اقتصاد ۲۴- میرا قربانی فر - روزهای اخیر در کنار کلمه کرونا، بیشترین کلمات تکرارشونده در اخبار اوکراین، روسیه، ناتو، پوتین و جنگ بوده اند. اخباری که مدام تکرار میشد و ورود تمام قد آمریکا به این مجادلات نشان میدهد وضعیت جنگی از همیشه جدیتر است. ماجرا در هفته اخیر آن چنان بالا گرفت که در نهایت حتی زمان حمله روسیه نیز بارها از سوی کشورهای مختلف و ناتو اعلام شدکه آخرین آن نیز روز چهارشنبه هفته اخیر بود.
تاریخها در حالی اعلام شد که ناگهان روز سه شنبه ۲۶ بهمن ماه، روسیه اعلام کرد که مانور مشترک با بلاروس پایان یافته و نیروهای خود را کاهش خواهد داد، اما این تمام ماجرا نبود. چرا که تنها به فاصله یک روز پس از این خبر، دبیرکل ناتو ادعای تازهای مطرح کرد مبنی بر این که روسیه نظامیان خود را از مرز اوکراین عقب نکشیده و گفت حتی روسیه در حال اعزام تعداد بیشتری نیروی نظامی به منطقه است.
پس از اظهارات دبیرکل ناتو، نوبت به ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین رسید تا ادعای مشابه را تکرار کند مبنی بر این که «روسیه نیروهایش را از مرز اوکراین عقب نکشیده است.»
این اظهارات در کنار سخنان بوریس جانسون، نخست وزیر بریتانیا که روز چهارشنبه گفته بود شواهدی که بر عقب کشیدن نیروهای روس از مرزهای اوکراین دلالت داشته باشد، «ناچیز» است و هم چنین سخنان جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا که هم چنان امکان حمله نظامی را پا برجا میداند، نشان میدهد تنش در مرز اوکراین و روسیه و خطری که کل اروپا را تهدید میکند، هنوز ادامه دارد.
در روزهای گذشته نگرانیها از وقوع یک منازعه با تجمع بیش از ۱۰۰هزارسرباز روسی در امتداد مرز اوکراین تقویت شد. نگرانی روسیه از بابت این مساله است که اوکراین نباید هرگز به ناتو پیوندد. اما چرا اوکراین تا این اندازه برای مسکو حائز اهمیت است؟ دلایل این تنش عجیب بین روسیه و اوکراین چیست؟ این همه تنش که میتواند حتی منجر به جنگ شود از کجا آمد و مهمتر از آن بحران اقتصادی که میتواند در پی داشته باشد، چیست؟
اوکراین از سال ۱۸۱۲به عنوان یک منطقه امنیتی برای روسیه مطرح بوده است. در طول جنگ جهانی دوم اوکراین در تحولات این جنگ و شکسته آلمان موثر بود، چرا که آلمانیها مجبور بودند بیش از ۱۶۰۰ کیلومتر را از اوکراین عبور کنند تا به مسکو برسند و اگر اوکراین در دست ناتو باشد این فاصله به ۴۰۰ کیلومتر کاهش پیدا میکند.
اساسا در واژه شناسی سنتی در زبان اسلاوی کهن، نام کشور اوکراین از Ukraina، به معنی «منطقۀ مرزی» و «مرز نظامی» است. روسیه و اوکراین در بیش از هزار سال گذشته، تقدیر نظامی مشترکی داشته و این دو کشور در همه ۲ قرن اخیر مشترکا در برابر تهاجمات ارتش ناپلئون و هیتلر جنگیده اند. روسیه با تلفات ۲۷ میلیونی خود در جنگ دوم جهانی در دو منطقۀ بلاروس و اوکراین مقابل آلمان نازی ایستادگی کرد.
بیشتر بخوانید: پوتین، خروشچف میشود!
با آغاز فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، روسیه کنترل ۱۴ جمهوری را از دست داد، اما از دست دادن اوکراین تلختر بود. اوکراین در اوت ۱۹۹۱ وحدود چهار ماه پیش از اعلام انحلال اتحاد جماهیر شوروی استقلال خود را از این کشور اعلام کرد و اعلامیه استقلال آن نیز بر اساس نتایج یک همهپرسی که با ۹۰درصد آرای آن مثبت بود، به تصویب رسید. این جدایی درحالی رقم خورد که نخستین حکومت روسیه ۱۲قرن پیش در کییف تاسیس شده و در سال ۹۸۸ میلادی حاکم آن، مسیحیت ارتدکس را به روسیه معرفی کرده است. روسیه و اوکراین که از قرن نهم و از زمانی که کییف به عنوان پایتخت روسیه انتخاب شد، با هم مرتبط بودهاند، از سال ۱۶۵۴ میلادی نیز با معاهدهای تحت حاکمیت تزار روسیه متحد شدند.
این پشتوانه مشترک تاریخی موجب شده تا اکثر اوکراینیها به دو زبان اوکراینی و روسی صحبت کنند که زبانهای نزدیک به هم هستند و در بخشهای شرقی و جنوبی اوکراین روس زبانها اکثریت هستند.
در میان همسایگان شرقی اتحادیه اروپا، اوکراین با بیش از هزار و ۳۰۰ کیلومتر دومین مرز مشترک بزرگ را با این اتحادیه دارد. توافقنامه فراگیر و همهجانبه تجارت آزاد (DCFTA) بین اتحادیه اروپا و اوکراین، در سال ۲۰۱۴ امضا شده است. اجرای این توافقنامه از ابتدای ژانویه ۲۰۱۶ به طور موقت آغاز، ولی به طور رسمی از سپتامبر ۲۰۱۷ و در پی تصویب آن از سوی تمامی کشورهای عضو اتحادیه اروپا لازم الاجرا شد. این توافقنامه با هدف تقویت تجارت کالا و خدمات بین اتحادیه اروپا و اوکراین از طریق کاهش تدریجی تعرفهها و منطبق کردن قوانین اوکراین با اتحادیه اروپا تصویب و اجرایی شد، ولی فراتر از بعد تجاری و اقتصادی به ابزار اصلی برای تقویت پیوند سیاسی اوکراین و اتحادیه اروپا بدل شد.
با وجود تلاش روسیه برای تغییر مسیر عرضه گاز خود به اتحادیه اروپا از طریق سیستم ترانزیت گاز از بلاروس و احداث خط لوله نورد استریم ۲ از بستر دریای بالتیک، اوکراین، اما همچنان نقش مهمی در تامین گاز اتحادیه اروپا دارد.
اوکراین از تولید کنندگان مهم برق در اروپا است و بخشی از برق کشورهای مجارستان، اسلواکی، لهستان، مولداوی و رومانی را تامین میکند. علاوه بر این، اوکراین منابع گاز طبیعی و گاز شیل قابل توجهی دارد که توسعه آنها را آغاز کرده است. بنابراین، اتحادیه اروپا پتانسیل بیشتری برای توسعه روابط اقتصادی و تجاری با اوکراین متصور است. چرا که اوکراین افزون بر در اختیار داشتن بازاری با ۴۳ میلیون مصرف کننده، ۷۰ درصد از زمینهای قابل کشت آن از حاصلخیزترین خاک اروپا است.
کییف در سال ۲۰۱۴ خرید گاز از روسیه را متوقف کرد و به خرید گاز از بازار آزاد اروپا، واردات از طریق مجارستان، لهستان و اسلوونی روی آورد و از تأسیسات ذخیره سازی گاز داخلی خود برای حفظ عرضه در طول دوره استفاده کرد، اقدامی که به نقطه عطفی در روابط اقتصادی کییف و مسکو بدل شد. اما همچنان ترانزیت گاز روسیه از مسیر اوکراین به اروپا بر پایه توافقی با سقف زمانی سال ۲۰۲۴ ادامه دارد.
اوکراین همچنین یکی از اجزای کلیدی طرحهای روسیه برای اتحادیه گمرکی اوراسیا با برخی دیگر از کشورهای مستقل شده از شوروی سابق است.
اما زمانی که صحبت از اوکراین میشود، عده بسیاری اشاره به پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) میکنند و دلیل اختلافات روسیه و غرب بر سر اوکراین را موضوع پیشروی ناتو به سمت مرزهای غربی روسیه میدانند. پیشروی نظامی که تا امروز روسها در آن غرب را به خاطر «عمل نکردن به قولشان» سرزنش میکنند. در میان مفسرین و محققین تاریخ اختلاف وجود دارد که آیا در حین مذاکرات در مورد سرنوشت دو آلمان در دهه ۹۰ میلادی، واقعا غرب به گورباچوف قول داد که نیروهای ناتو پس از اتحاد آلمان غربی و شرقی «حتی یک اینچ» به سمت شرق حرکت نخواهند کرد و یا اینکه منظور آنها از «شرق» تنها آلمان شرقی بوده است.
۲۰ سال پیش ولادیمیر پوتین، به عنوان رئیس جمهور تازه روسیه، در ماه سپتامبر ۲۰۰۱ نطق تاریخی مهمی در مجلس فدرال آلمان کرد. وی در این نطق، ضمن اعلام خاتمه جنگ سرد و تأکید بر این که روسیه بخش جداناپذیر اروپاست، دست خود را به سوی همه گونه همکاری با غرب دراز کرد و خواستار همکاری جامع در زمینۀ خلع سلاح، توقف آزمایشهای هستهای و عدم بکارگیری سلاحهای کشتار جمعی شد تا زمینه برای همکاریهای گسترده و زیربنایی اقتصادی بین روسیه و غرب، فراهم آید. در آن زمان «مانفرد ورنر»، دبیرکل وقت ناتو و وزیر دفاع اسبق آلمان گفت که هدف ده سال آینده، ایجاد یک ساختار امنیت اروپایی است که اتحاد شوروی و تمام کشورهای عضو پیمان ورشو را دربر بگیرد و شوروی نیز در این ساختار نقش مهمی ایفا کند.
گنشر، وزیر امور خارجه وقت آلمان در همین ایام در سفر به واشنگتن اظهار داشت که با بیکر همکار امریکایی خود تفاهم کرده ایم که پیمان ناتو هرگز به ممالک شرقی اروپا توسعه پیدا نکند.
این همان محل اختلاف جدی است که پس از تحولات اوکراین به نظر میرسد شرایط را برای همه طرفین تغییر داده است. برای درک این تغییر شرایط و آرایش سیاسی منطقه باید به انقلاب نارنجی سال ۲۰۰۵ اوکراین اشاره کرد.
انقلاب نارنجی که در سال ۲۰۰۵-۲۰۰۴ در اوکراین رخ داد باعث سرنگونی رئیس جمهوری و دولت طرفدار روسیه شد. از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۷ که رونق اقتصادی به طور قابل توجهی در اوکراین افزایش یافت، گفتمان دموکراسیخواهی و حقوق بشر نیز فراگیرتر شد و در مجموع اوکراین به طور فزایندهای به یک کشور طرفدار غرب و اتحادیه اروپا تبدیل شد و مناسبات سیاسی و اقتصادی آنها به سرعت رشد کرد چنان که مسکو را از گسترش جنبش دموکراسیخواهی به روسیه و نیز سایر جمهوریهای مستقل شده نگران کرد.
از آن زمان تا کنون تنشها بین کییف و مسکو متناسب با فراز و نشیبهای رخ داده در فضای سیاسی اوکراین در جهت توسعه دموکراسی شدت و ضعف پیدا کرده است. این تنشها با آغاز تلاش رسمی دولت اوکراین برای عضویت این کشور در اتحادیه اروپا و ناتو پس از سقوط رئیس جمهوری متحد مسکو در سال ۲۰۱۴ و متعاقب آن حمله روسیه به کریمه به اوج خود رسید.
از سوی دیگر پیمان آتلانتیک شمالی یا ناتو که در سال ۱۹۴۹ برای محافظت از غرب در برابر تجاوزهای شوروی تاسیس شده بود نیز بیشتر از همیشه حالا خود را به مرزهای روسیه نزدیک کرده است. این اتحاد نظامی-امنیتی از زمان پایان جنگ سرد، با پذیرش ۱۴ عضو جدید موافقت و در سالهای اخیر به جمهوریهای شوروی سابق از جمله لیتوانی، استونی و لتونی گسترش یافته است.
بر اساس این معاهده اگر یک کشور عضو مورد تهاجم یا حمله قرار بگیرد، همه کشورهای عضو ناتو به طور جمعی برای دفاع از آن بسیج خواهند شد.
از سوی دیگر کرملین از ناتو ضمانت میخواهد که عضویت اوکراین و گرجستان را که روسیه برای مدت کوتاهی در سال ۲۰۰۸ به آن حمله کرد، نپذیرد چرا که عضویت هر یک از این کشورها در ائتلاف ناتو باعث افزایش ردپای نظامی-امنیتی غرب در امتداد مرزهای روسیه خواهد شد.
در نیمه سال ۱۹۹۰ که تلاشهای زیادی در عضو پذیری کشورهای اروپای شرقی که حالا بیطرف شده بودند، در ناتو آغاز شد و حتی روسیه نیز تمایل به عضویت از خود نشان داد که با مخالفت ناتو و آمریکا مواجه شد. اوکراین نیز از سال ۲۰۰۸ تلاش برای عضویت در ناتو را آغاز کرد و این تلاش از زمان سرنگونی رئیسجمهوری مخالف غرب در سال ۲۰۱۴ افزایش یافت؛ به طوری که این کشور تمرینهای نظامی مشترک با ناتو برگزار کرد و سلاحهایی از جمله موشکهای ضد تانک از آمریکا و پهپاد از ترکیه تحویل گرفت.
بیشتر بخوانید: چرا اوکراین برای روسیه مهم است؟
کییف و واشنگتن این اقدامها را برای تقویت سیستم دفاعی اوکراین پس از تصرف شبه جزیره کریمه در سال ۲۰۱۴ توسط روسیه و آغاز حمایت مسکو از جداییطلبان درگیر در شرق اوکراین، مشروع میدانند، ولی پوتین روابط رو به رشد اوکراین با ناتو را مقدمه عضویت کییف در این پیمان نظامی-امنیتی میداند.
روسیه به شدت مخالف این مساله است که اوکراین عضو ناتو باشد و این درخواستهای امنیتی را برای آمریکا فرستاده است.
فهرست خواستههای روسیه توقف هرگونه رزمایش نظامی ناتو در نزدیکی مرزهای روسیه و همچنین خروج ناتو از اروپای شرقی را شامل میشود. همچنین روسیه به دنبال تضمینهای حقوقی است که سیستمهای تسلیحاتی در مجاورت خاک روسیه مستقر نشوند.
حرکت اوکراین به سمت بلوک غرب، اما باعث شده که نظام روسیه احساس کند که به هویت ملی و تاریخی این کشور خیانت شده و نزدیکی اوکراین به طور فزایندهای به یک کشور هوادار غرب خشم روسیه را برانگیخته است.
روسیه شبه جزیره کریمه را در سال ۲۰۱۴ به عنوان یک منطقه استراتژیک در دریای سیاه به خاک خود ضمیمه کرد و از اواخر سال ۲۰۱۳ از جداییطلبان روسی در اوکراین حمایت کرد. در شرق اوکراین نیز این روسیه است که جنگهای چریکی طراحی شده علیه کیف و تامین سلاح و مشاوره نظامی عناصر هوادار روسیه را تقویت کرده است.
روسیه دوست ندارد که در امتداد مرزهای غربی خود با اعضای زیادی از اتحادیه اروپا همسایه باشد. تلاش مسکو برای مقابله با حضور ناتو و اتحادیه اروپا در اوکراین در راستای جلوگیری از خطرات بیشتر است. اوکراین بزرگترین کشوری است که پتانسیل واقعی و تمایل طیف گستردهای از پیش نیازها را برای عضویت در اتحادیه اروپا دارد و میتواند به یکی از بزرگترین کشورهای اتحادیه اروپا تبدیل شود. اتحادیه اروپا نیز در راستای منافع خود و مقابله با گسترش ژئوپولتیک روسیه تمایل به پیوستن اوکراین به این اتحادیه را دارد.
این حساسیت مسکو نسبت به سایر همسایگانش نیز وجود دارد و اعلام کرده است در صورتی که سوئد و فنلاند تصمیم به پیوستن به ناتو را داشته باشند به این اقدام آنها پاسخ نظامی خواهد داد. همچنین بنا به گفته دبیرکل ناتو، روسیه در نمایشهای نظامی از جمله جنگ شبیهسازی شده علیه سوئد را انجام داده است.
عضویت مجموعا ۱۴ کشور جدید در اروپای شرقی در ناتو ظرف دو دهه، امروز شرایط را به گونهای پیش برده که نیروهای ناتو و آمریکا در ۱۵۰ کیلومتری سن پترزبورگ مستقر شده اند و موشکهای ناتو مستقر در این مناطق ظرف فقط پنج دقیقه میتوانند به مسکو پایتخت روسیه برسند.
ناتو در این مدت تا توانسته به استقرار سلاح و تجهیزات نظامی، مدرن سازی زرادخانه هستهای و سامانههای موشکی تهاجمی و پدافندی و خروج از توافقات استراتژیکی با روسیه پرداخته و عملا به مسابقه تسلیحاتی جدید با این کشور دامن زده است.
بودجه سالانه نظامی سی کشور عضو ناتو به هزار میلیارد دلار میرسد، در حالی که بودجه روسیه با ۶۰ میلیارد دلار، فقط کمی بیشتر از بودجه مشابه آلمان و یا ژاپن است. قدرت اقتصادی ۵۰ کشور متحد آمریکا اعم از اتحادیه اروپا، ناتو، ژاپن، کره، استرالیا و دیگران ۵۰ برابر اقتصاد روسیه و بودجه نظامی شان ۲۰ برابر بودجه نظامی آن کشور است. تعداد ناوهای هواپیمابر ناتو، ۳۶ برابر روسیه (با تنها یک ناو) و تعداد سربازان ناتو چهار برابر روسیه است. حالا این روسیه واقعا چطور میخواهد به جنگ با غرب برود؟
بیشتر بخوانید: آیا ایران قربانی بحران اوکراین خواهد شد؟
اکنون نیز مسابقه بزرگ ارسال تجهیزات به اوکراینِ در محاصره روسیه به راه افتاده و انبوه سلاح و تجهیزات است که ارسال میشود آن هم در حالی که این کشور خود دارای صنعت بزرگ و مجرب تسلیحاتی است و دهمین کشور صادرکننده تسلیحات محسوب میشود. در همین حال ترکیه نیز با استفاده از فرصت مبادرت به انعقاد قرارداد تحویل پهپادهای مدرن و جنگی به اوکراین کرده است. از محل این گونه تحرکات نظامی و انواع قراردادها همه، به جز مردم روسیه و اوکراین و اقتصاد ضعیف آن سود میبرند.
در چند ماه گذشته بورس مسکو به پائینتر سطح خود از سال ۲۰۱۴ به این سو کاهش یافته است. در این شرایط بسیاری دیگر درخواست روسیه برای تضمین امنیت خود را غیر منطقی نمیدانند، اما در عین حال تهدیدهای امنیتی روسیه را نیز نمیتوان نادیده گرفت. اوکراین با ۱۶۰۰ کیلومتر مرز مشترک با روسیه و دارا بودن حدود ۲۸۰۰ کیلومتر مرزهای آبی، حیات و ممات امنیتی روسیه است، زیرا در یک حیطۀ گسترده جغرافیایی، شمال به جنوب اروپا و آبهای شرق و غرب آن از بالتیک تا به دریای سیاه و مدیترانه را به هم متصل میسازد. بدون تردید عضویت اوکراین، این همسایه بلافصل روسیه در ناتو تمام معادلات امنیتی روسیه را به هم میزند و مسکو مجبور است دکترین امنیتی/دفاعی دیگری را اتخاذ کند که به سود هیچ کسی در اروپا نیست.
اما از سوی دیگر حالا بیشتر از همیشه توجهها به مساله انتقال گاز روسیه به اروپا جلب شده است و بسیاری این همه احتیاط اروپا در مقابل روسیه را مربوط به مساله تامین گاز اروپا میدانند.
تاکنون آلمان و فرانسه بر خلاف ایالات متحده و بریتانیا خواستار خویشتنداری در بحران اخیر هستند و نقش میانجی به خود گرفته اند. حتی دولت جدید ائتلافی آلمان برخلاف دیگران، دست به ارسال سلاح به اوکراین نزده است.
در این میان، اما برخی محافل و افکار عمومی درباره تلاش اروپا یا بی طرفی این کشور سوال میپرسند. اما واقعا کدام طرفها به جز کشورهای اروپایی از تحریم اقتصادی روسیه از سال ۲۰۱۴ به این سو متضرر میشوند؟ این که آیا پروژه بزرگ نورداستریم ۲ دلیلی برای این مدارای اروپا با روسیه است؟
پروژه نورد استریم¬۲، خط لوله¬ گازی است که روسیه و آلمان را از زیر دریای بالتیک به هم وصل می¬کند و حالا در میانه بحران اوکراین به سوژه¬ مورد توجه تبدیل شده است. نکته اینجاست که آمریکا همواره مخالف سرسخت راه اندازی پروژه تحویل گاز ارزان سیبری به اروپا موسوم به نورد استریم ۲ بوده است. گازپروم غول گاز روسیه در روز ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۱ اعلام کرده که ساخت خط لوله نورد استریم ۲ را به پایان رسانده است. تکمیل این پروژه با وجود نگرش منفی اتحادیه اروپا، تعدادی از کشورهای اروپایی و حتی ایالات متحده، اما میتواند یک پیروزی ژئوپلیتیک برای پوتین در گسترش حوزه نفوذ روسیه تلقی کرد.
بیشتر بخوانید: روسیه چگونه اقتصاد و انرژی اروپا را به گروگان گرفت؟
در حقیقت آن چه در سالهای گذشته همواره موجب نگرانی آمریکاییها بوده اکنون رنگ حقیقی تری به خود گرفته است و شیر گاز بخش بزرگی از اروپا در دستان روسیه است.
حالا به نظر میرسد که برای پوتین، نورد استریم¬۲، اهرمی¬ است برای تداوم وابستگی اروپا به گاز روسیه. اتحادیه اروپا برای ۴۰ درصد از منابع گازی خود به روسیه وابسته است.
این پروژه از سویی باعث تضعیف اوکراین می¬شود؛ چون درحال حاضر با قطع هزینه¬های حمل¬و¬نقل صادراتی که از قلمرواش عبور می¬کند، می¬تواند میلیاردها دلار درآمد کسب کند. این پروژه را حالا باید بخشی از محل جدل و در عین حال بخشی از قدرت روسیه دانست. قدرتی که آمریکا نمیتواند آن را نادیده بگیرد.
سه عنصر اصلی ناتو، مسابقه خرید و فروش تسلیحات نظامی و پروژه نورد استریم ۲ را باید از مهمترین موارد دخیل در بحران اوکراین محسوب کرد. بحرانی که در اولین مرحله در بازارهای انرژی خود را به رخ کشید و قیمت نفت را تا مرز ۱۲۰ دلار افزایش داد و از سوی دیگر این افزایش قیمتهای انرژی از جمله گاز و نفت دیگر تنها بر اروپا نبود که تاثیر میگذاشت بلکه عملا تاثیر مستقیم بر روی تمام کشورهای اصلی تولید کننده انرژی در جهان نیز خواهد داشت. بروز هر جنگی حتی محدود (که بسیاری جنگ را پس از آغاز بسیار وسیع ارزیابی میکنند) میتواند تنش جدی به بازارهای انرژی در جهان وارد کند.
تاثیر خبر عقب نشینی روسیه از مرز اوکراین حتی بر بازار رمز ارزها نیز تاثیر داشته است و بیت کوین را مثبت کرد.
از سوی دیگر اقتصاد شکننده روسیه نیز چندان توانی برای ایستادگی در مقابل این بحران ندارد. بورس مسکو در روزهای پرتنش فعلی به پایینترین حد خود در یک دهه اخیر رسیده و از سوی دیگر اوکراین هنوز نتوانسته از بحرانهای پیاپی اقتصادی و حملات روسیه خلاص شود.
بیشتر بخوانید: نفت ۹۵ دلاری؛ قیمت انرژیها تا کجا پیش میرود؟
در این میان کشورهای اروپایی نیز که در ماههای اخیر با بحران جدی انرژی در حوزه گاز مواجه بودند به سختی میتوانند بار دیگر این فشار را تحمل کنند. هر چند که رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا گفته است که «اتحادیه اروپا بدون گاز روسیه هم زمستان خود را سر خواهد کرد»، اما به نظر نمیرسد اوضاع آن چنان که سعی میکنند نشان بدهند به این سادگی باشدو بحران گازی در اروپا جدی است.
در این شرایط طرح تازه دومای روسیه برای به رسمیت شناختن استقلال مناطق شرق اوکراین، اما بلوای تازهای است که میتواند تنش را این بار بدون حضور نظامی روسیه در داخل اوکراین افزایش دهد.