اقتصاد۲۴- لحن مقامات دربارۀ حجاب حداکثری زنان به شکل محسوسی تغییر یافته و اندکی تلطیف شده است و به نظرمیرسد به توافق بر سر "حجاب حداقلی" رضایت دادهاند.
به عبارت دیگر با نگاه سیاسی و امنیتی که سبب شد نیروهای یگان ویژه هم در روزهایی در هفتۀ گذشته در برخی نقاط پرتردد در کلانشهرها مستقر شوند حساسیت اصلی درقبال برداشتن علنی حجاب و نشر تصاویر آن در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی بود که به منزلۀ کنش سیاسی تلقی میشد حال آنکه این دیدگاه در حاکمیت، پژواک یافته که زنان و دختران بدحجاب و شلحجاب و کمحجاب را ضد انقلاب تلقی نکنند و همت خود را صرف مقابله با کسانی کنند که آشکارا روسری برمیدارند.
سید احمد خاتمی هم در واکنش به انتقاد از خطبههای او در نماز جمعه تهران به همین نکته اشاره و تصریح کرد منظور او کمحجاب و شل حجاب و بد حجاب نبوده و مشخصاً بیحجابها را مدّ نظر داشته است. به عبارت دیگر از منظر سیاسی بی حجابی مطلق یک واکنش سیاسی منفی تلقی می شود و مشکل امنیتی است اما بدحجابی و شل حجابی و کم حجابی را باید تحمل کنند چرا که پروژۀ حداکثرسازی شکست خورده همان گونه که طرف مقابل هم نتوانسته موج مورد نظر بی حجابی را به راه بیندازد. این به معنی آن است که موضع قبلی که حتی قرار بود به کارمندان بانکها که طبعا یونیوفورم رسمی شامل مانتو و مقنعه میپوشند گیر بدهند تعدیل شده و انگار دستور غیر رسمی صادر شده که فقط بیحجابها و تعریف بی حجاب هم مشخص است و در قانون هم «بی» آمده نه کم و شل و بد.
در گفتار قبلی اشاره شد که آقای قالیباف هم در نطق خود در مجلس با تأکید بر رعایت قانون، شعارهای انتخاباتی سال ۸۴ دربارۀ حجاب حداقلی را بدون اشاره مستقیم تکرار کرد. در توضیح میتوان گفت مطلوب حکومت یا اصطلاحاً«تز» جمهوری اسلامی «حجاب حداکثری» و «چادر» بود و در تمام این ۴۳ سال بر تبلیغ چادر تأکید کردند تا جایی که در دولت اصلاحات خانم ابتکار هم که تا قبل از آن چادر نمیپوشید احساس کرد همین که مدیریت ارشد یک زن را پذیرفتهاند کاری بی سابقه است و چادر پوشید تا حساسیتها بیشتر نشود. در دولت روحانی هم معاون حقوقی او چادری شد.
در مقابل محافل مخالف نفی حجاب را تبلیغ میکردند و «آنتی تز» آنان بود. در جدال تز چادر و آنتی تز بیحجابی مانتو روسری و شکل خاصی از پوشش که در هیچ کشور اسلامی مرسوم نیست به «سنتز» جامعه بدل شد. وقتی یک طرف بر «حداکثر» تأکید کرد و طرف دیگر بر نفی کامل و روسری برداشت تعادل بر هم خورد. نه حکومت میتواند به زورهمه را به پوشش چادر و حداکثری وادارد و نه اپوزسیون میتواند زنان را به برداشتن روسری ترغیب کند. از این روست که هر دو طرف ناگزیرند به توافق برسند و توافق همین است. هم تلاش کسانی که میخواهند حجاب حداکثری را به زور و نه با تبلیغ رایج کنند محکوم به شکست است هم نادیده گرفتن ویژگیهای فرهنگی و مذهبی و سنتی جامعه ایران چرا که ایرانیان قبل از اسلام هم پوشش داشتهاند و در شاهنامه به صراحت اشاره شده است.
مشکل جمهوری اسلامی با مقولۀ حجاب از چند ناحیه ناشی می شود:
نخست این که تصور میکردند و میکنند خیابان و عرصۀ عمومی را میتوانند مانند اداره و مدرسه و دانشگاه کنترل کنند. حال آن که سه ساحَت خصوصی، عمومی و رسمی از هم جداست. در عرصۀ عمومی ناگزیرند به حداقل تن دهند و هر گونه تلاش برای حداکثرسازی محکوم به شکست است و به درگیری میانجامد مگر این که زنان را وادار کنند کد ملی خود را به صورت پلاک به گردن شان بیاویزند تا مثل خودرو جریمه شوند!
مشکل دوم این که قرار بود در حکومت دینی مردم از خدا بترسند اما در عمل ترس از پلیس جایگزین ترس از خدا شده و آن وقت پلیسی که باید از خدا بترسد از که بترسد؟ از خودش؟! هنر حکومت دینی ترساندن از خدا و روز جزاست و کار برخی روحانیون حکومتی شده ترس از اخراج و کسر حقوق و خدمات بانکی ندادن!