ادعای منصوری درباره نقش هاشمی در فعالیت اقتصادی سپاه
نخستین فرمانده سپاه پاسداران با بیان این که بسیاری از سپاهیها مخالف حضور در اقتصاد بودند، گفت: آنها میگفتند اگر ما به سمت اقتصاد برویم ممکن است توان نظامیمان افت کند اما مرحوم هاشمی رفسنجانی بر این مساله اصرار داشت و در نهایت اتفاق افتاد.
اقتصاد24 - به مناسبت دوم اردیبهشت سالروز تأسیس سپاه فرصتی شد تا پای صحبت جواد منصوری، نخستین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بنشینیم و با او گفتوگویی درباره ایده تشکیل سپاه پاسداران، اقدامات سپاه پاسداران در مقاطع مختلف جنگ و صلح، رابطه ارتش و سپاه و در نهایت مباحثی که درباره عملکرد این نهاد مطرح است، داشته باشیم.
منصوری در این گفتوگو طرح شایعات علیه سپاه را با هدف تضعیف این نهاد خواند و تاکید کرد: فعالیتهای سپاه از دفاع از انقلاب و نظام در زمان جنگ تا محرومیتزدایی و حضور در بخشی از فعالیتهای اقتصادی در کمک به دولتها در زمان صلح را دربرمیگیرد. منصوری در این گفتوگو همچنین از خدمات سپاه در کشف شبکههای اختلاسهای بزرگ سخن گفت.
آقای دکتر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با توجه به ملاحظات روزهای ابتدایی انقلاب بر مبنای اهداف مشخصی شکل گرفت. آن مأموریتها چه بود و امروز سپاه تا چه اندازه در دستیابی به اهداف اولیه خود موفق عمل کرده است؟
پس از سقوط رژیم سلطنتی و پیروزی انقلاب اسلامی، کشور در شرایطی بود که هیچ سازمان، مسئول و قدرتی برای اداره کشور از قبل پیشبینی نشده بود و به این دلیل تمام کسانی که در جریان انقلاب نقشی و تأثیری داشتند برای ساماندهی کشور و این که انقلاب بتواند به سمت اهداف خود حرکت کند به فکر افتادند و در همین راستا هم نهادهای متعددی به وجود آمد، به طور مثال اولین نهاد کمیته انقلاب اسلامی بود که تأثیر بسیار زیادی در برقراری امنیت در مقابله با ضد انقلاب داشت، همچنین دادگاههای انقلاب و دولت موقت نیز به عنوان اولین دولت شکل گرفتند اما اینها کافی نبود و ما برای حفظ انقلاب و برای این که بتوانیم دستاوردهای انقلاب را در ابعاد مختلف حفظ کنیم نیازمند تشکیلات ویژهای بودیم که آن تشکیلات سپاه پاسداران بود. سپاه نیاز جدی کشور در آن زمان بود زیرا قیامهای گذشته در کشور به دلیل نبود چنین سازمانی به نتیجه نرسیده بود بنابراین سپاه پاسداران با هدف حفظ دستاوردهای مختلف، مقابله با ضد انقلاب و رسیدن به اهداف اساسی انقلاب شکل گرفت.
سپاه بعد از تشکیل مراحلی را طی و در سطح کشور گسترده شد و در زمینههای مختلف بنا به نیاز کشور فعالیت کرد به گونهای که امروز سپاه پاسداران در زمینههای اجتماعی، فرهنگی، در بخشی از زمینههای اقتصادی علاوه بر زمینههای نظامی و امنیتی فعالیت دارد و در طول چهل سال گذشته تأثیر بسیار زیادی در رسیدن به اهداف خود داشته است.
اتفاقاً حضرت امام (ره) و همچنین مقام معظم رهبری نیز نسبت به سپاه توجه ویژهای داشتند؛ به طوری که در مواقع مختلف از سپاه تجلیل کردند این نشاندهنده آن است که سپاه در تحقق مسئولیتها و اهداف تعیین شده به نسبت زیادی موفق بوده و جالب این است که مردم ایران هم در اغلب موارد رضایت کامل و علاقمندی شدید نسبت به سپاه داشته و سپاه را جزئی از موجودیت و حیثیت و اقتدار کشور میدانند.
آیا سپاه پاسداران به پیشنهاد دولت موقت تشکیل شد و این که آیا قرار بود شورایی موقتی باشد؟ اساس تفکر شکلگیری سپاه به پیشنهاد چه کسی و بر چه پایهای بود؟
دولت موقت ابتدا تشکیلاتی را تحت عنوان گارد ملی تأسیس کرد اما به موازات تأسیس آن، سه تشکیلات دیگر برای تأسیس سپاه به وجود آمد اما شورای انقلاب خواست این چهار تشکیلات ادغام شوند و تشکیلاتی با یک اساسنامه و فرماندهی واحد زیر نظر شورای انقلاب فعالیت کند، لذا بعد از تدوین اساسنامه و تعیین شورای فرماندهی سپاه، شهید بهشتی به عنوان دبیر شورا احکام اعضای شورای فرماندهی را صادر و به دولت، رسانهها و مردم ابلاغ شد، به این ترتیب از دوم اردیبهشت ۵۸ یک سپاه پاسداران رسمی و قانونی و زیر نظر شورای انقلاب فعالیت خود را آغاز کرد.
زیر نظر شورای انقلاب یا دولت موقت؟ در مواردی گفته شده که قرار بود زیر نظر دولت موقت فعالیت کند؟
خیر اصلاً چنین چیزی نیست، در اساسنامه سپاه به صراحت ذکر شده که سپاه زیر نظر رهبری انقلاب فعالیت خواهد کرد بنابراین آن چه به نام دولت موقت گفته میشود همان گارد ملی است که تأسیس شد اما در عمل در مجموعه سه تشکیلات دیگر ادغام و یک تشکیلات واحد به نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به وجود آمد.
همه آن تشکلها این ادغام را بدون هیچ مخالفتی پذیرفتند؟ یا مخالفتهایی هم وجود داشت؟
اصلاً مخالفتی نبود، همه پذیرفتند و یک تشکیلات به وجود آمد و امام هم این حرکت را تأیید کرد؛ تاکید میکنم هیچ مسألهای هم به وجود نیامد یعنی نه مخالفتی و نه اعتراضی و کار به خوبی پیش رفت.
این که گفته میشود سپاه پاسداران قرار بود موقت باشد چطور؟ آیا قرار بود به صورت موقت در آن مقطع زمانی خاص فعالیت داشته باشد؟
نه این طور نبود. البته در مورد تعیین اعضای شورای فرماندهی سپاه گفته شد که برای شش ماه اعضا فعالیت کنند تا بعد در مورد ادامه فعالیت اعضا بررسی و تصمیمگیری شود، جالب این است که در تابستان سال ۵۸ مجلس خبرگان قانون اساسی، سپاه پاسداران را به عنوان یک ارگان رسمی و قانونی برای دفاع از انقلاب و تمامیت ارضی و دفاع از مرزهای کشور دانست بنابراین اصلاً صحبتی از موقتی بودن، انحلال یا ادغام در ارتش نشد چون اگر بنابراین تصمیم بود در قانون اساسی نمیآمد؛ در اهمیت تأسیس سپاه باید این نکته را هم عرض کنم که حضرت امام در مرداد ۵۸ این جمله را میفرمایند که "اگر سپاه نبود کشور نبود. " با این تفاسیر چطور ممکن است تشکیلاتی که تا این حد مورد تأیید امام است منحل شود بنابراین نه صحبت از ادغام و نه انحلال بود.
نقش افرادی همچون محسن سازگارا در تشکیل سپاه چه بود؟ این افراد خود را جزو هستههای اصلی تشکیل سپاه میدانند، این ادعاها چقدر قابل استناد است؟ با این تفاسیر میتوان این افراد را رویشهایی در سپاه دانست که بعد ریزش کردند؟
به طور کلی افراد در یک مقاطعی نقشی ایفا میکنند و بعد از مدتی نقش دیگری را میپذیرند بنابراین لزوماً این طور نیست که افراد برای همیشه دارای یک موضع و رفتار باشند. به طور مثال شما میبینید که آقای بنیصدر روزی عضو شورای انقلاب، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی، رئیس جمهور کشور و فرمانده کل قوا میشود اما روزی دیگر عزل و از کشور متواری میشود. آقای سازگارا یکی از ۱۲ نفری بود که در مجموعه بودند و راجع به تأسیس سپاه صحبت کردند و مورد خاصی نبودند، بعد از این که سپاه تشکیل شود ایشان به طور کل از سپاه بیرون رفت.
چرا رفتند؟
آدمها میخواهند خودنمایی کنند و بگویند سپاه را من درست کردم، خب اگر درست کردی پس چرا نماندی و تا شورای فرماندهی مشخص شد به جای دیگری رفتنی.
یعنی او علاقمند بود که عضو شورای فرماندهی باشد ولی وقتی این طور نشد بنابراین از مجموعه جدا شد؟
یا این بوده یا هر چیز دیگری. از نظر من اینها موضوعات تمام شده ای است. اینکه هر روز می آیی و میگویی من سپاه را تأسیس کردم که چه بشود؟ شما در طول تاریخ از این نمونهها کم نمیبینید. ما افراد زیادی داشتیم که تا روز پیروزی انقلاب جزو انقلاب بودند اما فردای انقلاب که پست نگرفتند شدند ضد انقلاب، بنابراین من از این اظهارات اصلاً تعجب نمیکنم.
شما تا اسفند ۵۸ در سمت شورای فرماندهی بودید و زمانی که آقای بنی صدر به عنوان رئیسجمهور معرفی شدند استعفا دادید؟ چرا؟ موضوع خاصی بین شما اتفاق افتاده بود یا چیزی از او دیده بودید که بلافاصله استعفا دادید؟
واقعیت آن است که نسبت به آقای بنی صدر مشکوک و مردد بودم و او را برای فرماندهی کل قوای مسلح کشور صالح نمیدانستم، به علاوه معمولاً رسم بر این است که وقتی مقامی در جایی منصوب میشود معاونان او استعفا میدهند که شخص مورد نظر دستش برای انتخاب آزاد باشد. در این موضوع هم نه تنها من بلکه برخی دیگر مانند شهربانی هم استعفا دادند تا اگر فرمانده کل قوا خواست هر کسی را جابجا کند مختار باشد بنابراین استعفای ما موضوع خاص و فوق العاده ای نبود اما من به هیچ وجه بنی صدر را صالح نمیدانستم.
گفتید به ایشان مشکوک بودید، چرا؟ چه رفتاری از ایشان دیده بودید؟
خیلی چیزها از بهمن ۵۷ تا بهمن ۵۸ از این آدم دیدم که برای من قابل قبول نبود. حرفهایی که میزد، برخوردها و موضع گیری هایی که میکرد، به هر حال من او را نه صادق و نه مؤمن میدیدم و لذا اعتقادی به ایشان نداشتم.
اشاره شما به اظهارات کلی ایشان در اجتماع است؟ آیا برخورد مستقیمی داشتید که این شک و شبهه شما را تقویت کند؟
بله ما در جلساتی صحبتهایی داشتیم، احساس میکردم که ایشان به معنی واقعی به انقلاب اسلامی اعتقادی ندارد و به علاوه اینکه یک خودمحوری بسیار عجیب داشت و تقریباً هیچ کسی را آدم حساب نمیکرد و به این دلیل من استعفا دادم.
با این روحیه اگر آقای بنی صدر مجدد از شما درخواست همکاری میکرد قبول میکردید؟
نه قبول نمیکردم. به هر حال بعد از آن بخش فرهنگی سپاه را تأسیس و در آنجا کار کردم.
از زمانی که سپاه تأسیس شد وظیفه ساماندهی به انقلاب را در روزهای ابتدایی برعهده داشت، در زمان جنگ هم ۸ سال درگیر بود. بعد از آن هم در دوران صلح وارد فعالیتهای به تعبیر شما اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی شد. درباره روند فعالیتهای سپاه توضیحاتی ارائه میفرمایید که تنظیم رفتار و عملکردها در مقاطع مختلف چگونه و بر اساس چه مکانیزمی شکل میگرفت؟ در مقاطعی شایعاتی درباره سپاه مطرح شد، شما ریشه این شایعات را از کجا میدانید؟
بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ضد انقلاب و قدرتهای بزرگ با توجه به وضعیتی که در ایران به وجود آمده بود امیدوار بودند که ظرف چند ماه انقلاب را برگردانند و دولتی با ویژگیهای موردنظر خودشان یعنی شرقی، غربی یا ترکیبی از این دو به وجود بیاورند اما وقتی که سپاه رسماً تأسیس شد و با اهدافی که در اساسنامه آن اعلام شد و ترکیب شورای فرماندهی که قرار بود زیر نظر شورای انقلاب و رهبری فعالیت کند تا حدودی از اینکه بتوانند به قدرت برسند ناامید شدند و لذا نخستین اعلامیهای که گروههای ضد انقلاب بعد از تأسیس رسمی سپاه در دوم اردیبهشت ۵۸ دادند یک اعلان جنگ با سپاه بود در حالی که سپاه تازه تأسیس شده بود. آنها به شدت به سپاه حمله کردند و سپاه را یک گارد آنارشیست و آدمکش معرفی کردند، به طور مثال سازمان مجاهدین خلق به طور رسمی گفت که "ما فکر میکردیم که انقلاب طرفدار آزادی باشد ولی حال میبینیم که طرفدار خفقان است و در رأس سازمان سپاه پاسداران یک آدم مرتجع و ضد مجاهد قرار گرفته" که منظورشان من بودم.
یعنی میخواهم بگویم اینها از همان روز اول در مقابل سپاه قرار گرفتند تا به امروز زیرا به خوبی میدانستند که اگر نیروهای انقلابی و مؤمن مملکت متشکل شوند دیگر کاری از آنها ساخته نیست که همین هم شد، شما میبینید که در این چهل سال مردم با سپاه بودند و سپاه هم با مردم و رهبری بود، ارتش هم بعدها ساماندهی و سازماندهی و با همراهی شهید صیاد شیرازیها و شهید نامجوها با سپاه هماهنگ شد تا امروز که ملاحظه میکنید در چه جایگاهی است. مطمئن هستم دشمنی با سپاه مادامی که جمهوری اسلامی وجود دارد ادامه خواهد داشت و علت آن این است که میدانند با وجود ائتلاف سپاه و ارتش و رهبری و مردم امکان بازگشت آمریکا به ایران وجود ندارد.
به صراحت بگویم امکان ندارد که بتوان جلوی اتهامات، شایعات و دروغها علیه سپاه را گرفت، هرکسی میتواند به هر شکلی حرف بزند البته این رفتارها مسبوق به سابقه است، به طور مثال هنوز دو ماه از پیروزی انقلاب نگذشته بود که تمام دیوارهای مملکت را پر میکردند که بهشتی کاخها را گرفته، هاشمی رفسنجانی این کار را کرده، کمیتهها همه اموال مملکت را دزدیدهاند، سپاه پاسداران میخواهد آدم کشی راه بیندازد، اینها همه مصادیقی است که از ابتدای پیروزی انقلاب وجود داشته و همچنان تا امروز و در اشکال مختلف ادامه دارد و کسی هم نمیتواند جلوی زبان آنها را بگیرد.
جالب است بگویم که حدود ۱۰ سال قبل یکی از روزنامهها ادعایی را علیه سپاه مطرح کرده بود با این مضمون که سپاه افرادی را کشته است، سپاه شکایت کرد و دادگاه طرفین را احضار کرد، جالب است بدانید که روزنامهای که این دروغ را علیه سپاه منتشر کرده بود بعد از آن نوشت "ما دروغ نوشتیم شما هم میتوانستید تکذیب کنید." منظورم این است که به صراحت نوشت که علیه سپاه دروغی را منتشر کرده است. امروز به راحتی به افراد و گروهها تهمت میزنند، ببینید امام (ره) جملهای را درباره شهید بهشتی بعد از هفتم تیر گفتند با این مضمون که "آنچه که مهمتر از شهادت ایشان است مظلومیت شهید بهشتی است"، درباره سپاه هم دقیقاً همین رفتارها صدق میکند. من اصلاً از این دروغها، شایعات و اتهامات تعجب نمیکنم. یا مصداق دیگری را خدمتتان عرض کنم، یادم است در نخستین همه پرسی بعد از انقلاب در فروردین ۵۸، بعد از آن که اعلام شد ۹۸ درصد شرکت کنندگان به جمهوری اسلامی آری گفتند بلافاصله گروه ضد انقلاب اعلامیه داد که تقلب شده است.
بله، شاید انتقادها به سپاه درباره حضور در فعالیتهای اقتصادی هم از همین سنخ باشد، آیا ورود سپاه به مسائل اقتصادی نباید اتفاق میافتاد؟ در اساسنامه، سپاه از این موضوع منع شده است؟
اولاً بعد از جنگ این خواست دولت از سپاه بود که شما بیایید در دورهای که جنگ نیست با بهره گیری از نیروهای خود به سازندگی کشور کمک کنید. اتفاقاً خیلی از سپاهیها مخالف بودند و میگفتند اگر ما به سمت بخش اقتصاد برویم ممکن است توان نظامی مان افت کند اما مرحوم هاشمی رفسنجانی بر این مساله اصرار داشت و این مساله اتفاق افتاد. ثانیاً، درباره دیگر شایعاتی که علیه سپاه مطرح میشود سوال این است که مگر دستگاههای ناظر و قانونی کشور و همچنین دستگاه رهبری و ریاست جمهوری هیچ نظارتی به هیچ کاری ندارند و سپاه هر کاری دلش بخواهد میکند، آیا این حرف قابل قبول است؟ یعنی سپاه هر کاری خواسته در این مملکت کرده و هیچ کسی هم هیچ حرفی نزده، آیا این ادعا قابل قبول است؟ اگر این طور باشد که خیلی حرف بدی است. این اخبار و شایعات بیمبناست، آنها میخواهند با فضاسازی و شایعه پراکنی سپاه را تضعیف و از طرفی اشتباهات خود را توجیه کنند بنابراین قابل اعتنا نیست.
درباره خدمات سپاه در جنگ توضیحاتی ارائه کردید و بعد از آن در دوران صلح نیز اشاراتی داشتید. امروز سپاه بیشتر در چه حوزههایی فعال است؟
درباره خدمات سپاه باید عرض کنم در دهه ۶۰ که هواپیماربایی در کشور اتفاق افتاد و هواپیماهای ما را یکی یکی میدزدیدند و به کشورهای مصر، اسرائیل، اردن و … میبردند، چه کسی جلوی این حرکت ایستاد و آن را خاتمه داد؟ غیر از این بود که سپاه کادر پرواز ایجاد و در هواپیماها مستقر کرد و مانع این کار شد. این هم یک مورد دیگر از خدمات سپاه بود.
سپاه در کمک به مردم در مقابله با ضد انقلاب نقش جدی داشت. قدرت ضد انقلاب بسیار بسیار بالا بود و این سپاه بود که با شهادت پاسدارانش در مقابل آنها در کردستان، آذربایجان، خوزستان، گنبد، بلوچستان و تک تک شهرهای ایران ایستاد. حتی سپاه بود که در مقابل بنی صدر ایستاد و او را به زمین زد وگرنه ۳۰ خرداد ۶۰ میخواستند ایران را بگیرند. چه کسی در مقابل آنها ایستاد؟ سپاه در جنگ نقش بسیار مهمی داشت که همه دنیا به آن اذعان میکنند. همچنین سپاه در تربیت بخشی از جوانان این مملکت بسیار مؤثر بوده به طوری که جوان معمولی ۱۶، ۱۸ و ۱۹ ساله در جبهه به فرمانده سپاه، تیپ، لشکر تبدیل میشدند که امثال سلیمانیها و قالیبافها را میتوان از آن جمله نامید.
امروز هم شاهدیم که سپاه در دهها حادثه سیل، زلزله و درگیریها قومی داخلی عملکرد بی نظیری داشت همچنان که در جریان سیل اخیر نقش سپاه چشم گیر است البته ارتش هم واقعاً متحمل زحمت شده و مردم هم فداکاری میکند.
به علاوه سپاه نقش مهمی در کشف و مقابله با شبکههای جاسوسی و ضد انقلاب و حتی مفاسد کلان اقتصادی داشته است. اینکه شما یک مرتبه در اخبار مطلع میشوید که عدهای را برای مفاسد چند هزار میلیاردی دستگیر کردند در بسیاری از موارد به دست سپاه انجام شده، سپاه در کشف شبکههای اختلاسهای بزرگ نقش بسیاری مهمی داشته است.
سپاه در زمان تشکیل سازمانی نوپا بود اما به سرعت امکان جذب نیرو و کادرسازی را به دست آورد؟ علت استقبال از سپاه چه بود؟
حمایت امام از سپاه علت اصلی استقبال از این نهاد بود، امام از سپاه خیلی تعریف کرد زیرا سپاه نیاز جدی انقلاب بود که در آن تردیدی نیست و بر همین اساس بود که نیروهای انقلاب هم وارد عمل شدند و خدمات فوق العادهای ارائه کردند.
امروز بیش از ۴ دهه از فعالیت سپاه میگذرد، به طور طبیعی و بر اثر گذر زمان امروز مجموعه سپاه با گروهی از بازنشستگان این نهاد روبروست، چطور میشود از ظرفیت بازنشستگان سپاه بهترین بهره را گرفت؟
در این زمینه دو نکته وجود دارد. نخست اینکه خود بازنشستگان تلاش بکنند تا بتوانند از استعدادها، امکانات و تجربیات شأن در سطح کشور استفاده کنند و دوم اینکه سپاه نیز باید به نوعی از وجود این افراد بهره ببرد به طور مثال میتوان از بازنشستگان در بخش محرومیت زدایی در روستاها و همچنین ظرفیت سازی علمی و در دانشگاهها به عنوان اساتید استفاده کرد اما به طور کلی به نظر میرسد بهتر است خود بازنشستگان در حد توان کار مناسبی بر عهده بگیرد و البته سپاه نیز باید زمینه سازی کند. البته باید به این موضوع هم توجه داشت که ممکن است به تدریج تعداد بازنشستگان به اندازهای باشد که سپاه هم توانایی این کار را نداشته باشد بنابراین معتقدم افراد قبل از بازنشستگی برای خودشان زمینههای کار بعد از بازنشستگی را فراهم کنند.
سپاه باید چه مأموریتهای جدید را برای آینده خود تعریف کند؟
مهمترین مأموریت سپاه باید همکاری با قوای دیگر کشور برای حاکمیت قانون و نظم و امنیت در کشور باشد.
دشمنان در تلاشند بین سپاه و ارتش به نوعی تفرقه افکنی کنند. تجربه شما در برخورد با ارتش در دوران اوایل انقلاب چه بود. شما که هسته اولیه سپاه بودید برخورد شما با ارتش یا ارتش با سپاه چطور بود. نظر ارتش راجع به تشکیل سپاه چه بود؟
از ابتدای تأسیس سپاه، نیروهای انقلابی که در ارتش بودند به شدت طرفدار و موافق تأسیس سپاه بودند و رابط سپاه و ارتش هم شهید کلاهدوز بود. ما در جلساتی مختلف و در مسائل مختلف با ارتشیها هماهنگی و همکاری داشتیم، همکاری ما از موضوع کردستان شروع شد و تا سالهای بعد همچنان ادامه داشت، تاکید میکنم که هیچ گاه جلسات همکاری و هماهنگی بین سپاه و ارتش قطع نشد البته هر چه به جلوتر آمدیم بهتر شد، مساله این است که در بخش عملکردی سپاه و ارتش یک نوع تقسیم کاری صورت گرفته و این کار بر همان اساس در حال انجام است.