اقتصاد۲۴- اگر چیزی وجود داشته باشد که بتوان آن را کتاب مقدس فرهنگ کتابخوانان دانست آن چیز سری کتاب های The Lord Of The Rings است. این سری کتاب ها و فیلم هایی که از روی آن ها ساخته شد در رسانه های متبوعشان و ژانر فانتزی در کلیت آن تاثیر غیرقابل انکار داشته اند. داستان هایی چنین تاثیرگذار و ماندگار، داستان های هیجان انگیزی در پشت پرده دارند. چه واقعیت های جالب در مورد رمان ها باشد و چه داستان های بامزه در مورد روند ساخت فیلم ها، فرانچایز Lord Of The Rings نکات بسیار جالبی در طول تاریخ خود دارد. فیلم های ارباب حلقه ها در زمان انتشار نوعی آزمایش بودند و رمان های بسیاری در دنیای تالکین وجود دارند (غیر از ارباب حلقه ها و هابیت ها) که حاوی واقعیت های جالبی هستند که می توانند تمام تصورات و اطلاعاتتان در مورد این دنیا را تغییر دهند. چه از کتاب ها باشد و چه فیلم ها، این ها ۱۰ واقعیت بسیار جالب در مورد Lord Of The Rings هستند که از شنیدنشان شگفت زده خواهید شد.
به عنوان یکی از مشهورترین چهره های هالیوود، جای تعجب ندارد که هیچ یک از سازندگان فیلم های Lord Of The Rings جز کریستوفر لی شخصاً با تالکین دیدار نکرده است. لی به صورت اتفاقی به یکی از مکان های مورد علاقه تالکین می رود، کافه ای در آکسفورد تاون که Eagle And Child نام داشت. از آنجایی که لی از طرفداران پروپاقرص رمان های تالکین بود، می توان تصور کرد که او از دیدن یکی از قهرمانان شخصی اش در این کافه در حال خوشگذرانی و استراحت حیرت زده شده است. خوشبختانه کریستوفر لی خودش را خوب کنترل می کند، خیلی آرام به سمت تالکین می رود، از او در مورد روزش می پرسد و سپس این دو در مورد مسائل روزمره شان با هم صحبت می کنند. بدین ترتیب کریستوفر لی تنها عضو باشگاه فیلم های ارباب حلقه ها است که می توانست بگوید با یکی از بزرگ ترین استادان ادبیات تاریخ مدرن ملاقات داشته است.
یکی از مزایای فیلمسازی این است که اگر مانند پیتر جکسون باهوش باشید، می توانید هر کس که دلتان خواست را برای هر نقشی که بخواهید استخدام کنید و سپس کاری کنید که مخاطبان فکر کنند بازیگران بسیار متفاوت از واقعیت شان هستند. برای مثال اگر شما هم فیلم های Lord Of The Rings را دیده باشید و به شما بگویند که جان ریس دیویس که نقش یک کوتوله به نام گیملی را در این فیلم ها بازی می کند، در واقعی یکی از بلندقدترین بازیگران این فرانچایز بوده، باورش برایتان بسیار دشوار است.
جان ریس دیویس بیش از ۱۸۳ سانتیمتر قد دارد و قدش حتی از ویگو مورتنسن نیز بیشتر است و این بدان معناست که قد او در فیلم ها کمتر از نیمی از قد واقعی اوست. پیتر جکسون در انتخاب بازیگران فیلم های خود محدودیت هایی را حس می کرد و در کل می خواست هر بازیگری که دوست داشت را در هر نقشی که خودش می خواست به کار بگیرد. پس برای اینکه این انتخاب بازیگر همه چیز خوب پیش برود، از دکورهای با اندازه های مختلف و بازیگران جایگزین برای خلق این تصور که بازیگران قدهای متفاوتی دارند استفاده کرد، قدهایی که از قد واقعی بازیگران متفاوت بود.
جنگ جهانی اول جنگی بود که تقریباً همه چیز را تغییر داد. تقریباً هیچ چیزی در دنیای مدرن به شکل کنونی نبود اگر این جنگ همه چیز را دچار بحران و آشوب نمی کرد. البته تالکین هرگز بهترین شاهکارش را نمی نوشت اگر زندگی اش برای همیشه در اثر تجربیاتش در جنگ جهانی اول تغییر نمی کرد. از پیاده روی های مرگ، تا پیام های ضد جنگش، تا پایان به شدت تاریک کتاب ها برای هابیتون وقتی فرودو به خانه باز می گردد، یکی از چیزهایی که کتاب های ارباب حلقه ها را چنین قدرتمند می سازد این است که چطور تالکین تروما و تجربیات خود در جنگ جهانی اول را در روایت داستانش وارد کرده است.
جنگ جهانی اول تالکین را با عمق روح انسان و مرگ روبرو کرد و اگر چه ارباب حلقه ها دستکم در پایان خود یک رمان نسبتاً خوشبینانه است اما بخش هایی از داستان مانند سرنوشت هابیتون در پایان رمان اصلی و فلسفه هایی که در کتاب هایی مانند Long Defeat معرفی می شوند (این باور که خوب در نهایت مغلوب شر می شود، علیرغم اینکه در این مسیر ممکن است پیروزی های کوچک و بزرگی کسب کند)، به مخاطب یادآور می شود که این کتاب توسط مردی نوشته شده که شاهد مرگ بسیاری از دوستانش به بدترین شکل ممکن در انفجارهایی در خندق های گل آلود بوده است.
اینکه بازیگران خودشان بدلکاری هایشان را انجام دهند بسیار جذاب است اما وقتی به آن فکر می کنید جای تعجب ندارد که بدلکارها یکی از ایمن ترین شغل ها از لحاظ اقتصادی و پرکارترین حرفه ها در هالیوود را دارند. برای تایید این موضوع می توانید به فیلم های ارباب حلقه ها توجه کنید می بینید که انجام بدلکاری ها توسط خود بازیگران عواقب ناخوشایندی دارد. برای مثال، در یکی از صحنه ها اورلاندو بلوم از روی اسب افتاده و سه دنده او می شکند. ویگو مورتنسن نیز با شکستگی یکی از انگشتان پایش مواجه می شود و حتی در یکی از صحنه ها مقداری از یکی از دندان هایش کنده می شود. البته شکستن انگشت پا یک چیز است و شکستن دندان چیزی دیگر. و مورتنسن نیز پس از شکستن دندانش به جای غر زدن و تعطیل کردن کار، با چسب تکه دندان شکسته اش را سر هم بندی کرد تا بتوانند ادامه فیلمبرداری را انجام دهند.
حتی پیش از اینکه تالکین سه مورد از اصلی ترین کتاب های فرهنگ کتابخوانان را بنویسید، از نگاه بسیاری از کسانی که او را می شناختند انسان عجیب و متفاوتی بود. بله البته که مردی پنجاه و چند ساله بریتانیایی می تواند کارهای عجیب و غریبی بکند اما تالکین متفاوت از همه بود. از استفاده از استعداد و قریحه بی پایانش برای ساخت دنیاهای جذاب و خلق افسانه برای نوشتن نامه هایی از طرف بابا نوئل به فرزندانش در دوران نوجوانی شان، تا یکی از عجیب ترین سبک های کاری ش که همه چیز را با تنها دو انگشتش تایپ می کرد، بسیار خارق العاده به نظر می رسد. این موضوع شامل تمام ۱,۲۰۰ صفحه سه گانه ارباب حلقه ها نیز می شود و بسیاری از دیگر کتاب هایی که در دنیای تالکین نوشته شده اند. هر کسی که این بخش از این مقاله را می خواند به احتمال زیاد انگشتانش را نگاه کرده و تکان می دهد و به این فکر می کند که انگشتان تالکین چقدر دردناک شده بودند. دلیلش برای این سبک خاص تایپ کردن هر چه که بوده باشد، دستکم این موضوع را توضیح می دهد که چرا هر حرف در هر صفحه از نوشته های او چنین باجزییات و دقیق است.
کریستوفر لی نه تنها یکی از علاقمندان دوآتشه کتاب های ارباب حلقه ها بود، بلکه به خاطر بازی در نقش هایی شناخته می شود که از کتاب های مورد علاقه اش الهام گرفته بود، نقش هایی که خود برای بازی در آن ها داوطلب می شد. یکی از مشهورترین این موارد زمانی بود که لی برای بازی در اقتباس رانکین باس از The Last Unicorn در نقش شخصیت اصلی داستان تست بازیگری داد. ظاهراً او مستقیم به دفتر تیم راسکین رفت در حالی که نسخه ای شخصی از کتاب را در دست داشت و در داخل آن بخش هایی را مشخص کرده بود که می خواست نگذارد در نسخه سینمایی حذف شوند.
نکته دیگری که باید بدانید این است که کریستوفر لی از مدت ها قبل برای بازی در نقش سارومان هزار رنگ برنامه ریزی کرده بود انگار که تمام دوران حرفه ایش برای این لحظه خاص برنامه ریزی شده بود. علاقه کریستوفر لی به بازی در نقش یک جادوگر در ارباب حلقه ها تا جایی بود که در فیلم ماجراجویی های رابین هود نقشی را پذیرفت تا به همه نشان دهد که می تواند نقش یک جادوگر را بازی کند. در واقع لی تماما فیلموگرافی خود را به یک بازی طراحی شده دقیق تبدیل کرد تا نقشی خاص در اقتباسی سینمایی از کتاب محبوب دوران کودکی اش را بدست آورد.
امروزه، ایده اینکه کسی غیر از یان مک کلین نقش گاندالف را بازی کند بسیار خنده دار جلوه می کند. بدون شک انتخاب مک کلین برای ایفای این نقش یکی از بهترین انتخاب بازیگران تاریخ سینما است، هر چند انتخاب دیگر بازیگران فرانچایز را نیز باید بی نقص دانست. اما شاید باور نکنید که یان مک کلین اولین انتخاب پیتر جکسون برای نقش گاندالف نبوده است. اولین کسی که قرار بود نقش گاندالف را بازی کند شان کانری بود که می توانست به نوبه خود انتخاب خوبی هم باشد. بدون شک شان کانری یکی از بهترین بازیگران عصر خود بود و به همین دلیل شکی وجود ندارد که بازی او در نقش گاندالف نیز می توانست به شیوه خاص خود جذاب و ماندگار باشد.
اما مشکلاتی وجود دارد و علیرغم اینکه به او پیشنهاد شد در ازای دریافت ۱۵ درصد از فروش کلی فیلم در این نقش بازی کند- عددی که حدود ۴۰۰ میلیون دلار بود و در صورت موافقت کانری می توانست او را به گرانقیمت ترین بازیگر تاریخ برای یک نقش تبدیل کند اما کانری هیچگاه کتاب ها را نخواند و گفت که سناریو را نیز نمی فهمد. بدین ترتیب بود که او لوکس ترین قرارداد تاریخ سینما را رد کرد و قابل درک نبود که چرا این نقش را نپذیرفت اما در سال ۱۹۹۸ پذیرفت که برای بازی در فیلم The Avengers لباس تدی خرسه را بپوشد.
در تمام طول سه فیلم ارباب حلقه ها، فرودو چنان از اکشن دیگر شخصیت های فیلم ها جدا افتاده است که تقریباً او به هیچ مهارتی در سراسر فیلم ها نیاز ندارد، البته نه مهارتی که فیلم ها برای آن نامی داشته باشند. اما در نسخه های اولیه سناریو، این موضوع قرار بود بسیار متفاوت باشد. بیشتر صحنه های کوهستان عدم به شکلی پیش می رود که پایان داستان مشخص کرد اما با یک اختلاف کلیدی. وقتی گولوم و فرودو بر سر حلقه با هم درگیر می شوند، فرودو هم گولوم و هم حلقه را به اعماق کوهستان عدم می فرستد و بدین ترتیب عامدانه این هابیت دیوانه را با رها کردنش در اعماق کوه آتشفشانی می کشد. برای شخصیتی مانند فرودو، چنین کاری از نظر او گناه بود. نه اینکه دیگر اعضای تیم تولید با این ایده مخالف بودند اما در نهایت خیلی خوب شد که در نسخه های نهایی مرگ گولوم در اثر علاقه وسواس گونه گولوم به حلقه رخ می داد زیرا قتل عامدانه او توسط فرودو خیلی انسانی جلوه نمی کرد.
این واقعیت باعث می شود که کاری که سال ها بعد پیتر جکسون با The Hobbit کرد بسیار جالب تر باشد. اگر وقت گذاشته باشید و کتاب های Lord Of The Rings را خوانده باشید، در می یابید که این دو رمان بسیار طولانی تر و پرجزییات تر از آن چیزی هستند که فکرش را می کنید. چنان اطلاعات بی پایانی در این کتاب ها در مورد زمین میانی وجود دارد که به دلیل نداشتن تاثیر خاصی بر مسیر داستان نسخه های سینمایی حذف شده و اگر قرار بود به آن ها پرداخته شود باید فیلم های بسیار بیشتری در این فرانچایز ساخته می شد. بدی ترتیب در ابتدا پیتر جکسون تصمیم گرفت ارباب حلقه ها را در قالب دو فیلم بسازد و نه سه فیلم، همان رویکردی که در اقتباس های انیمیشنی از این اثر در دهه ۷۰ میلادی توسط رالف باکشی و رانکین باس در پیش گرفته شد. اما در نیمه راه، جکسون به این نتیجه رسید که گنجاندن این داستان بزرگ در قالب تنها دو فیلم باعث روایتی پیچیده و پرآشوب شده و به همین تصمیم گرفت یک سه گانه بسازد.
بله درست خوانده اید. دنیایی که زمین میانی خوانده می شود در واقع سیاره زمین نیست. شاید فکر کنید این موضوع مسلم است زیرا هیچ مدرکی دال بر وجود، هیولاها، اژدهایان و کوتوله ها در تاریخ زمین نبوده است. اما از آنجایی به این سرزمین، زمین میانی می گویند که ظاهراً بزرگ ترین قاره خاکی در جهان شناخته شده است که در واقع آردا (Arda) نامید می شود. و البته طرفداران دو آتشه تالکین این را می دانندد زیرا در سیلماریلیون و دیگر کتاب های مرتبط با زمین میانی نیز به آن اشاره شده هر چند این اشارات بسیار کلی است. علاوه بر این، این واقعیت که زمین میانی در واقع ارتباطی با دنیای ما نداشته است نیز جالب ترین واقعیت در مورد ارباب حلقه هاست.