اقتصاد۲۴- تیزی تبر یا شعلههای آتش، هجوم دلالان شبه اقتصادی یا سیاستهای نامدیران، چرخ بولدوزرها یا خشت ساختمان ها، طرحهای ویران گر یا گرما و خشکسالی و آفتهای بیولوژیک، فرقی نمیکند هر کدامشان به تنهایی میتواند تکههای سبز ِنقش بسته بر این مرز و بوم را خاکستری کند. حال باغستان قزوین که از سالها پیش به خزان رسیده بود، سوژه نگارش گزارشها شده تا بلکه بتوان آن بخش کوچک باقی مانده را با اطلاع رسانی بیشتر، از نابودی حفظ کرد. طی سالها خانهها، کارگاههای ساختمانی و شرکتهای خدمات شهری در میانههای باغستان سنتی قزوین قد علم کردند تا حلقه سبزی را که از قرنها قبل، دور تا دور شهر ۹ هزارساله قزوین کشیده و ریههای تنفسی شهر شده و حتی جایش را در سفرنامههای سیاحان مختلف باز کرده، به مرور حذف کنند.
هزار و صد سال پیش «ناصر خسرو» در سفرنامه خود قزوین را با باغستانهایش معرفی کرده بود: «دهم محرم به قزوین رسیدم، باغستان بسیار داشت؛ بیدیوار و خار و هیچ مانعی از دخول در باغها نبود. قزوین را شهری نیکو دیدم؛ بارویی حصین و کنگره بر آن نهاده، مگر آن که آب در وی اندک بود و منحصر به کاریزها در زیر زمین»، اما حالا آن کمربند سبزی که سالها قزوین را در بر گرفته بود، هر روز کوچک و کوچکتر میشود. امروز از ۴۰۰۰ هزار هکتار باغستان قزوین، ۲۵۰۰ هکتار باقی مانده است که از سه طرف، شهر قزوین را در بر گرفته، اما حال در معرض نابودیست. از باغستانهای شمال شهر تنها خاطرهای بجای مانده، پهنه شرقی و غربی در وضعیت بحرانی قرار دارد و ۹۰۰ هکتار از باغات جنوبی در خطر دست اندازی قرار دارند. باغستانی که قدمت آن به استناد تاریخ مکتوب به بیش از هزار و صد سال و به گمان بسیاری به دوران ساسانی میرسد. نقشهای که از شهر قزوین و باغستان در سال ۱۹۱۵ میلادی ترسیم شده است، نشان میدهد که ۱۰۰ سال پیش مساحت باغستان در گرداگرد قزوین، حدود شش برابر مساحت شهر بوده است. این باغات سنتی در فهرست آثار ملی ثبت شده و اکنون در فهرست انتظار ثبت جهانی قرار دارند. البته اگر طرحهای توسعه شهری آن هم بدون لحاظ شاخصهای بومی و قوانین طبیعی مجال دهد…!
بنا بر گفته باغداران قزوین، افزون بر ۱۶ سال است که علی رغم حضور آنها و نمایندگان شان در استانداری و با وجود برگزاری بیش از ۱۰۰ جلسه درباره مشکلات باغستان آن هم در دوران ۴ استاندار، هنوز چالشهای این منطقه به قوت خود باقی است. اقتصادی نبودن کشت در باغستان و وجود باغاتی که وارثان متعددی دارند، سبب رها شدن بخشهایی از باغستان شده که هرسال طی ماههای خرداد و تیر، توسط افراد مختل، بهصورت عمدی یا سهوی به آتش کشیده میشوند. بنا بر ادعای رئیس سازمان آتشنشانی شهرداری قزوین در سال گذشته، ایجاد حریق در باغستان تعمدی است و از سوی بعضی افراد و مالکان با اهداف سوداگرانه صورت میگیرد. سالانه حدود ۱۳۰۰ آتشسوزی در قزوین رخ میدهد که بین ۶۰ تا ۷۰ درصد آن مربوط به باغستان است. در این آتش سوزی هر سال بین ۳۵ تا ۴۰ هکتار از باغستان از بین میرود.
روزنامه مردم سالاری در گزارشی از نقش موثر این باغستان در آبخوان و سیلبند منطقه مینویسد. در واقع از زمان شکلگیری شهر این طور اندیشیده شده که این سیلابها را که از رودخانههای فصلی جاری میشود و سمت شهر میآیند به سمت باغاتی که به صورت حوضچه درست شده هدایت شوند. به این ترتیب آب در باغاتی که دور تا دور قزوین را گرفتهاند و به صورت استخر یا مخزنهای خاکی هستند ذخیره میشود. باغستان در سیل فرودین دو سال گذشته، جلوی آسیب به قزوین و الوند را گرفت. علاوه بر این خاک غنی کوهپایه هرسال وارد باغستان میشود و این خاک را نوسازی میکند، بنابراین باغستان از یک خاک بینظیر در یک عمق زیاد برخوردار است که در بیش از ۱۵۰۰ سال شکل گرفته و حتی میتوان گفت بیشترین ارزش باغستان به خاک باغستان است.
با توجه به قرار گرفتن قزوین در کنار شهرکهای صنعتی آلاینده از یک سو و کانونهای تولید ریزگرداز سوی دیگر، باغستان سنتی مهمترین عامل محافظتی شهر در برابر این تهدیدهاست. منطقه بویینزهرا مهمترین کانون تولید ریزگرد در استان قزوین است. میتوان امیدوار بود بخش جنوبی باغستان به عنوان آبادترین قسمت آن بتواند مانند سپری در برابر این بخش از ریزگردها بایستد. اگر باغستان سنتی به روند تخریب خود ادامه دهد، به زودی قزوین دیگر مکان امنی برای زندگی نخواهد بود و مردم شهر و شهرهای اطراف، در معرض انواع تهدیدهای سلامت قرار خواهند گرفت. به عبارت دیگر، حذف باغستان نه تنها قزوین بلکه شهرهای اطراف ازجمله پایتخت را در معرض آسیب گرد و غبار قرار خواهد داد و به معضلی جدی، مانند ریزگرد استانهای جنوبی تبدیل خواهد کرد.
یکی از اصلیترین دلایلی که در خصوص از بین رفتن باغستان قزوین از آن یاد میکنند، کمبود آب برای آبیاری درختان است؛ کمبودی که خود معلول بهرهگیری بیرویه از آب رودخانه در بالادستِ باغات و بهنوعی سلب مالکیت آب از باغداران سنتی در پاییندست است. میدان در گزارشی این مساله را بهگونهای نظاممند باعث پرهزینه شدنِ باغداری و ناصرفه شدنِ آن میداند که درنهایت به ترک کردنِ فعالیتهای باغی توسط باغداران و کشاورزان منتهی میشود. به عبارت دیگر، مالکین باغها که در واقع نقش اصلی حراست از باغات را بر عهده دارند؛ عموماً اشخاص حقیقی و وراث هستند. با توجه به عدم وجود صرفۀ اقتصادی و روشهای سنتی سخت و طاقتفرسا علاقه و انگیزۀ کافی جهت نگهداری ندارند فلذا مالکین لبۀ باغات تمایل به الحاق به محدوده داشته و دل باغستان به دلیل عدم رسیدگی دستخوش تخریب میگردد.
طبق گزارش مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری وقت در سال ۹۹ منتشر کرد، در باغستان قزوین آسیبهایی مانند احداث انبارهای شرکت نفت، خط لوله گاز، کارخانه آرد و انبارهای غله که در گذشته انجام شدهاند و هرکدام به باغستان آسیب زدهاند. اما امروز مهمترین تهدید از این نوع تهدیدها، جادهکشی است. این جادهها شامل مسیرهای مواصلاتی قزوین به شهرهای دیگر است. کمربندی قزوین که احداث آن در سالهای اخیر آغاز شده است و گویا همچنان ادامه دارد، در قسمت جنوبی شهر این کمربندی به اتوبان طبقاتی تبدیل شده است که پل امام رضا (ع) نامگذاری شده است. این مسیر به باغستان آسیب زده و آسیب آن در صورتی که پروژه تکمیل شود، بیشتر میشود. این کمربندی حدود ۱۴۳ هکتار از باغستان سنتی را در معرض نابودی کامل قرار میدهد. از طرف دیگر، ویلاهایی که در کوهپایهها و درههای بالای شهر ایجاد شدهاند ازیکطرف و جنگلکاری در ۹۰۰ هکتار از تپههای واقع در حریم شمالی شهر از طرف دیگر، از آبی که باید در پاییندست به باغستان برسد برداشت میکنند. توسعه شهری هم که طی چند دهه در ناآگاهی به اهمیت باغستان پیش رفته است، موجب کور شدن قناتها و مسدود شدنِ برخی نهرها شده است. در نتیجه اینها آب کمتر و کمتر به باغستان میرسد. در نهایت باید گفت که قزوین امروز از قزوین سفرنامه سیاحتگران تاریخ آن قدر فاصله گرفته که اگر قرار بود در این دوران بار دیگر هر کدام از آن سفرنامهنویسان قزوین را ببینند، حتما آن را در خور نوشتن و ثبت در تاریخ نمیدیدند؛ چرا که این اسب لجام گیسخته توسعه که در قلب قزوین و سایر شهرها میتازد، نه مرز میشناسد نه ارزش ملی و نه تعلق خاطری به تاریخ دارد…!
منبع: فرازدیلی