اقتصاد۲۴- دو پسرخالهشان زیر آوارند. آتشنشانان همراه آنها میگریند و جرثقیلها آوار را چنگ میزنند و به هوا خاک میپاشند. غم آبادان مثل آوار متروپل سنگین است.
عبدالرحمان و عبدالامیر بهبهانی، برقکار بودند و اهل آبادان، یکیشان متاهل، یکی مجرد. کار نورپردازی برج را نوروز تمام کرده بودند و دوم خرداد آمده بودند برای تسویه حساب که ساختمان فروریخت. از آن روز آبادان شبیه شهری جنگزده است. مردم میآیند نزدیک ساختمان ویرانشده و به نیروهای امداد میگویند: «برادرها آب، برادرها غذا.» گرمای آفتاب، بوی تعفن را شدیدتر میکند. در تمام این روزها بازماندهها، رو به ویرانه نشستهاند، کنار مسجد. تا روز دوازدهم سقوط ساختمان گمشدههایشان دست کم هفت نفر بودند و این نامها مدام تکرار میشد: محمد حمیدیانپور، منصور تقیپور، مُنذر مطوری، محسن نصیری، کریم ابراهیم مقدم (کریم بندری)، منصور عیدانی، حمید فالیپور.
اکنون همه آتشنشانها و نیروهای هلال احمر شهرستانهای اطراف از متروپل رفتهاند و فقط نیروهای اهواز، آبادان و خرمشهر در صحنهاند. آخرین اجساد که بعد از دو هفته از زیر سقف و دیوارها و تیرآهنها بیرون آمد، چهار آتشنشان به گریه افتادند و گفتند دیگر نمیتوانند ادامه بدهند
بیشتر بخوانید: متروپل، مجموعه عظیمی از تخلفات است
وزیر کشور روز جمعه پایان جمعآوری اجساد را اعلام کرده بود، اما یک روز بعد پیکر منذر مطوری و منصور تقیپور را بیرون کشیدند. در آخرین آواربرداریها هم جسد چهار کارگر را از زیر ساختمان عبدالباقی بیرون کشیده و چند نام را از فهرست کارگران مفقودیها خط زدهاند. اما تا لحظه نگارش این گزارش هنوز دست کم سه نفر زیر آوارند؛ عبدالرحمان و عبدالامیر بهبهانی و منصور عیدانی. بر اساس آمار رسمی فروریختن متروپل تاکنون ۴۳ نفر را کشته است.
صد خانه در اطراف خیابان امیری تخلیه شده است. گرد مرگ پاشیدهاند روی این شهر. روزهای اول به ساختمان ریخته راهی نبود و ساکنان سه خانه اطراف به تخریب خانههایشان رضایت دادند. بازماندهها تمام این روزها، روبهروی این زمین خالی مینشستند و متروپل پیش چشمشان بود.
اسدالله قنوانی، پسرخاله دو برادر بهبهانی، هنوز چشمانتظار است. روزی که برج فروریخت از گناوه به آبادان آمد، همه بیمارستانها را در آبادان و خرمشهر گشت و پشت آمبولانسها راه افتاد تا از نزدیک ببیند عزیزانش هستند یا نه. به خیابان امیری که از هر طرف بسته شده راهش نمیدادند. با التماس آمد جلوی ساختمان و نامها را در فهرست مفقودی جای داد.
برادر منصور عیدانی هم هر روز کنار مسجد مینشیند. خودش هم برای عبدالباقی کار میکرد. روز واقعه آنجا بود و توانست از آوار بگریزد، اما منصور گیر کرد. «آنجا که من بودم همه ما توانستیم بیرون بیاییم. اما هر کس در ضلع شرقی بود، ماند زیر ساختمان. همه جا خاک شد. انکار منفجر شد. هی صدا زدیم کجایید. اسمها را پرسیدیم. ۲۶ نفر بودند. برقکارها درآمدند. دو نفر بهبهانیها ماندند.
کریم و محمد و منذر و منصور تقیپور مثل من کارگر ثابت عبدالباقی بودند، اما برادرم رنگکار پیمانی بود.» منصور کارگر ۲۸ ساله اهل جزیره مینو هنوز زیر آوار است. محمد مطلبی که منصور عیدانی برادر همسر اوست هم پای ساختمان است. میگوید منصور یک پسر دو ساله دارد و ساکن ایستگاه ۱۲ آبادان بوده. مرد دیگری از آن جمع که چند روزی است داوطلبانه به کمک آمده از اقوام منصور است میگوید: «مسئولان به خانه ما آمدند تا دلداریمان بدهند. اما دلداری به چه درد ما میخورد. ما بچهمان را میخواهیم چه سالم چه نه. امیدمان را هنوز از دست ندادهایم، اما جنازه باید در بیاید. زن منصور ۱۰ روز است لقمه دهنش نگذاشته. ما نیازی به کمک مالی نداریم. فقط جنازهمان را بدهند که خانواده از نگرانی دربیاید.»
یکی از بازماندهها: وقتی آمدیم گفتند که آن روز ۹۰ نفر ساعت (حضور) زدهاند. عبدالباقی ۷ ساختمان داشت و معلوم نیست این ۹۰ نفر در کدام پروژه تقسیم شدهاند و سر کدام ساختمان رفتهاند. ما میدانیم که حداقل ۴۰ نفر اینجا بودهاند. کسی کنافکارها را نمیشناسد. شاید ۱۲ نفرند. میگویند کسی نیست و کار تمام شده، انگار ما را نمیبینند.
محمد حمیدیانپور، ۳۶ ساله و متاهل و کریم بندری استیجبند و جزو کارگران روزمزد بودند و در زیر زمین کار میکردند و منصور تقیپور و منذر مطوری هر دو در طبقه ۷ جوشکاری میکردند که در آوار مدفون شدند. برادر محسن نصیری از روز اول مشغول آواربرداری بود. محسن ۳۴ ساله، کنافکار بود.
نام آنها دیگر در مفقودیها نیست. میگوید: «بدتر از این عزاداری هم هست؟ در عمرم ندیدهام. هیچ کدام ما تا به حال چنین عزایی ندیده بودیم.» زنهای جزیره مینو این روزها جلوی ساختمان نیامدهاند. آنها در خانه عزا گرفتهاند و مردان آمدهاند دنبال مرده یا زندهی عزیزشان. خلیل ابراهیمی میگوید: «وقتی آمدیم گفتند که آن روز ۹۰ نفر ساعت (حضور) زدهاند. عبدالباقی ۷ ساختمان داشت و معلوم نیست این ۹۰ نفر در کدام پروژه تقسیم شدهاند و سر کدام ساختمان رفتهاند. ما میدانیم که حداقل ۴۰ نفر اینجا بودهاند. کسی کنافکارها را نمیشناسد. شاید ۱۲ نفرند. میگویند کسی نیست و کار تمام شده، انگار ما را نمیبینند.»
آتشنشانان و نیروهای هلال احمر روزها در آفتاب تند آبادان کار میکردند و عرق میریختند و شبها اگر اعتراضی بر پا بود، گاز اشکآور چشم آنها را هم میسوزاند. در تمام این روزهای بحرانزده، سخنگوی واحدی وجود نداشت و اخبار قربانیان و مفقودیها به سختی جمع آوری و اطلاعرسانی شد. این میان فهرستی غیررسمی جمعآوری شده که نشان میدهد هنوز سه نفر از مفقودیها زیر آوارند.
یکی از اعضای جمعیت هلالاحمر که نمیخواهد نامش عنوان شود میگوید: «در دو روز گذشته چهار نفر را درآوردند و هویت دو نفر تایید شده و دو نفر هنوز ناشناساند. ما فهرست قطعی از مفقودیها نداشتیم، اما در صحبت با بازماندهها فهرستی نوشتیم که طبق آن در حال حاضر دست کم دو یا سه مفقودی دیگر باید در آوار باشد.»
آنها در گفتگو با کارگران دیگر و سرکارگرها به این نتیجه رسیدهاند که مدفون شدن ۱۵۰ کارگر اشتباه است و کارگر اهل افغانستانی در میان آنها وجود ندارد. «روزهای هفتم و هشتم تکههایی از اجساد پیدا میشد و شرایط با آن حجم آوار سخت بود. حالا هم اوضاع بدتر است. اما امیدواریم برای آرامش خانوادهها هم که شده اجساد بازمانده پیدا شود، چون انتظار واقعا سخت است.
همسر منصور عیدانی ۲۲ ساله بود و یک بچه کوچک داشت. میگفتند حالا ما نمیدانیم چه بگوییم به بچه که پدرش کجاست. ما خانواده مسیح کودک هفت ساله را که دیدیم فهمیدیم که دو قلو بودهاند و حالا زندگی برای قل بعدی واقعا سخت شده است.» به گفته او احتمالا یکی از اجساد کشفشده جدید متعلق به حمید فالیپور بوده است و منصور تقیپور و منذر مطوری نیز دو روز پیش پیدا شدهاند. ابراهیم مقدم (کریم بندری) هم در میان آنها بوده، هر چند در روزهای گذشته اسم او را به اشتباه در فهرست فوتیها ثبت کرده بودند.
اکنون همه آتشنشانها و نیروهای هلال احمر شهرستانهای اطراف از متروپل رفتهاند و فقط نیروهای اهواز، آبادان و خرمشهر در صحنهاند. آخرین اجساد که بعد از دو هفته از زیر سقف و دیوارها و تیرآهنها بیرون آمد، چهار آتشنشان به گریه افتادند و گفتند دیگر نمیتوانند ادامه بدهند. ساختمان چند ترک برداشته و دو شب پیش کمی ریزش کرده. آتشنشانان زیر ویرانهای را آواربرداری میکنند که هر لحظه امکان ریختن دارد. در بخش شرقی متروپل که آخرین اجساد را از آن بیرون آوردهاند نخل سبزی است که ثمر داده. کسی دلش نمیآید درخت زندگی را قطع کند. نخل روی آوار سایه انداخته و دست کم سه کارگر هنوز آنجا مدفوناند.
منبع: پیام ما