اقتصاد ۲۴-روز به روز و حتی ساعت به ساعت شاهد تشدید بحران اوکراین هستیم. در این راستا شکنندگی و حساسیت تنش دیپلماتیک روسیه با غرب به جایی رسیده است که وقوع جنگ در اوکراین را قطعی و اجتناب ناپذیر میکند تا جایی که جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا در مصاحبهای با شبکه خبری ان بیسی گفت: «شهروندان آمریکا باید همین حالا اوکراین را ترک کنند. اینطور نیست که با یک سازمان تروریستی طرف باشیم. طرف حساب ما روسیه به عنوان یکی از بزرگترین ارتشهای دنیا است. وضعیت بسیار متفاوتی است و اوضاع ممکن است خیلی سریع به هم بخورد.» در این بین آنچه که بیش از همه اهمیت پیدا میکند تاثیرات مخرب تداوم و تشدید بحران اوکراین بر دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران است؛ لذا سوالی که ذهن را درگیر میکند این است اگر در نهایت پیرو گفتههای واشنگتن چهارشنبه پیش رو (۱۶ فوریه/ ۲۷ بهمن) شاهد حمله نظامی روسیه به اوکراین و آغاز جنگ باشیم تا چه اندازه میتواند روی اقتضائات سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران اثرگذار باشد؟ اساساً مذاکرات جاری در وین که به گفته بسیاری در واپسین راند خود برای احیای برجام به سر میبرد تا چه اندازه تحت الشعاع بحران اوکراین قرار خواهد گرفت؟ پاسخ به این سوال، محور گفتوگوی دیپلماسی ایرانی با محسن جلیلوند، استاد و تحلیلگر ارشد روابط بینالملل است که در ادامه از نظر میگذرانید:
شما همواره در مورد گزاره «وقوع جنگ ها» عنوان داشته اید که جنگها در طول تاریخ محصول برنامه ریزی، تدبیر و محاسبه نیست، بلکه نتیجه مستقیم سوء محاسبه است. حال با توجه به تشدید هر روزه و حتی هر ساعته بحران اوکراین آیا آنگونه که واشنگتن طی ۴۸ ساعت اخیر روی آن مانور داده شاهد دست به ماشه شدن مسکو و وقوع جنگ در اکراین خواهیم بود؟
بله این احتمال وجود دارد. همان گونه که قبلا هم در مصاحبه با دیپلماسی ایرانی اشاره کردم وقوع جنگها در طول تاریخ محصول برنامه ریزی، تدبیر و محاسبه نیست، بلکه نتیجه مستقیم سوء محاسبه است. در این راستا هیتلر عنوان میکند: «جنگ مانند باز کردن در یک اتاق تاریک است. زمانی که در را باز کنید و پا در اتاق بگذارید، نمیدانید با چه چیزهایی طرف خواهید بود!» از این رو اگر شما جنگهای مهم طول تاریخ را بررسی کنید، هیچ کدام از آنها محصول تدبیر و محاسبه نیست، بلکه در نتیجه سوء تدبیر روی داده است. برای مثال جنگ جهانی اول به واسطه ترور ولیعهد اتریش روی داد و یا خود هیتلر عنوان کرد زمانی که مجارستان و اتریش را تصرف کرد، انگلستان و فرانسه کوچکترین واکنشی نشان ندادند. از این رو هیتلر فکر نمیکرد تنها به واسطه بمباران یک دالان در لهستان آتش شعلههای جنگ جهانی دوم با آن وسعت برافروخته شود. شما حتی اگر به تاریخ معاصر و سه جنگی که صدام حسین در منطقه به راه انداخت نگاه کنید، میبینید که همگی محصول سوء تدبیر و سوء محاسبه او بود؛ لذا این مسئله اجتنابناپذیر است.
بیشتر بخوانید: پوتین از کجا حمله میکند؟ + نقشههای احتمالی
اگر چه اشل روسیه با عراق و مقایسه صدام حسین با پوتین یک قیاس مع الفارق جلوه میکند، اما پیرو جریان سازی رسانهای و دیپلماتیک ایالات متحده طی دو روز گذشته این احتمال وجود دارد که حتی اگر روسیه به فکر آغاز جنگ در اوکراین هم نباشد نهایتاً دست به ماشه ببرد. چون آنگونه که کاخ سفید و شخص بایدن خواهان سریع خروج تمام شهروندان و اتباع خود از اوکراین شده که وقوع جنگ را سناریوی قطعی تلقی میکند. علاوه بر آمریکا ما شاهد بودیم که ژاپن، کره جنوبی، انگلستان، اسرائیل و ... نیز خواهان خروج سریعتر اتباع خود از اکراین شده اند. مضافا جو بایدن در گفتوگویی با رهبران انگلیس، آلمان، ایتالیا، کانادا، لهستان، رومانی و فرانسه، دبیرکل ناتو و رئیس کمیسیون اروپا مدعی شد که ممکن است روسیه در چهارشنبه پیش رو یعنی ۱۶ فوریه/ ۲۷ بهمن به اوکراین حمله کند. حتی از نظر آمریکا حمله روسیه به اوکراین در روز موعود (چهار روز آینده) احتمالا با بمباران موشکی و حملات سایبری آغاز شود. حال با این حجم از جریان سازی دیپلماتیک و بمباران رسانهای آیا امکان دارد کرملین حتی به صورت ناخواسته جنگ در اوکراین را کلید بزند؟
من معتقدم این مسئله تا اندازه بسیار زیادی به محاسبات پوتین بستگی دارد. هر چند استباطم این است محاسبات پوتین در خصوص اوکراین نمیتواند چندان دقیق باشد.
چرا؟
چون اکنون پوتین محاسبات خود را روی «موازنه تهدید» با اروپا، ناتو، و آمریکا بر سر بحران اوکراین قرار داده است؛ لذا اگر چه مسکو هنوز در اکراین دست به ماشه نشده است، اما راهبرد موازنه تهدید سیاست بسیار شکنندهای است. اتفاقا به همین دلیل است که اروپاییها و به خصوص آمریکا سعی میکنند این فضای شکننده را به سمتی ببرند که نهایتاً پوتین با یک سوء محاسبه و تصمیم غلط مسیری را رقم بزند که در نهایت به سود غرب خواهد بود. نکته مهمتر این است که دهه هاست جنگ در اروپا خاتمه پیدا کرده است و هیچ کدام از کشورهای اروپایی به دنبال جنگ نظامی نیستند؛ بنابراین اگر نهایتاً پوتین در اوکراین دست به ماشه شود بحرانی را آغاز خواهد کرد که فقط هزینههای سنگین انسانی، نظامی، تسلیحاتی، لجستیکی، اقتصادی، دیپلماتیک و امنیتی برای خود روسها یه به دنبال خواهد داشت. پس جنگ اوکراین یک دام برای روسیه و شخص پوتین است. اگر در نهایت پوتین در این دام اوکراین بیفتد مطمئن باشید تحولات جدیدی را در روسیه رقم خواهد زد.
منظور دقیق شما از تحولات در روسیه ذیل احتمال دست به ماشه شدن پوتین در اوکراین چیست؟ آیا منظور فروپاشی اقتصادی و اجتماعی روسیه است؟
واقعیت این است مدلی که پوتین اکنون در بحران اوکراین اجرایی میکند مشابه مدل شوروی در سال ۱۹۵۶ برای مجارستان و ۱۹۶۸ در خصوص چکسلواکی است با این تفاوت که اقدامات اتحاد جماهیر شوروی سابق تحت لوای نیروهای ورشو شکل میگرفت و در آن زمان مسکو برای هر اقدام خود در مجارستان و چکسلواکی با حمایت بازیگران همسو با خود طی لوای ورشو همراه بود.
آیا بلاروس، چین، ایران و ... بازیگران همسو با روسیه نیستند. حتی الکساندر لوکاشنکو، رئیس جمهور بلاروس عنوان کرده است در صورت وقوع جنگ اوکراین، مینسک حمایت جدی از مسکو خواهد داشت؟
چرا، اما باید دید همراهی عملی آنها در صورت وقوع جنگ تا کجا خواهد بود؟ اگر چه به نظر میرسد در بین بازیگران حامی روسیه به جز بلاروس نمیتوان روی حمایت هیچ کشور دیگری حساب جدی باز کرد، اما من معتقدم در صورت وقوع جنگ در اکراین، بلاروس هم به صورت جدی و همه جانبه وارد جنگ نظامی با هدف حمایت از روسیه نخواهد شد.
بیشتر بخوانید: روسیه چگونه اقتصاد و انرژی اروپا را به گروگان گرفت؟
به شوروی و ورشو اشاره کردید. به باور شما اساساً روسیه کنونی پوتینیستی مشابه مدل چپ با خوانش مارکسیسم، کمونیسم و سوسیالیسم منبعث از اتحاد جماهیر شوروی یا مدل تزاریستی؟
مدل پوتین در روسیه فعلی مدل تزاری است. اتفاقا به همین دلیل است که خبری از اتحادی مانند ورشو نیست و به همین دلیل که حتی کشوری مانند چین هم اکنون تمایل جدی دارد روسیه با کل اروپا، ناتو و به خصوص آمریکا در اوکراین درگیر شود.
به چه دلیلی این باور را دارید؟
چون در این صورت تمرکز آمریکا روی پیشبرد ابرراهبردش یعنی مهار چین به شدت کاهش پیدا خواهد کرد. البته باید منتظر ماند و دید که در صورت وقوع جنگ احتمالی در اوکراین واکنش پکن، مینسک و دیگر بازیگران همسو با پوتین چه خواهد بود؟ به بیان دقیقتر جنگ احتمالی در اکراین معیار سنجش جدیت مناسبات برخی بازیگران متحد روسیه با سیاستهای پوتین خواهد بود.
اگر در یک سناریوی رادیکال نهایتاً پوتین دست به ماشه شود و جنگ در اوکراین آغاز گردد چه اتفاقی برای روسیه و اوکراین شکل خواهد گرفت؟
اگر در نهایت شاهد حمله نظامی روسیه به اوکراین باشیم حتی اگر پوتین بتواند کل این کشور را هم اشغال کند نمیتواند در میان مدت تسلط خود را در این کشور تثبیت نماید و در ادامه بحرانهای متعددی برای کرملین به دنبال خواهد داشت. یعنی فارغ از تنشهای دیپلماتیک و تحریمهای گسترده جهانی مطمئنا تبعات مخرب نظامی، امنیتی، اقتصادی، تجاری، لجستیکی و انسانی اشغال اوکراین توسط روسیه برای پوتین گران تمام خواهد شد. بگذارید برای روشنتر شدن مسئله مثالی عنوان کنم. اگرچه اکراین از ابعاد مختلف با افغانستان فرق میکند، اما به هر دلیل روسیه جنگ با اکراین را شروع کند مطمئن باشید مشابه آنچه که برای نیروهای ارتش شوروی سابق در افغانستان روی داد به مراتب بدتر از آن برای نیروهای ارتش روسیه در اوکراین روی میدهد. به همین دلیل است که من معتقدم و دوباره هم تاکید میکنم جنگ اکراین یک دام بسیار بزرگ برای پوتین خواهد بود، مشابه گرداب فنلاند برای استالین. چون جنگ تنها به نیروی نظامی و توان لجستیکی محدود نمیشود، بلکه در کنار آن به یک توان بالای اقتصادی و تجاری و ائتلاف سازی بین المللی دیپلماتیک برای توجیه این حمله نیاز دارد. مضافا باید برای مردم داخل روسیه و افکار عمومی جهان هم این جنگ توجیه شود؛ بنابراین اگر پوتین حتی وارد جنگ اوکراین شود شاید در کوتاهمدت بتواند به موفقیتهایی دست پیدا کند، اما در میان مدت یک بحران تمام عیار برای روسها به دنبال خواهد داشت.
تا همین جای کار بحران اوکراین سایه سنگینی بر دیگر تحولات و رویدادهای دیپلماتیک جهانی گذاشته است. پیرو این نکته ما شاهد پیگیری مذاکرات وین با هدف احیای برجام هستیم. در این رابطه برخی معتقدند تشدید بحران اوکراین حتی میتواند این مذاکرات مهم در خصوص پرونده فعالیتهای هستهای ایران را هم تحتالشعاع قرار دهد، کما اینکه یائیر لاپید، وزیر امور خارجه اسرائیل در گفت گویی با اکسیوس هم عنوان داشت که تل آویو نگران است بحران اوکراین توجهات جهانی را از مذاکرات با ایران در وین بر سر پرونده فعالیتهای هستهای دور کند. حال اگر در نهایت جنگ اوکراین آغاز شود میتواند کل روند مذاکرات وین راه به بن بست بکشاند؟
بدون شک این مسئله تاثیر مخرب جدی بر مذاکرات وین خواهد داشت، اما نمیتوان با قاطعیت عنوان کرد اگر جنگی در اکراین شکل بگیرد شکست کامل و بن بست در مذاکرات وین را به دنبال خواهد داشت. با اینحال، چون روسیه، آمریکا و اروپا در مذاکرات وین حاضر هستند و همین کشورها در سوی دیگر دوطرف اصای تنش اوکراین را هم شکل میدهند قطعاً تداوم و تشدید بحران اوکراین بر روند مذاکرات وین اثر مخرب خود را خواهد داشت. در این رابطه حتی این احتمال وجود دارد که مسکو برای مدیریت بحران اوکراین با هدف امتیازگیری از اروپا، ناتو و آمریکا از کارت بازی ایران در مذاکرات وین به نفع خود استفاده یا بهتر بگوییم سوء استفاده کند. چون روسیه در سطح راهبردی دست به معاملات استراتژیک خواهد زد. اما اینکه روسها تا چه حد از کارت بازی ایران بر سر بحران اوکراین در مذاکرات وین سوء استفاده میکنند نیاز به یک تحلیل مفصل جداگانه دارد.
پس به باور شما روسیه، ایران را برای امتیازگیری در بحران اوکراین ذیل مذاکرات وین خواهد فروخت؟
بحث فروش ایران از طرف روسیه در مذاکرات وین مطرح نیست. میتوان گفت احتمالا ایران قربانی بحران اکراین خواهد شد. به هر حال اینجا منافع ملی کشورهاست که تعیین میکند چه سیاستی را در چه بازه زمانی پی بگیرد. اما بی شک اگر بحران اوکراین تشدید پیدا کند و حتی کار به یک جنگ ناخواسته احتمالی هم کشیده شود یقین بدانید مسکو چارهای جز استفاده از کارت بازی ایران در مذاکرات وین به نفع خود ندارد. به همین دلیل است که من بارها عنوان کرده ام ایران در مذاکرات وین باید هرچه سریعتر گفت و گوی مستقیم و رو در رو با آمریکا را در دستور کار قرار دهد تا مانع از سوءاستفاده برخی بازیگران مانند روسیه و چین شود. چون به هر میزان که این مذاکرات مستقیم با آمریکا در وین دیرتر انجام شود به همان اندازه فرصت، فضا و بستر برای سوء استفاده و استفاده ابزاری روسیه، چین و حتی اروپا از کارت ایران شکل خواهد گرفت. واقعیت این است که مذاکره مستقیم با آمریکا را در سایه گفتگوهای وین میتواند یک موازنه استراتژیک و راهبردی برای ایران به دنبال داشته باشد. اگر این موازنه استراتژیک برای جمهوری اسلامی در سایه گفت وگوی مستقیم با آمریکا شکل بگیرد دیگر روسیه، چین و هیچ کشوری نمیتواند از کارت بازی ایران سوء استفاده کند و تهران را وجه المصالحه منافع خود قرار دهد. اما متاسفانه فعلا ایران وجه المصالحهای بین ابرقدرتها و قربانی تقابل روسیه و چین با آمریکا شده است.
آیا میتوان همین نکته شما را دلیلی بر این دانست که برخی معتقدند مذاکرات وین و حصول توافق باید تا قبل از پایان ماه جاری میلادی (فوریه) و یا نهایتا تا قبل از پایان سال شمسی انجام شود؟
بله. بی شک این مسئله میتواند اثرگذار باشد. یعنی باید هرچه سریعتر و تا قبل از وقوع جنگ احتمالی در اوکراین این مذاکرات به نتیجه برسد تا ایران قربانی و وجه المصالحه این بحران نشود. ضمن اینکه از آن طرف هم رسیدن ایران به نقطه گریز هستهای هم مطرح است. مجموعه این نکات ضرورت رسیدن به یک توافق زودهنگام تا قبل از پایان ماه جاری میلادی را دو چندان میکند.