرستش از مهاذر گشنسب (آتشکده بزرگ) نبود، فرصت را برای انقراض ساسانیان و به دست گرفتن قدرت مناسب تشخیص داد و با این بهانه که برای انتخاب شاه با او مشورت نشدهاست، با توافق هراکلیوس، قیصر روم که او نیز در انتظار چنین فرصتی بود، به تیسفون حمله کرد. او پیش از حمله حمایت نیوخسرو، رئیس نگهبانان سلطنتی و نامدار گشنسب، سپاهبد نیمروز را جلب کرده بود؛ بنابراین شهروراز، با استفاده از اختلافهای درباری بر اردشیر سوم پیروز شد و شاه را در ۲۷ آوریل ۶۳۰ به قتل رساند و با اینکه از خاندان شاهی نبود، خود را شاه خواند. بر طبق یک روایت سنتی، شاه کودک در ایالت مشان دفن شده است.